شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


تقاطع‏


تقاطع‏
فیلم تقاطع، روایت آدم‏هایی است كه تنها نقطه اشتراك آنها علاوه بر این كه همه از قشر متوسط اجتماعی هستند، یك تصادف است! امیر، پسر جوانی است كه با مادرش (فاطمه معتمدآریا) زندگی می‏كند و بیشتر اوقات خود را با دوستش پدرام (بهرام رادان) می‏گذراند. مهسا، عروسك گردان تلویزیون است كه با همكارش فرهاد (سروش صحت)، می‏خواهد ازدواج كند.
بهناز خواهر مهسا، باردار است و قصد دارد به شوهرش، در خارج از كشور بپیوندد. شادی، دختر جوانی است كه با پدرش (بیژن امكانیان) كه به تازگی از مادرش جدا شده و به آمریكا سفر كرده، زندگی می‏كند. دكتر مینو رحمانی، مادر امیر و متخصص زنان نیز با مردی (مجید مظفری) تصمیم به ازدواج می‏گیرد. به تمام شخصیت‏های فوق، می‏توانید مادر، برادر خواهر، دختر خاله و... را هم اضافه كنید و نیز توضیح روابط هر یك از آنها و اطلاعاتی در مورد وضعیت شغلی و اجتماعی آنان كه به طور طبیعی، داستان دنباله‏داری از آدم‏ها، كارها و مكان‏های زندگی‏شان می‏شود؛ اما همه اینها را در این فیلم، می‏توان یكسان دید؛ به گونه‏ای كه هیچ كدام از شخصیت‏ها نسبت به دیگری، برجسته به نمایش در نمی‏آید و بازی‏ها در یك سطح جاری هستند كه مسلماً درایت كارگردان در این زمینه، جالب است.
در این فیلم، با استفاده از شیوه تداخل روایی، با تمام آدم‏های قصه، همراه می‏شویم و به نوعی با تدوینی موازی، اتفاقات داستان را پی می‏گیریم؛ هر چند كه این شیوه قصه‏گویی، در فیلم‏های ایرانی، بی‏سابقه است و شاید بازتاب منفی تماشاگر را در پی داشته باشد؛ اما در این فیلم، فضا این طور ترسیم نشده است و بیننده نیز احساس كسالت نمی‏كند. اگر چه چند روایت تكراری عشق، خیانت، طلاق، بی‏توجهی، محبت و... را در فیلم می‏بینید، اما در كل، فیلم تقاطع، سعی در به تصویر كشیدن معضلات اجتماعی، مثل درگیری‏های خانواده‏ها، به وسیله عدم تفاهم و دروغ را با شیوه جدید روایتی دارد.
فیلم تقاطع با داشتن تعدد بازیگر و لوكشین، تلاش جدی‏ای در ارائه اثری خوب، داشته است كه صحنه تصادف كه نقطه طلایی برخورد و تلاقی آدم‏های مختلف فیلم است، نمونه‏ای از آن است و به خاطر اجرای مناسب آن، قابل تقدیر است.
فیلم تقاطع، اثری جدی و متفاوت در كارنامه ابوالحسن داوودی است كه با كمدی‏های «جیب‏برها به بهشت نمی‏روند» و «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰»، جایگاه خود را در اثر كمدی، تثبیت كرده بود. این فیلم، بیش از ارائه داستانی جذاب، با پرداختی مناسب و آدم‏ها و بازیگرهایی كه اجتماعشان تنها می‏تواند باعث رغبت تماشاگر به دیدن فیلم شود، چیزی ندارد كه به مخاطب هدیه كند و پایان نه چندان تلخش نیز در راستای سرگرمی مخاطب، طراحی شده است؛ زیرا برخی از موقعیت‏ها و بازی‏ها در فیلم، دچار تناقضاتی شده كه كیفیت فیلم را كاهش می‏دهد.
شخصیت سروش صحت كه در غم از دست دادن نامزدش تا حد جنون پیش می‏رود، بیشتر مضحك است تا این كه یادآور تلخی تصادف باشد؛ همچنین بازی مادر دخترانی كه در تصادف جان باخته‏اند، آن چیزی نیست كه از یك مادر داغدیده انتظار داریم. همچنین موقعیت پدری كه متوجه بارداری دخترش، هنگام خودكشی می‏شود، هیچ پیامی برای مخاطب ندارد و بی‏هیچ حسرتی می‏گذرد و از این دست است رابطه پدر پدرام با او كه به سادگی و بدون هیچ مقدمه‏ای، با رفتن پسرش به اروپا موافقت می‏كند كه البته این موارد، می‏تواند ناشی از تعدد وقایع و ماجراها در فیلم باشد كه صرف توجه به هر یك، باعث برجستگی حضور نقش و وقایع می‏گردید و كارگردان، به شدت، از آن پرهیز كرده است.
وحید حیاتی‏
منبع : پرسمان


همچنین مشاهده کنید