پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نقش بی‌بی‌سی در دور جدید جنگ روانی علیه ایران


نقش بی‌بی‌سی در دور جدید جنگ روانی علیه ایران
به رغم این كه به نظر می رسد جنگ روانی غرب با محوریت «احتمال اقدام نظامی آمریكا علیه برنامه هسته ای ایران» طی روزهای اخیر كاهش یافته و به خصوص در جبهه آمریكایی این بخش از عملیات، نشانه هایی از ردازی هایی از تضعیف بیش از پیش جبهه جنگ روانی علیه ایران جلوگیری كند.
مقام های آمریكایی در طول یكی دو هفته اخیر تلاش داشتند تا افكار عمومی را متقاعد كنند كه آنچه درباره احتمال حمله نظامی به ایران مطرح می شود واقعیت ندارد، ازجمله «جرج بوش» رئیس جمهوری آمریكا اعلام كرد كه «طرح مسئله حمله نظامی به ایران ساخته و پرداخته دشمنان ما است.» «دیك چنی» معاون وی نیز تأكید كرد كه واشنگتن «گزینه دیپلماتیك» را در قبال ایران دنبال خواهد كرد، هرچند وی به عنوان تندروترین عضو همچنان تأكید كرده است كه «همه گزینه ها روی میز رئیس جمهور قرار دارد.»
«رابرت گیتس» وزیر دفاع آمریكا نیز با عصبانیت به خبرنگاران سؤال كننده گفت كه «چندبار بگویم ما قصد حمله به ایران را نداریم. «كاندولیزا رایس» وزیر خارجه آمریكا نیز ضمن «رد هرنوع حمله نظامی به ایران» سخن از طرح «تغییر ۱۸۰درجه جهت گیری آمریكا نسبت به ایران» به میان آورد.
دقیقاً در گرماگرم اعلام این مواضع شبكه خبری «بی بی سی» با ارسال خبری با عنوان «عملیات نظامی آمریكا علیه ایران گسترده خواهد بود» موجی خبری احتمال حمله به ایران را «گسترده و قریب الوقوع» اعلام كرد و خبر از طرح های پنهانی درخصوص حمله نظامی به ایران داد كه سیاستمداران آمریكا و حتی نخست وزیر انگلیس نیز آشكارا آن را تكذیب كرده اند. هرچند در این جریان خبری بی بی سی تنها نیست و برخی دیگر از رسانه های مكتوب انگلیس ازجمله روزنامه «گاردین» نیز همین خط را دنبال كرده است.
اما چرا انگلیسی ها بطوركلی و شبكه بی بی سی بطور اخص آهنگ جنگ را می نوازند؟ رفتار انگلیسی ها ریشه در چه اندیشه ها و رویدادهایی دارد؟ در تحلیل رفتار رسانه ای انگلیس در عملیات روانی علیه ایران نظریه های گوناگونی مطرح است.
یك نظریه این است كه انگلیسی ها با دام گستری برای كاخ سفید به دنبال اهداف پنهان و كلان در خاورمیانه و نظم جدید بین المللی هستند. درواقع ریشه سیاست انگلیس در درگیر كردن «پنتاگون علیه ایران به اندیشه احیای سلطه بلامنازع خود در خاورمیانه برمی گردد. خاورمیانه نزد انگلیسی ها به عنوان «حیاط خلوت» آنها محسوب می شود.
اگر آمریكای لاتین و حوزه «كارائیب» حیات خلوت آمریكا محسوب می گردد و اگر آسیای مركزی و قفقاز حیات خلوت روس ها بشمار می آید، خاورمیانه نیز در استراتژی انگلیسی ها جایگاه ویژه خود را دارد.
انگلیس از زمانی كه قدرت امپراطوریش روبه افول نهاد و ناگزیر هژمونی آمریكا را در خاورمیانه پذیرفت، همواره به دنبال ایجاد چالش است. در همین راستا برخی از تحلیل گران مدعی شده اند كه انقلاب ایران ازنظر انگلیس حركت مثبتی تلقی می شد زیرا كه این انقلاب پایان نفوذ ظاهری كاخ سفید در ایران بود. اكنون كه آمریكا به تعبیر «ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی آمریكا در شرف پایان عصر خود در خاورمیانه است و هژمونی خود را در منطقه ازدست داده و وضعیتی شبیه دوران امپراطوری خاورمیانه پیدا كرده، بهترین فرصت در بازیابی قدرت افول یافته انگلیس است.
نگاهی به عملكرد انگلیس در ایجاد چالش برای آمریكایی ها به خصوص در افغانستان و عراق- كه با هزینه های بسیار اندك و غیرقابل مقایسه با آنچه آمریكا در منطقه هزینه می كند- مؤید این ادعا است كه انگلیسی ها قادرند، قدرت متحد ظاهری و رقیب اصلی خویش یعنی آمریكا را نیز تحلیل ببرند.
نگاهی به دو جنگ اخیر در افغانستان و عراق نشان می دهد، انگلیسی ها درحالی كه خود را متحد استراتژیك آمریكا قلمداد می كنند، اما برآنند تا بدون آنكه كمترین آسیبی تحمل كنند بیشترین سود را ببرند.
ارزیابی از تلفات انگلیسی ها در افغانستان و عراق نشان می دهد كه آنها نسبت به آمریكایی ها و حتی سایر نیروهای ائتلاف كمتر تلفات داده اند.
اكنون نیز كه آمریكا در باتلاق عراق كاملاً گرفتار شده و عراق برای آمریكایی ها به ویتنام دیگری تبدیل شده، دستور فراخوان سربازان انگلیسی از عراق صادر شده است.
ژرف اندیشان روابط بین الملل براین اعتقادند كه دولت مردان انگلیسی باتوجه به «سیاست چرچیلی» شرایط و زمینه را آماده بازتولید نقش هژمونی خود می بینند، خاورمیانه ای كه اكنون «هارتلند انرژی» جهان محسوب می شود.
به این ترتیب ارزیابی گردانندگان اصلی انگلیس از وضعیت آمریكا در خاورمیانه این است كه در صورت یك درگیری نظامی دیگر آمریكا در منطقه، نفوذ و انحصار قدرت كاخ سفید در خاورمیانه برای همیشه پایان خواهد یافت.
بسیاری از تحلیل گران معتقدند كه انگلیسی ها و شبكه بی بی سی به عنوان مهمترین رسانه وابسته به دولت با ترغیب آمریكا به جنگ با ایران درصدد زمینه سازی برای متزلزل ساختن قدرت آمریكایی ها هستند.
نظریه دیگری درباره رفتار رسانه ای انگلیس برای دامن زدن به جنگ روانی علیه ایران، نفوذ رسانه ای صهیونیسم را موردتوجه قرار می دهد.
با پیروزی دموكرات ها در انتخابات نوامبر گذشته و تضعیف شدید موقعیت بوش و تیم افراطی نزدیك به او، زمینه عملیات روانی علیه ایران به خصوص در عرصه رسانه ای در آمریكا تا حد قابل توجهی كاهش یافت و رسانه های نزدیك به «دموكرات ها» از همراهی با این جنگ روانی اجتناب ورزیدند.
رسانه های آمریكایی نزدیك به اردوی «جمهوری خواهان» نیز از بیم دامن زدن به تنش های داخلی در آمریكا كه به صورت طبیعی به تضعیف هرچه انتظار دارند با خواسته دشمنان ایران همراهی نمی كنند.
واكنش های تند و صریح مقام های ارشد كاخ سفید علیه شایعاتی از این دست كه زمینه انتقاد علیه حزب حاكم آمریكا را فراهم می آورد نیز دلیل دیگری از ناامیدی صهیونیسم رسانه ای نسبت به جبهه آمریكایی جنگ روانی علیه ایران است.
براساس این نظریه و درحالی كه ادامه عملیات روانی از آمریكا علیه ایران تا حد قابل توجهی مشكل شده است، موقعیت بی بی سی به عنوان رسانه ای مطرح موردتوجه قرار گرفته است.
بی بی سی نیز مانند اكثر «كارتل های رسانه ای غرب» به صورت غیرمستقیم از سوی هواداران صهیونیسم اداره می شود و دولت انگلیس به عنوان بنیانگذار رژیم صهیونیستی همواره در حمایت از این جریان عمل كرده است. بنابراین مأموریت تازه بی بی سی در جنگ روانی علیه ایران كه حتی سخنگوی پنتاگون (وزارت دفاع آمریكا) نیز آن را مضحك خواند، در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
منبع:Arnetir
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید