چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


یک کلاسیک به یاد ماندنی


یک کلاسیک به یاد ماندنی
● یادداشتی بر فیلم «آقای اسمیت به واشنگتن می رود»
▪ محصول: ۱۹۳۹
▪ كارگردان : فرانك كاپرا
▪ نویسنده : سیدنی بوچ من
▪ بر اساس داستان «آقایی از مانتانا » نوشته لوئیس آر فوستر
▪ بازیگران: جین آرتور ، جیمز استوارت ،كلود راینز، ادوارد آرنولد،گای كیبی
یكی از دوستان اصرار دارد كه من را قانع كند تا دست از سینمای كلاسیك بردارم و سینما را به روز دنبال كنم . نمی دانم چرا ، ولی باز هم بین «مردگان» اسكورسیزی با این همه پسامد و پیامد و «آقای اسمیت به واشنگتن می رود»، اثر جاودانه كاپرا را می پسندم تا برای چندمین بار از دیدنش لذت ببرم.
اگر همچنان در منزلتان دستگاه ویدئو یافت می شود و در محله، ویدئو كلوپ با سابقه و قدیمی ای را سراغ دارید، به هیچ وجه از تماشای این فیلم كه در نخستین سالهای حضور مؤسسات ویدیوی خانگی به صورت VHSبه بازار آمد و بر خلاف بسیاری از آثار این مؤسسات كه بارها تجدید انتشار یافته اند در انزوا ماند، غافل نشوید.«آقای اسمیت به واشنگتن می رود» محصول دوران اوج كاپراست، كارگردان بزرگی كه بسیاری او را نوعی نقطه آغاز در تاریخ سینما می دانند، هرچند در واقع، او مقلد كمدی های پیش از خود بود كه توانست بخوبی آنها را در فضای تئاتری اجرا نماید. به حتم استادی كاپرا در تئاتر باعث چشمگیر شدن تواناییهایش در سینما نیز گردید.
در این فیلم كاپرا بیشتر می كوشد تا فرمول حضور مرد ساده دهاتی را در درون فضای سخت ، خشك و حیلت آمیز شهر كه در اثر پیشینش « آقای دیدز به نیویورك می رود » موفقیت فراوانی به دست آورد، تكرار كند. با این تفاوت كه فضا سازی كاپرا در این فیلم به مراتب دلنشین تر و جذاب تر از آب درآمده است. جفرسون اسمیت (جیمز استوارت) به عنوان نماینده یك روستای كوچك به سنا فرستاده می شود.
جین آرتور كه دقیقاً در همان شخصیت و كاراكتری كه در فیلم آقای دیدز بر عهده داشت، حاضر شده است؛ منشی فهمیده ای است كه در همان ابتدای ورود جفرسون نگران سادگی بیش از حد این مرد می شود . این مقدمه همان سیر آشنایی مخاطب است با فضا ، كاراكترها و نوع داستان در سینمای كلاسیك، اما نقطه آغاز منحنی اصلی فیلم ورود استوارت به یك بازی سیاسی و اعلام حكم اخراج او از مجلس است. داستان به ناگهان خود را با فضای بسته مجلس منطبق كرده و خاستگاه تئاتری كاپرا بشدت نمود پیدا می كند. به گفته راجر رابرت:«از آغاز قسمت دوم فیلم، هر بیننده ای متوجه خواهد شد كه هیچ كس جز كاپرا نمی تواند با این قدرت فضا ، كاراكتر و داستان را حفظ نماید.»
جیمز استوارت هم كه به خاطر ایفای نقش نخست در این فیلم نامزد جایزه اسكار شد در حقیقت در انتهای پیش تولید فیلم جایگزین گری كوپر شد و به گروه پیوست و این در حالی بود كه پیش از این اثر، كاپرا تجربه همكاری موفقی را با كوپر داشت و در آن زمان شهرت و اهمیت كوپر به مراتب بالاتر از استوارت جوان بود .
شاید دلیل این تغییر شگفت انگیز، در نوع كاراكتر و بازی این دو بازیگر باشد كه با وجود شباهتهای فراوان چه از لحاظ فیزیك و چه نوع بازی، در نوع تاثیر بر تماشاگر تفاوتشان به وضوح مشخص خواهد بود.
گری كوپر همان گونه كه چهره تثبیت شده خود را سالها بعد به دلیل بازی در فیلم «ماجرای نیمروز» به دست آورد، شخصیتی تنها و در عین حال پر صلابت، پر قدرت و ثابت قدم است، اما كاراكتر آقای جفرسون شخصیتی ضعیف به شمار می آید كه درحال غرق شدن در نقاط ضعف خود است و اینجا از قدرت نهان در چهره كوپر باید چشمپوشی كرد و از تفكیك كاراكتر هیچكاك استفاده نمود.
هیچكاك در تمامی آثارش از كاراكترهای مشابهی استفاده می كند و از دو بازیگر بسیار شبیه هم (استوارت و گرانت) بازی می گیرد، اما نسبت به قدرت و ضعف كاراكتر، بین این دو انتخاب می نماید . كافی است استوارت را در «پنجره عقبی» با گرانت در «شمال از شمال غربی» مقایسه كنیم.
در كل استوارت آن چنان در این نقش، فوق العاده عمل می كند كه به قول معروف واقعاً به نقش خود می چسبد و در آن غرق می شود.بازیهای دیگر فیلم، با وجود قرار گرفتن در كنار بازی شگفت انگیز استوارت باز هم رنگ خود را حفظ می كند و در سكانسهایی، از آن پیشی هم می گیرد، به گونه ای كه كلود راینز و هنری كری هم برای بازی در این فیلم نامزد اسكار می شوند. این فیلم مجموعاً در ۱۰ رشته نامزد اسكار شد، اما در رقابت با فیلم موفق «بر باد رفته» باز ماند و تنها اسكار بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آن خود كرد.
فیلم « آقای اسمیت به واشنگتن می رود» اثری موفق با نمود كاملی از تمامی جلوه های هنرمندانه به شمار می آید كه اكران زود هنگامش در رسانه های تصویری و عدم انتشار دوباره اش بسیاری از علاقه مندان سینما را از لذت بردن و درك آن باز داشته است.
امیر اطهر سهیلی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید