پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هنر مفهومی و جلوه‌های تصویری: همکاری منسجم و منظم


هنر مفهومی و جلوه‌های تصویری: همکاری منسجم و منظم
هر چند که هماکری میان هنرمندان نظری و بخش‌های vfx رو به افزایش است. اما افرادی که با قلمو و خودکار سروکار داشته و ظاهر کلی فیلم را طراحی می‌کنند، همچنان مهارت‌های خود را در انزوا می‌بینند. از زمانی‌که ساختار vfx شروع به‌کار کرد و با هنرمندان به تعامل پرداخت، هنرمندان فعال در مراحل پیش تولید فیلم، شغل خود را از دست دادند.
این دو در مراحل اولیه به‌ندرت می‌توانند با هم همکاری کنند. تنها اهالی بخش هنر در مراحل پیش تولید فعال هستند. اگر فیلم از نظر جلوه‌های تصویری پیچیده باشد، مستلزم همکاری و بازی هنرمندان نظری خواهد بود.
در این مقطع، حتی شرکتی که در نهایت کار جلوه‌های تصویری را انجام می‌دهد هم انتخاب نمی‌شود، بنابراین احتمال همکاری بسیار کم است. هالیوود همواره برای ساخت هر فایل، بخش‌های گوناگونی از جمله کارگردان، بخش هنری، تولید، جلوه‌های ویژه و هماهنگ‌سازی را به‌کار می‌گمارد. همکاری واقعی تنها در جلسات اولیه که بخش (هنر) شروع به‌کار کرده و افراد کلیدی آن درباره فیلمنامه تبادل‌نظر می‌کنند، محقق می‌شود.
رابطه همکاری میان هنرمندان پس از تولید و هنرمندان پیش از تولید (هنرمندان نظری) در کار فیل بسیار نادر است. بخش بسیار بزرگی از ترجمه محتوا توسط کارگردانان هنری و شرکت‌های جلوه‌های تصویری صورت می‌گیرد. هر پروژه‌ای که می‌خواهد کار تازه‌ای ارائه کرده یا محصول برجسته‌ای عرضه کند، می‌تواند از ایده‌ها و روش‌های هر گروه بهره‌مند شود.
فرآیند هر پروژه در ابتدا به‌صورت انفرادی صورت می‌گیرد. هرگونه ایده و حتی نقاشی مات نیازمند تحقیق درباره موضوع، نیازمندی‌ها و دوره‌های ویژه است. در شروع این فرآیند و توسعه کار ایده مات معمولاً جدا می‌شود: به‌طور معمول، برای ایجاد ظاهر موردنیاز به کارگردان و تولیدکننده جلوه‌های بصری نیاز است.
وقتی یک صحنه بسیار پیچیده بوده و مستلزم عناصر سه‌بعدی و حرکات دقیق دوربین است، حضور تیم کاری ضروری است. اما این مرحله پس از فرآیند تأیید ایده کار صورت می‌گیرد. برای مثال در فیلم ”بازگشت سوپرمن“ محصول کمپانی استرالیائی ریزرینگ سال پیکچرز، میزان همکاری گروهی به میزان انتزاعی بودن ایده فیلم بستگی داشت.
گاهی بسیار جالب است که یک کار هنری به شما بدهند و بگویند ”آن را این‌جوری درست کن“ این کار می‌تواند علاوه بر ارائه حس زیباشناختی به‌کار شما بافت هم ببخشد. برای ایده‌های انتزاعی کار با هنرمندان نظری از تقدم بیشتری برخوردار است. یک کارگردان این فرصت را پیدا می‌کند تا با هنرمند به‌طور مستقیم ارتباط برقرار کرده و منظور او را متوجه شود. همچنین این امکان برای او فراهم می‌شود که چند ورودی را درون طرح قرار دهد تا از قابل اجراء بودن آن در صحنه‌ها مطمئن شود.
● بهره‌مندی از هنرمندان نظری
این موضوع از فیلمی تا فیلم دیگر متفاوت است. گاهی که محدودیت بودجه وجود ندارد از هنر نظری در ارائه سناریو، طرح ایده، نقاشی‌های انتزاعی یا تصویرهای گرافیکی صحنه‌ها استفاده می‌شود. از این فاکتور می‌توان به‌عنوان سوژه‌هائی برای صحنه دلخواه استفاده کرد، اما همه می‌دانند که واقعیت همواره چیزی پائین‌تر از حد استاندارد است. دلیل آن هم محدودیت در نیازهای دنیای واقعی است.
گاهی از هنرمندان نظری برای تکمیل ایده‌هائی که در ذهن طراح یا کارگردان تولید شده یا به‌طور ناقص شکل گرفته، استفاده می‌شود. هنرمندان نظری با استعداد، مرجع را از طراح گرفته و آن را به صحنه‌ای دقیق که مطابق دید او است، تبدیل می‌کنند.
همکاری واقعی، میان تولیدکننده جلوه‌های تصویری با ناظر و کارگردان تحقق می‌یابد. گاهی هم طرح تولید وارد این معامله می‌شود، اما به‌طور معمول شرکت‌های تولیدکننده فیلم دارای بخش‌های هنری جداگانه‌ای هستند که همتای بخش هنری تولید فیلم روی فیلم کار می‌کنند.
آنچه در فیلمی مثل ”مرد عنکبوتی“ انجام می‌شود، اداره کار هنری است که از سوی هنرمندان نظری ارائه می‌شود. در این صورت همه مطمئن می‌شوند که همه چیز با آنچه که به‌طور مستقیم توسط شرکت تولید فیلم طراحی شده بود، متناسب است. بیشتر این پروژه‌ها به‌طور مستقیم توسعه می‌یابند. زیرا این فرآیندی است که در زمان و بودجه‌ای متفاوت از فریم زمانی ساخت صحنه‌ها به وقوع می‌پیوندد.
بنابراین آنچه که در این فیلم انجام شده، دریافت هنر نظری ارائه شده است. افراد به طراحی کاراکترها، جانورها و جای‌گذاری آنها می‌پردازند. در چنین پروژه‌هائی طرح‌ها دوباره ترسیم شده و بازگردانده می‌شوند. در مورد انتخاب‌های تهیه‌کننده با طراحی تولید گفتگو می‌شود. گاهی طراحان بر طرح‌های خود پافشاری می‌کنند و تیم کارگردانی هم با تطبیق روند کار به آنها پاسخ می‌دهند، گاهی هم آنها با راه‌حل دیگری که همان کیفیت تصویر را برای آنها در برداشته و برای هم ساده‌تر است، متقاعد می‌شوند. در نتیجه برای آنها ارزانتر تمام شده و بودجه ساخت فیلم هم صرف موارد دیگری می‌شود.
یک کارگردان به‌محض اینکه می‌خواهد چیزی بسازد باید یک هنرمند نظری را به خدمت بگیرد. حتی در مرحله نوشتن فیلمنامه هم حضور هنرمند نظری خالی از لطف نیست. قرار است هر آنچه که انجام می‌شود به یک چیز بصری و تجسمی تبدیل شود. در نهایت وقتی فیلمنامه یا کتاب را به فیلم تبدیل می‌کنید.
باید یک سری اصلاحات و مصالحه انجام دهید. هنر نظری به شما می‌گوید که چه چیزی را می‌توانید در درون فیلم قرار دهید، در حالی‌که نیازی نیست در دیالوگ، شرح حال یا قصه‌گوئی به‌طور شفاهی بیان شود. با وجود یک هنرمند نظری به سرعت متوجه می‌شوید چه چیزی را نباید نوشت یا شرح داد. زیرا مخاطبین آن را در صحنه با چشمان خود درمی‌یابند.
تا زمانی‌که شما یک داستان، ایده یا پروژه تازه دارید، همه می‌خواهند به اجراء آن بپردازند. آنها می‌خواهند نوشتن را شروع کنند، به انتخاب بازیگر بپردازند و از زمان عرضه آن به بازار آگاه شوند. همه این کارها مستلزم انجام هنر نظری است.
کار در فیلمی همچون ”ماتریکس“ و بسیاری از فیلم‌های امروزی دیگر، حاصل همکاری تهیه‌کننده با طراح تولید و کارگردان به منظور خلق و ابداع ظاهر و سبک فیلم است. از اینکه ترکیبات در ماتریکس باید چه ظاهری داشته باشند گرفته تا طرح‌های شهر آینده‌گرایانه و هاورکرفت و همچنین جعبه رنگ‌ها در صحنه‌های افکت‌های بصری و همچنین حالت‌ها و نورپردازی‌.
تصویرهای گرافیکی خلق شده از زوایای گوناگون کشتی در فیلم ”پوزیدون“، به کارگردان استودیو و پرسنل کلیدی پروژه ارسال شد تا آن را مورد بررسی قرار دهند. همانگونه که انتظار می‌رفت، از زوایای کلیدی اولیه در صحنه کشتی اصلی هم استفاده شد. در طی سه مدلسازی پروژه، فایل‌های به روزرسانی شده مدل کشتی به ناظر جلوه‌های بصری ارائه شدند تا از آنها در صحنه‌های پیش‌نمایش خود استفاده کنند.
نسخه نهائی مدل هم پس از پایان آن به بخش انیمیشن داده شد تا از آن به‌عنوان الگو در ساخت مدل نهائی در مایا استفاده کنند. در نتیجه این همکاری مستقیم میان بخش جلوه‌های بصری و هنر، یک تعامل یکپارچه و مدرن بین ایده اولیه کار و نتیجه نهائی آن به‌دست آمد.
همانگونه که انتظار می‌رود در مقایسه با فیلم‌های مهیج زنده، فیلم‌های انیمیشن سه‌بعدی و اجراء ضبط آنها مستلزم همکاری بیشتری میان هنرمندان نظری و هنرمندان دیجیتالی است.
در ساخت فیلم ”خانه هیولا“ عوامل جلوه‌های بصری از همان ابتدا در پروژه حضور داشتند. آن فیلم مثال خوبی از خط تولیدی بهره گرفته از بخش هنر و سازمان جلوه‌های بصری است و در آن بخش هنر طراحی همه چیز را در فیلم بر عهده داشت.
مانند یک فیلم انیمیشن معمولی اهالی هنر نظری هم در جلسه‌های هفتگی حضور داشتند. همچنان که روی بخش‌های گوناگون فیلم کار می‌شد کارگردان فیلم و طراح تولید با یکدیگر پیشرفت کار را مورد ارزیابی قرار می‌دادند. این کار بسیار عالی بود و بازخور آن به سرعت به روند رو به رشد کار کمک می‌کرد. در نتیجه اطلاعات بسیار واضح و صریحی در اختیار گروه قرار می‌گرفت و آنها نیز با دقت بیشتری با کار برخورد کرده و به سرعت یک نسخه ویرایش شده از فیلم را به اهالی Sony Image works دادند. در نتیجه فیلم نهائی به‌طور کامل مطابق با ایده کار بود و این همان چیزی بود که کارگردان و طراح در پی آن بودند.
به‌طور کلی، همکاری یک فرآیند سه مرحله‌ای است. ابتدا هنرمندان نظری طرح اولیه صحنه را بر مبنای خلاصه ارائه می‌کنند. سپس هنرمندان صحنه، محتوای موجود در صحنه را ترسیم و توصیف کرده و بازخورد را به هنرمندان نظری ارائه می‌کنند. بدین‌ترتیب آنها می‌توانند نقاشی ظاهر کار را مطابق با ساختار تخصصی ترسیم کنند. در پایان با بهره‌گیری از این نقاشی می‌توان خروجی پروژه را اجراء کرد.
زمانی‌که ایده یک فیلم مورد تأیید واقع می‌شود، تیم جلوه‌های بصری گرد هم آمده و در مورد آن با ناظر جلوه‌های بصری، کارگردان هنری و هنرمند نظری گفتگو می‌کنند. این اثر هنری برای افراد حاضر در صحنه یک راهنما محسوب می‌شود. گاهی ظاهر کار رشد می‌کند و انجام چنین اثر هنر نظری، دیگر همزمان با پیشرفت فرآیند کار چندان غیرمعمول نیست. به‌طور معمول یک نفر چارچوبی از ترکیب کلی موجود گرفته و آن را به‌عنوان مرجع، رنگ‌آمیزی کرده تا دیگران را به‌سوی هدفی مشخص سوق دهد.
گاهی در صحنه‌های ویژه‌ای که در آن همکاری با تیم سه‌بعدی بسیار اساسی است، حضور هنرمندان نظری حیاتی است. در یکی از صحنه‌های فیلم رمز داوینچی، نقاش گروه می‌بایست ایده قلعه را در هنگام شب و نقاشی مات قلعه را در روشنائی روز خلق می‌کرد. به همین منظور از ایده هنری کار برای ایجاد ظاهر و فضای قلعه و بخش‌های اطراف آن استفاده شد. تأیید این جنبه‌ها بسیار حیاتی بود، زیرا در غیر این‌صورت تیم سه‌بعدی نمی‌توانست صحنه را ساخته و بدان بافت و نور بیفزاید.
تمامی این مراحل می‌تواند بسیار وقت‌گیر باشد، بنابراین هر چقدر در مرحله ایده کار به ظاهر پایدارتری دست یابیم، خط تولید سه‌بعدی هم کارآتر خواهد بود. نقاشی مات صحنه قلعه در روشنائی روز بیشتر به‌صورت سه‌بعدی گنبد به‌طور گرافیکی ایجاد شد و سپس دو فتوشاپ رنگ‌آمیزی شد. در مرحله بعد هم یک لاین‌آپ سه‌بعدی کلی برای استقرار چشم‌انداز کلیسای کوچک ارائه شد.
هنرمندانی که سالیان بسیاری در جلوه‌های بصری کار کرده‌اند وقتی روی میز طراحی خود مدل‌ها را ترسیم می‌کنند به منافع سه‌بعدی پی می‌برند. آنها ترجیح می‌دهند ابزارهای بسیاری در دسترس خود داشته باشند تا اینکه در طول یک فرآیند خطی چیزی را ترسیم و سپس طراحی کرده و آن را برای مدلسازی و نورپردازی به شخص دیگری بدهند. این کار به پیشرفت کار هر گروه کمک می‌کند.
منبع : نشریه تخصصی کامپیوتر و هنر


همچنین مشاهده کنید