پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

وزیر دربار


وزیر دربار
● به مناسبت ۲۵ اسفند محاکمه تیمورتاش
۲۵ اسفند ۱۳۱۱ مشهورترین تصفیه سیاسی دوران رضاخان اتفاق افتاد که در آن شخص اول مملکت شخص دوم مملکت را نابود کرد. صبح این روز دادگاهی به ریاست «عبدالعلی لطفی» و دادستانی «سروری» تشکیل شد که در آن «سیدهاشم وکیل» و دکتر «احمد مقبل» از «عبدالحسین تیمورتاش» وزیر دربار و با نفوذ ترین دولتمرد زمان خود در مقابل اتهام فساد مالی دفاع می کردند. محاکمه تیمورتاش زنگ خطری برای سیاستمداران دوران پهلوی اول بود تا نسبت میان خود و سلطنت استبدادی را دوباره ارزیابی کنند.
عبدالحسین تیمورتاش معروف به سردار معظم و ملقب به معززالملک در سال ۱۲۶۰ شمسی در بجنورد متولد شد. پدر او حاکم محلی خراسان بود که فرزندش را برای تحصیل به سنت پترزبورگ فرستاد. عبدالحسین پس از بازگشت به ایران وارد وزارت خارجه شد و بعد از فتح تهران و تشکیل مجلس دوم به وکالت از مردم خراسان انتخاب شد.
مدتی حاکم گیلان بود و در ۱۳۰۰ که مجلس دوره چهارم افتتاح شد باز هم به وکالت انتخاب شد. پس از سقوط کابینه قوام و نخست وزیری مشیرالدوله، تیمورتاش وزیر عدلیه شد که چند ماه بیشتر ادامه نیافت. بعد از آن به کرمان و بلوچستان رفت و تا دوره پنجم که به وکالت از نیشابور به مجلس شورای ملی برگشت چهره چندان شاخصی به شمار نمی آمد. تنها اتفاق این دوران از زندگی وی اعدام «دکتر حشمت» از اعضای نهضت جنگل در گیلان بود که البته دخالت خود را در این اعدام رد کرده و آن را به نیروهای نظامی خارجی منسوب می کند.
(ابراهیم خواجه نوری، به نقل از کتاب بازیگران عصر پهلوی محمود طلوعی) دوران ورود تیمورتاش به قدرت از سال ۱۳۰۳ آغاز شد که زمینه های ظهور رضاخان به چشم می خورد. وی از ۱۳۰۳ وزیر فوائد عامه شد و اقداماتی را در جهت خلع احمدشاه انجام داد. درست یک هفته پس از انتقال سلطنت پاداش به وی تعلق گرفت و تیمورتاش وزیر دربار شد.
در این زمان روابط تجاری ایران و شوروی بسیار آشفته و زیانبار بود. تیمورتاش با سفر به مسکو و انجام مذاکرات مشکلات تجاری را مرتفع کرد و در بازگشت متوجه شد که روابط کابینه مستوفی و مجلس هم تقریباً به همان آشفتگی است. اگرچه با وساطت وزیر دربار بحران تا حدی فروکش کرد ولی بالاخره در خرداد ۱۳۰۶ مستوفی کنار رفت.
مجلسیان تمایل خود را به نخست وزیری تیمورتاش اعلام کردند. وزیر دربار موضوع را به شاه منتقل کرد و رضاخان به او گفت «تو را نخست وزیر نمی کنم ولی هرکسی را که پیشنهاد کنی می پذیرم». به این صورت مخبرالسلطنه از عوامل او به نخست وزیری رسید و تیمورتاش در پله دوم قدرت پس از شاه قرار گرفت. قدرت تا سال ۱۳۱۰ ادامه پیدا کرد.
سفرا، وزرا، استانداران و حتی وکلای مجلس تحت نفوذ او قرار می گرفتند. وی حتی برای تعیین سیاست خارجی ایران هر سال دو ماه به اروپا سفر می کرد. دو تن از همکاران او در تشکیل باند قدرت سایه نصرت الدوله فیروز از خانواده بزرگ فرمانفرمائیان و علی اکبر داور نماینده پارلمان بودند. جعفر قلی خان سردار اسعد نیز روابط خوبی با وی داشت. برای مدتی سردار معظم تیمورتاش تمام کشور را در کنترل خود گرفت و سقوط نیز از همین جا شروع شد.
در سال ۱۳۱۰ وزیر دربار ولیعهد جوان را برای تحصیل به اروپا برد و در این سفر مذاکراتی را با دولت انگلستان برای افزایش سهم ایران از درآمد نفت آغاز کرد که تنها نتیجه آن بدبینی دولت انگلستان به وی بود. گویا به تحریک انگلیس در برخی روزنامه های اروپایی که مورد توجه و مطالعه دربار ایران بود نوشته هایی در مورد قدرت تیمورتاش و آمادگی او برای کسب سلطنت در غیاب ولیعهد جوان و شاه پیر به چاپ رسید.
(شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی) همزمان تیمورتاش به شوروی سفر کرد تا مذاکرات محرمانه یی را در مورد نفت با آنها انجام دهد. در این سفر ملاقات هایی با مقامات ارشد شوروی از جمله ورشیلف وزیر جنگ این کشور نیز انجام شد که مفاد آن محرمانه باقی ماند. تمایل انگلستان برای حذف تیمورتاش از قدرت، پرونده سازی های دشمنان داخلی او مانند سرلشگر «آیرم» رئیس شهربانی و اقدامات خود او در به رخ کشیدن قدرت و ابتکار عمل فردی اش زمینه تیره شدن روابط با دربار و رضاخان را فراهم ساخت. تیمورتاش به محض بازگشت از شوروی احساس کرد وضعیت تغییر کرده است.
دو سال پیش زمانی که نصرت الدوله فیروز به جرم تحریک ایلات فارس علیه حکومت مرکزی دستگیر شده بود تیمورتاش موفق شد خود را از این حادثه دور کند ولی اکنون مخالفانی چون فروغی و تقی زاده نیز در مقابل او قد علم کرده و قصد شکستن اقتدارش را داشتند. در همین زمان موضوع اختلاس رئیس یکی از بانک ها مطرح شد که ردپای وزیر دربار در آن دیده می شد. تیمورتاش در تابستان ۱۳۱۱ خطر را احساس کرد و پس از تقاضای مرخصی برای استراحت به بندر چمخاله رفت.
سقوط او بسیار سریع تر از قدرت گرفتن اتفاق افتاد. در پاییز ۱۳۱۱ وکیل الملک دیبا حسابدار دربار که دوست او بود با جرایم مالی برکنار شد. همزمان رضاشاه قراردادهای نفت را به آتش انداخت و در دی ماه ۱۳۱۱ ابوالحسن تیمورتاش از وزارت دربار معزول و زندانی شد.
۲۵ اسفندماه ۱۳۱۱ دادگاه محاکمات غیرعلنی خود را آغاز کرد و پس از چند جلسه تیمورتاش را به دلیل سوءاستفاده از موقعیت و ارتشا به ۵ سال حبس و پرداخت جریمه هایی مجموعاً به ارزش ۱۲۲۲۸۴۰ ریال محکوم کرد. برای سیاستمداران و حتی مردم عادی که ماجرا را دنبال می کردند واضح بود که دادگاه و اتهام مالی تنها بهانه یی برای از میان برداشتن وزیر دربار است.
«بلوشر» از دوستان اروپایی او در سفرنامه خود می نویسد؛ «در ماه های آخر زندان این مرد نازپرورده محکوم به خوابیدن در کف سنگی و مرطوب سلول خود بود و باید از غذای زندان تغذیه می کرد که احتمال می رود از این طریق مسموم شده باشد.»
ولی جلال عبده در کتاب «چهل سال در صحنه» قتل تیمورتاش را مانند دیگر قتل های سیاسی زندان رضاشاه به پزشک احمدی و تزریق استرکنین منسوب می کند. روز هشتم مهرماه «کاراخان» نماینده شوروی به ایران می آید و در جریان ملاقاتی با رضاخان از وضعیت تیمورتاش سوال می کند. وی از زندان قصر هم بازدید می کند که موفق به دیدار تیمورتاش نمی شود. البته گفته می شود که نشان دادن تمایل نماینده شوروی به بخشش وزیر دربار هم توسط آیرم و برای تایید پرونده جاسوسی برنامه ریزی و بزرگنمایی شده است. به هر صورت روز نهم مهرماه ۱۳۱۲ تیمورتاش در زندان به دلیل مسمومیت و احتمالاً خفگی کشته شد. این شیوه که سیدحسن مدرس را نیز با آن به شهادت رساندند سبک مرسوم کشتن مخالفان در زمان رضاشاه بود و نتیجه آن به صورت مرگ طبیعی گزارش می شد.
از میان دیگر همراهان تیمورتاش، نصرت الدوله فیروز پس از سال ها زندان و تبعید در سال ۱۳۱۶ در زندان سمنان به همان شیوه مسموم و خفه شد. جعفرقلی خان سردار اسعد که قدرت سوم کشور بود سعی کرد شفاعت تیمورتاش را پیش رضاشاه به جا بیاورد ولی موفق نشد. وی در آبان ۱۳۱۲به توطئه برای قتل رضاشاه متهم شد و به زندان افتاد که در آنجا سرنوشتی دقیقاً مشابه نصرت الدوله در انتظارش بود.
علی اکبر داور که موافقت مجلس شورای ملی را برای تصویب ماده واحده انتقال سلطنت جلب کرده بود عاقبت بهتری پیدا نکرد و وساطت او نیز برای تیمورتاش موثر نیفتاد. داور مدتی بعد به وزارت دارایی رسید و ظاهراً در جریان اتهام فروش ارز رضاشاه برخورد لفظی تندی با داور کرد. این رفتار چنان تاثیری بر روحیه او گذاشت که علی اکبر داور در سال ۱۳۱۵ قبل از اینکه گذارش به زندان و سم و خفگی بیفتد خودکشی کرد.
تیمورتاش در ابتدای دوران پهلوی بانفوذترین دولتمرد ایران بود. در بین افکار عمومی هم نام تیمورتاش معرف قدرت و معادل دربار به شمار می آمد که حمایت او می توانست هر کاری را ممکن کند. مسعود بهنود در کتاب از سیدضیاء تا بختیار عنوان می کند که میهمانی های بزرگ وزیر دربار از جمله بزرگترین مجالس ایران به سبک اروپایی بود که یک بار میهمانی خارجی همسر تیمورتاش -سرورالسلطنه - را به دلیل جواهرات گرانبها و منحصر به فردش با ملکه تاج الملوک اشتباه می گیرد. اولین کنسرت آواز زن با اجرای قمر الملوک در گراندهتل نیز با تشویق تیمورتاش برگزار شد.
از عبدالحسین تیمورتاش در اروپا با عنوان شاهزاده (پرنس) نام برده می شد در حالی که نسبت سلطنتی نداشت.در ایران نه تنها مردم عادی بلکه اشراف نیز از استبداد در امان نبودند حتی اگر خود نیز قسمتی از دستگاه استبدادی سلطنت به شمار می رفتند. علی دشتی در صفحه ۱۵۱ کتاب «پنجاه و پنج» از قول رضاشاه درباره تیمورتاش می آورد «از اول خلقت چنین آدم خائنی وجود نداشته است». گویا رضاخان آنچنان به جاسوسی وزیر دربارش مطمئن شده بود که در شهریور ۲۰ وقتی روس ها به نزدیکی تهران رسیده بودند می گوید روس ها تیمور را فراموش نکرده اند.
تیمورتاش بیشتر از همه به رضاشاه خدمت کرد و بیشتر هم به غضب ملوکانه گرفتار شد. و سرنوشت وزیر دربار قدرتمند داستانی بود که دولتمردان تا پایان حکومت پهلوی در میان صحبت های خود به یکدیگر یادآوری می کردند.
محمد سرابی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید