شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نفت باشد، در مالکیت مردم باشد


نفت باشد، در مالکیت مردم باشد
بارها شنیده‌ایم، از كسانی كه آه از نهاد برمی‌كشند كه كاش این درآمد نفتی را نداشتیم، زیرا در آن صورت هم دموكراسی داشتیم، هم رشد اقتصادی و هم دولتی كه آمریكا را می‌آورد كنار ما، یا ما را می‌برد به آمریكا. تحقیق من نشان می‌دهد كه ایشان به طور غالب راستگرایان افراطی‌اند، از نوع <راست نو.> به گمان ایشان، هرچه بلا‌ بر سر این ملت آمده است از نفت است و آن نیز از نقش دكتر مصدق برمی‌خیزد.
در این مورد اخیر راست نو، از نوع نولیبرال‌های ایرانی و نومحافظه‌كار وطنی، متفق‌القولند. به مناسبت روز ملی، بلكه روز جهانی ملی شدن نفت ایران به دست مردم آگاه و مبارز این سرزمین، به‌ویژه با یاری نیروهای روشنفكری و كارگری جامعه، می‌خواهم به همان ادعا پاسخ دهم. نیازی نیست كه تكرار كنم نقش ارزنده نهضت ملی ایران را در جنبش جهانی ضد استعماری، ضد تحقیر و ضد غارت منابع و نقش رهبری دموكراتیك زنده‌یاد دكتر محمد مصدق را كه زمینه‌ساز اعتماد به نفس دوباره در نهضت‌رهایی‌بخش جهان شد این حدیث باشد، برای بعد و اما نفت.
عده‌ای می‌گویند دكتر مصدق، رهبری لجوج بود كه اگر می‌گذاشت، خود انگلیسی‌ها مرحله به مرحله امتیازهای پایدار و به درد‌خوری به ایرانی‌ها می‌دادند. اما نهضت باعث شد كه ایران متضرر شود.
این عده هرگز نشانه‌ای از اینكه انگلستان در آن زمان- و اساساً استعمار، استعمار نو، امپریالیسم و نوامپریالیسم- چیزی داوطلبانه به مردم تحت غارت داده باشد به دست نمی‌دهند. آنها همین‌طور بدون ادله سخن می‌گویند و به عبارتی مبلغ بی‌جیره و مواجب یا با بهره و مواجب‌اند. عده دیگری همراه یا بدون آن عده قبلی می‌گویند نهضت ملی باعث كودتای ۲۸ مرداد شد. آنها نمی‌گویند دشمنان طبقاتی مردمی كه می‌خواستند منافع نفت را، تا حد ممكن خود به دست آورند چه نقشی در آن كودتا داشتند و شاید نمی‌دانند كه حرفشان از بیخ و بن اشكال منطقی دارد یا نیت درونی خود را در لفاف كلماتی می‌پیچانند كه محافظه‌كاران همیشگی خوششان بیاید. و آن این است كه اگر قرار باشد در مورد حقوق و منافع خود كاری كنیم كه تضییع‌كنندگان اصلی و نقض‌كنندگان ذاتی آنها ناراحت نشوند، پس باید اصلا‌ كاری انجام ندهیم. حكایت آن نویسنده است كه آنقدر درباره ذات ایرانی بودن انقلا‌ب مشروطه ایراد گرفته است كه نتیجه اخلا‌قی آن، این است كه بهترین نوع مشروطه، تن دادن به استبداد وابسته قاجاری و كارگزاران انگلیسی آن بوده است.
بهترین تلا‌ش برای دستیابی به نفت، تلا‌ش نكردن است، بهترین راه توسعه، ناجستن راه توسعه است و قس علهذا. اما آمدیم بر سر اینكه نفت بدبختی می‌آورد. شاید درمخیله بعضی از گویندگان این حكمت جالینوسی همانا دلتنگی نسبت به گذشته‌ای باشد كه در تاریخ آن را ندیده‌اند و احتمالا‌ً چند خطی خوانده‌اند: دوران پیش از نوسازی، دوران كالسكه اغنیا و قاطر چموش وابستگان و پای پیاده رعیت، دوران حكیم باشی‌ها و معركه‌گیری‌ها، دوران چراغ موشی با انرژی روغن كرچك كه در اختیار همه هم نبود. دوران گردن‌كشی دیوانیان و فراش‌باشیان و شاهزادگان و والیان و تیول‌داران، دوران حرمسرا بازی و... .
اما شمار دیگری منظورشان این است كه اگر نفت نبود، ملت تلا‌ش می‌كرد، كار می‌كرد، راه می‌جست و توسعه می‌یافت. البته می‌توان به همان‌ها گفت، آنك نفت كه به كنار، خودتان بجنبید برای آن دموكراسی كه گویا در گرو حذف دولت و جانشین كردن آن با دولت تمام‌عیار لا‌یه ۵ درصدی جامعه و در گرو سركوب نهادهای مردمی- به این اتهام یا افتخار كه همه‌شان نشان از <چپ>‌گرایی دارند- است. خودتان آستین بالا‌ بزنید و كار كنید.
خودتان دولت دلخواهتان را تغییر دهید، چه كار به انبوه مردمی دارید كه می‌خواستند از منافع ملی و نعمت‌های اقتصادی و اجتماعی عادلا‌نه بهره ببرند. این نیروگاه‌های برق، شبكه گسترده اتصال برق در كشور پهناور ایران، سدها، بزرگراه‌ها و راه‌ها، بنادر، فرودگاه‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس برای ۲۰ میلیون محصل، بیمارستان‌ها، كارخانه‌های فولا‌د، پتروشیمی، معادن در دست بهره‌برداری، منابع گاز و نفت و جز آن اشاراتی است به دشمنان نفت كه اگر نفت نبود آیا حتی ۱۰ درصد از این زیرساخت‌ها بنا می‌شدند؟ آیا این زیرساخت‌ها چیزهای بدی هستند؟ من البته انتقاد اساسی دارم به اینكه این زیرساخت‌ها بسیار گران‌تر و با اثربخشی پایین ساخته شده و كارآمدی لا‌زم را ندارند. این انتقاد وارد است كه تحصیلكردگان ما، نیروی كار ماهرمان از كشور به خارج می‌روند. انتقاد دارم به اینكه ساختار مدیریت اساسی كشور با منابع و ظرفیت‌های موجود همخوانی ندارد.
انتقاد دارم كه توسعه اجتماعی و دموكراتیسم، پابه‌پای نفت جلو نیامده است. اما با تمام این انتقادها، از این نتیجه كه نفت موجب گسترش زیرساخت‌ها و افزایش سطح دانش و مهارت در كشور شده است، خشنودم و آن را فرصتی عالی برای بازسازی و توسعه جامعه می‌دانم.روی سخنم با نفت‌ستیزان است، فرض كنیم می‌خواهیم جامعه‌ای فرمه بنا كنیم، به نظر شما نفت را بدهیم به آمریكایی‌ها كه بی‌اعتنا به همه چیز بیایند و ببرند. آن وقت زیرساخت ها را منفجر یا تعطیل كنیم؟ عده‌ای بر آنند كه نفت چون در دست دولت است، شر است. آنها را به خواندن تاریخ توسعه اقتصادی جهان دعوت می‌كنم. به جز كشورهای مركزی، استعماری و امپریالیستی كه بر مدار انواع و اقسام ارزش‌های جهانی رشد كرده‌اند، آیا در جهان كم‌توسعه به اشكال مختلف جز دولت‌ها نهادی مسوولیت توسعه را به عهده داشته‌؟ درس تاریخی ما این است كه دولت‌ها عمدتاً دموكرات و طرفدار عدالت اجتماعی و توسعه همگانی نبوده‌اند، حتی اگر ناسیونالیست‌ها و اعضای وفادار جنبش‌های رهایی‌بخش بوده‌اند اما در این میان دكتر مصدق و نهضت ملی ایران، یكی از چند استثناست.
راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی/ خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
حال كار من این نیست كه به جای تداوم دموكراتیزه كردن ساخت قدرت سیاسی، به جای اتخاذ روش رشد توأم با عدالت و بازتوزیع، به جای اتصال هرچه بیشتر قدرت تصمیم‌گیری و مدیریت به مردم، محافظه‌كارانه تن به وضع موجود بدهیم و یا نولیبرال‌ماب بیائیم و از مردم محروم بخواهیم كه با ساختار دولت دربیفتند و قدرت اقتصادی را با صرف هزینه‌های بسیار به كسانی كه مبلغان آنها را بخش خصوصی می‌نامند، بدهند، كه سابقه كارشان فرار دادن سرمایه‌هاست. به تاریخ بنگرید، به همین پارسال كه حدود ۱۴ میلیارد دلا‌ر از سوی آن‌ گونه بخشش خصوصی از ایران فرار كرد. به آن ناامنی كه هرگز مورد انتقاد یا كنش جدی نفت‌ستیزان و درواقع نفت‌خواهان نبوده و حاصل آن به زیان مردم شده است.
نه، نفت متعلق به مردم است و مردم باید با روش دموكراتیك، مدیران و دولت خود را برگزینند و از این مالكیت خود در قبال بروكراسی ناكارآمد و سرمایه‌داری گریز از مركز حفاظت كنند. نهضت ملی كردن نفت و رهبری دكتر مصدق و یاران او كه بر بنیاد اراده مردم و نیروی كار، در برابر صاحبان زر و زور و نیرنگ شكل گرفت، فقط یك حماسه نیست. اقتصاد را نمی‌توان با حماسه‌گرایی اداره كرد. این جزئی از تاریخ توسعه ایران است و توسعه را نمی‌توان از تاریخ اجتماعی و تنها در روابط سودجویانه و سطحی این و آن نظریه‌های اقتصادی به دست آورد. زین پس باید نفت مردم‌گرایانه‌تر، مقتدرانه‌تر و موثرتر بر ابزار توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و به منبع ماندنی رشد درون‌زا تبدیل شود. ‌
فریبرز رئیس‌دانا
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید