جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


راز ماندگاری انتظامی


راز ماندگاری انتظامی
عزت الله انتظامی، یکی از بزرگان سینما و تئاتر ایران است. او که عمری را در راه ارائه هنر پیشکش مردم کشورش کرده است، در طی ۶۰ سال زندگی در عرصه هنری از چنان جایگاهی برخوردار شده که تصور مروری بر آثار سینمایی و تئاتری بدون حضور او به امری محال بدل می شود؛ اهدای جایزه یک عمر فعالیت هنری از سوی یونسکو در مهرماه سال جاری، بخش کوچکی از ادای دین نسبت به اوست.
مشهدی حسن؛ روستایی محصور در تفکرات زندگی بسته اش، مردی که همه زندگی را در یک گاو مجسم می کند و با ازدست دادن این پشتوانه زندگی کوچکش همه چیز را تمام شده می بیند، فریاد می کشد، ضجه می زند و عاقبت ماغ می کشد... قصابی که عرصه فرمانروایی اش مغازه ای در بالای شهر و خانه قراضه ای در حاشیه شهر است، سوداگر است و سودجو، مردی که مهربانیش را آن هم در لحظات نادری که گل می کند فقط با راه انداختن بساط منقل و کباب می تواند بروز دهد، مثل دیو، تنوره می کشد و سر دوزار پول به برادرش نیز رحم نمی کند، وکیل آب زیرکاهی که در تلاش است تا موکلی گیج و سرگشته چون حمید هامون را رام کند و راه و چاره را نشانش دهد و حضرت اشرفی که هزاردستان شهر است و به راحتی مسیر تاریخ را تعیین می کند، در سکوت، با کلمات با طمانینه ای که بیان می کند و دست پرانگشتری که عده اندکی افتخار بوسیدنش را می یابند...
پیر بازیگری سینما و نمایش ایران، مردی است که قدرت نمایی در وجوه مختلف را آزموده، نقش های متنوعی را به رنگ توانایی هایش درآورده و شخصیت های چنان ماندگاری خلق کرده است که تصورکردن آنها با هیبت و شمایل دیگری به سختی می تواند ممکن باشد.
عزت الله انتظامی از همان کودکی انگار هنر پیشانی نوشتش بود. گرچه عشق موسیقی که با مخالفت های پدر و مادر سخت گیر و متعصبش در سنتوری که لای لحاف پنهان کرده بود، مخفی ماند اما از همان اوان جوانی در گرایش به تئاتر ادامه یافت. این همان عشقی است که در پسرهایش نیز می بینیم و موسیقی فیلم ایران از فرزند موسیقیدان او بهره ها گرفته است.
عزت جوان با سختی های بسیار توانست راه خود را بگشاید و پس از اجرای نقش های کوچک در تئاترهای لاله زار، سرانجام در سال ۱۳۲۷ و زمانی که ۲۴سال داشت، به تئاتر فردوسی و گروه سرشناس و معتبر عبدالحسین نوشین پیوند خورد. هرچند نخستین نقش او در این گروه، بدون دیالوگ و تنها با حضوری کوتاه مدت روی صحنه پایان می یافت، اما او مراحل تکامل بازیگری را به تدریج پیمود و نام این نخستین نمایش واقعی زندگی یعنی «مستنطق» اثر جی.بی.پریستلی را هرگز فراموش نکرد. این عشق از کجا آمده بود؟
معمولا پاسخی برای سوالاتی از این دست نمی توان یافت، اما قطعا خانواده در این میان نقشی نداشت، همان طور که دست سرنوشت نیز. اما این عشق تا به کجا رفت؟ قطعا تا بلندای افتخار و اعتبار. انتظامی، همانطور که نام نخستین تئاتری را که بازی کرد هیچگاه فراموش نمی کند، نام نخستین فیلم سینمایی که بر پرده سینما شاهدش بود را نیز از خاطر نمی برد؛ «پانزده سال گمنامی» با بازی آکیم تامیروف فیلمی است که عزت دوازده ساله را برای همیشه درگیر کرد و راهگشای او برای تماشای فیلم های بیشتر و بیشتر شد و عشق سینما را در کنار تئاتر در دلش جای داد.
انتظامی سرانجام یک حضور بسیار کوچک را در برابر دوربین پرویز خطیبی تجربه کرد و پس از آن در سال های حضورش در آلمان که با فراگیری بازیگری و نمایش همراه بود در یک فیلم آلمانی زبان هم بازی کرد. با این حال اوج درخشش انتظامی، همچنان که اوج شهرت مهرجویی به «گاو» باز می گردد نمایشنامه ای قوی و خوش ساخت اثر غلامحسین ساعدی که روی دیگر سینمای ایران را عیان ساخت و درخشش همه دست اندرکارانش را در ایران و بسیاری از کشورهای جهان به همراه آورد. از اینجا مشهدی حسن و گاوش با حضور انتظامی حیات ویژه ای یافتند. انتظامی با گاو در سینماهای ایران معرفی شده و از آن پس با تلاش و سخت گیری از این نام دفاع کرد.
انتظامی بزرگ همواره چه در گفت وگوهای خصوصی با اهالی خبر و چه در حضور دوربین های تلویزیونی و در برابر مردمی به وسعت ایران از سختی ها و مشقت های زندگی نیز سخن ها گفته است؛ از سال هایی که در آغاز جوانی به دوبلوری گذشت، از روزهایی که به عنوان عضوی از اداره هنرهای دراماتیک از همان آغازین روزهای شروع به کار در این اداره وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و با حقوق اندک کارمندی روزگار گذرانید و سال های پیش از آنکه در بخش انتشارات وزارت بهداری به کار اشتغال داشت و برای نمایش های تلویزیونی نمایشنامه می نوشت.... شاید باید همه این تجربه ها به دست می آمد تا انتظامی آنچنان اثرگذار در سوگ گاوش مویه کند.
همه چیز از آنجا شروع شد که انتظامی در یک کار گروهی درصدد نمایش گاو در تلویزیون برآمدند و مهرجویی نیز با خواندن نمایشنامه در حالی که تازه از آمریکا بازگشته بود و یک تجربه ناموفق سینمایی به نام «الماس ۳۳» را در کارنامه اش داشت به اتفاق غلامحسین ساعدی، نویسنده اثر در جلسات تمرین نمایش حضور یافتند و سرانجام قرار شد که این فیلم توسط بخش سمعی - بصری وزارت فرهنگ و هنر ساخته شود.
بازیگران بدون دستمزد شروع به کار کردند و از تمام عشقی که در وجود داشتند مایه گذاشتند. یادآوری همین کار بدون دستمزد بود که تابستان امسال و در مراسمی که با حضور مهرجویی و انتظامی برگزار شده بود، دل آزاردگی کارگردان را به دنبال آورد و پس از آن پیر بازیگری با یک دنیا مهربانی و وارستگی به وسیله انتشار نامه ای در مطبوعات درصدد دلجویی از مهرجویی برآمد.
عزت الله انتظامی سال ها در برابر دوربین تلویزیون، آن هم از آغازین روزهای شروع به کار این رسانه به صورت زنده به اجرای نمایش پرداخت و تفاوت های حضور در صحنه تئاتر و حضور در برابر دوربین را درک کرد. جالب اینکه خود او از این تجربه ها با عنوان دوره پیش دانشگاهی یاد می کند.
پس از گاو، دیگر فیلم تاثیرگذاری نبود که انتظامی در آن حضور نداشته باشد، از آقای هالو در سال های پیش از انقلاب گرفته تا روسری آبی و حضور نفس گیر انتظامی در نقش عاشق «نوبرکردانی» آن هم در سال هایی که سینما دوباره می رفت تا خودش را پیدا کند.
انتظامی با آن چهره متفاوت، چشم های درشت و ابروهای پرپشت همواره در فیلم های علی حاتمی نیز جایگاه ویژه ای داشت، از سفیر قاجاری دچار مالیخولیا شده «حاجی واشنگتن» تا حضرت اشرف هزار دستان... . گریه های او در یک برنامه رادیویی و در حالی که از بیماری کارگردان خبر می داد و از همه می خواست تا برای شفای حاتمی دعا کنند، هیچ گاه از حافظه مردم پاک نخواهد شد. باید گفت همین فیزیک و همین روحیه توفنده پراحساس است که نقش های او را به آثاری ماندگار بدل ساخته است؛ از بشکنی که در برابر دوربین بهمن فرمان آرا می زند تا فریاد و هیاهوی اجاره نشین ها ریشه در همین توانایی های ذاتی و احساسی او دارد.
عزت الله انتظامی همواره در برابر دوربین زندگی کرده و بخشی از وجود پرمایه اش را عیان ساخته است، وجودی که موجب می شود تا شخصیت هایی که او در قالبشان فرو می رود نیز زنده و حقیقی باشند. لحن صدای او در ادای دیالوگ ها نیز اثربخش و ماندگار است و در درک وجود شخصیت بسیار تعیین کننده. به راحتی می توان گفت با انتظامی چند نسل بزرگ شدند و بالیدند، عاشق شدند و گریستند و خوبی ها و سختی های زندگی را به عینه در برابر خود مجسم دیدند. راز ماندگاری او نزدیکی به مخاطب و قدرت باورپذیر کردن واقعیتی است که وجود خارجی نداشته است.
حسین معتمدی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید