جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


علل گرایش به اعتیاد راه های پیشگیری و درمان آن


علل گرایش به اعتیاد راه های پیشگیری و درمان آن
● مقدّمه
اعتیاد چیست؟ اعتیاد را به عادت كردن، خو گرفتن، و خود را وقف عادتی نكوهیده كردن معنا كرده اند; به عبارت دیگر تسلیم به ماده مخدّر كه از نظر جسمی و یا اجتماعی زیان آور شمرده می شود، اعتیاد نام دارد.
در سال ۱۹۵۰ سازمان ملل متحد تعریف زیر را برای اعتیاد به مواد مخدر ارائه كرد: «اعتیاد به مواد مخدّر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حادی كه به علت استعمال مداوم یك دارو اعم از طبیعی یا تركیبی ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور است.»۱
اگر نیم نگاهی به پیامدها و عوارض اعتیاد به مواد مخدّر بیندازیم خواهیم دید كه پیامدهای اعتیاد جامعه، فرد و خانواده را از نظر اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمی در برمی گیرد. از مهم ترین عوارض جسمی اعتیاد به مواد مخدّر می توان به ناراحتی های عصبی، بی اشتهایی، اضطراب، ریزش مكرّر آب از بینی و چشم، ناراحتی عضلانی و فشار شدید در ستون فقرات، لاغر شدن و مانند آن اشاره كرد.
در گستره اقتصادی برخی پیامدهای ناشی از اعتیاد به مواد مخدّر عبارتند از: بیكاری، ضعف مالی در ازای خرید و مصرف مواد، لطمه به اقتصاد و جامعه و خانواده.
اما عوارض روانی و شخصیتی ناشی از اعتیاد به مواد مخدر فراوانند; از جمله: ضعف اراده، بی توجهی به مسئولیت های فردی، ضعف شخصیت، ضعف عاطفه، عصبی بودن، به هم خوردن تعادل روانی، شخصیت نامتعادل و متزلزل، و ضعف اعتماد به نفس. همچنین در زمینه اجتماعی می توان به عوارضی مانند بی توجهی به مقرّرات جامعه، ضعف نیروی كار جامعه، بی نظمی و بی اعتمادی در جامعه، ضعف بنیاد خانواده، افزایش انحرافاتی مانند: دزدی، فحشا و تكدی گری اشاره كرد.
مهم ترین هدف و محور اصلی مباحث مقاله حاضر علل گرایش به اعتیاد می باشد، كه می توان در سه حیطه فردی، اجتماعی و خانوادگی به آن ها پرداخت.
مشكلات روانی، كنجكاوی، ضعف اراده، فرار از زندگی تكراری، انگیزه های درمانی، و شخصیت نابهنجار فرد مهم ترین علل فردی گرایش به اعتیاد می باشند.
در قسمت علل خانوادگی می توان به كمبود محبت در خانواده، تبعیض بین فرزندان، آزادی بی حد، محدود كردن بی حد فرزندان، رفاه بی حد اقتصادی در خانواده، فقر، و نابسامانی های خانواده اشاره كرد. همچنین برخی از علل اجتماعی گرایش به اعتیاد عبارتند از: در دسترس بودن مواد مخدّر، بیكاری، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی، محیط جغرافیایی و محله زندگی نامناسب، ضعف قوانین و ضعف اجرای آن، دوست ناباب، و ضعف دینداری در جامعه.
از آن رو كه دامنه علل گرایش به اعتیاد و دامنه و گستردگی عوارض ناشی از آن بسیار وسیع و فراگیر می باشد، پیشگیری، شناسایی و از بین بردن علل گرایش به اعتیاد ضروری است; زیرا همان گونه كه گذشت، پیامدهای ناشی از اعتیاد بسیار خانمانسوز و بنیان شكن هستند و درمان پس از اعتیاد نسبت به پیشگیری كاری به صرفه نخواهد بود. البته این بدان معنا نیست كه افراد معتاد را درمان نكنیم، بلكه بدان معناست كه پیش از ایجاد اعتیاد در فرد، زمینه های گرایش به آن شناسایی شوند و با استفاده از مطالعات كارشناسانه در ابعاد و تخصص های گوناگون، در از بین بردن زمینه ها تلاش نماییم. اگر به بُعد اقتصادی توجه كنیم خواهیم دید كه هزینه پیشگیری از درمان كمتر خواهد بود; چرا كه برای تهیه مواد مخدّر ارز هنگفتی از كشور خارج می شود. همچنین برای كشف و مبارزه با آن و نیز مداوای معتادان هزینه های بالایی صرف می گردد. مقاله حاضر با توجه به اهمیت و مفید بودن پیشگیری نسبت به درمان، به بررسی علل گرایش به اعتیاد در سه بُعد فردی، اجتماعی و خانوادگی می پردازد، سپس متناسب با هر كدام راهكارهایی ارائه می دهد.
● پیشگیری از اعتیاد
پیشگیری در لغت به معنای «جلوگیری» و «دفع» آمده است.۲در زمینه پیشگیری سه موضوع «انسان اعتیادپذیر»، «محیط اعتیادساز» و «عامل اعتیاد» را باید در نظر گرفت. در نتیجه، برای پیشگیری باید با توجه به ریشه اعتیاد در زمینه ها و موارد خاص با درایت تمام، دست كم، یكی از این علل را حذف كرد تا زنجیره اعتیاد از هم بپاشد.
پیشگیری از اعتیاد باید در دو جهت مورد توجه قرار گیرد: طرف تقاضا و طرف توزیع. هر كدام از این دو جهت ویژگی های مخصوص به خود را دارند. راهكارهای پیشگیری از عرضه كننده، مجموعه فعالیت هایی می باشد كه از منبع تولید تا مصرف كننده را در برمی گیرد. بخش دیگر، كه مربوط به فرد معتاد (تقاضاكننده) می باشد، جنبه وسیعی دارد. از این رو، ضروری است كه عوامل مستعدكننده گرایش به مواد مخدّر نظیر نابسامانی های خانواده، دوستان بد، مدرسه، و محل زندگی نامناسب مورد توجه قرار گیرند. پیش از پرداختن به علل گرایش به اعتیاد، ابتدا به مهم ترین تبیین ها و نظریه های انحرافات اجتماعی (و به طور اخص گرایش به اعتیاد) اشاره می گردد:
● نظریه های انحرافات اجتماعی (پیدایش اعتیاد)
▪ تبیین های روان شناختی
تبیین های روان شناختی بر تفاوت های فردی اشخاص در شیوه تفكر و احساس درباره رفتار خویش تأكید دارند; تفاوت هایی كه می تواند به شكل تفاوت هایی ظریف و جزئی در رفتار برخی افراد با افراد متعارف یا حتی در قالب اختلالات وخیم شخصیتی ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، كمی وابستگی و تعلق خاطر به یكدیگر، یا تمایل به خطر كردن و لذت جویی با شدت بیشتری مستعد ارتكاب رفتارهای كجروانه سازد.۳
یكی از تبیین های روان شناختی كه بر نارسایی های شخصیتی تأكید دارد، تبیین فروید است. فروید ساختار شخصیت را شامل سه لایه «نهاد»، «من» و «من برتر» می داند. «نهاد» همان نفس اماره و سرچشمه نیروی نفسانی می باشد كه هیچ گونه قید و بندی نمی شناسد. «من» هسته اصلی شخصیت و مبیّن آموزش و فراگیری واقعیات زندگی است. این بخش پیونددهنده «نهاد» و «مَن برتر» و ـ به اصطلاح ـ دروازه بان شخصیت است.
«مَن برتر» شامل ارزش های اخلاقی و وجدانی فرد است كه به تدریج با آموزش و پرورش و تأثیر عوامل محیطی ایجاد می شود. فروید معتقد است كه عرصه زندگی انسان صحنه كشاكش دو نیروی «نهاد» و «مَن برتر» می باشد. زمانی رفتار انحراف آمیز پیش می آید كه «نهاد» در مبارزه با «مَن برتر» پیروز گردد.۴
ژان برژه معتادان را از نظر شخصیتی و روانی به معتادان با ساختار «روان نژند»، «روان پریش» و «افسرده» حال تقسیم می كند. اما به طور كلی، تقسیم بندی دیگری وجود دارد كه بیشتر روان شناسان پای بند آن هستند و آن تقسیم شخصیت معتاد به «نوروتیك»، «پسیكوتیك» و «سازمان نیافته» است.
معتادان «نوروتیك» خودآزار و دیگرآزارند و دارای اختلال در روابط عاطفی و خانوادگی می باشند. از نظر روانی، این افراد با مصاحبه و رویارویی و نیز از طریق همدلی، اعتماد و اطمینان بخشیدن به آن ها باید تحت درمان قرار گیرند.
معتادان «پسیكوتیك»، واقعیت گریز هستند، روانكاوی این گروه و كنترل پرخاشگری در آن ها بهترین راه درمان این گروه محسوب می گردد. معتادانی كه دارای رفتار «سازمان نیافته» هستند، قادر به برقراری ارتباط با واقعیت ها نیستند و ناكامی های خود را معلول محیط اجتماعی و خانوادگی دوران كودكی خود می دانند و بسیار خیالپرداز هستند. این گروه نیز از طریق روانكاوی فردی و گروهی تحت درمان قرار می گیرند.۵
می توان نتیجه گرفت كه هرگاه رشد روانی فرد به موازات رشد جسمی او انجام نگیرد و شخصیت فرد تكامل نیابد، فرد در معرض و هجوم بیماری ها و اختلالات روانی قرار می گیرد و به فردی بی اراده، تلقین پذیر و بی عاطفه تبدیل می شود. در این هنگام در معرض خطر كجروی و انحراف واقع می شود، كه اعتیاد به مواد مخدّر یكی از این انحرافات می باشد. این گونه افراد به دلیل عدم تكوین شخصیت نمی توانند ارزش های اخلاقی را بپذیرند و به آسانی نمی توانند خود را با محیط سازش دهند. علاوه بر آن، دچار مشكلات احساسی و عاطفی می گردند. در نتیجه، زمینه مناسبی برای اعتیاد به مواد مخدّر در چنین افرادی به وجود می آید. برای مثال، افراد عقب مانده ذهنی به دلیل اینكه خطر ناشی از اعتیاد را نمی دانند و شخصیت تلقین پذیری دارند، تحت تأثیر تلقین دیگران و با همنشینی افراد معتاد به طرف اعتیاد كشانده می شوند.۶
▪ تبیین‌های زیست شناختی
تبیین های زیست شناختی را می توان به دو حیطه تبیین های حاكی از اختلالات بدن و تبیین های ژنتیك تقسیم كرد. تبیین های زیست شناختی، عوامل جسمی و زیستی را عامل پیدایش كجروی می شمرند. به نظر آن ها مجرمان و تبهكاران دارای ساختمان زیستی خاص هستند و با دیگران به لحاظ زیستی متفاوت می باشند; یعنی بین نقص بدنی و گرایش به انحرافات اجتماعی رابطه نزدیكی وجود دارد. روان پزشكان نیز ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی را ناشی از ضایعات وارد بر مغز می دانند. بر این اساس، عواملی مانند: ارث، كروموزوم ها، ژن ها، ابتلا به بیماری ها، جنسیت، سن و نژاد به نوعی عامل رو آوردن فرد به اعتیاد معرفی می شود.۷
لامبروزو، پدر نظریه زیستی، معتقد است مجرمان، خصایص انسان های ابتدایی و وحشی را دارا می باشند. به عقیده وی، ویژگی های جسمی و ظاهری وجود دارد كه مجرمان را از بقیه انسان ها جدا می كند.۸
دیدگاه جانی زادگان در این بخش قرار می گیرد. آنان معتقدند برخی افراد «جانی مادرزاد» می باشند و خواه ناخواه مرتكب انحرافات اجتماعی می شوند. آن ها دارای علایم بدنی می باشند كه از دیگران متمایزند. علایم مزبور عبارتند از:
۱) داشتن پشتی خمیده، دندان های غیرعادی;
۲) داشتن دید بسیار قوی و علاقه مندی شدید به خونریزی;
۳) عدم تغییر رنگ در مواقع هیجان و شرم;
۴) داشتن خصوصیات معكوس جنسی;
۵) بی تفاوت در مقابل درد;
۶) احساس پیری در جوانی به دلیل ترشح نادرست غدد داخلی.۹
برخی از این متفكّران بر نقش وراثت و كروموزوم ها تأكید دارند و معتقدند اغلب افراد تبهكار دارای تفاوتی در ژن ها می باشند. (افرادی كه جنایتكار به دنیا می آیند الگوی كروموزوم xyy دارند.)۱۰ برخی نیز معتقدند بین تیپ جسمی افراد و گرایش آن ها به جرم رابطه وجود دارد; مثلا، در تیپ شناسی شلدون، افراد به سه دسته چاق، عضلانی و استخوانی تقسیم می شوند. وی معتقد است: افراد چاق مهربان، افراد عضلانی زورگو (و اغلب بین این افراد جرم بیشتر به چشم می خورد) و افراد استخوانی گوشه گیر و حساس می باشند.۱۱ پژوهش درباره رابطه انحراف آمیز و الگوهای توزیع كروموزوم ها، هنوز هم انجام می گیرد.▪ تبیین های جامعه شناختی
نظریه های جامعه شناختی، بر نقش مهم و اساسی محیط اجتماعی در شكل دادن به پدیده كجروی تأكید دارند; و هنگام توجه به چگونگی شكل گرفتن رفتارهای كجروانه در صحنه اجتماع اساساً به عللی توجه می كنند كه گروه ها یا قشرهایی را از اعضای آن، در معرض كجروی قرار می دهد.۱۲ این دسته تبیین ها، شكل گیری رفتارهای كجروانه را عمدتاً به اموری مانند ساخت اجتماعی و شرایط و موقعیت های اجتماعی كه فرد در آن ها قرار می گیرد نسبت می دهند. استدلال عمده در این دسته تبیین ها آن است كه نهادهای اجتماعی و مناسبات كلی اجتماعی را باید به عنوان یك كل نگریست و بر همین اساس، كجروی را نیز در درون و در ربط و نسبت با آن باید مطالعه كرد. معمولا این تبیین ها پاسخ به این پرسش را هدف خود قرار داده اند كه: چه چیزی در محیط های اجتماعی وجود دارد كه مردم را كجرو و بزهكار می سازد؟۱۳
۱) نظریه مرتن:
از نظر بسیاری از جامعه شناسان انحراف نتیجه نارسایی های موجود در فرهنگ و ساختار اجتماعی یك جامعه است. هر جامعه ای نه تنها هدف های فرهنگی تجویزشده ای دارد، بلكه وسایل اجتماعاً پذیرفته شده ای را نیز برای دستیابی به این هدف ها در اختیار دارد. هرگاه این وسایل در دسترس فرد قرار نگیرد، احتمالا آن شخص به رفتار انحراف آمیز دست می زند.۱۴
رویكرد نابسامانی اجتماعی به عنوان یكی از نظریه های جامعه شناختی انحراف اجتماعی و بعضاً اعتیاد می باشد. مهم ترین نظریه پرداز در این رویكرد مرتن، جامعه شناس آمریكایی، است.
رویكرد نابسامانی اجتماعی، منشأ كجروی را تنها به ساخت اجتماعی و فرهنگ (نه شخص كجرو و شكست های او) مربوط نمی سازد، بلكه این توجه را نیز به دست می دهد كه چرا افراد برخی اعمال كجروانه، به ویژه جرایم مالی را مرتكب می شوند. این رویكرد، هم در مورد كجروی فردی و هم در مورد كجروی گروهی بحث می كند و به گونه ای بسیاری از رفتارهای كجروانه را در برمی گیرد. بی هنجاری كه به حالت عدم هنجارمندی یا بی ریشگی اطلاق می شود، زمینه ایجاد كجروی و انحراف اجتماعی می باشد; زیرا حالت بی هنجاری زمانی پیش می آید كه چشمداشت های فرهنگی با واقعیت های اجتماعی سازگاری ندارد. مرتن كوشیده است بی هنجاری را به انحراف اجتماعی ربط دهد.
وی معتقد است كه فرد در نتیجه فراگرد اجتماعی شدن، هدف های مهم فرهنگی و نیز راه های دستیابی به این اهداف را كه از نظر فرهنگی مورد قبول باشند فرا می گیرد. هرگاه تعارض میان اهداف مقبول اجتماعی و وسایل مقبول و قابل دسترس در جامعه ایجاد شود، فرد به ناهنجاری و كجروی روی می آورد. وی گونه های متفاوت این كجروی ها را در چهار صورت زیر تصویر كرده است:
۱) كجرو در عین قبول اهداف اجتماعی، برای رسیدن به آن از وسایل غیرمقبول استفاده می كند; برای مثال، در زمینه مواد مخدّر كسی كه از راه مشروع به ثروت و موقعیت اجتماعی دسترسی پیدا نمی كند ممكن است از راه های غیرمشروع و غیرقانونی، مانند توزیع مواد مخدّر، برای رسیدن به اهداف خود استفاده كند.
۲) كجرو اهداف مقبول جامعه و وسایل صحیح رسیدن به اهداف را نفی می كند. در این مورد معمولا افراد از جامعه منزوی می شوند. برخی از این افراد به منظور جبران تنهایی خود، معمولا به مشروبات الكلی و یا مواد مخدّر روی می آورند.
۳) كجرو، اهداف و وسایل مقبول جامعه را رد كرده و اهداف و وسایل مقبول خویش را مطرح می كند; در این مورد، افراد روحیه انقلابی می گیرند و از طریق مبارزه با نظام سعی در تغییر آن دارند.
۴) كجرو، اهداف مقبول جامعه را نمی پذیرد، اما برای رسیدن به مقاصد خود از وسایل مقبول جامعه استفاده می كند. در این مورد، افراد كوشش می كنند تا وارد بدنه قدرت شوند و از راه های قانونی به اهداف خود برسند.۱۵
۲. نظریه كنترل اجتماعی: نظریه كنترل اجتماعی تاریخی طولانی دارد و این عقیده كه «شكل گیری رفتار انحرافی به وسیله جوانان» علت فقدان برخی كنترل های اجتماعی است، برای مدتی به طور كلی مورد قبول بوده است. این نظریه همنوایی را حاصل وجود پیوندهای اجتماعی بین افراد جامعه و اعمال انواع كنترل از طرف جامعه بر افراد می داند و ناهمنوایی را ناشی از گسستن پیوندهای شخصی بر نظم قراردادی جامعه قلمداد می كند.۱۶
هیرشی، یكی از نظریه پردازان معروف این حوزه نظری و مفسّر دیدگاه دوركیم نشان داده كه چگونه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نقش برجسته ای در تعاریف جرم و بزهكاری داشته اند. نظریه كنترل اجتماعی بر این پیش فرض استوار است كه اگر بخواهیم از تمایلات رفتار انحرافی جلوگیری شود باید همه افراد، اعم از جوان و بزرگسال، كنترل شوند. طبق این نظریه، رفتار انحرافی، عمومی و همه گیر است و آن نتیجه كاركرد ضعیف سازوكارهای كنترل اجتماعی می باشد. این نظریه بر دو نوع كنترل شخصی و كنترل اجتماعی تأكید دارد. نظام های كنترل شخصی شامل عوامل فردی و به ویژه روان شناختی می باشد. اعتماد به نفس به عنوان عامل اساسی روان شناختی در كنترل شخصی شناخته شده است. عوامل كنترل اجتماعی شامل وابستگی و پای بندی به نهادهای بنیادین اجتماعی مانند: خانواده، دین، سیاست، و آموزش می باشد.
یكی دیگر از پیش فرض های نظریه كنترل اجتماعی این است كه وفاق كلی در مورد هنجارها، ارزش ها، اعتقادات و باورهای رایج در جامعه وجود دارد و كنترل اجتماعی بر مبنای این وفاق اجتماعی انجام می شود.
امروزه به دلایل گوناگون، از جمله افزایش جمعیت، كنترل رسمی بیشتر و حتی جایگزین كنترل های غیررسمی شود. ابزار مهم كنترل اجتماعی، اجتماعی كردن افراد است كه ضعف در این امر موجب بروز رفتارهای نابهنجار و از جمله اعتیاد می شود.۱۷
● علل گرایش به اعتیاد
علل گرایش به اعتیاد را می توان در سه قلمرو فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح كرد:
۱) علل فردی
بسیاری از روان شناسان علل رفتارهای انحرافی را بر حسب نقص شخصیت فرد كجرو توجیه می كنند و بر این باورند كه برخی از گونه های شخصیت، بیشتر از گونه های دیگر، گرایش به تبهكاری و ارتكاب جرم دارند. علل فردی گرایش به اعتیاد بیشتر بر مبنای نظری دیدگاه های روان شناختی متكی می باشند.
با دانستن عواملی كه فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار می دهند، می توان افراد در معرض خطر را شناسایی كرد و برای پیشگیری از ابتلای آنان به اعتیاد، برنامه ریزی های دقیق و مؤثر انجام داد.
الف) مشكلات روانی:
گروهی از افراد كه بعضاً ضعیف النفس هستند، قدرت مقابله با مشكلات و ناكامی ها را ندارند و اعتیاد را راه نجات خود تلقّی می كنند; برای رهایی از ناراحتی ها، فشارهای روانی، بی اعتمادی به خویشتن و رفع هیجانات درونی در جستوجوی پناهگاهی امن، به مواد مخدّر و یا مصرف داروهای روان گردان پناه می برند. این افراد فكر می كنند كه با مصرف مواد از گرفتاری های زندگی رهایی می یابند و دنیا را به نحو دیگری مشاهده می كنند; زیرا حالت تخدیری دارو و مواد مخدّر سبب می شود كه تا مدتی فرد معتاد نسبت به مسائل، مشكلات و واقعیت های زندگی بی تفاوت باشد. همین فرار از زیر بار مشكلات فردی، عامل عمده برای كشش افراد به طرف مواد مخدّر است.۱۸
یك دسته از افرادی كه بیشتر در معرض اعتیاد به مواد مخدّر قرار می گیرند افراد افسرده هستند. به عقیده برژه افسردگان بیشترین و مهم ترین بخش معتادان را تشكیل می دهند. افراد افسرده ضعف روانی دارند و به نوعی احساس خلأ شخصیتی می كنند. آن ها به تصور خودشان، توان لذت بردن از دنیا را ندارند، همواره احساس ناتوانی و خستگی می كنند و خود را تهی از هرگونه توان و احساس مطلوب می دانند. به عقیده سیدنی كوهن، چنین افرادی ممكن است با مصرف مواد در جستوجوی جادویی برآیند كه به دردهایشان پایان بخشد و خلأهایی را كه در خودشان احساس می كنند رفع و نقص شخصیتشان را برطرف كنند.۱۹
ب) كنجكاوی:
عده ای با شركت در مجالس دوستانه زمانی كه می بینند دیگران از مواد مخدّر استفاده می كنند حس كنجكاوی در آن ها تحریك شده، به مصرف مواد گرایش پیدا می كنند. این امر منجر به مهیا شدن زمینه اعتیاد در فرد می شود; زیرا ممكن است با اولین مرتبه استفاده در فرد احساس مثبتی ایجاد گردد و باعث تكرار این عمل شود. البته آن ها غافل از این هستند كه این نوع لذت ها زودگذر و خانمانسوز می باشند.
دسته ای از افراد نیز برای كنجكاوی و ارزیابی خودشان با تصور اینكه با یكبار مصرف معتاد نمی شوند، و گاهی حتی برای اینكه قدرت خودشان را به دیگران ابراز دارند به مصرف مواد مخدّر تن می دهند. احتمال معتاد شدن این افراد نیز بسیار است.
ج) ضعف اراده:
اراده عامل حركت فرد می باشد. پس باید با منطق و شرع همسان باشد و با استفاده از تربیت و آموزش صحیح تقویت شود. فردی كه با مشاهده یك عمل خلاف شرع و موازین اجتماعی با قاطعیت تمام در مقابل آن ایستادگی می نماید، از خود تزلزلی نشان نمی دهد و هدف خود را در زندگی به طور قطعی انتخاب می كند دارای اراده ای قوی می باشد. اما اگر فرد دچار اراده ضعیف بوده و برنامه خاصی برای زندگی خود نداشته باشد، اولا، دچار نوعی سردرگمی و خستگی روحی می شود و ثانیاً، ممكن است در مقابل هر انحرافی پاسخ مثبت دهد. در این صورت، نه تنها شخص نمی تواند مانع انحراف دیگران شود، بلكه خود نیز دچار انحراف می گردد. این مسئله دراعتیاد فرد اهمیت بسزایی دارد.
د) رهایی از زندگی عادی:
تقریباً انجام هر كاری بدون توجه به باورهای ذهنی و نیروهای درونی شخص انجام دهنده غیرممكن است. زمانی كه یك تبدّل به مفهوم دقیق كلمه در خاستگاه فلسفی ذهنی صورت می گیرد، باور روانی و انگیزه ای، كه از آن گرایش به مواد مخدّر تعبیر می كنیم، ایجاد می شود. فرد دایم مشكلات و موقعیت خود را ارزیابی و داوری می كند. این داوری نوعاً شخصی بوده و بر اساس دانش و فرهنگ تربیتی و فكری شخص داوری كننده صورت می پذیرد. حقیقت آن است كه اعتیاد، همچنان كه از نامش پیداست، اگرچه خود، صورت عادت دارد، اما برای شكستن یك عادت دیگر انجام می گیرد.
یكی از بارزترین علل گرایش به مصرف مواد مخدّر در جوامع صنعتی پیشرفته شكستن عادت ناشی از حیات عادی فردی است كه در بستر زمان، صورت تكرار ملال آور به خود می گیرد.
بر اساس آماری كه به دست آمده، قریب هشتصد هزار نفر از معتادان (از جمع دو میلیون نفر)، معتادان تفنّنی هستند كه متأسفانه آمار سرآمدان علم و دانش در این طبقه زیاد می باشد.۲۰هـ) انگیزه های درمانی:
یكی از علل مصرف مواد مخدّر جنبه های درمانی آن است. حقیقت آن است كه در بسیاری از موارد پرداختن و گرایش به مواد مخدّر، در آغاز، جنبه مداوا داشته و سپس در بستر زمان به اعتیاد بدل گردیده است. شیوع مواد مخدّر در روستاها نوعاً با انگیزه درمانی صورت می پذیرد. در این بخش استفاده از مواد مخدّر برای رسیدن به تعادل جسمی است.۲۱ در برخی از روستاها برای تسكین درد كمر، درد دندان، درد گوش و مانند آن از تریاك استفاد می كنند.
و) شخصیت متزلزل:
آلپورت در تعریف خود از شخصیت می گوید: «شخصیت سازمانی است پویا از نظام های روانی ـ جسمانی در درون فرد كه سبب سازگاری های بی همتا و بی نظیر او با محیط می شود.»۲۲
بین شخصیت و اعتیاد رابطه ای متقابل وجود دارد، به نحوی كه فرد به علت وضع خاص شخصیتی و نیازها، شكست ها، ناتوانی در برخورد با مسائل و ناكامی در زندگی، عدم ثبات عاطفی و ملایمات دیگر، به اعتیاد روی می آورد. از سوی دیگر، اعتیاد به نوبه خود منجر به از بین رفتن تعادل روانی و هیجانی شخص می شود. بدین سان، بین اعتیاد و شخصیت فرد دور باطلی ایجاد می شود كه مبارزه با آن مستلزم تغییر شرایط بیرونی و درونی، یعنی ایجاد اراده و روحیه ای قوی و آسیب ناپذیر است. شناخت شخصیت و ویژگی های رفتاری معتادان به منظور مبارزه با اعتیاد و نیز پیشگیری و درمان آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.۲۳
برخی از اختلالات مربوط به شخصیت كه منجر به شكل گیری و ایجاد زمینه انحرافات اجتماعی و گرایش فرد به اعتیاد می شود عبارتند از: شخصیت «پارانویایی» و «شخصیت ضد اجتماعی».
ویژگی های خاص شخصیت «پارانویایی» این است كه این افراد اعمال دیگران را تحقیرآمیز یا تهدیدآمیز تفسیر می كنند; به دیگران اعتماد ندارند و روابط اجتماعی آن ها در اثر همین بی اعتمادی مختل شده است. این افراد خود بزرگ بین هستند و به دیگران ظلم و ستم می كنند.
ضعف «شخصیت ضداجتماعی» نوعی به هم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه است. این افراد نسبت به هنجارها و مقرّرات اجتماعی بی اعتنا و بی تفاوت هستند و سعی می كنند به هر نحو كه شده به هوا و هوس خود پاسخ دهند. این افراد ارزش های اخلاقی را پایمال می كنند و به علت جستوجوی لذت و نیز ضعف اراده به آسانی گرفتار مواد مخدّر و الكل می شوند. از نشانه ها و ویژگی های شخصیت ضد اجتماعی می توان به خودمحوری، فقدان احساس گناه و فریبندگی سطحی و ظاهری اشاره كرد.۲۴
● راهكارهای پیشگیری از اعتیاد در زمینه علل فردی
▪ ایجاد تقویت و معرفی مراكز مشاوره روان شناسی به منظور آنكه افراد بتوانند به راحتی و بدون پرداخت هزینه مشكلات روانی خود را با آن مراكز در میان بگذارند.
▪ خانواده ها باید با تشریح كامل اعتیاد و عوارض مصرف مواد مخدّر به فرزندانشان، مشكلات روانی و افسردگی هایی كه پس از اعتیاد رخ می دهد (همچنین عوارضی كه بر زیبایی و ظاهر افراد ایجاد می شود) به آن ها متذكر شوند و از این طریق مانع گرایش و كنجكاوی افراد خانواده به سمت اعتیاد گردند.
▪ آموزش به خانواده ها در جهت رفع مشكلات روانی فرزندانشان و اهمیت قایل شدن به خواسته های آن ها.
▪ حمایت از بیماران روانی و توجه به مراكزی مانند بهزیستی، تیمارستان ها و...
▪ توسعه همه جانبه امكانات و مراكز درمانی اعتیاد از نظر شرایط و علوم روان شناختی.
▪ با تبلیغ و گوشزد كردن این مطلب كه حتی یك مرتبه مصرف كردن مواد مخدّر ممكن است منجر به اعتیاد شود، میل به استفاده از مواد مخدّر را، حتی برای یك مرتبه هم در افراد از بین ببرند.
▪ افراد خانواده نباید در مهمانی هایی كه در آن ها به طور تفنّنی از مواد مخدّر استفاده می شود، شركت نمایند.
▪ ایجاد سرگرمی های مثبت و سازنده برای اینكه افراد به دلایل تفنّنی به اعتیاد روی نیاورند.
▪ عضویت بخشی فرزندان در گروه های هنری، ورزشی و مانند آن، تا از این طریق آن هایی كه روحیه ضعیف و افسرده دارند، نقاط مثبت خود را بشناسند و استعدادهای خود را شكوفا نمایند.
▪ آموزش همگانی و همه جانبه افراد جامعه به لحاظ شناخت خویشتن انسانی و تقویت عزّت نفس.
▪ از بین بردن تصورات باطل در خانواده ها مانند این تصور كه «با مصرف مواد مخدّر، مشكلات زندگی فراموش می شود و زندگی به نحوی زیبا تغییر می یابد!»
▪ خودداری از طبابت خانگی با استفاده از مواد افیونی.
▪ تقویت مراكز درمانی و بهداشتی، بخصوص در روستاها و شهرهای دورافتاده.
▪ مراقبت های ویژه از افرادی كه به لحاظ روحی و شخصیتی آمادگی بیشتری برای گرایش به اعتیاد دارند.
▪ شناسایی افرادی كه از نظر شخصیتی متعادل نیستند (مثلا در مدارس، توسط معلمان و...) و آموزش آن ها برای دوری از اعتیاد.
▪ خانواده ها سعی نمایند فرزندانشان را اجتماعی پرورش دهند، به نحوی كه فرد با روحیه و شخصیت برون گرا و فعال تربیت شود.
۲) علل خانوادگی
خانواده اصلی ترین نقش را در تربیت فرزندان دارد. یك خانواده سالم خانواده ای است كه همه امور و فعالیت های آن منطبق با موازین و معیارهای حاكم بر جامعه باشد. یافته های تحقیقات حاكی از آنند كه ۴۴ درصد بزهكاران جامعه ما در خانواده های بی بند و بار زندگی می كرده اند. بی توجهی والدین به تربیت فرزندان عواقب وخیمی در آینده فرزندان به دنبال خواهد داشت.
نوع شغل پدر و مادر، وضعیت مسكن، كثرت یا قلّت اولاد، همسایگان، ساكنان دیگر منزل، ویژگی های اخلاقی پدر و مادر، نحوه رفتار با كودكان، طلاق، وجود ناپدری و نامادری، تعدد ازدواج، فرهنگ خاص حاكم بر خانواده، میزان تحصیلات والدین، پدرسالاری یا مادرسالاری، وضع اقتصادی خانواده، از هم پاشیدگی و سردی خانواده، جدایی والدین و عدم پیوستگی اعضای خانواده، و سست بودن اركان خانواده از عوامل مهمی می باشند كه زمینه انحراف و كجروی را در فرد ایجاد می نمایند.۲۵
تحقیقات نشان می دهند كه افراد معتاد بیش از افراد غیرمعتاد به خانواده های از هم پاشیده و بی ثبات تعلّق دارند. یكی دیگر از زمینه های اعتیاد فرزندان اعتیاد پدر، مادر و یا اعضای خانواده می باشد.
امروزه نهاد خانواده در غرب از جایگاه اصلی خود دور شده است. به هم خوردن نظم خانوادگی، سست شدن پایه این نهاد اساسی، شانه خالی كردن جوانان از قبول مسئولیت ازدواج، منفور شدن مادری، كاهش علاقه پدر و مادر و به ویژه مادر به فرزندان، جانشین شدن هوس های سطحی به جای عشق، و افزایش طلاق، سبب گردیده اند كه در این جوامع، نهاد خانواده كاركرد خود را در مورد كنترل آسیب های اجتماعی از دست بدهد.۲۶
اما در جامعه ما كه یك جامعه اسلامی است و تعالیم اسلامی ارزش های خانوادگی را به بهترین وجه بیان كرده و مورد تأكید قرار داده است، نباید شاهد سست شدن پایه های خانواده باشیم. به طوری كه بیش از چهار هزار دستورالعمل به صورت مستقیم درباره خانواده و ارزش های حاكم بر آن از طرف معصومان بیان شده است.۲۷
در نتیجه پژوهشی كه از ۸۰۰ كودك بزهكار به عمل آمده، معلوم شد كه ۶۵ درصد مادرانشان طلاق گرفته یا در حال جدایی بوده اند. بررسی دیگر نشان می دهد كه ۸۸ درصد كودكان مجرم دارای پدر و مادری بوده اند كه از هم جدا زندگی كرده و بین آن ها اختلاف نظر و ستیزه وجود داشته است.۲۸
در ذیل به برخی عوامل زمینه ساز گرایش فرد به اعتیاد در خانواده اشاره می گردد:
▪ كمبود محبت در خانواده:
بسیاری از صاحب نظران در مسئله بزهكاری، كمبود محبت و ضعف عاطفی را ریشه اصلی جرم و انحراف دانسته اند. تحقیقی از غرب درباره بزهكاران نشان داده است كه ۹۱ درصد مجرمان در ارتباط با جرم به نحوی دچار مشكل عاطفی بوده اند.۲۹
فرد در خانواده زمانی كه نیازهای عاطفی اش برآورده نشود، مجبور می شود دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید. در این زمان است كه شكارچیان از این موقعیت ها سوء استفاده می كنند و با ارتباط عاطفی دروغین افراد را به سوی انحراف می كشانند.
▪ افراط در محبّت:
زیاده روی در محبت نیز خود مانند كمبود محبت اثر منفی بر تربیت فرزندان دارد، به نحوی كه فرزند همیشه متكی به پدر و مادر می باشد و هیچ گاه احساس استقلال و بزرگمنشی نخواهد كرد. زمانی كه چنین فردی وارد جامعه شود و در این موقعیت از محبت های پدر و مادر به دور باشد، احساس كینه و عقده جویی می نماید و برای جبران این مسئله دست به هر خلافی خواهد زد.
▪ تبعیض بین فرزندان:
این مسئله نیز یكی دیگر از مواردی است كه فرد در خانواده احساس حقارت و حسادت می نماید. توجه نكردن به این امر خود می تواند زمینه اعتیاد در اعضای خانواده را ایجاد نماید.
▪ محدود كردن فرزندان:
همان گونه كه آزادی بی حد و حصر منجر به گرایش فرد به انحرافات اجتماعی می شود، محدود بودن نیز می تواند عامل گرایش فرد به انحرافات اجتماعی باشد; زیرا از سویی، محدود بودن منجر به فعال شدن حس كنجكاوی فرد و از سوی دیگر، منجر به بروز مشكلات عاطفی می شود. كنترل بیش از حدّ فرزندان سبب می شود كه فرد وابسته به كنترل خارجی (زور) باشد; یعنی تا زمانی كه از طریق اعمال زور رفتارش تحت كنترل است دست به عمل منحرفانه نمی زند، اما به محض اینكه كنترل والدین ضعیف شود و یا والدین به دلیل اشتغالات فرصت كنترل را نداشته باشند، خود را رها می یابد و به رفتارهای انحراف آمیز روی می آورد; زیرا از كودكی حس كنترل درونی (وجدان) او خاموش بوده و همیشه به كنترل خارجی و احتمالا زور وابسته بوده است.
▪ اعتیاد یكی از اعضای خانواده:
افرادی كه در خانواده های معتاد زندگی می كنند، ترس و قبح معتاد شدن برایشان از بین رفته است و عادی شدن مصرف مواد در خانواده موجب سهولت گرایش دیگر اعضا به مصرف مواد مخدر می شود.
اگر پدر و مادر در خانواده معتاد باشند اعتیاد آن ها از یك سو، كنترل و تسلط آن ها را بر فرزندان كاهش می دهد و از سوی دیگر، عامل انتقال این عادت به فرزندان می شود. البته گاهی اوقات برخی فرزندان به دلیل انزجار از رفتار پدر و مادر و عبرت گرفتن از آن ها، از این صفت دوری می جویند، اما چنین والدینی در گرایش به اعتیاد فرزندانشان نقش مؤثر دارند.
نتایج تحقیقات نشان می دهند كه بسیاری از معتادان در خانواده، افراد معتاد، از قبیل پدر، مادر، پدربزرگ و... داشته اند.۳۰
▪ رفاه اقتصادی خانواده:
در خانواده هایی كه رفاه و درآمد اقتصادی زیاد است، روابط انسانی بر اثر كثرت كار و یا سرگرمی ضعیف می گردد. ضعف روابط انسانی نیز به نوبه خود عامل مساعدی برای كشش فرد به مواد مخدر است. بهترین دلیل این مدعا افزایش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتی غرب است كه با رشد صنعت، روابط انسانی ضعیف تر می گردد.
همچنین افرادی كه درآمد بیش از حد دارند موقعیت و زمینه مساعدتری برای شركت در كلوپ های شبانه و یا تفریحات متنوع در داخل یا خارج از كشور دارند و بدیهی است كه این قبیل امكانات و تفریحات، زمینه را هم برای مصرف و هم برای فروش مواد مخدر بسیار مساعد می نماید.
«خداوند در قرآن كریم، رفاه طلبی و "اتراف" را به شدت مورد حمله و نكوهش قرار می دهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و كژی ها معرفی می نماید. همچنین در متون دینی آمده است كه رفاه طلبی و زندگی مرفّهانه سبب طغیان در برابر خداوند، سیطره شهوات بر انسان، همراهی با ظالمان، فاسقان و كافران، لذت گرایی، غرق شدن در كامیابی ها و نیز اقدام به كجروی ها می شود. پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) در فرازی می فرمایند: من از ثروت بیش از حد، بیش از فقر برای شما هراسان هستم و آن را موجب هلاكت و سقوط می دانم، و نیز امام علی(علیه السلام) فزونی ثروت را مایه هلاكت، طغیان و فنا دانسته است.»۳۱
ز. بی سوادی یا كم سوادی والدین: تحصیلات پایین یا بی سوادی نقش مهمی در فرهنگ عمومی جامعه و همچنین در حریم خانواده و تربیت فرزندان دارد. بی سوادی و كم سوادی عامل بسیاری از مسائل، مشكلات، نارسایی های اجتماعی و انحرافات است. روشن است كه پدر و مادر باسواد بسیار بهتر و با دید باز نسبت به دنیای پیرامون، مسائل و مشكلات خانواده را حل می كنند. والدین تحصیل كرده با روش های علمی و منطقی می توانند فرزندان را كنترل نمایند. آنان اغلب به دلیل آگاهی و شناخت مسائل و نیاز زندگی خود، شرایط مادی و معنوی و عاطفی مناسبی را برای فرزندان ایجاد می كنند. حال آنكه، بی سوادی والدین منجر به مسائلی از قبیل: روش های غیرمنطقی در تربیت فرزندان، پی نبردن به نیازهای روانی فرزندان، نپذیرفتن تغییرات در نگرش های جوانان و تأكید بر روش ها و اعتقادات سنّتی خود می شود كه تمامی این مسائل موجب می گردند فرد نوعی احساس تنهایی و كمبود نماید و در نتیجه، در پی یافتن همدرد و همدل، به هر شخص و هر موادی روی آورد.
غالب تحقیقات نشان می دهند كه بیشتر معتادان، والدینشان بی سواد و كم سوادند. «پدرِ ۶۴ درصد معتادان و مادرِ ۸۳ درصد آن ها بی سواد می باشند و علاوه بر آن، ۵۱ درصد معتادان خود بی سواد بوده اند و یا دارای تحصیلات قدیمی و ابتدایی هستند. همچنین ۴۰ درصد همسران ایشان نیز بی سواد بوده اند.»۳۲▪ فقر خانواده:
فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیده هایی هستند كه به نظر بسیاری از صاحب نظران با هم مرتبط می باشند. آنان پدیده های مزبور را در دو طبقه خرد و كلان تبیین كرده اند. در سطح خرد، فقر را معلول ویژگی ها و استعدادهای فردی شخص می دانند و عواملی همچون ضعف جسمانی و اختلالات روانی و بی استعدادی را از جمله مواردی می دانند كه در رابطه با ایجاد فقر مؤثرند.
اما در سطح كلان، فقر و انحرافات هر یك معلول تلقّی شده، در یك چرخه علّی و معلولی قرار می گیرند. بر اساس این گونه تبیین ها، مشخص می شود كه در سطح نهادها، سازمان ها، روابط اجتماعی و خصایص ساختاری جامعه مشكلی وجوددارد و سبب ایجاد یك معضل در جامعه شده است.
تحقیقات و پژوهش ها در عین حال كه مؤید وجود رابطه مستقیم بین فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید می نماید. بر این اساس، فقر به عنوان یكی از مسائل اجتماعی، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن، به ویژه در زمینه جرایم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. در رویكرد دینی نیز این همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است; بر این اساس، فقر انگیزش روی آوری به كجروی را افزایش می دهد. همچنان كه رفاه طلبی و ثروتمند بودن در گرایش فرد به سوی انحرافات اجتماعی، انگیزه ای بسیار قوی می باشد.۳۳
همان گونه كه فقر می تواند فرد را به سوی قاچاق مواد مخدر و اعتیاد بكشاند، خود نیز یكی از عواقب اعتیاد می باشد; یعنی رابطه ای دوسویه بین فقر و اعتیاد وجود دارد، به گونه ای كه هرگاه فرد فقیر به دلیل مشكلات مالی به اعتیاد روی آورد، اعتیاد باعث فقر هر چه بیشتر او می شود; زیرا از سویی، مصرف مواد مخدر نیازمند به صرف هزینه می باشد و از سوی دیگر، فرد معتاد ضعیف شده است و اراده كار كردن ندارد.
آمارهای موجود تأییدكننده ارتباط بین اعتیاد و فقر می باشند. به عنوان نمونه، بر طبق آماری كه در بین سال های ۱۳۷۱ـ۱۳۷۷ انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد كه بین تغییرات نسبت خانواده های زیر خط فقر نسبی و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگی بالایی وجود دارد.۳۴
▪ ستیزه والدین:
خانواده، حریم امن و آرامش است. ستیزه و اختلاف در خانواده از علل مهم گرایش افراد به ناهنجاری ها و اعتیاد است. افراد پرورش یافته در خانواده نابسامان و از هم گسیخته زمینه های بیشتری در گرایش به انحراف و اعتیاد دارند. طبق یافته های تحقیقی ۴۴ درصد بزهكاران جامعه ما در خانواده های لاابالی زندگی می كنند. همچنین در پژوهش دیگری نشان داده شده است كه ۸۲ درصد معتادان، ستیزه های خانوادگی را در فرار فرزندان و روی آوردن به اعتیاد مؤثر می دانند.۳۵
زمانی كه محیط خانواده، محیط مناسبی برای زندگی نباشد، فرد سعی می كند بیشترین وقت خود را در خارج از خانه صرف نماید و این كار، ارتباط افراد را با شكارچیانی كه به دنبال شكار می گردند مهیا می سازد. باید توجه داشت كه هر قدر ستیزه های خانوادگی بیشتر باشد، احتمال كشش افراد به طرف مصرف مواد مخدّر و دیگر انحرافات اجتماعی بیشتر است.۳۶
● راهكارهای پیشگیری از اعتیاد در زمینه علل خانوادگی:
▪ والدین باید ارتباط با فرزندانشان را بهبود بخشند و به آن ها استقلال رأی و دخالت در امر تصمیم گیری بدهد.
▪ انتخاب یك مشاور، برای خانواده و گرفتن راهنمایی از او برای ابراز محبت و علاقه به فرزندان و همچنین رفع نیازهای عاطفی آن ها.
▪ جلوگیری از بحث و مجادله والدین و تقویت روحیه گذشت و ایثار در خانواده.
▪ والدین باید پشتوانه مادی و معنوی فرزندان در موقعیت های شغلی، تحصیلی و... باشند.
▪ تمامی خواسته های فرزندان را نباید بدون چون و چرا برآورده ساخت، بلكه اجازه دهند فرزندان سختی زندگی را كمی احساس نمایند تا زمانی كه در اجتماع قرار گرفتند و با مشكلی روبه رو شدند، بتوانند با آن مقابله كنند.
▪ خانواده ها باید عیوب فردی و اجتماعی فرزندان را به آنان تذكر دهند تا فرزندان كمبودها و نقص های دوران كودكی خود را به دوران بزرگسالی منتقل نكنند و در پی رفع عیوب خود باشند.
▪ والدین بین فرزندان خود تبعیض قایل نشوند.
▪ توجه و كنترل فرزند از نظر چگونگی مصرف پول و سعی در رفع نیازهای مالی فرزندان در حدّ معقول.
▪ نظارت بر وضعیت تحصیلی و شغلی فرزندان و توجه به آن ها در موقع ترك تحصیل و... .
▪ تحكیم پایه های اعتقادی و آموزش فرزندان و آشنا كردن آنان با عوارض اعتیاد به جای محدود كردن آنان.
▪ اجرای طرح قانونی، كه از كودكان بی سرپرست حمایت شود.
▪ حمایت از خانواده های فقیر توسط دولت (تقویت مراكزی مانند كمیته امداد امام خمینی(قدس سره)).
▪ ایجاد بازار كار برای جوانان و نوجوانان.
▪ ایجاد شغل در شرایط خاص برای افراد معتاد، به نحوی كه هم جنبه درآمدی برای آن ها داشته باشد و هم اینكه با كنترلوبرنامه ریزی برای آن ها زمینه ترك اعتیاد پی ریزی گردد.
▪ از طریق رسانه های همگانی باید برنامه هایی را پخش كرد كه بر كانون گرم خانواده تأكید كند و از خانواده با الگوی غربی در برنامه ها انتقاد شود، به نحوی كه بر زندگی خانوادگی همراه با محبتوبه حضوروهمدلی والدین تأكید نماید.
● علل اجتماعی
از آن رو كه انسان طبعاً موجودی اجتماعی می باشد و برای زندگی كردن نیاز به حضور در اجتماع دارد، با یكسری علل اجتماعی روبه رو می گردد كه برخی از آن ها در گرایش فرد به اعتیاد مؤثرند.
برخی از علل اجتماعی كه در گرایش به سوی اعتیاد زمینه ساز و مؤثر می باشند عبارتند از:
▪ دسترسی آسان به مواد مخدر
در دسترس بودن مواد مخدر علتی می باشد كه به همراه علل دیگر زمینه گرایش فرد را به اعتیاد ایجاد می نماید، به گونه ای كه اگر در فرد زمینه كجروی وجود داشته باشد و مواد مخدّر به آسانی در دسترس او قرار گیرد، از مصرف و توزیع آن دریغ نمی نماید.
دسترسی به مواد مخدر به عوامل گوناگونی بستگی دارد; از جمله: وضعیت جغرافیایی كشور، استان و محله جغرافیایی، نقش قوانین، نحوه اجرا و قاطعیت قوانین، و برنامه ریزی های مسئولان برای مهار مواد مخدّر.
▪ بیكاری و اعتیاد
عامل بیكاری به طور غیرمستقیم به گرایش فرد به سوی اعتیاد می انجامد. بیكاری از سویی، به فقر شخص و از سوی دیگر، سبب ایجاد بیماری های روانی، افسردگی، ضعف اعتماد بنفس، و از بین رفتن امیدواری می شود كه در نهایت، به اعتیاد شخص منجر می گردد. فرد به دلیل بیكاری و نداشتن درآمد آبرومند به خرید و فروش مواد مخدر روی می آورد و برای خود شغلی كاذب ایجاد می نماید. یكی از نتایج اشتغال، فقدان فرصت برای ارتكاب جرم است. بیكاری منجر به افزایش اوقات فراغت فرد می شود و چنانچه برای اوقات فراغت افراد برنامه ریزی های منطقی و مناسبی اتخاذ نشده باشد زمینه گرایش به اعتیاد برای آنان مهیا می شود، چرا كه در این فرصت فرد با منحرفان و معتادان آشنا می گردد و به آن ها می پیوندد.
پس می توان نتیجه گرفت كه بیكاری یك عامل زمینه ای می باشد كه می تواند در كنار عوامل دیگر، مانند فقر، موجب روی آوری فرد به سوی اعتیاد گردد.
▪ نابرابری های اقتصادی و اجتماعی
نابرابری های اقتصادی، اجتماعی جنبه های وسیعی دارد، كه نابرابری ها در توزیع منابع مادی، نابرابری در قدرت، نابرابری در حیثیت، نابرابری های جنسی و نژادی را شامل می شود.
عامل نابرابری به طور مستقیم منجر به اعتیاد فرد نمی گردد، اما می تواند زمینه ساز فقر و مشكلات عاطفی گردد. از این رو، به طور غیرمستقیم عاملی در گرایش افراد به اعتیاد مواد مخدر محسوب می شود.
اختلاف طبقاتی در هر جامعه، به بی ایمانی بیشترین افراد آن جامعه نسبت به شرایط اقتصادی موجود منتهی می شود. همین بی ایمانی نسبت به شناخت اجتماعی در گرایش به اعتیاد تأثیر بسزایی دارد.
مطالعات اجتماعی نشان می دهند در كشورهایی كه توزیع ثروت به صورت عادلانه صورت نمی گیرد، هر روز فقرا فقیرتر و اغنیا ثروتمندتر می شوند، فاصله طبقاتی فزونی می یابد و به علت عدم آموزش های اجتماعی و ضعف فرهنگی و فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی ـ كه از ویژگی های جوامع در حال توسعه است ـ افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بی عدالتی اجتماعی نیستند. در نتیجه، ارزش های اجتماعی فاقد اعتماد می شوند، نظارت اجتماعی سست می گردد و بزهكاری و تبهكاری عمومیت پیدا می كنند.۳۷
▪ نقش محیط جغرافیایی و محل سكونت
نقش محیط جغرافیایی شهر، از جمله شهرهای مرزی كه امكان انتقال مواد مخدر به راحتی صورت می گیرد، و نیز محل سكونت در گرایش افراد به اعتیاد نقش بسزایی دارد.
در مورد محل سكونت، این مسئله اهمیت دارد كه غالب افراد معتاد در مناطق حاشیه ای و مناطق قدیمی كه دارای كوچه های پر پیچ و خم و خانه های مخروبه می باشد، زندگی می كنند. واقعیت این است كه محیط های آلوده می توانند زمینه مساعد شكوفایی استعدادهای موجود در افراد برای ارتكاب به جرم و اعتیاد را ایجاد نمایند. در این گونه مناطق كه اغلب مناطق فقیرنشین می باشند، امكانات رفاهی و مراكزی مانند سینما، پارك و امكانات رفاهی كمتر وجود دارند و جوانان برای گذران اوقات فراغت خود به اجبار به طرف اعتیاد كشانده می شوند. از سوی دیگر، غالباً این گونه مكان ها از طرف نیروی انتظامی كمتر نظارت می شوند. همچنین اغلب روستاییان و مهاجران خارجی در محله های قدیمی، شلوغ و مخروبه ها كه از مراكز شهرها به دور هستند اسكان می یابند و به دلیل آنكه این افراد، اغلب شغلی ندارند و در بین مردم شناخته شده نیستند، خیلی راحت و بهتر می توانند به توزیع مواد مخدّر و در نهایت، مصرف آن روی آورند.
▪ نقش دوستان ناباب
عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار كودكان را در فرایندی قرار می دهد كه بیشترین میزان جامعه پذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هرگونه طرح سنجیده ای در آن انجام می پذیرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، كاملا حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه می توانند به جستوجوی روابط و موضوع هایی بپردازند كه در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است.۳۸
تقریباً در ۶۰ درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد.
ارتباط و دوستی با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدكننده قوی برای ابتلای نوجوانان و جوانان به اعتیاد است. مصرف كنندگان مواد برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان سعی می كنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. نظریه همنشینی افتراقی مؤید این دلیل می باشد. در این نظریه، كجروی و انحراف اجتماعی ناشی از آن است كه فرد رفتار نابهنجاری را در خلال فرایند جامعه پذیری و یادگیری فراگرفته و آن را از طریق همانندسازی یا درونی كردن ارزش ها، در درون خود جایگزین كرده است و به صورت رفتار بروز می دهد. در این تحلیل، خانواده، دوستان و گروه همسالان بیشترین نقش را برعهده دارند.۳۹
گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سیگار، بسیار مؤثرتر است. بعضی از دوستی ها صرفاً حول محور مصرف مواد شكل می گیرد.
در پایان می توان به عواملی چند در گرایش به اعتیاد اشاره كرد كه به دلیل ضیق مجال توضیح آن ها امكان پذیر نمی باشد:
ـ نقش توسعه صنعتی و مهاجرت و حاشیه نشینی;
ـ نقش ضعف اجرای قوانین و مقررات;
ـ نقش بی سوادی و عدم آگاهی فرد;
ـ نقش زندان و عدم تأثیر آن;
ـ نقش وسایل ارتباط جمعی.
● راهكارهای پیشگیری از اعتیاد در زمینه عوامل اجتماعی
▪ ایجاد روحیه امر به معروف و نهی از منكر و همدلی بین مردم، به نحوی كه در مواقع دیدن توزیع مواد مخدر در جامعه، مسئولان را در جریان امر قرار دهند.
▪ ایجاد زمینه اشتغال برای همه اقشار جامعه.
▪ ارتقای فرهنگی افراد جامعه از طریق ارتقای سطح آموزش.
▪ كنترل شدید مرزهای كشور.
▪ توجه به امكانات مورد نیاز مردم ساكن محیط های دورافتاده و پایین شهر، و ایجاد امكانات رفاهی، تفریحی (سینما، استخر، شهربازی و...) كه متناسب با نیاز و وضعیت مردم آن مناطق باشد.
▪ نظارت هر چه بیشتر مأموران انتظامی در مناطق پایین شهر و دورافتاده.
▪ ایجاد امكانات رفاهی و مشاغل مورد نیاز روستاییان در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت آن ها به شهرها.
▪ مبارزه شدید با قاچاقچیان مواد مخدر و برخورد اصلاحی با معتاد.
▪ قاطعیت در اجرای قوانین و مبارزه با مواد مخدر.
▪ جداسازی معتادان در زندان ها از بقیه مجرمان.
▪ تشكیل ستادهای هماهنگ با یكدیگر در موردمبارزه با مواد مخدّر، كه تحت نظارت یك واحد خاص و مشخص باشند.
▪ آگاه سازی خانواده ها در زمینه های علایم فرد معتاد و عوامل گرایش فرد به اعتیاد، نحوه تهیه و محل مصرف مواد، موارد شایع در منطقه زندگی، و عوامل و موقعیت هایی كه سبب مصرف مواد می شود، تا از این طریق خانواده ها بتوانند از اعتیاد اعضایشان خودداری نمایند.
▪ نمایش دادن دوستی های ناباب و عواقب حاصل از آن، از طریق فیلم و رسانه های دیگر.
▪ حمایت از دانش آموزان معتاد و تربیت و اصلاح آنان، به منظور بازگشت به جامعه.
▪ شناسایی كانال های ارتباطی و روش های جذب افراد به اعتیاد و طرز نفوذ میان نوجوانان.
▪ تلاش صدا و سیما برای بیان عواقب اعتیاد به مواد مخدّر از طریق ساختن فیلم، میزگرد، جلسات مشاوره ای و... .
▪ نمایش دادن فیلم ها و سریال های سازنده كه رابطه دینداری و دوری از اعتیاد را مشخص می سازد.
داود صفا
۱ـ هدایت اللّه ستوده، آسیب شناسی اجتماعی، تهران، آوای نور، ۱۳۸۰، ص ۱۹۱و۱۹۲.
۲ـ محمد معین، فرهنگ فارسی، پیشگیری.
۳ـ علی سلیمی و محمد داوری، جامعه شناسی كجروی، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰، ص ۴۰۶.
۴ـ هدایت اللّه ستوده، پیشین، ص ۱۰۶ـ۱۱۰ / بروس كوئن، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، توتیا، ۱۳۷۸، ص ۱۶۳.
۵ـ سوسن رضایی، «ساخت شخصیت معتادان»، مجله حیات سبز، ش سوم، ص
۳۶ـ۳۷، ۱۳۸۲ / ژان برژه، اعتیاد به شخصیت، تهران، آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸، ص ۲۱ـ۳۹.
۶ـ محمد داوری، پیشگیری و كنترل اعتیاد با نگرش اسلامی، قم، نقش كلك، ۱۳۸۱، ص ۴۸ـ۵۰.
۷ـ همان، ص ۴۷و۴۸.
۸ـ فریده ممتاز، انحرافات اجتماعی، نظریه ها و دیدگاه ها، تهران، سامی انتشار، ۱۳۸۱، ص ۳۷ و ۳۸.
۹ـ هدایت اللّه ستوده، پیشین، ص ۸۹ـ۹۱.
۱۰ـ بروس كوئن، پیشین، ص ۱۶۲و۱۶۳.
۱۱ـ هدایت اللّه ستوده، پیشین، ص ۸۹ـ۱۰۱.
۱۲ـ علی سلیمی و محمد داوری، پیشین، ص ۴۲۵.
۱۳ـ محمد داوری، پیشین، ص ۵۴ـ۵۶.
۱۴ـ بروس كوئن، پیشین، ص ۱۶۴ـ۱۶۶.
۱۵ـ محمد داوری، پیشین، ص ۵۴ـ۵۷.
۱۶ـ سعید مدنی، خانواده و اعتیاد، مجموعه مقالات دومین همایش ملی آسیب های اجتماعی در ایران، تهران، آگاه، ۱۳۸۱، ص ۱۷۹.
۱۷ـ همان، ص ۱۷۸ـ۱۸۴.
۱۸ـ محمد داوری، پیشین، ص ۵۱ / محمدحسین فرجاد، عوامل روانی ـ اجتماعی مؤثر در ایجاد اعتیاد، اولین سمینار بررسی مسائل اعتیاد، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۵، ص ۱۴۳.
۱۹ـ علی موسی نژاد، نگاهی به عوامل مؤثر بر گرایش نسل جوان به مواد مخدّر، مجموعه مقالات دومین همایش ملی آسیب های اجتماعی در ایران، تهران، آگاه، ۱۳۸۱، ص .۲۱۸
۲۰ـ محمدرضا قنبری، مطالعات مردم شناسانه در گرایش به مصرف مواد مخدّر، همایش بین المللی علمی، كاربردی جنبه های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدّر، تهران، ۱۳۷۹، ص ۱۸۴.
۲۱ـ همان، ص ۱۸۷.
۲۲ـ ویلیام ل. كولب و جولیوس گولد، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه مصطفی ازكیا و همكاران، تهران، مازیار، ۱۳۷۶، ص ۸۴۸.
۲۳ـ هدایت اللّه ستوده، پیشین، ص ۱۹۴ـ۱۹۵.
۲۴ـ همان، ص ۱۱۸ـ۱۲۱.
۲۵ـ علی اصغر قربان حسینی، پژوهشی نو در مواد مخدّر و اعتیاد، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۸، ص ۱۹۷.
۲۶ـ محمد داوری، پیشین، ص ۱۲۶ـ۱۲۷.
۲۷ـ همان، ص ۱۲۸/ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴ و ۱۵.
۲۸ـ هدایت اللّه ستوده، پیشین، ص ۴۱.
۲۹ـ نرگس عربیان، «اعتیاد و راه های پیشگیری از آن با تأكید بر تربیت و خانواده»، مجله حیات سبز، ش سوم، ۱۳۸۲، ص ۲۳.
۳۰ـ سعید مدنی، پیشین، ص ۱۸۷و۱۸۸.
۳۱ـ اسماعیل اسفندیاری، «فقر و انحرافات»، كتاب زنان، ش ۲۱ ص ۶۴و۶۵ / ر.ك: سوره های (سبا: ۳۴ / زخرف: ۲۴ / بنی اسرائیل: ۱۶ / انبیاء: ۱۳ـ۱۱ / واقعه: ۴۵ـ۴۱.
۳۲ـ محمدحسین فرجاد، بررسی مسائل اجتماعی ایران، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ص ۲۹۷ / سعید مدنی، پیشین، ص ۱۸۸و۱۸۹.
۳۳و۳۴ـ اسماعیل اسفندیاری، پیشین،ص۴۷،۵۳/ ص۶۷/ ص ۶۸.
۳۵ـ سعید مدنی، پیشین، ص ۱۸۵و۱۸۶ / علی اصغر، قربان حسینی، پیشین، ص ۱۹۷.
۳۶ـ اسماعیل اسفندیاری، پیشین، ص ۵۴ـ۴۷.
۳۷و۳۸ـ هدایت اللّه ستوده، پیشین، ص ۸۰ / ص ۴۵.
۳۹ـ محمد داوری، پیشین، ص ۶۸ـ۶۳.
منبع : مجله معرفت


همچنین مشاهده کنید