سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

نکته ها‌یی در باب سوره حمد


نکته ها‌یی در باب سوره حمد
● آیا بسم اللّه جز سوره است ؟
در میان دانشمندان و علما شیعه اختلافی نیست كه بسم اللّه جز سوره حمد و همه سوره های قرآن است , اصولا ثبت ((بسم اللّه )) در آغاز همه سوره ها, خودگواه زنده این امر است , زیرا می دانیم در مـتـن قرآن چیزی اضافه نوشته نشده است ,و ذكر ((بسم اللّه )) درآغاز سوره ها از زمان پیامبر(ص ) تـاكـنـون مـعـمـول بوده است به علاوه سیره مسلمین همواره بر این بوده كه هنگام تلاوت قرآن بـسـم اللّه را در آغـاز هـرسـوره ای می خواندند, و متواترا نیز ثابت شده كه پیامبر(ص ) آن را تلاوت می فرمود,چگونه ممكن است چیزی جز قرآن نباشد و پیامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و برآن مداومت كنند.
بـه هـرحـال مساله آنقدر روشن است كه می گویند: یك روز معاویه در دوران حكومتش در نماز جماعت بسم اللّه را نگفت , بعد از نماز جمعی از مهاجران و انصارفریاد زدند اسرقت ام نیست ؟:((آیا بسم اللّه را دزدیدی یا فراموش كردی !.
● اللّه جامعترین نام خداست :
زیرا بررسی نامهای خدا كه در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد كه هركدام از آن یـك بـخـش خاص از صفات خدا را منعكس می سازد, تنهانامی كه جامع صفات جلال و جمال اسـت هـمـان ((اللّه )) مـی بـاشد به همین دلیل اسما دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای كلمه ((اللّه )) گـفـته می شود به عنوان نمونه : ((غفور)) و ((رحیم )) كه به جنبه آمرزش خداوند اشاره می كند (فان اللّه غفوررحیم ) ـ سوره بقره آیه ۲۶۶.
((سمیع )) اشاره به آگاهی او از مسموعات , و ((علیم )) اشاره به آگاهی او از همه چیز است (فان اللّه سمیع علیم ) ـ بقره : ۲۲۷.
و در یـك آیـه بـسـیاری از این اسما, وصف ((اللّه )) قرار می گیرند هو اللّه الذی لااله الا هو الملك الـقـدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجـبار المتكبر: ((اوست اللّه كه معبودی جز وی نیست , اوسـت حـاكـم مطلق , منزه از ناپاكیها, از هرگونه ظلم وبیدادگری , ایمنی بخش , نگاهبان همه چیز, توانا و شكست ناپذیر, قاهر بر همه موجودات , و با عظمت )).
یكی از شواهد جامعیت این نام آن است كه ابراز ایمان و توصیه تنها با جمله لااله الااللّه می توان كرد.
● رحمت عام و خاص خدا:
مـشهور در میان گروهی از مفسران این است كه صفت ((رحمان )) اشاره به رحمت عام خداست كه شامل دوست و دشمن , مؤمن و كافر و نیكوكار و بدكارمی باشد, زیرا ((باران رحمت بی حسابش همه را رسیده , و خوان نعمت بی دریغش همه جا كشیده )).
ولی ((رحیم )) اشاره به رحمت خاص پروردگار است كه ویژه بندگان مطیع وصالح و فرمانبردار اسـت و تنها چیزی كه ممكن است اشاره به این مطلب باشد آن است كه ((رحمن )) در همه جا در قـرآن بـه صـورت مطلق آمده است كه نشانه عمومیت آن است , در حالی كه ((رحیم )) گاهی به صـورت مقید ذكر شده كه دلیل برخصوصیت آن است مانند (و كان بالمؤمنین رحیما) ((خداوند نسبت به مؤمنان رحیم است )) (احزاب : ۴۳).
در روایـتـی نـیـز از امـام صـادق (ع ) مـی خـوانیم : ((خداوند معبود همه چیز است ,نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان , و نسبت به خصوص مؤمنان رحیم است )).
● چرا صفات دیگر خدا در ((بسم اللّه )) نیامده است ؟
و تـنها روی صفت ((رحمانیت و حیمیت )) او تكیه می شود اما باتوجه به یك نكته , پاسخ این سؤال روشـن مـی شـود و آن اینكه در آغاز هركار لازم است از صفتی استمداد كنیم كه آثارش بر سراسر جـهـان پـرتـوافـكـن است , همه موجودات را فراگرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانی نجات بخشیده است .
بـهـتـر اسـت ایـن حـقـیـقت را از زبان قرآن بشنوید آنجا كه می گوید: ورحمتی وسعت كل شی ((رحمت من همه چیز را فرا گرفته است )) (اعراف ـ ۱۵۶).
از سـوی دیـگـر مـی بینیم پیامبران برای نجات خود از چنگال حوادث سخت ودشمنان خطرناك دست به دامن رحمت خدا می زدند, در مورد ((هود)) و پیروانش می خوانیم : فانجیناه والذین معه بـرحـمه منا: ((هود و پیروانش را به وسیله رحمت خویش (از چنگال دشمنان ) رهائی بخشیدیم )) (اعراف ـ ۷۲).
پس اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائی داردچنانكه در دعا می خوانیم : یا مـن سبقت رحمته غضبه ((ای خدائی كه رحمتت برغضبت پیشی گرفته است )) انسانها نیز باید در بـرنـامـه زنـدگی اساس و پایه كار را بررحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را برای مواقع ضرورت بگذارند.
(آیه ۲)ـ بعد از ((بسم اللّه )) كه آغازگر سوره بود, نخستین وظیفه بندگان آن است كه به یاد مبد بزرگ عالم هستی و نعمتهای بی پایانش بیفتند, همان نعمتهای فراوانی كه راهنمای ما درشناخت پروردگار و انگیزه مادر راه عبودیت است .
ایـنـكه می گوئیم : انگیزه , به خاطر آن است كه هر انسانی به هنگامی كه نعمتی به او می رسد فورا می خواهد, بخشنده نعمت را بشناسد, و طبق فرمان فطرت به سپاسگزاری برخیزد و حق شكر او را ادا كند به همین جهت علمای علم كلام (عقائد) در نخستین بحث این علم ((وجوب شكر منعم )) را كه یك فرمان فطری وعقلی است به عنوان انگیزه خداشناسی , یادآور می شوند.
و اینكه می گوئیم : راهنمای ما درشناخت پروردگار نعمتهای اوست , زیرابهترین و جامعترین راه برای شناخت مبد, مطالعه در اسرار آفرینش و رازهای خلقت و مخصوصا وجود نعمتها در رابطه با زندگی انسانها است .
بـه ایـن دو دلـیـل سـوره فـاتـحـهٔ الكتاب با این جمله شروع می شود ((حمد وستایش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانیان است )) (الحمدللّه رب العالمین ).
((حمد)) در لغت به معنی ستایش كردن در برابر كار یا صفت نیك اختیاری اسـت .
۱) هـر انـسـانـی كـه سرچشمه خیر و بركتی است و هر پیامبر و رهبر الهی كه نورهدایت در دلها مـی پـاشد, هر شخص سخاوتمندی كه بخشش می كند, و هر طبیبی كه مرهمی بر زخم جانكاهی مـی نهد, ستایش آنها از ستایش خدا سرچشمه می گیرد, چرا كه همه این مواهب در اصل از ناحیه ذات پاك او است , و نیز اگرخورشید نورافشانی می كند, ابرها باران می بارند, و زمین بركاتش را به ما تحویل می دهد, همه از ناحیه او است .
۲) جـالـب ایـنـكـه ((حمد)) تنها در آغاز كار نیست , بلكه پایان كارها نیز چنانكه قرآن به ما تعلیم مـی دهـد بـا حـمد خواهد بود, در مورد بهشتیان می خوانیم : ((سخن آنها در بهشت نخست منزه شـمـردن خداوند از هر عیب و نقص و تحیت آنها سلام ,و آخرین سخنشان الحمدللّه رب العالمین است )) (یونس : ۱۰).
۳) امـا كـلـمـه ((رب )) در اصـل بـه مـعنی مالك و صاحب چیزی است كه به تربیت و اصلاح آن می پردازد.
۴) كلمه ((عالمین )) جمع ((عالم )) است و عالم به معنی مجموعه ای است ازموجودات مختلف و هنگامی كه به صورت ((عالمین )) جمع بسته می شود اشاره به تمام مجموعه های این جهان است .
در روایـتی از علی (ع ) چنین می خوانیم كه در ضمن تفسیر آیه ((الحمدللّه رب العالمین )) فرمود: ((رب العالمین اشاره به مجموع همه مخلوقات است اعم ازموجودات بیجان و جاندار)).
(آیـه۳ )ـ ((خـداونـدی كـه بـخـشنده و بخشایشگر است ((و رحمت عام وخاصش همه را رسیده (الرحمن الرحیم ).
مـعـنـی ((رحـمـن )) و ((رحـیم )) و همچنین تفاوت میان این دو كلمه را در تفسیر((بسم اللّه )) خواندیم نكته ای كه باید اضافه كنیم این است كه این دو صفت درنمازهای روزانه ما حداقل ۳۰ بار تـكـرار مـی شـونـد (در هریك از دو ركعت اول نمازدوازده بار) و به این ترتیب ۶۰ مرتبه خدا را به صـفـت رحمتش می ستائیم و این درسی است برای همه انسانها كه خود را در زندگی بیش از هر چیز به این اخلاق الهی متخلق كنند.
بـه عـلاوه اشـاره ای اسـت بـه این واقعیت كه اگر ما خود را عبد و بنده خدامی دانیم مبادا رفتار مالكان بی رحم نسبت به بردگانشان در نظرها تداعی شود.
نـكـتـه دیـگـر اینكه ((رحمان و رحیم )) بعد از ((رب العالمین )) اشاره به این است كه ما در عین قدرت نسبت به بندگان خویش , با مهربانی و لطف رفتار می كنیم .
(آیه ۴)ـ.
● دومین اصل مهم اسلام
یعنی قیامت و رستاخیز: ((خداوندی كه مالك روز جزاست )) (مالك یوم الدین ) .
در ایـنجا تعبیر به ((مالكیت خداوند)) شده است , كه نهایت سیطره و نفوذ او رابر همه چیز و همه كـس در آن روز مـشخص می كند, روزی كه همه انسانها در آن دادگاه بزرگ برای حساب حاضر مـی شـوند و در برابر مالك حقیقی خود قرارمی گیرند, تمام گفته ها و كارها و حتی اندیشه های خود را حاضر می بینند, هیچ چیزحتی به اندازه سرسوزنی نابود نشده و به دست فراموشی نیفتاده اسـت , و اكـنون این انسان است كه باید بار همه مسئولیتهای اعمال خود را بردوش كشد! حتی در آنجاكه بنیانگزار سنت و برنامه ای است , باز باید سهم خویش را از مسئولیت بپذیرد!.
بـدون شك مالكیت خداوند نسبت به جهان هستی مالكیت حقیقی است نه مالكیت اعتباری نظیر مالكیت ما نسبت به آنچه در این جهان ملك ما است .
و بـه تعبیر دیگر این مالكیت نتیجه خالقیت و ربوبیت است , آنكس كه موجودات را آفریده و لحظه به لحظه فیض وجود هستی به آنها می بخشد, مالك حقیقی موجودات است.
و در پاسخ این سؤال
كـه مـگر خداوند مالك تمام این جهان نیست كه ما از او تعبیر به ((مالك روزجزا)) می كنیم ؟ باید بـگـوئیم : مالكیت خداوند گرچه شامل ((هردو جهان )) می باشد,اما بروز و ظهور این مالكیت در قیامت بیشتر است , چرا كه در آن روز همه پیوندهای مادی و مالكیتهای اعتباری بریده می شود, و هیچ كس در آنجا چیزی از خود ندارد,حتی اگر شفاعتی صورت گیرد باز به فرمان خداست .
اعـتـقـاد بـه روز رسـتـاخـیز, اثر فوق العاده نیرومندی در كنترل انسان در برابراعمال نادرست و ناشایست دارد و یكی از علل جلوگیری كردن نماز از فحشا ومنكرات همین است كه نماز انسان را هم به یاد مبدئی می اندازد كه از همه كار او باخبر است و هم بیاد دادگاه بزرگ عدل خدا.
در حدیثی از امام سجاد(ع ) می خوانیم : هنگامی كه به آیه ((مالك یوم الدین ))می رسید, آنقدر آن را تكرار می كرد كه نزدیك بود روح از بدنش پرواز كند.
اما كلمه ((یوم الدین )) : در قرآن در تمام موارد به معنی قیامت آمده است , واینكه چرا آن روز, روز دین معرفی شده ؟ به خاطر این است كه آن روز روز جزا است و ((دین )) در لغت به معنی ((جزا)) می باشد, و روشنترین برنامه ای كه در قیامت اجرامی شود همین برنامه جزا و كیفر و پاداش است .
(آیه ۵)ـ.
منبع : مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی


همچنین مشاهده کنید