جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نویسنده بازی‌های رایانه‌ای


نویسنده بازی‌های رایانه‌ای
‌● مروری بر زندگی و آثار جن ولف، نویسنده آمریکایی
جن ولف، چهره مشهور ادبیات فانتزی و علمی ـ تخیلی در سال ۱۹۳۱ در آمریکا متولد شده است. او در دانشگاه تگزاس در رشته مهندسی صنایع تحصیل کرد و سپس در کارخانجات مختلف مشغول به کار شد. دوره فعالیت های مهندسی او موفقیت آمیز بود؛ او در توسعه و تکامل ماشین آلات تولید انبوه چند محصول نقش مهمی داشت و همزمان سردبیر چند نشریه مهم فنی ـ مهندسی بود.
در هنگامه جنگ کره، ولف سرباز نیروی دریایی ارتش آمریکا بود. جنگ تاتیر عمیقی بر ذهنیت او گذاشت و همچون داستان های همینگوی و ونه گوت، نقش مهمی در آثار او ایفا کرد.
ولف در ابتدای دهه ۱۹۷۰، چند کتاب منتشر کرد که استقبال نسبی از آنها او را بسیار امیدوار کرد و او به عنوان نویسنده ای مهم، اما جریان گریز مطرح شد.
او از سال ۱۹۸۴،کار مهندسی را کنار گذاشت و تمام وقت به نویسندگی مشغول شد. با انتشار پی درپی کتاب های ولف، نثر درخشان او ـ که ترکیبی از انگلیسی مدرن و آرکائیک است و به لحاظ غنای درونی آن را با نثر جویس قیاس می کنند ـ و مضامین شگرف و حیرت آور و آمیخته با شور ایمان مسیحی در ژرفنای آنها، مخاطبان بسیاری پیدا کرد و بسیاری از منتقدان به ستایش او پرداختند.
اما شاهکار ولف که ذهنیت همه را دگرگون کرد، رمانی سترگ است به نام کتاب خورشید نو که در چهار مجلد تحت عناوین سایه شکنجه گر(۱۹۸۰)، دست میانجی (۱۹۸۱)، شمشیر جلاد ( ۱۹۸۲) و دژ استقلال یافته ( ۱۹۸۳) منتشر شد.
این رمان، ماجرای دور و دراز زندگی قهرمانی به نام سورین است که به دلیل ترحم به یک محکوم به مرگ، از سرزمین خود که قلمرو شکنجه گران است، تبعید می شود.
این رمان، بارها چاپ و بارها نایاب شد و تقاضاها آنقدر زیاد بود که ولف به درخواست ناشرش، کتابی نوشت به نام قلعه سمور و در آن به تشریح فرآیند نوشته شدن این اثر پرداخت و تفسیری درباره ماجراهای رمان خود ارائه داد.
ولف در دهه ۸۰، رمان های دیگری هم منتشر کرد که هرکدام در نوع خود، بسیار ارزشمند و بدیع بودند. از جمله رمان چشم انداز قلعه که درباره گروهی است که سال ها به دنبال قهرمانی جدید می گردند که لیاقت تصاحب شمشیر شاه آرتور را داشته باشد. این اثر هجویه ای بر رمانس قدیمی شهسواران میزگرد است.
یا رمان صلح که در آن، فردی از درون قبر با ما حرف می زند و تقاضا می کند که ما جسد آویزان از چوبه دارش را به خاک بسپاریم.
اما حال و هوای دنیای سورین و ماجراهای شگرف آن، ولف را رها نکرد و در دهه ۹۰، رمان دیگری منتشر کرد که نام آن، کتاب خورشید بلند بود و باز هم در چهار جلد منتشر شد؛ شب خورشید بلند (۱۹۹۳)، دریاچه خورشید بلند ( ۱۹۹۴)، خورشید بلند کلده (۱۹۹۴) و سفر خروج از خورشید بلند (۱۹۹۶).
این رمان، شرح سفر پر ماجرای کشیشی به نام پاترا سیلک در فضای لایتناهی مابین سیارات است. سفری که مقصد آن، خورشیدی دیگر به نام خورشید بلند است که راز فراموش شده خدایی بیگانه در آنجا یافت می شود. داستان را یکی از مریدان سیلک روایت می کند.
در این رمان ما شاهد ترکیب عناصر دینی با علمی ـ تخیلی هستیم. مثلا در سفینه سیلک، سایبورگ هایی وجود دارند که خدای خورشید بلند، از پنجره های سفینه آنها را مورد خطاب قرار می دهد. این پنجره ها عملا پایانه های رایانه هوشمند سفینه هستندکه از پیش برنامه ریزی شده اند، اما اکنون به منزله دریچه های الهام عمل می کنند. سیلک در اواخر جلد چهارم رمان، سفر خروج از خورشید بلند، با مریدانش وداع می کند و در سیاره آبی که یکی از مستعمره های زمین است، ناپدید می شود، اما در یکی دیگر از فصل های کتاب به نام Evangelism دوباره رستاخیز می یابد.
در مورد این توازی سرنوشت سیلک با عیسی مسیح بسیار بحث شده است. همانطور که در مورد سورین و اینکه او فرزند یک باکره است و در انتها به یک منجی بدل می شود که هم پسر (Son ) است و هم خورشید ( Sun)، بحث های مشابهی در گرفته است.
به هر حال آنچه که مسلم است، این است که ولف بسیاری از بن مایه های مسیحی را به شکلی خلاق به کار گرفته است تا چگونگی گذر تمدن غرب از پاگانیسم (کافرکیشی) به هلنیسم و سپس به مسیحیت را نشان بدهد. جالب اینکه ولف در جایی گفته است که از نظر او پاگانیسم و سکولاریسم، منشاء واحدی دارند و ما شرح این گزاره جنجالی را در همین رمان کتاب خورشید بلند، می یابیم.
پس از موفقیت چشمگیر کتاب خورشید بلند، از سال ۱۹۹۹ انتشار تریلوژی کتاب خورشید کوتاه آغاز شد که شامل عناوین زیر بود؛ بر فراز آب های آبی (۱۹۹۹)، جنگل های سبز (۲۰۰۰) و بازگشت به چرخه (۲۰۰۱).
کتاب خورشید کوتاه، قصه مستعمره نشینان دو سیاره آبی و سبز است و به طور غیر مستقیم، داستان پاترا سیلک را پی می گیرد.
این سری کتاب های خورشیدی که پرطرفدارترین آثار ولف محسوب می شوند، امروزه مجموعا تحت عنوان منظومه شمسی جن ولف شناخته می شوند.
ولف، برنده جوایز مهمی شده است. دوبار جایزه مشهورNebula را دریافت کرده و یک بار جایزه ویژه Hugo را که از معتبرترین جوایز ادبیات علمی ـ تخیلی است، به پاس یک عمر فعالیت، از آن خود کرده است.
مایکل اسوانویک، نویسنده صاحب نام داستان های علمی ـ تخیلی درباره ولف گفته است؛ جن ولف بزرگ ترین نویسنده زنده انگلیسی زبان است. همه می دانند که در زبان انگلیسی، شکسپیر بهترین سبک را دارد و ملویل در فضاسازی و دیکنز در شخصیت پردازی بهترین اند، اما من می گویم که هیچ کس به لحاظ تخیل ژرف و نثر قدرتمند، به پایه جن ولف نمی رسد.
حضور پررنگ دنیای جن ولفی در اذهان جوانان و نوجوانان چند دهه، به استقبال از کتاب های او محدود نمی شود، بلکه در حوزه بازی های رایانه ای نیز، بازی هایی که بر اساس داستان های او ساخته شده اند، در دسته جذاب ترین و محبوب ترین بازی ها قرار دارند.
جالب این است که با آنکه ولف، داستان هایش را عملا برای نوجوانان ننوشته است، اما بیشترین تعداد خوانندگان آثار او را این گروه سنی تشکیل می دهند.
او معتقد است که تا قبل از انتشار هری پاتر، تنها رمان با ارزش برای نوجوانان، هابیت نوشته تالکین بوده است، اما ظهور هری پاتر تاحدودی این نقیصه را جبران کرده است.
ولف همواره از بی توجهی های روشنفکرمآبانه نسبت به ژانرهای علمی ـ تخیلی و فانتزی انتقاد کرده و می کند. او در مصاحبه ای می گوید؛ بر چسب های زیادی به ادبیات علمی ـ تخیلی زده اند تا نشان بدهند که این ژانر، جزو جریان های اصلی و جدی ادبیات نیست، اما این ژانر بسیار اصیل است و سنتی ریشه دار محسوب می شود. افرادی چون هومر، دانته و میلتون هم اگر الان زنده بودند، در دسته علمی ـ تخیلی نویسان قرار می گرفتند.
من، جیسون و آرگونات ها را کاملا علمی ـ تخیلی می دانم. در ادبیات یونان و روم قدیم و حتی تا قرون وسطی، نویسندگان نه صرفا درباره آنچه که وجود داشت بلکه راجع به آنچه که ممکن وجود داشته باشد نیز می نوشتند. چسترتون فقید هم چنین عقیده ای داشت که دو فانتزی بسیار مهم خود ـ ناپلئون تپه هیچ و مردی که پنج شنبه بود ـ را نوشت. دو شاهکار که متاسفانه امروزه فراموش شده اند.
با وجود اینکه امروزه دو ژانر علمی ـ تخیلی و فانتزی بسیار به یکدیگر نزدیک شده اند و عده ای این دو ژانر را همسان فرض می کنند، اما ولف از جمله نویسندگانی است که به وجود تفاوت هایی اساسی میان این دو ژانر اعتقاد دارند.به نظر من شاید به این دلیل که روش مواجهه با واقعیت در این دو ژانر، کاملا متفاوت است، چرا که داستان های علمی ـ تخیلی، منطق واقعیت را دست نخورده رها می کنند و آن را در جایی دیگر و به نوعی دیگر بازتولید می نمایند. اما فانتزی ها، اساسا به منطق برسازنده واقعیت حمله می کنند که حاصل آن گسستی زیبایی شناسانه است که بر هرگونه واقع نمایی و باورپذیری ـ به معنای رایجشان ـ خط بطلان می کشد. جن ولف هم اکنون در سن ۷۶ سالگی در ایلی نویز زندگی می کند و هنوز می نویسد.
۱) رمان سترگ ارباب حلقه ها در سال ۱۹۵۴ منتشر شد. دو سال بعد، جوانی ۲۵ ساله که شیفته این رمان بی نظیر شده بود و سوالات بسیاری در مورد آن داشت، نامه ای برای استاد جی. آر. آر. تالکین نوشت تا شاید پاسخی برای کنجکاوی هایش بیابد. تالکین با عطوفت پدرانه اش، نامه جوان را پاسخ داد. نویسنده جوان، نامه استاد را که صفحه ای تایپ شده بود اما زیرنویس هایی به خط خود تالکین داشت، بارها و بارها خواند و آن را برای همیشه نگهداری کرد؛
آقای جن ولف عزیز !
از بابت نامه و اظهار محبت شما ممنونم. ریشه شناسی اسامی و واژه ها در داستان من، دو جنبه دارد؛
- ریشه شناسی آنها در خود داستان
- منابعی که من به عنوان یک نویسنده، از آنها اسامی و واژه ها را وام گرفته ام.
گمان می کنم منظور شما این جنبه اخیر است.
به عنوان مثال، نام ارک (orc ) را من از فرهنگ انگلوساکسون گرفته ام. واژه ای که به معنای دیو است و ریشه لاتین آن orcus است به معنای دوزخ. راگ ( wrag ) هم ریشه ای کهن دارد و یکی از اسامی گرگ ها بوده است، اما به معنای مجرم فراری و یاغی هم به کار می رفته است و این معنای دوم امروزه بیشتر مد نظر است.
من از واژه هایی استفاده می کنم که بر مفهوم مورد نظرم بهتر دلالت کنند. مانند نامی که برای این دسته از گرگ های شیطان صفت، در داستانم به کار گرفته ام. (ارادتمند جی. آر. آر. تالکین ۷ نوامبر ۱۹۵۶)
جن ولف گفته است که این نامه تاثیری سرنوشت ساز در زندگی او داشته است و او را تشویق کرده است که راه تالکین را ادامه دهد. تالکین در فانتزی هایش بیشتر به جنبه های تاریخی نظر داشت اما ولف تصمیم می گیرد که به جنبه های اسطوره ای و دینی در فانتزی بپردازد. او در همین راستا طیف وسیعی از آثار حیرت انگیز و عمیق پدید آورد و به یکی از چهره های مهم ادبیات علمی - تخیلی و فانتزی بدل گردید.
در این بخش نگاهی داریم به یکی از مشهورترین رمان های او؛ کتاب خورشید نو.
۲) کتاب خورشید نو سرگذشت شخصیتی به نام سورین است ـ که از زبان خود او روایت می شود ـ و از کودکی تا کهولت او را در بر می گیرد.
زادگاه او سرزمین شکنجه گران است. در این سرزمین هر کودکی زیر نظر چند مرشد آموزش هایی می بیند و به محض بالغ شدن، طی مراسمی باید دست به انتخاب بزند؛ یا باید او هم شکنجه گر شود و یا اینکه از آن سرزمین تبعید گردد.
سورین برای ما تعریف می کند که چند روز مانده به مراسم، نسبت به دختری زندانی که محکوم به شکنجه ابدی بوده احساس ترحم می کند و به درخواست دختر، چاقویی به او می دهد تا خود را بکشد و از رنج شکنجه ابدی رها شود؛
«از زیر در سلولش، جوی خون بیرون می آمد. سراسیمه نزد مرشد گورلوئز رفتم و به آنچه کرده بودم، اعتراف کردم.»
او در اینجا می گوید که به خاطر همین کار از شهر تبعید شده است. اما چند صفحه بعد تعریف می کند که پس از دیدن جوی خون از زیر در، مخفیانه از شهر گریخته است. داستان ادامه پیدا می کند و سورین بزرگ می شود و با به دست آوردن رمز خورشید نو که منجر به نوزایی زمین می شود، به یک منجی (Messiah) بدل می گردد. او مدام از پیش گویی هایی سخن به میان می آورد که بر اساس آنها مقدر است که او روزی بر تخت فرمانروایی جهان بنشیند.
آنچه که عامل پیش برنده داستان است و در پایان رمان آشکار می شود، این است که ولف در این رمان، شگرد راوی غیر قابل اعتماد (unreliable narrator ) را به کار گرفته است و این باعث شده است که پارادوکس ها و تضادهای بسیاری در رمان دیده شود که با حل معما های نهفته در آنها، حقیقت برای خواننده منکشف می شود؛ اینکه سورین راستگو نیست و با روایت های غلط، می خواهد اشتباهات و گناهان خود را پنهان کند.
ولف از این شگرد راوی غیر قابل اعتماد در چند رمان دیگر هم استفاده کرده است.البته راوی غیر قابل اعتماد، برخلاف آنچه که در ایران باب شده است، صرفا راوی مزور نیست، بلکه اشکال مختلفی دارد که نمونه هایی از آن را در رمان های جن ولف می بینیم. از جمله؛
- در رمان شوالیه / جادوگر (۲۰۰۴)، راوی کندذهن و ساده لوح است و درک کمی از قضایا دارد، لذا نمی توان به گفته های او اکتفا کرد.
- در رمان سرباز غبار (۱۹۸۶) راوی، سرباز یکی از دولت شهر های یونان باستان است که به دلیل مجروحیت از سپاه خود که عازم جنگ است جا می ماند، به همین خاطر یکی از خدایان او را به فراموشی دوره ای محکوم می کند.
داستان از طریق یادداشت های روزانه این سرباز روایت می شود که برای فراموش نکردن، مجبور است همه چیز را بنویسد، اما باز هم بی فایده است و این یادداشت ها به تناقض گویی می انجامند.( این مضمون ناب فراموشی، خیلی ها را تحت تاثیر قرار داد و در سال های اخیر نیز در بسیاری از فیلم ها و رمان ها مورد استفاده قرار گرفته است.) شگرد راوی غیرقابل اعتماد، پیچیدگی هایی به همراه دارد که باعث می شود درک نوشته های جن ولف برای خوانندگان غیر جدی و سرسری خوان دشوار باشد، به همین دلیل است که می گویند ولف برای رمان خوان ها نمی نویسد بلکه برای دوباره خوان ها (Rereaders ) می نویسد.
رمان کتاب خورشید نو، با وجود اینکه مملو از هزارتوهای ادبی ـ فلسفی و صحنه های مهیج و نفسگیر است، اما در نهایت اثری نوستالژیک است در ستایش آرزوهای دوران کودکی و به همین خاطر از اشارات ظریف به افسانه هایی چون جادوگر شهر از، شمشیر شاه آرتور و دختر شاه پریان لبریز است. در کتاب خورشید نو، غول ها، پریان و سایر موجودات عجیب وغریب حضور دارند. اسکیان ها، مردانی بدون سایه که در حوالی خط استوا زندگی می کنند. فولگوراتور ها، کاهنانی که بر اساس رعد و برق پیش گویی می کنند.
نکرومنسرها که با مردگان در ارتباط هستند و زامبی ها را پرورش می دهند و آدمخوارانی که سلاح های فوق مدرن در اختیار دارند. ولف در این کتاب، دو موجود را مستقیما از کتاب موجودات خیالی بورخس عاریه گرفته و در جهان داستانی خود رها کرده است؛ یکی غولی است به نام بالداندرز که دائما در حال رشد است و دیگری ماهی مرموزی است که در آینه های جادویی پدر اینایر شنا می کند.
فرشید فرهمندنیا
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید