پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


بتهون و سونات مهتاب


بتهون و سونات مهتاب
بتهوون سونات مهتاب را برای جیولیتای عزیزش آفرید و با هدیه کردن این سونات به او، نام این دختر زیبا روی و البته کمی سبکسر و هوسباز را جاودانه کرد. اواخر سال ۱۸۰۰ بود که جیولیتا چون خورشیدی تابناک در آسمان زندگی بتهوون جوان ما که تازه وارد سی و یکمین بهار عمر خود شده بود، درخشیدن آغاز کرد و پاهای کوچک و ظریف خود را به زندگی لودویگ جوان و عاشق پیشه گذاشت.
جیولیتا دختر عموی خواهران برونسویک( ترزا- ژوزوفین- شارلوت) بود که بهترین دوستان خانوادگی او بودند و بتهوون به تناوب عاشق این سه خواهر می شد! پس از این که جیولیتا از ایتالیا به وین آمد و در خانه عمویش اقامت گزید، به تدریج ستارگان عشق سه خواهر در آسمان قلب بتهوون جوان افول کردند و خورشید عشق سوزان و فروزان جیولیتا تابیدن گرفت و پرتوهای درخشان پیشین را در خود محو و بی جلوه ساخت.
به سرعت روابط عاشقانه شور انگیزی بین آن دو برقرار شد. بتهوون به جیولیتا درس پیانو می داد، با او در مجلس های رقص و میهمانی های باشکوه شرکت می کرد. با هم به گردش در جنگل ها و بیشه زار های اطراف وین می رفتند، یا قایقی کرایه می کردند و در دریاچه های آرام و دل انگیز وین قایق سواری می کردند و تمام لحظات خلوت شاعرانه با هم بودن شان سرشار بود از راز و نیازها و نجواها و زمزمه های عاشقانه و شورانگیز. حاصل این ارتباط نزدیک و صمیمانه عشقی عمیق بود که در بتهوون نسبت به جیولیتا بنیاد گرفت و سونات مهتاب شیرین ترین خاطره این عشق تلخ است.
اگر چه خانواده جیولیتا، سال ها بعد، منکر این عشق شدند ولی یک تابلو نقاشی که بتهوون و جیولیتا را در آن سال ها با هم نشان می دهد جای هیچ گونه تردیدی در باره وجود عشقی آتشین بین آن دو باقی نمی گذارد. در این نقاشی بتهوون جوان با لباسی تنگ و ظریف، دست زیر چانه و آرنج تکیه داده به نرده های پرچین باغ، نگاهش را حریصانه به پنجره اتاقی دوخته که جیولیتا در آن از پشت پنجره به او لبخندی مهرآمیز می زند.
بتهوون در سال ۱۸۰۱ در نامه ای که به یکی از دوستانش نوشته، چنین بیان کرده است: « دوستم دارد و دوستش دارم». اما مدتی بعد جیولیتا کنت جوان و خوش تیپ و پولداری را بر بتهوون فقیر ترجیح داد و بتهوون را ترک کرد تا با آن کنت ازدواج کند. شکست در این عشق ضربه سنگینی بر روان بتهوون حساس و زود رنج وارد کرد، به طوری که می گویند یکی از دلیل های تصمیم بتهوون برای خودکشی و تنظیم وصیت نامه مشهورش- به جز علت اصلی یعنی بروز اختلال در شنوایی اش- ناکامی در این عشق سوزان بود.
سونات مهتاب بیانگر خاطرات یادمان و تابناک دوران خوش عشق بازی و مهرورزی با جولیتای افسونگر است که توسط بتهوون به زبان موسیقی سروده شد و بتهوون تمام احساسات عاشقانه و عواطف و هیجانات مهر آمیز خود را به لطیف ترین و زیباترین شکل در آن بروز داده است. او این سونات بسیار لطیف و دل انگیز را به جیولیتای بی وفای خود تقدیم کرد. بیست سال پس از پایان این عشق، جیولیتا دوباره به وین بازگشت و گریان و پشیمان نزد بتهوون آمد تا از این که دل او را شکسته بود عذر بخواهد و پوزش بطلبد، اما بتهوون میانسال ما او را از خود راند، زیرا که او دیگر محبوبه ابدی خویش را یافته بود و تصمیم گرفته بود که برای باقی عمر به این محبوبه دلربا و نازنین وفادار بماند، و این محبوبه جاودانی جز دلبر افسونگر «موسیقی» نبود!
نام مهتاب را شاعر و منتقد موسیقی « رلشتاب» بر این آهنگ نهاده است و گفته است که « این سونات در اثر دیدن مهتاب بر ساحل دریاچه ای آرام در سوییس به بتهوون الهام شده است. اما آن طور که پژوهش های معتبر نشان می دهد بتهوون هرگز این دریاچه را ندیده است و این سونات از گردش های شبانه با قایق بر رودخانه های وین، همراه با جیولیتا، به بتهوون الهام گردیده است.
سونات مهتاب دارای سه بخش است. بخش نخست آن آهسته، محزون، خیال انگیز و شاعرانه است و ترانه سرای عشقی شورانگیز اگر چه نافرجام. این بخش با یک جمله موج آگین و پر زیر و بم توسط ناحیه بم پیانو شروع می شود و سپس تمی تمنا آمیز و ملتمس فرا می رسد که نجوا سر می دهد و زمزمه کنان آرزوهای عاشقانه آهنگ ساز را افشا می کند. بخش دوم دارای فرم « آلگرتو» ( دارای ریتمی کمی تند و فضایی شاد) است و از دو قسمت تشکیل شده است. نخست یک ملودی روشن و ملایم سبک پروازانه اوج می گیرد و در شنونده نوعی انبساط خاطر و نشاط روحی می کند و به او آرامشی لطیف و ملایم می بخشد. در قسمت دوم این بخش تمی متضاد با تم نخست نواخته می شود و به حالت شاد این بخش نوعی دغدغه خاطر و دلهره می افزاید و به آن رنگی تشویش آمیز می بخشد.
بخش سوم نیز یک پرستو تند و پر شتاب است و با سیری شتابان و هیجان انگیز به سوی سرزمینی ناشناخته و دنیایی مرموز روان می گردد و کولی وار همراه نسیم خیال و خاطره به هر سو می رود. بی قراری و شیفتگی بی تابانه و کششی سرکش برای بیان اشتیاق جانی دردمند و عاشق از ویژگی های بارز این بخش است. در سراسر این سونات عشق بتهوون به جیولیتا ترانه خوان و خنیاگر است، عشقی که گاه می خندد و گاه اشک می بارد، گاه شاد و گاه محزون است، گاه امیدوار و گه نومید است، گاه اوج می گیرد و پر می کشد و گاه سقوط می کند، گاه اخم می کند و گاه شوخ طبع می شود.
یک بار دیگر آن را گوش کنیم و در ذهن خویش خیال پردازانه بتهوون و جیولیتا را در شبی مهتابی نشسته بر قایقی در آب های وین، سرگرم نجوا و راز و نیاز عاشقانه و مهر آمیز، در گشت و گذاری رویایی تجسم کنیم و در عشق مهتابی آن دو شریک شویم، آن گاه سونات مهتاب در گوش ما سخن های شنیدنی و خوشنوا خواهد گفت و راز های نامکشوف خویش را بر ما فاش خواهد کرد.
نویسنده: مهدی عاطف راد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آتف راد


همچنین مشاهده کنید