سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


حجم صدا و رنگ


حجم صدا و رنگ
● نگاهی به فیلم «شب به خیر فرمانده» به نویسندگی و كارگردانی انسیه شاه حسینی
انگار در یك هوای همیشگی و معمولی اوراق كاغذ روی هم تلنبار شدند و برای لحظاتی دست های رمان نویس شهیر روسی را به مكث واداشتند.
لئو تولستوی كه سخت درگیر نگارش رمان «جنگ و صلح» بود، برای لحظاتی از زاویه دید دانای كل و روایت كلان نوشتاری گریز زد. آن وقت ها اگرچه برادران «لومیر»، دوربین و پرده نقره ای وجود نداشتند، اما گویی تولستوی با كلمات فیلم می ساخت. او انگار برای لحظاتی دوربین ذهنی خود را جابه جا كرد و آن را جلو چشمان كودكی قرار دارد كه از دیدی دیگر به وقایع پیرامونی رمان می پرداخت. بعدها این زاویه دید در ژانرهای هنری تأثیر بسزایی گذاشت.
ژانر داستان كوتاه و سینما كه هرروز از فرزندان مدرنیته بودند به بهترین وجه از این زاویه دید سود بردند. برهمین اساس وقتی با ابتدای فیلم «شب به خیر فرمانده» به كارگردانی انسیه شاه حسینی روبه رو می شویم، استفاده از زاویه دید دانای كل محدود را می بینیم. در سكانس ابتدای فیلم وقایع جنگ از نگاه خانمی خبرنگار دنبال می شود.
ضرباهنگ فیلم در این صحنه ها تند و متأثر از فضای برق آسای پیرامون است. حجم صدا تا حدی بالاست كه فضایی هراس آور را در ذهن ترسیم می كند. پرداخت مستند گونه فیلم در این صحنه ها همواره ما را در بطن ماجرا قرار می دهد. فیلمبرداری نیز با دوربین و روی دست انجام می شود. در میان صدای گلوله، توپ و خمپاره، حركت دروبین تأمل برانگیز است. دوربین با تكان های آرام و سلانه سلانه خود را از ذهنیت سیال و مشوش كه پیش از این با تولید فیلم «غروب شد بیا» در سال ۸۳ حضوری دیگر از خود نشان داده بود، این بار به سراغ سال ۶۰ و ژانر سینمای جنگ رفته است.
وی در این فیلم اگرچه نگاه زنی خبرنگار را همراه مفهوم جنگ به تصویر می كشد اما در همان حال دو مفهوم مرگ و زندگی را به صورت موازی در فیلم خود دنبال می كند. خانم خبرنگار در این فیلم نوعی هویت گنگ و معماگونه دارد. اما آنچه از دید كارگردان مهم می نماید، نگاه به پدیده های جنگ و همچنین زندگی شخصیت محوری مرتبط با جنگ است. از این رو فیلم در رشته حوادثی كه برای وی پیش می آید، هستی خود را تكمیل می كند رو به جلو می رود و بسط و گسترش پیدا می كند.
او بعد از قرار گرفتن در صحنه های محض و زنده جبهه و جنگ خود را در جاده ها می بیند و در راه یك عروسك سخنگو پیدا می كند كه این عنصر مفهومی و نشانه شناختی تا پایان فیلم حضوری پررنگ دارد. این عروسك با سه زبان مختلف به آدم ها سلام و ابراز محبت می كند و همواره در دل صحنه های تكان دهنده و دلخراش، مانند عنصری طنز آمیز عمل می كند. كارگردان سعی می كند كه از این عنصر برداشتی چخوفی داشته باشد.
یعنی همانطور كه آنتوان چخوف بحث عناصر دینامیكی داستان رابا مثال تپانچه بیان می كند، شاه حسینی نیز به این دینامیك نشانه شناختی و مفهومی اعتقاد دارد. برای نمونه هنگامی كه خانم خبرنگار سوار ماشین مرد جنوبی می شود این عروسك سخنگو موجب می شود مرد او را از ماشین خود بیرون بیندازد. با این كه در پایان فیلم این عنصر داستانی در دستان «بشار» قرار دارد و بشار همراه با یك كشتی و روی دریا از نگاه متفكر خانم خبرنگار دور می شود.
با این حال، كارگردان با استفاده از روایت دانای كل محدود و استفاده سینمایی از این تكنیك ادبی دو نوع ذهنیت را از شخصیت محوری فیلم و درواقع نگاه خود ارائه می دهد. نگاه اول برداشت رئالیستی از صحنه های عینی و تاریخی جنگ است كه همواره به شیوه ای خاص، اگراندیسمان و برجسته سازی می شود. در این برداشت، صدای گلوله ها، خمپاره ها و ... بسیار بلندتر از حد معمول است؛ وضع مجروحان وخیم و تعداد آنها زیاد است و درواقع حجم جنگ و تصاویر آن گستره ای فراخ و قلمرویی سنگین دارد. اما پرداخت دوم كاملاً ذهنی است. به تعبیری در چنین پرداختی اصولاً لایه های ذهن شخصیت محوری فیلم كاویده می شود و نگاه او به جزئیات كهكشان مفهومی جنگ روبه حجم و گستردگی می نهد.
در صحنه هایی خانم خبرنگار به همراه جنان (زن عرب) و كودكش از بیابان رد می شوند. در این صحنه برای لحظاتی كودك جنان گم می شود. وقتی سراسیمه به دنبال او می روند، با بیابانی پوشیده از كلاه آهنی و پوتین روبه رو می شوند. در این لحظه پسربچه نیز كلاه آهنی سنگینی را بر سر گذاشته و به حجم گسترده زمین پوشیده از پوتین و كلاه آهنی می نگرد.
بی گمان چنین صحنه ای نوعی فضا سازی ذهنی است و بیش از این كه یك پرداخت سینمایی عینی و مستند باشد، از دستمایه های تخیل و نماهای ذهنی می آید. اما نكته ای كه در رابطه با زاویه دید فیلم تأمل برانگیز است، به همان شیوه نگاه دانای كل محدود برمی گردد. شیوه ای كه فیلم از نگاه، زبان و ذهنیت یكی از شخصیت ها تعریف می شود. اما نكته ای كه در این رابطه قابل بررسی است، نوعی شباهت زاویه دید شخصیت محوری فیلم با فرزند جنان است. البته شخصیت محوری فیلم با خود پدیده جنگ و طنین هولناك و تراژیك آن روبه رو است.
اما بچه بنابر ذهنیت و دنیای كودكانه اش با پیامدهای جنگ و رویدادهای بعد از آن روبه رو است. یعنی دربرداشت نشانه شناختی كارگردان دو عضو پوتین و كلاه آهنی مورد استفاده قرار گرفته كه همواره برای بچه ها نوعی جذابیت و كنجكاوی خاصی در پی دارد.
با تمام این تفاسیر انسیه شاه حسینی در تولید فیلم «شب به خیر فرمانده» به سینمای خود وفادار مانده است. وی كه با این فیلم در جشنواره هایی همچون كارلو ویواری چك، اوراسیا زنان فیلمساز لندن و ... موفقیت هایی را كسب كرده است، نیم نگاهی به فیلم قبلی خود «غروب شد بیا» دارد.
وی در این فیلم نیز مانند فیلم قبلی اش نوعی برش های مردم شناسی و قوم شناسی را از مناطق كشور نشان می دهد. كارگردان در چنین سكانس هایی اگرچه رگه هایی از جوهر ذهنی خسرو سینایی در فیلم «عروس آتش» را با خود به همراه دارد، اما درصدد دو گفتمان محتوایی و تكنیكی خاصی است. به تعبیری او به یكباره صحنه های جنگ را در سكانس های آغازین فیلم متوقف می كند و به زندگی خانواده جنان در یكی از روستاهای نزدیك جبهه می پردازد. البته سایه جنگ به لحاظ مفهومی در چنین صحنه هایی هم وجود دارد اما آنچه عمق مفهومی فیلم را نشان می دهد، نوعی فرهنگ شناسی بومی مردم جنوب است.
از این رو رسم و رسومات عزا، عروسی، غذا پختن و ... در چنین سكانس هایی حرف اول را می زند. شاید اوج چنین برداشتی در دیالوگ جنان با خبرنگار به چشم می آید. خبرنگار از جنان می پرسد چرا صبح مرا از خواب بیدار نكردید؟ جنان جواب می دهد، ما هیچ وقت میهمان را از خواب بیدار نمی كنیم، میهمان خودش از خواب بیدار می شود.
نكته دیگری كه در رابطه با این فیلم قابل بررسی است تركیب رنگ در هارمونی با نور و كمپوزیسیون تصویری و نشانه شناختی است. اصولاً در این فیلم دورنگ بر سراسر قلمرو داستان سایه انداخته و تمامی رویدادها در هم تنیده شده است. اول پس زمینه خاكی تمام قاب بندی ها و نماها است كه همواره بارنگ های دیگری تركیبی گرم را به وجود می آورد. اصولاً برداشت نشانه شناختی از این تركیب رنگ ها، همواره بر حضوری گرم و پویا، البته از نوع جنبشی، حركت و حماسه تأكید دارد. اما نماد دوم، رنگ سبز و طبیعت پویا است.
اصولاً در بسیاری از نماها این رنگ از جنس خود طبیعت و بدون استفاده از لنز یا فیلتر خاصی فیلمبرداری می شود. اصولاً كارگردان از ارائه این دو گفتمان تكنیكی سعی در تركیب دو مفهوم مرگ و زندگی دارد. منتها، مفهوم مرگ عین خود خاك، بیابان و .... به تصویر درمی آید و طبیعت هم بدون تغییر و تحول به صورت محض و زنده تصویربرداری شده است. البته در این میان همیشه در چند نما حضور تك درختی تنها درقاب مشاهده می شود.
گاهی باد شاخ و برگ این درخت را به سوی بیرون كادر هدایت می كند و تصویری شاعرانه را از همان زاویه دید كلی فیلم ارائه می دهد. با تمام این تفاسیر «فیلم شب به خیر فرمانده» به كارگردانی یك زن فیلمساز ایرانی درصدد ارائه همان زاویه دید روایتی متفاوت است. لادن مستوفی بازیگری محوری و ایفاگر نقش خبرنگار به لحاظ حس آفرینی های هنرمندانه متأثر از متن و روال كلی داستان است.
وی كه برای ایفای این نقش جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره اوراسیا دریافت كرده است، همواره در پرداخت كلی فیلم و از نگاه كارگردان تعریف می شود. به تعبیری ما او را در بسیاری از نماها مبهوت، تأمل برانگیز و گمشده در صحنه های جنگ می بینیم. یعنی پرداخت سینمایی اثر بیش از خود بازی بازیگر جهان ذهنی و درونی بازیگر را به تصویر درمی آورد. از این رو نبردهای خلاقه بازیگر به طور كامل در خدمت روایت كلی و هماهنگ فیلم قرار دارد و شاید سكوت ها، مكث ها و نگاه های تأمل برانگیز و عمیق بازیگر خود نوعی شیوه خاص بازی دردل فضای جنگ است.
امید بی نیاز
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید