پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بازی بزرگ چین در آسیا


بازی بزرگ چین در آسیا
ترس هم به دنبال داشت. ترس به وجود آمده بیشتر در كشورهای همسایه به چشم می‌خورد. اما از جنبه تاریخی، یكی از برجسته‌ترین پیشرفت‌ها مربوط به مشاركت چین در تعاملات بین‌المللی به خصوص در منطقه خودش بوده است كه این مشاركت هم مربوط به مجمع همكاری‌های اقتصادی آسیا-پاسیفیك است. اجلاس آسیای شرقی و مجمع منطقه‌ای كشورهای عضو آسه‌آن چین را به همسایگان آسیایی خود بیش از پیش پیوند زد. سازمان همكاری شانگهای هم چین را با روسیه و آسیای مركزی مرتبط ساخت. علاوه‌بر همه اینها، چین حسن همجواری را به خوبی نسبت به همسایگان خود نشان داده است. یك نسل پیش چین برسر بخش اعظم مرزهایش اختلاف و مجادله داشت. اما هم‌اكنون تقریبا همه این مجادلات به پایان رسیده است. تنها استثنای باقیمانده اختلاف با ژاپن بر سر دریا و اختلاف با هندوستان بر سر همیالیا است. اما حتی با وجود ادعاهای بسیار زیادی كه چین و هندوستان بر سر مرزهای خود دارند، چین مذاكراتی را با این كشور شروع كرده است كه به نظر می‌رسد هرگز به پایان نمی‌رسد. این مذاكرات امكان آن را فراهم می‌اورد كه روابط بین دو كشور در سایر زمینه‌ها بهبود یابد. دیگر چین همسایگان جنوبی خود را با نشان دادن قدرت ناوهایش در دریای جنوب چین نمی‌آزارد. در این دریا شش كشور مدعی مالكیت بخش‌هایی از آن هستند.
حتی دولت مركزی چین وقتی تصمیم گرفت بر رودخانه‌های خود سد بزند، شروع به «مشورت» با ایالت‌های ساحلی كه تحت‌تاثیر این اقدام قرار می‌گرفتند، كرد.
● شاید به خاطر عملكرد چین باشد
این مهارت‌های سیاسی همراه شد با تحول برنامه‌ریزی نشده چشم‌انداز اقتصادی این كشور. یك دهه پیش، نقش جدید چین به عنوان كارگاه جهان یك دلیل غیرمستقیم برای بحران مالی در منطقه شد چون در نتیجه رقابت جدیدی كه از سوی چین آغاز شده بود، سرمایه‌گذاران نگران كسری تراز تجاری كشورهایی چون تایلند شدند.
در چنین كشورهایی رشد صادرات یا متوقف شده بود و یا كند.
به همین دلیل بسیاری از همسایگان در منطقه رشد شدید چین را یك تهدید تلقی كردند.
اگرچه بسیاری هنوز بر همین باورند اما این روزها بسیاری هم آن را یك فرصت می‌دانند.
بیشتر كشورهای آسیایی از مازاد تجاری خود با چین بهره می‌برند. اما با وجود این اگر در منطقه جست‌وجو كنید دوستان شركت‌های چینی را به ندرت می‌یابید.
حتی روسیه یعنی كشوری كه رییس جمهوری چین هوجینتائو در هفته جاری روی سخنش با آن بود، بیشتر چین را تنها یك دوست ایام خوش خود می‌داند یا شاید بهتر است بگوییم دوستی با چین را به عنوان سیاست تضمین ایام بد خود انتخاب كرده است.
هندوستان و ژاپن دیگر همسایگان بزرگ چین در منطقه در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت به چین با تردید می‌نگرند و در بدبینانه‌ترین اوضاع از وجود چین به جنون می‌رسند.
باقیمانده فهرست كشورهایی كه چین به عنوان هم منطقه‌ای با آنها روبه‌رو است دیكتاتوری‌هایی چون میانمار و كره شمالی هستند كه حتی دوستی آنها هم برای چین نفع چندانی ندارد.
میانمار نه تنها یك موكل خوب برای چین نیست بلكه حتی چین را در برابر هندوستان و اعضای آسه‌آن سنگ روی یخ هم می‌كند. روابط چین و كره شمالی هم كه به «نزدیكی لب به دندان» معروف بود در اكتبر گذشته به زخم دهان منجر شد! چون كره شمالی سلاح اتمی تولید كرد.
كیم جونگ ایل حاكم مطلق و ستمگر كره شمالی از نگرانی چین در صورت سقوط رژیمش بهره‌برداری می‌كند.
چون چین بیم آن را دارد كه اگر رژیم كنونی كره شمالی فروپاشد، ممكن است به جای آن كره‌ای قدرتمند و متحد با آمریكا در مرزهایش به وجود آید. اما به راستی چرا همسایگان چین هیچگاه به مهربانی‌‌های آن روی خوش نشان نمی‌دهند؟ طبیعی است كه هر قدرت بزرگ به ناگهان ظهور یافته‌ای بی‌سامان است.
چین هم به مانند آمریكا هنوز می‌تواند نقشی تك قطبی را ایفا كند كه همه دیپلماسی دقیقش را زیر سوال ببرد.
همزمان با پیشی‌ گرفتن چین از آمریكا در زمینه انتشار گازهای گلخانه‌ای عدم احترام به محیط زیست جهان به بزرگ‌ترین معضل تاریخی چین در روابط بین‌المللش تبدیل خواهد شد.
هراس‌های پیشین همسایگان چین هم شدت می‌یابد. در ماه جاری چین سهم بیشتری از بودجه سالانه خود(حدود ۱۸درصد بیشتر) را به هزینه‌های نظامی اختصاص داد.
اغلب تحلیلگران براین باورند كه حتی بودجه منتشر شده مربوط به هزینه‌های نظامی كمتر از واقعیت نشان داده شده است. در این صورت چرا چنین رقم بزرگی برای افزایش بودجه نظامی اعلام شده است و چرا بدون اعلام قبلی ماهواره‌ای به فضا و موشك چینی در ماه ژانویه پرتاب شد؟ یك فرضیه این است كه حسن نیت چین تنها تا زمانی وجود دارد كه منافعش تحت‌الشعاع قرار نگیرد به عنوان مثال در مجادله چین با هندوستان حسن نیت چین از موضع قدرت است: اگر چین از وضعیت كنونی خرسند است، پس با مذاكرات بی پایان و همیشگی چه چیزی را از دست می‌دهد؟ اما از یك جنبه بسیار حیاتی واساسی مساله فراتر از موضوع قدرت است. مساله ادعای تاریخی چین بر سر تایوان است.
تایوان بیش از آنكه موضوع تبدیل چین به قدرت بزرگ باشد، می‌تواند بحث نظامی را به پیش بكشد و این امكان وجود دارد كه روزی منجر به تقابل با ابر قدرت واقعی شود.
اما برای چین سیاست بهتری نسبت به جنگ بر سر تایوان هم وجود دارد.
فرمول «یك كشور، دو نظام» كه در سال ۱۹۹۷ برای هنگ‌كنگ پیشنهاد شد و در سال ۱۹۵۱ به تبت دالایی‌لاما ارائه شد، دارای هدفی بزرگتر از آنچه چین برای الحاق تایوان به «سرزمین مادری‌اش» دارد بود.
اما چین استراتژی خودش را خراب می‌كند. به مانند تاریخ دیرینه سركوب در تبت در هنگ‌كنگ هم انتخاب مجدد دونالد سانگ، مدیر عامل چینی آموزش دیده در بریتانیا توسط كمیته‌ای به ریاست مقامات چینی نشان دهنده این واقعیت بود كه چین نمی‌خواهد هزینه چندانی برای استقلال و دموكراسی خود پرداخت كند و حتی اگر سانگ در انتخاباتی واقعی دوباره برگزیده شده باشد این واقعیت مشهود است.
اعطای آزادی مورد مطالبه به هنگ كنگی‌ها و مذاكره با دالایی‌لاما درباره آینده زادگاهش بیشتر همسایگان چین را تحت تاثیر قرار خواهد داد تا یك دهه بازدید از ایالت‌ها و انعقاد قراردادهای تجارت آزاد، در شرایطی كه چین در هیچیك از این عرصه‌ها نتیجه‌ای حاصل نكند، انتقادات در زمینه غفلت و كوتاهی از مسایل داخلی هم اوج می‌گیرد.
به راستی چرا چین این اندازه سر سخت است؟ یك دلیل این است كه حزب كمونیست بیم آن را دارد كه آزادی سیاسی منجر به از دست رفتن توانایی تبدیل چین به یك قدرت تك قطبی شود.
به همین دلیل هم هست كه چین دوستان كمی دارد. در شرایطی كه چین هیچ ایده جذاب یا ارزشی خوشایند همسایگان برای آنها ندارد، آنچنان در ملی گرایی خود غوطه ور شده است، كه دیگران و خودش را می ترساند: ما قدرت عظیم بودیم، باید همیشه قدرتی عظیم هم باقی بمانیم.
اصلاحات داخلی نمی‌تواند همه چیز را تغییر دهد. اگر از حیات خلوتی‌های آمریكایی بپرسید آنها به شما خواهند گفت كه یك ملت بزرگ در حال رشد هر نظام سیاسی هم كه داشته باشد موجب هراس همسایگان كوچكتر خود خواهد شد. اما تا زمانیكه چین تكثرگرایی و فضای باز را در داخل كشور اختیار كرده است، هیچ وسوسه تهاجمی به آسانی به ذهن همسایگان خطور نمی‌كند.
مترجم: شادی آذری
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید