سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی


نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی
حجاب، پیش از اسلام نیز به حسب مقتضیات زمان، در جوامع گوناگون وجود داشته است; زیرا پدیده فطری شخصیت طلبی هر انسان با شرافت را در هر زمان و مكان به سمت دست یابی به ارزش‌های متعالی می‌كشاند و بدون شك، حجاب یكی از ارزش ها به حساب می‌آید; چرا كه رعایت آن شخصیت انسان را تضمین می‌كند. از این رو، اسلام رعایت حجاب را مورد تأكید قرار داده است. و از این رو، سخن كسانی كه مذهب را موجد حجاب می‌دانند، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت كه در تكمیل آن بسیار مؤثر است.۱
طرح مسئله «حجاب» از سوی اسلام صرفاً در جهت حمایت از حقوق واقعی زن است و ارزش بخشیدن به اوست نه تحقیر و كم بها شمردنش.
تحقیر زن وقتی است كه ابزار و وسیله تبلیغاتی برای به دست آوردن سودهای بزرگ اقتصادی در مغرب زمین باشد، چنان كه در فرهنگ غربی زن ابزاری بر كسب درآمد بیش و وسیله تبلیغات كالاهای مصرفی است.
اسلام با توجه به تفاوت‌های فیزیكی و بیولوژیكی بین زن و مرد و با توجه به ظرفیت‌های مخصوص هر یك روابط عادلانه‌ای بین آن ها برقرار نموده، آن دو را مكمّل یكدیگر قرار داده، میان آن دو نسبت به همدیگر حقوق متقابل قرار داده است. قرآن كریم می‌فرماید:(وَ لَهُنَّ مِثلُ الذی علیهنَّ بالمعروفِ) (بقره: ۲۲۸); یعنی زن و مرد نسبت به یكدیگر حقوق متقابل دارند.
در این نوشتار با نگاهی تاریخی به حجاب و بدحجابی، نظراجمالی به وضعیت حجاب زنان در ادیان دیگر و آثار حجاب، علل گرایش به بدحجابی و بی حجابی مورد توجه قرار گرفته است. به این امید كه مورد توجه خوانندگان گرامی قرار گیرد.۲
● نگاهی به تاریخ حجاب
همان گونه كه گفته شد، اسلام مبتكر حجاب نبوده، بلكه حجاب به صورت امری رایج در میان قبایل گوناگون پیش از اسلام نیز وجود داشته است. در داستان حضرت آدم و حوّا(علیهما السلام) آمده است: زمانی كه آن دو از شجره ممنوعه خوردند، پوشش خود را از دست دادند و عورت آن دو آشكار شد و به سرعت خود را با برگ درختان بهشتی پوشاندند.۳ از این داستان، به خوبی مشهود است كه گرایش فطری بشر به پاكی و عفّت موجب شد با جلوه انسان در عرصه دنیا، حجاب وجود داشته باشد.
ویل دورانت، دانشمند صاحب نام، می‌گوید: «چون انسان تنها به این خشنود نبود كه با پوست حیوانات خود را بپوشاند، با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس برای خود تهیه كرد و همین لباس ساده است كه جامه هندی، شنل یونانی، لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذّاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشكیل داده است. در این هنگام است كه بافندگی از مهم ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است.»۴ با این وجود، برخی پنداشته اند رعایت حجاب به دوران پس از عقد ازدواج اختصاص دارد; یعنی پیش از عقد ازدواج، كه علاقه‌ای بین زن و شوهر وجود نداشت، شرم و حیا هم نبود; در نتیجه، حجاب و عفاف هم وجود نداشت، ولی پس از آنكه زنان تحت رقّیت مردان درآمدند، برای منع تجاوز دیگران و خارج نشدن از دایره عفاف، آن ها را در خانه‌ای دور از چشم بیگانه نگاه داری كردند و مقرّرات سختی برآن هاحاكم نمودند. پس در اثر حسادت، حس عدم اطاعت از شوهران، خروج از منزل بدون اجازه آنان و حرف زدن با مردان نامحرم در میان آنان تقویت گردید.۵
● نگاهی به تاریخ بی‌حجابی
تاریخ بی حجابی به صورت سازمان دهی شده به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد. پس از عصر نوزایی (رنسانس) علمی و صنعتی اروپا و نیز جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی، زمینه لازم برای تشویق زنان برای كنار گذاشتن حجاب فراهم گردید. دامنه این اقدامات به تدریج، كشورهای اسلامی را نیز فراگرفت و به صورت سلاحی كارآمد برای مقابله با معنویت و اخلاق و سقوط جامعه دینی به كار گرفته شد و استعمارگران در این خصوص از هیچ تلاشی فروگذار نكردند.۶
نخستین كشور اسلامی كه به صورت رسمی اقدام به كشف حجاب بانوان كرد، افغانستان بود. امان اللّه خان، پادشاه وقت افغانستان، پس از مسافرت به اروپا به محض مراجعت به پایتخت، اعلام نمود كه زنان باید بدون حجاب باشند، و نخست خود با همسر بدون حجابش در مجامع و محافل ظاهر شد. این اقدام ناشایست موجب قیام عمومی مردم شد و امان اللّه خان ناچار به استعفا و ترك كشور گردید.
دومین كشور تركیه بود كه پس از سقوط دولت عثمانی، آتاتورك در سال ۱۳۱۳ فرمان منع حجاب را صادر كرد.
در ایران، زمینه سازی برای بی حجابی، همزمان با اقدامات آتاتورك آغاز شد.
مردم در ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ برای اعتراض بدان در مسجد گوهرشاد تحصّن كردند و عده زیادی توسط عمّال رضاخان به خاك و خون كشیده شدند. اما رضاخان بدون توجه به خواست مردم مسلمان، به طور رسمی در هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ با حضور خود و همراه با ملكه و شاه دخت‌های بدون حجاب در دانشسرای مقدّماتی تهران آن را به مرحله اجرا گذاشت. پس از مدتی، با زور سرنیزه به كشف حجاب پرداخت و این اقدامات به وسیله محمدرضا شاه نیز دنبال شدند.۷
● نظر اجمالی به وضعیت حجاب زنان در ادیان دیگر
گرچه پیرامون موضوع حجاب در ادیان دیگر، كتب و مقالات فراوانی به چاپ رسیده اند، ولی به تناسب ارتباط آن با موضوع، ناگزیر و به اختصار به برخی از آن ها اشاره می‌گردد:
الف) حجاب در زمان زرتشت
ویل دورانت از پوشش زنان در زمان زرتشت چنین می‌نویسد: «در زمان زرتشت پیغمبر، زنان ـ همان گونه كه عادت پیشینیان بود ـ منزلتی عالی داشتند و با كمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می‌كردند و صاحب ملك و زمین می‌شدند و در آن تصرفات مالكانه داشتند. پس از داریوش، مقام زن، بخصوص در میان طبقه ثروتمند، تنزّل پیدا كرد... زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد كه آشكارا با مردان رفت و آمد كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ـ ولو پدر و یا برادرشان باشد ـ ببینند. در نقش هایی كه از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»۸
یكی دیگر از نویسندگان می‌نویسد: «حجاب چهره زنان جزو سنّت‌های ملّی بوده است و در ایران قبل از اسلام، كه امتیاز طبقاتی پایه تشكیل جامعه بود، زنان محتشم ایرانی برای حفظ حرمت و حشمت، با پرده نازكی صورتشان را می‌پوشاندند. این رسم و عادت به تدریج، رنگ مذهبی به خود گرفت تا جایی كه كسی را یارای گفتوگو درباره آن نماند.» او در ادامه می‌گوید: «در كیش آریایی، زنان محترم، محجوب بودند... همچنین محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان اشراف اختصاص داشته است.»۹
روسری بانوان زرتشتی پارچه‌ای رنگین و با نقش و نگار و به طول حدود سه متر و نیم و عرض یك متر بود كه مانند بانوان بختیاری روی كلاهك می‌گذاشتند و با دستمال روی آن را می‌بستند.۱۰
ب) حجاب از نظر یهود
حجاب در بین زنان یهود به شكل یك فرهنگ جدانشدنی از زندگی آن ها درآمده بود، به نحوی كه برخی مرتبطان با یهودیان را نیز متأثر از حجاب آن ها می‌دانستند. مورّخان از سخت گیری آنان در زمینه حجاب فراوان گفته اند.
بعضی از نویسندگان می‌گویند: «در ایران و در بین یهود و مللی كه از فكر یهود پیروی می‌كردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می‌خواست، وجود داشت. در بین این ملت ها، صورت و دست ها هم پوشیده می‌شدند.»۱۱
ویل دورانت می‌گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان نسوان خویش را با البسه فاخر می‌آراستند. لكن به آن ها اجازه نمی دادند كه با سر عریان به میان مردم بروند. نپوشاندن موی سر خلافی بود كه مرتكب را مستوجب طلاق می‌ساخت. از جمله تعالیم شرعی یكی آن بود كه مرد یهودی نباید در حضور زنی كه موی سرش هویداست، دست به دعا به درگاه خدا بردارد.» او در توصیف زنان یهود می‌گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجه، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگان محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آنجا كه زود وصلت می‌كردند، فحشا به حداقل تخفیف پیدا می‌كرد.»۱۲
در كتاب حكمهٔ الحجاب برای تأیید اینكه منشأ حجاب زنان یهود وجوب حجاب در شریعت حضرت موسی(علیه السلام) بوده است، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب(علیهما السلام)، كه در آن، حضرت موسی(علیه السلام) به آنان امر كرد، تا پشت سر او حركت كنند و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت كنند، همچنین به برخورد حضرت ابراهیم(علیه السلام) در مورد زوجه خود و در صندوق قرار دادن او برای آنكه از دید نامحرمان پنهان بماند، استشهاد شده است.۱۳
ج) حجاب از نظر مسیحیت
از منابع تاریخی به خوبی به دست می‌آید كه رعایت حجاب در میان مسیحیان امری رایج و شایع بوده است، به نحوی كه هریك از صاحب نظران مسیحی و غیرمسیحی به این موضوع اشاره نموده اند.
جرجی زیدان، دانشمند مسیحی، می‌گوید: «اگر مقصود از حجاب پوشانیدن تن و بدن است، این وضع قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور مسیح معمول بوده است و دیانت مسیح هم تغییر در آن نداده است.»۱۴
در كتاب پوشاك ایرانیان باستان آمده است: «مادام دیولافوآ، كه در حدود ۸۰ سال پیش به ایران آمده، و با ارامنه تماس گرفته، می‌نویسد: "زنان ارمنی لباس‌های ابریشمی بر تن دارند كه به شكل پیراهن بلندی است و دارای كمربندی نقره‌ای می‌باشد كه با هنرمندی زرگری شده و تقریباً بر روی ران آن ها افتاده است. این لباس نسبتاً آراسته است و تركیب خوبی دارد، اما یك چیز از آراستگی و قشنگی آن می‌كاهد و آن اینكه قسمت زیرین صورت را با پارچه سفید ضخیمی می‌پوشانند و به واسطه فشار دایم آن، صورت بد تركیب می‌شود. این روبند را زنان ارمنی در موقع بیرون رفتن از خانه به قسمت زیرین می‌بندند و چون شوهر اختیار كردند در خانه نیز باید آن را دائماً به صورت داشته باشند. روپوشی هم از ململ یا چلوار سفید بر روی لباس دارند كه در موقع رفتن به كوچه و كلیسا می‌پوشند."»۱۵
در شمّه‌ای از عقاید كلمنت ۱۶ و ترتولیان ۱۷، دو مرجع و اسقف بزرگ مسیحیت، آمده است: «زن باید كاملا در حجاب و پوشیده باشد، الاّ اینكه در خانه خود باشد; زیرا فقط لباسی كه او را می‌پوشاند، می‌تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگران را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه كند. برای زن مؤمن عیسوی در نظر خداوند، پسندیده نیست كه به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن باید با اختفا و فراموشی آن، از بین برده شود; زیرا برای بینندگان خطرناك است.»۱۶
نویسنده دیگری می‌گوید: «تصویرهایی كه از پوشاك مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می‌دهد كه حجاب در بین زنان كاملا رعایت می‌شده است. در كتاب پوشاك اقوام مختلف، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی آورده شده كه همگی دارای لباسی بلند و پوششی سبز می‌باشند.»۱۷
ویل دورانت در مورد سیره عملی زنان مسیحی می‌نویسد: «خوانین اصیل، پیراهن كتانی طویلی به سر می‌كردند و بر روی آن جامه درازی كه حاشیه‌ای از خز داشت و تا روی پا می‌آمد و روی آن نیم تنه‌ای می‌پوشیدند كه در خلوت از بدن آویزان بود و جلو اغیار با بند محكم به بدن می‌چسبید; زیرا كلیه خوانین طبقات عالیه اشتیاق عجیبی داشتند كه اندامشان باریك باشد.»۱۸
از آنچه گذشت، معلوم می‌شود كه حجاب به عنوان یك موضوع پسندیده در ادیان دیگر نیز مطرح است. بدین سان، اولا حجاب مورد تأیید دین مقدّس اسلام است. ثانیاً، حجاب نه تنها محدودیت زن نیست، بلكه حفظ عفّت و شخصیت زن در گرو رعایت آن است.● حجاب به چیست؟
در مورد حجاب، نظرات متفاوت است. برخی آن را صرفاً و لزوماً چادر و یا لباس خاص می‌دانند. برخی دیگر برخلاف نظر گذشته، حجاب را لزوماً چادر و یا لباس خاص ندانسته، بلكه پوشاندن تمام بدن با لباسی كه مقتضیات عرف یك جامعه است، می‌دانند.۱۹ از این رو، حجاب لباسی مخصوص نیست، بلكه وسیله جلوگیری از جلب توجه نامحرمان است.۲۰
به پیروی از همین نظر، بعضی از اندیشمندان گفته اند: «در اسلام، زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست كه چادر باشد، بلكه زن می‌تواند هر لباسی را كه در آن رعایت حجاب گردد، اختیار كند. زنان مسلمان به خاطر تعلیمات اسلامی، چادر را انتخاب كرده اند.»۲۱
با این بیان، روشن گردید كه رنگ و یا لباس خاص شرط حجاب نیست، بلكه علاوه بر آن، فرهنگ یك جامعه نیز دخیل است. با این وجود، آنچه مهم است، عبارت است از اینكه برای گسترش فرهنگ حجاب، باید افكار را در قدم اول آماده نمود، وگرنه چنانچه افكار و عقاید یك جامعه آمادگی پذیرش حجاب نداشته باشند، وادار نمودن آن ها به حجاب بسیار مشكل است.
● حجاب میلی فطری
میل به پاكی و كسب ارزش‌های انسانی امری است فطری، و نیاز به آموزش ندارد. بنابراین، بر مبنای فطرت، هر انسانی می‌خواهد با عزّت زندگی كند. به همین علت، حتی كودكی كه هنوز به سن تمیز نرسیده است، از تحقیر بدش می‌آید. بدون شك، حجاب یكی از عواملی است كه شخصیت انسان را تضمین می‌كند و میل به آن ریشه در فطرت دارد و برای تأمین سلامت فرد و جامعه، از كمال اهمیت برخوردار است.
در داستان حضرت آدم و حوّا(علیهما السلام) در تورات می‌خوانیم: «و چون زن دید كه آن درخت برای خوراك نیكوست و به نظر درختی خوش نما و دلپذیر و دانش افزاست، پس، از میوه آن درخت خورد و به شوهرش نیز داد. او هم خورد، آن گاه چشمان هر دو باز شد و فهمیدند كه عریانند. سپس برگ‌های انجیر را به هم دوختند و برای خود ستر ساختند.» در ادامه آمده است: «و خداوند برای آدم و زنش رخت هایی از پوست ساخت و آن ها را پوشانید.»۲۲
در قرآن این‌داستان چنین آمده است:(فلّما ذَاقَا الشجرهَٔ بَدَتْ لَهُما سَؤءَاتُهما وَ طفقا یخصِفان علَیهما مِن وَرَقِ الجنّهِٔ)(اعراف:۲۲); آن گاه كه (آدم و حوا) از آن شجره ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشكار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.
ابن عبّاس می‌گوید: حضرت آدم(علیه السلام) پس از یك توقف كوتاه در بهشت، كه نصف روز از روزهای آخرت بود، به كوه «نوذ» در كشور هند، و حوّاء به جدّه فرود آمد. پس از پایان مفارقتی كه به وصال منتهی می‌شد، برهنه و عریان بودند. خداوند امر كرد یكی از هشت جفت قوچی كه از بهشت به ایشان عطا كرده بود، ذبح كنند. سپس حوّا پشم‌های آن را رشت، با دست یاری حضرت آدم(علیه السلام)از تابیده‌های آن یك جامه بلند (جبّه) برای آدم(علیه السلام) و یك پیراهن و روسری برای حوّا بافته شد. بدین وسیله، بدن انسان‌های نخستین پوشیده گردید و از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافتند.۲۳
پس از نقل روایت مزبور، برخی از نویسندگان می‌گویند: پیش از اسلام، حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت، پیش از آنكه شرایع آسمانی گوشزد كنند، آن را رعایت می‌كرده است.۲۴ برخی دیگر سرچشمه دستور پوشش را ساختار وجودی انسان، و آن را بیانگر فطری بودن پوشش او می‌دانند.۲۵
با این وجود، عده‌ای دلایل دیگری برای حجاب ذكر نموده اند:
۱) پوشش متناسب، بخصوص پوشاندن اعضای جنسی، یكی از امتیازات انسان است; زیرا خلقت طبیعی حیوانات به گونه‌ای است كه معمولا دارای نوعی پوشش هستند. بدین روی، برخی از زیست شناسان و دانشمندان به وجود نوعی حیا و خجلت در حیوانات ماده اشاره نموده اند، بر خلاف انسان كه به طور طبیعی موجودی راست قامت بوده و از هیچ نوع پوشش طبیعی برای اعضای تناسلی برخوردار نیست.۲۶
۲) به دلیل اینكه تجاذب و آمیزش جنسی در انسان دایمی است ـ برخلاف بسیاری از حیوانات كه نیاز به رابطه جنسی در میان آن ها فقط در فصول معیّنی برای بقای نسل وجود دارد ـ رعایت حجاب در انسان ضروری است.
۳.)حجاب لازم است; زیرا انسان، به ویژه مرد، از نظر روحی، برخلاف حیوانات با داشتن یك همسر، باز هم تمایل به برقراری ارتباط جنسی با جنس مخالف دارد.۲۷
فمینیست ها ضمن اینكه حجاب را محدودیت می‌شمرند، ریشه آن را هراس از تجاوز به زن ها می‌دانند: «هراس از تجاوز جنسی روی همه زنان تأثیر می‌گذارد و تأثیر آن بر شیوه لباس پوشیدن، برنامه ریزی ساعات روزانه و مسیرهای آمد و شد زنان مانع از فعالیت‌های آنان می‌شود و آزادی آن ها را محدود می‌كند.»۲۸
اما با توجه به اینكه انسان ذاتاً گرایش به خوبی ها دارد، گرایش به حجاب یك امر فطری است. به همین علت، زنان در تمامی زمان‌های گذشته با حجاب زندگی می‌كرده اند و حجاب مورد تقدیر ائمه(علیهم السلام) نیز قرار گرفته، بنابراین جزء سیره قطعیه بزرگان اسلام است كه از صدر اسلام تا زمان ما جریان داشته و دارد.۲۹
پس حجاب محدودیت نیست، بلكه یك امر فطری است كه عزّت زن در گرو رعایت آن است; به این علت كه عفاف و حیا خود تدبیری است كه زنان باید برای گران بها شدن خود در برابر مردان به كار برند و موقعیت خود را حفظ كنند.۳۰
انسان‌های حقیقت جو در هر زمان و مكان، واقع بینانه می‌اندیشند. این یك حقیقت است كه در فصل تابستان جرایم و آثار آن بیشتر مشهودند تا فصل زمستان. اغلب كارشناسان یكی از علل مؤثر بر این موضوع را نبود حجاب یا كم بودن آن در فصل تابستان می‌دانند. پس این سخنان، كه پاكی زن به لباسش نیست، دل باید پاك باشد، چادر بیشتر مرد را كنجكاو و تحریك می‌كند، «الانسان حریصٌ علی ما مُنع» (یعنی انسان نسبت به آنچه منع شده حریص است)، منطقی نیستند.
چارلی چاپلین، بازیگر كومدین و غیرمسلمان، طی نامه‌ای به دخترش، ژرالدین، بدحجابی و بدن عریان زنان را موجب فلاكت و بدبختی جامعه دانسته، رعایت حجاب را از عوامل مؤثر جلوگیری از فساد و تباهی می‌داند. در اینجا به تناسب موضوع به برخی از فرازهای نامه اشاره می‌گردد:
... كار تو (ژرالدین) بسی دشوار است، این را می‌دانم. به روی صحنه، جز تكه‌ای حریر نازك، چیزی بدن تو را نمی پوشاند. به خاطر هنر، می‌توان لخت و عریان روی صحنه رفت، ]البته از دیدگاه ایشان[ و پوشیده تر و باكره تر بازگشت. اما هیچ چیز و هیچ كس دیگر در این جهان نیست كه شایسته آن باشد كه دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان كند.
وی ادامه می‌دهد: برهنگی بیماری عصر ماست، و من پیرمردم و شاید كه حرف‌های خنده آور می‌زنم، اما به گمان من، تن عریان تو باید مال كسی باشد كه روح عریانش را دوست می‌داری.۳۱ سوئیس ـ دومین ساعت از ۸۷۶۰ ساعت سال ۱۹۶۴.
● حجاب و ارزش زن
به دلیل آنكه حجاب را یكی از ابزارهای تبلیغاتی در جهت كسب منافع سیاسی و اقتصادی قرار داده اند، نظر كسانی كه با دیدگاه غیر اسلامی به مسئله حجاب می‌نگرند با اندیشه اسلامی متفاوت است. انسان واقع بین در هر مسلك و آیینی كه باشد، رعایت حجاب را یك امری فطری می‌بیند و آن را یك ارزش ذاتی می‌داند.
بدین سان، حجاب به عنوان یك امر انسانی و حیاتی، برای نظم و انضباط جامعه ضرورت دارد. از این رو، حجاب نوعی ارزش دادن به زن و تكریم اوست، نه دلیل بر نقص وجود او. زن اگر از نعمت‌های خداوند به طور صحیح بهره بگیرد، تكامل پیدا می‌كند. در این صورت، استفاده ابزاری از او غیرممكن می‌شود. از نظر قرآن، حجاب احترام گذاشتن و حرمت قائل شدن به زن است، برای اینكه نامحرمان او را از دید حیوانی نبینند.۳۲
انسان هنگامی كه به یك مهمانی می‌رود، خود را مرتّب می‌كند و از لباس‌های مخصوص خود استفاده می‌كند. آیا انسان اگر به خاطر تضمین عفّت و پاك دامنی از لباس مخصوص استفاده كند، عیب دارد؟ و آیا اینكه خداوند از بندگان خود خواسته است در زمان عبادت باید عفیف و پوشانده باشند، به خاطر احترام است یا تحقیر؟ و آیا اینكه نماز شب بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) واجب و بر ما مستحب شد، دلیل بر نقص پیامبر است؟ در حالی كه ایشان از جمله محبوب ترین افراد نزد خداوند متعال است.۳۳ بنابراین، تكلیف بیشتر زنان به پوشش از نگاه دین، حكایت از نگاه ویژه خداوند به زن دارد، نه اهانت و كم توجهی به او.
تفاوت ماهوی جنسی زن و مرد موجب می‌گردد از نظر عقلی، آن دو احكام متفاوتی داشته باشند. برخی حوزه‌های تفاوت را زیباتر بودن زن ها می‌دانند. به این علت، مهم ترین فلسفه پوشش زن زیبایی و جذّابیت اوست.
● حجاب مرد
با توجه به اینكه همواره سخن از حجاب زن است و كمتر از حجاب مرد سخن به میان آمده، ممكن است این تلقّی پیش بیاید كه حجاب فقط اختصاص به زن دارد، در حالی كه مرد هم مأمور به حفظ ارزش‌های انسانی خود شده است. از این رو، مرد اجازه تحقیر خود و اجتماع را ندارد، مرد نمی تواند لباسی به تن كند كه در شأن او نیست. او حق ندارد با حركات سبك، حیثیت اجتماع را لكه دار سازد.۳۴
علت اینكه حجاب زن سر لوحه كار نویسندگان قرارگرفته، این است كه غالباً وجود غریزه خودآرایی و خودنمایی زنان مقتضی بی حجابی و بدحجابی آن ها گردیده و فساد ایجاد می‌كند. بدین روی، حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «وَ اِنّ النساء همّتُهُنَّ زینَهُٔ الحیاهِٔ الدُنیا و الفسادُ فیها»;۳۵ و زنان در فكر آرایش این جهان و تبه كاری كردن در آنند. گرچه این می‌تواند استثنا داشته باشد.
اما این به معنای آزادی مطلق مرد و بی توجهی به او نیست; مرد هم مانند زن در برابر حفظ حجاب و ارزش‌های انسانی خود مسئول است. مفسّران در تفسیر آیه (و قُل للمؤمِناتِ یغضُضنَ مِن ابصارِهِنَّ) (نور: ۳۱) (و به زنان مؤمنه بگو كه چشمان خویش را از مردان نامحرم ببندند و فروجشان را محفوظ بدارند و زینت خود را آشكار نسازند، مگر به آن مقداری كه به آن ها اجازه داده شده است)، گفته اند: این حكم بین زنان مؤمنه و مردان مؤمن مساوی است و اینكه قرآن كلمه «مؤمنات» را به كار برده، به خاطر تأكید است، و گرنه چنانچه به جای آن، كلمه «مؤمنین» هم به كار می‌رفت ایرادی نداشت; چون «مؤمنین» قول عام بود و شامل زن و مرد می‌شد.۳۶
از این رو، در جایی كه رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) سؤال كرد: بهترین چیز برای زن چیست؟ حضرت فاطمه(علیها السلام) در جواب گفت: زن مرد نامحرم را نبیند و مرد نامحرم زن را نبیند. و نیز زمانی كه حضرت فاطمه(علیها السلام) در حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله)نشسته بودند كه پسر امّ مكتوم اجازه ورود خواست. پیش از آنكه پسر امّ مكتوم وارد مجلس گردد، حضرت فاطمه(علیها السلام) بیرون رفت. وقتی پسر امّ مكتوم از شرف یابی خدمت حضرت منصرف گردید، حضرت فاطمه(علیها السلام)دوباره وارد مجلس شد. پیامبرگرامی به او گفتند: چرا بیرون رفتی؟ پسر امّ مكتوم نابیناست، نمی تواند تو را ببیند! حضرت زهرا(علیها السلام)در جواب گفت: «او مرا نمی بیند، ولی من می‌توانم او را ببینم.» اینجا بود كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «ای فاطمه، تو پاره تن منی.»۳۷
بدین سان، برخی معتقدند: اعضای بدن مرد مانند اعضای بدن زن شهوت انگیز و پرجاذبه اند.۳۸ از این رو، مرد باید در شیوه پوشیدن لباس و حركات خود دقّت لازم را بنماید. در مجموع، اجتماع سالم در گرو انجام وظیفه همه انسان ها، اعم از مرد و زن است.
● حجاب; حق اللّه
حفظ حرمت و حیثیت زن اختصاص به خود او ندارد، بلكه این تكلیف از طرف خداوند بر عهده انسان گذاشته شده است. بدین دلیل، چنانچه زن آلوده گشت و همسرش رضایت داد، محكمه نمی تواند پرونده او را مختومه اعلام كند; زیرا در اسلام، حتی اگر همه راضی باشند، كسی حق ندارد بی حجاب باشد. عصمت زن حق اللّه است و به هیچ كس ارتباط ندارد; زیرا به صورت قهری، همه اعضای خانواده و جامعه، بخصوص خود زن، امین امانت الهی اند. زن از نظر قرآن، به عنوان امین حق الله مطرح است.۳۹
بنابراین، زن نسبت به خود و اجتماع مسئولیت دارد; زیرا
▪ اولا، كرامت او نعمت خداوند است و به شكرانه آن، باید از كرامت خود حفاظت نماید.
▪ ثانیاً، حفظ جامعه از آلودگی وظیفه‌ای است كه جامعه بر گردن زن نهاده است، زن نمی تواند حیثیت اجتماع را نادیده بگیرد; زیرا بی حجابی حرمت را می‌شكند و آرام آرام موجب آموزش و عادت دیگران می‌گردد.
● آثار حجاب
سؤال این است كه حجاب و رعایت آن چه اثراتی دارد؟ به بیان دیگر، آیا در جلوگیری از جرایم و مفاسد می‌تواند نقشی ایفا كند یا خیر؟ در این خصوص، نظرات مختلفند: برخی بر این باورند كه حجاب هیچ وقت نمی تواند از مفاسد اجتماعی جلوگیری كند; در واقع، حجاب ملازم با اخلاق نیست، بلكه افراط بعضی از زنان در آرایش و بی توجهی به حجاب، كه ناشی از عدم رشد اجتماعی و فقدان تربیت اخلاقی است، موجب افزایش فساد و انحرافات جوانان گردیده است.
عده‌ای قوای عقلی و قوّت اعصاب و صحّت مزاج شرقیان را نسبت به غربیان به دلیل رعایت حجاب بیشتر دانسته اند; چرا كه آمار طلاق در نقاط بی حجاب به مراتب زیادتر از سایر نقاط است. اما با توجه به فطری بودن گرایش انسان به خوبی ها، رعایت حجاب تا زمانی كه جنبه افراط و تفریط به خود نگیرد، نقش بسزایی در جلوگیری از مفاسد اجتماعی دارد.۴۰● علل گرایش به بدحجابی و بی‌حجابی
از آنجا كه در این خصوص، نظرات و سخنان فراوانی توسط اندیشمندان ابراز گردیده است، در اینجا به برخی از آن ها به اختصار اشاره می‌شود:
۱) وجود غریزه خودآرایی در زنان
زن موجودی است كه به صورت طبیعی خودآرایی را می‌خواهد و این برای او به صورت غریزه درآمده است.۴۱ زن با گرایش به آراستن و خودنمایی تلاش دارد تمام شخصیت خود را در زیبایی و تجملّات پیدا كند و شكل عروسك به خود بگیرد.۴۲
برخی زیباتر شدن زنان را علاقه به زیبایی و قشنگی به خاطر لذت بردن از این عمل می‌دانند، نه به خاطر عروسكی شدن و جلب نظر دیگران. ولی توجه به این نكته مهم است كه صرف غریزه خودآرایی تا وقتی منجر به افراط و شكسته شدن شخصیت زن نگردد، ایرادی ندارد.۴۳ اینكه حضرت علی(علیه السلام)تلاش و همّت زنان را در جهت زینت و ارائه زندگانی دنیا وایجاد فساد می‌داند، شامل آن دسته از زنان می‌گردد كه راه زیاده روی و افراط را پیش گرفته اند.
۲) نشان دادن عقده حقارت
با توجه به اینكه زن در طول تاریخ به شكل‌های گوناگون تحت فشار خانواده و جامعه بوده، همین موجب عقده حقارت برای زنان گردیده است و به محض اینكه فضای نسبتاً آزادی برای آن ها فراهم گردد، به زعم خود، با بی حجابی حقارت خود را درمان می‌كنند.

از این رو، عده‌ای علت پیدا شدن عقده حقارت در زنان را مسئولیت مردان دانسته اند; زیرا مردان زنان را یك انسان باشعور نمی دانند، بلكه صرفاً آنان را وسیله تأمین نیازهای غریزی، جنسی، خدمت كاری و دستگاه تولید نسل می‌دانند. به همین دلیل، برتری مردان بر زنان در همه جا محسوس است.۴۴
۳) كنترل راه‌های افراطی
فشارهای افراطی و ناروا از طرف خانواده ها و مردان بر زنان نتایجی جز ضرر و شكست به دنبال نداشته اند. اغلب زنان در اثر برخوردهای نامطلوب و سخت گیری‌های بی مورد خانواده ها به بیراهه رفته اند.
دانشمندی در این خصوص می‌گوید: «برخی از مردم در امر حجاب غلوّ (افراط) كرده و برای زنان محدودیت هایی را ایجاد نموده اند و از هر امری، حتی خروج برای دیدار نزدیكان خود، مانع گردیده اند. نتیجه این غلوّ آن شد كه زن از نظر علم، محروم و نسبت به مردان عقب ماندگی پیدا كرد، و از آنجا كه در مقابل هر افراطی تفریطی وجود دارد، در مقابل آن افراط‌های اعمال شده در مورد حجاب، امروزه مردانی یافت می‌شوند كه طالب آزادی كامل زنانند! و از همین جا، مكاتبی به وجود آمده كه به هیچ وجه با مصونیت و عدم اختلاط زنان با مردان موافق نیستند! و برخی از نویسندگان مسلمان الگوپذیری زنان مسلمان را از هیأت زنان غربی در كنار گذاشتن حجاب، گرچه كم رنگ هم باشد، تشویق می‌كنند. آنان می‌خواهند به اختلاط جدیدی بین دو جنس مذكر و مؤنت دست یابند، ولی از مفاسد اجتماعی آن اطلاعی ندارند یا تجاهل می‌كنند.»۴۵
حضرت علی(علیه السلام) مردان را از سخت گیری‌های بی مورد و ابراز غیرت بیجا برحذر نموده است: «از اینكه در غیر جایی كه باید غیرت و حساسیت به خرج دهی، برحذر باش; زیرا اظهار بی اعتمادی و سوء ظن نسبت به زنان، پاكان را به ناپاكی و بی گناهان را به گناه و آلودگی سوق می‌دهد.»۴۶
از این رو، یكی از مواردی كه باعث روی آوردن زنان به فساد می‌گردد سخت گیری بیجاست. بنابراین، خانواده ها باید حد اعتدال را در تربیت دختران و زنان خود سرلوحه كار قرار دهند.
۴) هجوم فرهنگ بیگانه
در هر زمان، عده‌ای از هر طریق و ابزاری در جهت ضربه زدن به دین و پیروان آن بهره می‌گیرند. بی تردید، تشویق زنان به عریان اندامی و بی حجابی یكی از آن هاست. قرون وسطا، كه با سیطره كلیسا بر همه زمینه سایه افكنده بود، با انفجاری كه نام «رنسانس» به خود گرفت، راه به سوی نقطه مقابل «بی توجهی كامل نسبت به ارزش‌های فرهنگی و فكری كلیسا از زندگی» بُرد. ارمغان رنسانس بدون شك، تار و پودهای فرهنگی مذهب را گسست و یكی از عوامل مهم فرهنگ بی حجابی به حساب می‌آید.
یك انگلیسی می‌گوید: «در مسئله بی حجابی زنان، باید كوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها كردن چادر، مشتاق شوند; باید به استناد شواهد تاریخی ثابت كنیم كه پوشیدگی زن از دوران بنی عبّاس متداول شده و مطلقاً سنّت اسلام نیست، مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می‌دیدند، زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی دوش به دوش مردان فعالیت داشتند. پس از آنكه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است كه جوانان را تشویق به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع بازنان، كه كاملابدون حجاب ظاهرمی شوند، نمایند تا زنان مسلمانان از آن تقلید كنند.»۴۷
در ماه مبارك رمضان سال ۱۳۴۶ قمری مصادف با ۱۳۰۶ شمسی در تحویل سال، عده‌ای به حرم حضرت معصومه(علیها السلام)رفته بودند. رضاخان نیز با اعضای خانواده خود در غرفه بالای ایوان حرم در حالی كه زن او بی حجاب بود، نشسته بود. شیخ محمّد بافقی پیغام فرستاد و گفت: شما چه كسانی هستید؟ اگر دینی غیر از اسلام دارید اینجا چه می‌كنید؟ و اگر مسلمانید در حضور چندین هزار جمعیت در غرفه حرم، چرا با صورت و موی مكشوفه نشسته اید؟۴۸
یكی از نویسندگان می‌گوید: «غرب با مبارزه همه جانبه از نظر فلسفی، فكری و اجتماعی و تولیدی و از نظر تمدن و فرهنگ، با مذهب قرون وسطای كلیسا، یعنی مذهب كاتولیك‌های حاكم در غرب و خود به خود با همه قیدها، حدود و ارزش‌های اخلاقی و فكری و اعتقادی، كه كلیسا به نام «دین» از آن ها دفاع و حمایت می‌كرد، در افتاد و آن ها را نابود كرد و ناگهان آزادی جنسی مطرح شد.»۴۹
۵) توسعه نهضت صنعتی در اروپا
از اواخر قرن نوزدهم مسیحی، وقتی نهضت صنعتی در اروپا گسترش پیدا كرد و زنان برای همكاری با مردان به كارخانه ها روی آوردند، مسئله تساوی حقوق زن و مرد مطرح شد و پس از آن، اصطلاح «آزادی بدون قید و شرط زنان» طرفدارانی پیدا كرد. فعالیت ها آغاز شدند و توسعه پیدا كردند و همه كشورها را دربر گرفتند.۵۰
ویل دورانت در این خصوص می‌نویسد: «زیرا انقلاب صنعتی در درجه اول، موجب شد كه زن نیز صنعتی شود، آن هم تا بدان پایه كه بر همه نامعلوم بود و هیچ كس خواب آن را هم ندیده بود. زنان كارگرانی ارزان تر بودند و كارفرمایان آنان را بر مردان سركش سنگین قیمت ترجیح می‌دادند.»۵۱
آرام آرام گسترش نهضت صنعت در اروپا وسیله آسان و ارزانی برای به اسارت درآوردن زنان گردید; چرا كه شرط حضور زنان در بازار كار برابری آن ها با مردان بود و در نتیجه به تحلیل رفتن ارزش‌های واقعی زن منجر گردید.
۶) جنگ جهانی دوم
جنگ همواره آثار منفی خود را دارد، ولی نفس جنگ همیشه منفی نیست; زیرا اگر جنگ به منظور كشورگشایی و تجاوز به خاك دیگران نباشد، بلكه برای دفاع از ناموس، وطن، مذهب و مانند آن باشد، معقول و منطقی است. جنگ جهانی دوم به دلیل بزرگی و گستردگی اش، آثار منفی فراوانی بر جای گذاشت. آثار شوم و عوارض وحشتناك آن تنها به تخریب منابع اقتصادی و توان مالی كشورهای درگیر خلاصه نگردیدند، بلكه به خاطر كشته شدن افراد و متلاشی شدن خانواده ها، ضربه‌های سنگینی بر عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی وارد گردیدند، ارزش‌های اخلاقی به كلی فرو پاشیدند و در مقابل، بی بند و باری و فساد اخلاقی ترویج یافت.
از این رو، برخی می‌گویند: «جنگ بین المللی دوم روابط خانوادگی را متلاشی كرد. این جنگ ارزش‌های سنّتی و مذهبی و مراسم و رسوم و اخلاق و معنویت اجتماعی را در هم ریخت.»۵۲
۷) گسترش بازار مصرف
صرف توجه به مادیات و زندگی دنیا و نادیده گرفتن ارزش‌های معنوی، استعمارگران را بر آن داشت تا از هر طریق برای رسیدن به آن تلاش كنند. در این رهگذر، برای دست یابی به منابع اقتصادی بزرگ، زنان را بهترین وسیله یافتند و از وجود برهنه آن ها برای تبلیغ كالاهای خود بهره می‌گرفتند و همواره برهنگی را تشویق می‌كردند و تبلیغات وسیعی علیه حجاب می‌نمودند. همین امر موجب گردید كه فرهنگ بی حجابی سیر صعودی به خود بگیرد و آرام آرام بی حجابی به شكل یك فرهنگ درآید.
گسترش فرهنگ اسلامی و روی آوردن به شخصیت والای انسانی، بهترین راه برای جلوگیری از فرهنگ برهنگی و تبلیغات مسموم آن و بازگشت زنان به سوی عفّت و پاك دامنی است. ارمغان فرهنگ بی حجابی فقط سستی نظام خانوادگی، تحقیر شخصیت زن و امراض روحی و روانی است.
یكی از اندیشمندان می‌گوید: «غرب برای تسلط بر كشورهای مسلمان، به این دستور قدیمی كه "زن ها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن ها خواهد آمد"، عمل كرده است. كشفیات جدید جامعه شناسان فقط كاری كه كرده، به این فرمول قدیمی روش خاص علمی بخشیده است.»۵۳
استعمار با تكیه بر پیشرفت‌های علمی ـ صنعتی خود یا فرهنگ تجدّد و مصرف و فساد را به جای آموزش مبانی تكنولوژیكی و علوم قالب می‌كند یا همراه وسایل صنعتی به انتشار فرهنگ خود دست می‌زند.۵۴
۸) تقلید
بدون شك، تقلید كوركورانه در هر چیزی زیان بار است. یك ملت زمانی رو به سعادت می‌رود كه واقع بینانه و سنجیده عمل كند. اینكه به صرف دیدن برهنگی در زنان غیرمسلمان و نحوه لباس پوشیدن آن ها، زنان ما تحت تأثیر قرار گیرند و از آن ها الگوبرداری كنند، در شأن یك زن مسلمان نیست. زنان مسلمان باید متوجه باشند كه فرهنگ اسلام غنی ترین فرهنگ ها و مطابق با فطرت انسان هاست. از این رو، ما مجاز به الگوبرداری از دیگران نیستیم.
۹) غلبه هوای نفس
برخی به دلایل مختلف، از جمله نداشتن زمینه تربیتی سالم در خانواده و یا اجتماع، دچار بحران درونی و متأثر از هواهای نفسانی خود گردیده اند. رعایت نكردن حجاب، خود از وسوسه‌های شیطان است. زن اگر در مقابل هواهای نفسانی خود مقاومت كند، هیچوقت با بدن عریان در معرض دید همگان قرار نمی گیرد. زنی كه حاضر است زیبایی خود را در معرض دید عموم قرار دهد، به خیال خود به یك اقناع نسبی رسیده و در بعضی موارد، از كار خود دفاع نیز می‌كند و به بهانه اینكه حجاب مانع تمدّن است، الگوهای دروغین را، كه خود اسیر آن ها گشته، به صورت یك واقعیت نشان می‌دهد.۵۵
۱۰) نادیده گرفتن ارزش ها
روی آوردن زنان به بی حجابی و بدحجابی به مفهوم نادیده گرفتن ارزش‌های ذاتی و شخصیتی زن است. زنان اگر پای بند به ارزش‌های اصیل انسانی خود باشند، هیچ گاه زیر بار فرهنگ برهنگی نمی روند.
حضرت علی(علیه السلام) یكی از راه‌های حفظ حرمت زن را در رعایت حجاب می‌داند: «به وسیله حجاب، نظرگاه‌های زن را مهار كن; چرا كه رعایت دقیق حجاب و پوشش، حیات زن را سالم تر و پاك تر و استوارتر نگاه خواهد داشت.»۵۶
كس غنچه نهفته در برگ را نچید
از بی حجابی است اگر عمر گل كم است.
در جای دیگر حضرت علی(علیه السلام) زنان بدحجاب و بی حجاب را بیرون رفتگان از دین، شهوت پرست و اهل دوزخ می‌داند: «در آخرالزمان، كه بدترین زمان هاست، جمعی از زنان پوشیده‌ای كه برهنه اند (لباس دارند اما آن قدر نازك است كه گویا نپوشیده اند) و از خانه با خودآرایی بیرون می‌آیند، اینان از دین بیرون رفته اند و در فتنه وارد شوندگان و به سوی شهوات تمایل دارندگان و به كوی لذات نفسانی شتابان و حرام ها را حلال دانندگان و در دوزخ به عذاب ابدی گرفتاران اند.»۵۷
● جمع‌بندی
آنچه به تحریر درآمد نگاهی مختصر به ارزیابی پدیده حجاب از نظر اسلام و ادیان دیگر بود. به این هدف كه آیا اهمیت حجاب صرفاً مورد توجه اسلام بوده و بس تا با این بهانه اسلام مورد اتهامات گسترده تبلیغاتی قرار بگیرد و از هر سو بر دین حمله كنند، یا اینكه حجاب در ادیان دیگر نیز مورد توجه بوده است؟ آنچه گذشت به این نتیجه دست یافتیم كه مسئله حجاب علاوه بر اسلام در ادیان دیگر هم مطرح بوده و به آن اهمیت می دادند.
از این رو، حجاب یك پدیده ارزشمندی است كه ضرورت آن حتی در بین اقوام و جوامع مختلف قبل از اسلام احساس گردیده بود و اگر احیاناً اشكالی هم در عایت حجاب باشد، نه فقط متوجه اسلام، بلكه شامل همه كسانی است كه حجاب را یك امر انسانی تلقّی می‌كنند باشد. و اینكه هدف بی توجهی برخی به حجاب و نادیده گرفتن آن به منظور دست یابی به منافع بزرگ مالی بوده است; زیرا زنان عریان را كم هزینه ترین و سهل ترین وسیله تبلیغاتی برای وصول به آن هدف می‌دانستند و بدون شك برای این منظور از هیچ كوششی دریغ نورزیدند.
و در نهایت اینكه از نظر ما رعایت حجاب، همانند شخصیت طلبی و عفّت خواهی، بازگشت به فطرت اصیل انسانی می‌كند; از این رو، ما معتقدیم رعایت حجاب ارزش گذاردن به زن و نوعی تكریم به اوست، نه دلیل بر نقص وجود او. زن با رعایت حجاب، از آلودگی مصون می‌ماند، زیرا زمینه هرگونه سوء استفاده از او منتفی می‌گردد.
محمداسحاق حبیبی
پی‌نوشت‌ها
۱ـ علی اكبر العریقی، زن در آئینه تاریخ، ص ۱۱۶.
۲ـ اسماعیل منصوری لاریجانی، سیر تحوّل حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با حقوق بشر در اسلام، تابان،۱۳۷۴، ص۲۳۳.
۳ـ اعراف: ۲۲.
۴ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۵۵.
۵ـ حسام نقبائی، سیر تكامل حقوق زن در تاریخ و شرایع، چ دوم، چاپخانه بدیع، ۱۳۴۲، ص ۹۹.
۶ـ علی محمدی آشتیانی، حجاب در ادیان الهی، اشراق، ۱۳۷۳، ص ۱۵.
۷ـ حسین مكّی، تاریخ ۲۰ ساله، ج ۲، ص ۲۵۲ـ۲۵۸ و ۲۶۵.
۸ـ ویل دورانت، پیشین، ج ۱، ص ۵۵۲.
۹ـ حسن صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا، ص ۷ و ۵۱.
۱۰ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، ص ۹۱.
۱۱ـ همان، ص ۱۰، به نقل از: ابوالقاسم اشتهاردی، حجاب در اسلام، ص ۵.
۱۲ـ ویل دورانت، پیشین، ج ۱۲، ص ۶۲.
۱۳ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین.
۱۴ـ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ترجمه علی جواهرالكلام، ص ۹۴۲.
۱۵ـ ر.ك: سفرنامه دیولافوآ، ص ۲۲۱.
۱۶ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، به نقل از: حكیمه الهی (استاد دانشگاه لندن)، زن و آزادی.
۱۷ـ همان،ص۱۳۷/براونواشنایدر،پوشاك اقوام مختلف،ص۱۱۶.
۱۸ـ ویل دورانت، پیشین، ج ۱۳، ص ۴۹۸ـ۵۰۰ با تصرّف.
۱۹ـ محمد منصورنژاد، مسئله زن، اسلام و فمینیسم، تهران، برگ زیتون، ۱۳۸۱، ص ۹۳.
۲۰ـ همان، ص ۲۳۹ و ۲۴۰، به نقل از: محمدرضا باهنر، فاطمه كروبی و صدیقه امانی.
۲۱ـ همان، به نقل از: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۰۳.
۲۲ـ تورات، سفر پیدایش، باب ۳، آیات ۶ ـ ۸، ۲۰ـ۲۱.
۲۳ـ قوام وشنوی، حجاب در اسلام، ترجمه احمد محسنی گركانی، ج چهارم، چاپ حكمت، ۱۳۵۲، ص ۶۱ به نقل از: محمدبن سعد، طبقات، ج ۱، ص ۳۹.
۲۴ـ قوام وشنوی، پیشین، ص ۶۱.
۲۵ـ محمد محمدی اشتهاردی، حجاب بیانگر شخصیت زن، قم، ناصر، ۱۳۷۵، ص ۷۰.
۲۶ـ ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس دریاب، ص ۲۹.
۲۷ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین.
۲۸ـ املاآبوت، كلروالاس، جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰، ص ۲۳۴.
۲۹ـ حشمت الواعظین طباطبائی، حجاب، مقدّس ترین وسیله استحكام حصار عفاف، قم، دارالنشر، ۱۳۶۴، ج ۲، ص ۲۷.
۳۰ـ همان، ص ۱۳ و ۹۱.
۳۱ـ محمود حكیمی، مجموعه مقالات برای بانوان، شفق، ۱۳۶۹، ج ۱، ص ۷ـ۱۳.
۳۲ـ ر.ك: اسراء: ۷۹ و تفاسیر مربوط به آن.
۳۳ـ محمود منصورنژاد، پیشین، ۱۳۸۱، ص ۹۷ـ۱۰۴.
۳۴ـ فرهت قائم مقامی، آزادی یا اسارت زن، چ پنجم، جاویدان، ۱۳۵۶، ص ۴۴.
۳۵ـ نهج البلاغه، جعفر شهیدی، خ ۱۵۳.
۳۶ـ قاسم سیدالبغدادی، الحیاهُٔ البعیدهٔ فی ظلّ سورهِٔ النُّور، ۱۴۲۳، ص ۱۶۳.
۳۷ـ قاسم سیدالبغدادی، پیشین.
۳۸ـ علیرضا افشارنیا، زن و مردهای نیروهای تولید، تهران، پیشگام، ۱۳۵۷، ص ۱۹۵.
۳۹ـ عبداللّه جوادی آملی، پیشین، ص ۴۲۵.
۴۰ـ حسام نقبائی، پیشین، ص ۱۰۲.
۴۱ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، ص ۱۷۷.
۴۲ـ فرهت قائم مقامی، پیشین، ص ۴۴.
۴۳ـ فتحیه فتاحی زاده، حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۱۸۴.
۴۴ـ فرهت قائم مقامی، پیشین، ص ۴۸ـ۵۰.
۴۵ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، به نقل از: فرید وجدی، دائرهٔ المعارف، ج ۳، ص ۳۳۷.
۴۶ـ مهدی مهریزی، زن در سخن و سیره امام علی(علیه السلام)، تهران، دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۸۱، ص ۲۶۳ به نقل از: نهج البلاغه، ترجمه و شرح علینقی فیض الاسلام، ص۹۳۹.
۴۷ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، به نقل از: قرهٔ العین، درآمدی بر تاریخ بی حجابی در ایران، ص ۴.
۴۸ـ ر.ك: قیام گوهرشاد، تهران، چاپ وزارت ارشاد، سینا واحد، ۱۳۶۶، ص ۲۸.
۴۹ـ علی شریعتی، انتظار عصرحاضر از زن مسلمان، ص ۱۳.
۵۰ـ گروه مؤلفان، زن از دیدگاه اسلام، دارالتبلیغ اسلامی، ص ۲.
۵۱ـ ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۱۵۱.
۵۲ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، ص ۱۸۳.
۵۳ـ فرانتس فانون، سال پنجم انقلاب الجزایز، ترجمه تابنده، ص ۳۶.
۵۴ـ علی محمدی آشتیانی، پیشین، ص ۱۸۳.
۵۵ـ محمد محمدی اشتهاردی، پیشین، ص ۱۳۳.
۵۶ـ مهدی مهریزی، پیشین، ص ۱۶۰.
۵۷ـ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۹.
منبع : مجله معرفت


همچنین مشاهده کنید