چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


اقتصاد جهان و درس‌های دهه ۱۹۶۰


اقتصاد جهان و درس‌های دهه ۱۹۶۰
بازارهای مالی و شرایط اقتصادی همچنان بر‌خلاف پیش‌بینی‌های منطقی پیش می‌رود. اقتصاد جهان آن‌طور كه پیش‌بینی می‌شد دچار رخوت و كاهش رشد نشد، بلكه با ظهور دوباره كشورهای بزرگ در حال توسعه و اقتصاد قدرت گرفته‌ آمریكا نیرومند‌تر هم شده است.
تورم به‌رغم افزایش رو به رشد قیمت‌ كالاها به خوبی اداره می‌شود. نرخ واقعی بهره بلند‌مدت در حد ۲‌درصد ثابت باقی‌مانده ‌است. وام و اعتبار در همه بخش‌ها به‌رغم درخواست برای كاهش فوری به وفور دیده می‌شود. اما هنوز هم تقریبا اكثر تحلیلگران مالی بر این عقیده هستند كه مكانیزمی كه اقتصاد جهان بر اساس آن كار می‌كند غیر‌منطقی و یا بی‌سابقه است. گویی همه درس‌های تاریخی اقتصاد دهه ۱۹۶۰ را فراموش كرده‌اند. در شرایطی كه موج دیگری از رشد اقتصادی در روزهای گذشته بازارهای مالی را در بر گرفته، این بهترین فرصت برای غوطه‌ور شدن در خاطرات آن دهه است. برای دریافتن وقایع دهه ۱۹۶۰ باید تك‌تك آنها را در ذهن مرور كنیم. روند و ضرب‌آهنگ توسعه جهانی در آن دهه یكسان بود. ژاپن و آلمان در حال احیای خود بودند و نیروهای جهانی‌شدن در كار بودند. از سوی دیگر میزان و درجه بهره‌وری رو به رشد بود و نرخ واقعی بهره در سطح پایینی قرار داشت. در آن زمان میزان رشد بهره‌وری در آمریكا به طور متوسط ۳‌درصد بود.
بهره‌وری بالا به معنای سوددهی ركوردآور است. آمریكای تحت سیطره بنگاه‌ها در دهه ۱۹۶۰ مانند سال‌های اخیر با سودی معادل ۱۰‌درصد تولید ناخالص ملی خود رو‌به‌رو بود. بهره‌وری بالا و روند صعودی آن به شركت‌ها كمك كرد تا پیامدهای قیمت‌های رو به رشد كالاها را تاب بیاورند. سرمایه‌گذاران تقاضای نرخ بالای بهره را نداشتند چرا كه مطمئن بودند تورم به دلیل عوامل جهانی شدن و پیشرفت‌های تكنولوژیك كنترل شده می‌ماند. اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریكا در دهه ۱۹۶۰ نزدیك به ۵‌درصد نوسان داشت. چرخه تجاری در آن سال‌ها بیشتر از امروز خاموش بود و به شركت‌ها و تاجران امكان می‌داد تا با اطمینان بیشتری برنامه‌ریزی كنند و وام بیشتری دریافت كنند. رشد اقتصاد جهان و تورم امروز مانند دهه ۱۹۶۰ پایین است. توسعه جهانی در چهار سال گذشته بسیار با ثبات بود، اما تورم در اقتصادهای در حال توسعه به طور متوسط در ۵درصد باقی ماند. همه این‌ها با روندهای سه‌دهه گذشته در تناقض است. در نیمه نخست دهه ۱۹۸۰ تورم در كشورهای توسعه یافته به طور متوسط ۹‌درصد بود. اكثریت بازارهای در حال ظهور در اوائل دهه ۱۹۹۰ تورم دو رقمی داشت. تعجبی نداشت كه سرمایه‌گذاران خواستار نرخ بهره بالا بودند.
بسیاری از تحلیلگران مالی این خاطرات را فراموش نكرده‌اند. عبارت رشد نقدینگی كه این روزها در رسانه‌های ملی جهان بسیار دیده و شنیده می‌شود به این معنی است كه قیمت‌ها به طور غیر‌منطقی در حال افزایش است و بانك‌های مركزی در سراسر دنیا سیاست‌های سهل گیرانه‌ مالی را به اجرا گذاشته‌اند. اما اگر تنها تزریق نقدینگی به سیستم می‌تواند به سود اقتصادی منجر شود، پس آمریكای لاتین در دهه ۱۹۸۰ و ژاپن در دهه ۱۹۹۰ باید الگوی موفقیت و رشد می‌بودند. اما این‌طور نبود و بانك‌های مركزی این كشورها در آن سال‌ها با دشواری بسیاری رو‌به‌رو بودند. ویژگی قابل توجه رونق كنونی اقتصاد این است كه تورم بسیار كم است و این در حالیست كه اقتصاد جهان هنوز برای چهارمین سال پیاپی از همه جهت در حال رشد است. تركیب نیرومند رشد بالای اقتصادی و تورم مهار شده و بهره‌وری رو به رشد در كنار كاهش خطر درآمدی به طور منطقی به پایین آمدن نرخ بهره و افزایش انگیزه مردم برای استقبال از خطر منجر می‌شود. بانك‌ها تمایل بیشتری به وام دادن دارند و بازرگانان به وام گرفتن علاقه نشان می‌دهند. این در حالی است كه سیستم همچنان باثبات است. نقدینگی با رشد‌اقتصادی كاهش یا افزایش می‌یابد.
بدون‌شك روزهای خوش برای همیشه دوام نمی‌آورد. بعد از دوران خوش دهه ۱۹۶۰ یك‌دهه دشواری اقتصادی شروع شد. اكنون پرسش این است كه دوران رونق كنونی تا كی ادامه می‌یابد؟ پاسخ این است، دست كم تا وقتی كه همه نیروها و روندها و عوامل به پای دهه ۱۹۶۰ برسد. بازار سهام در اثر رشد درآمدها رونق یافته است. به همین دلیل هر‌گونه تغییری در نسبت قیمت سهام به درآمدها ده‌ها پیش‌بینی درباره بازار را در پی دارد. از سال ۱۹۶۸ به بعد نرخ تورم حركت صعودی ساختاری داشته است. اما هنوز برای نگران بودن بسیار زود است.
منبع: نیوزویك
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید