سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

هنر رزمی جت لی


هنر رزمی جت لی
این به‌عنوان اولین آسیب‌دیدگی جدی او به‌شمار می‌رود. پای شکسته‌ٔ او را گچ گرفتند که تا حد زیادی از کمر به پائین او را بی‌حرکت کرد تا چند هفته بعد از آن یکی از همکلاسی‌های بزرگتر جت هر روز او را تا زمین تمرین کول می‌کرد. او آنجا جت را زمین می‌گذاشت و جت تمام روز آنجا می‌ایستاد و حرکت‌های دست را تمرین می‌کرد. هزار تا، دو هزار تا، ... هیچ‌کس حق نداشت زمین تمرین را ترک کند. این یک قانون بود!
وقتی تمرین تمام می‌شد، دوباره همکلاسی جت او را روی پشتش کول می‌کرد و به خوابگاه می‌برد. این برنامه چندین هفته تا زمانی‌که پای جت درمان شد ادامه داشت.
در سال ۱۹۷۴، جت مجدداً برای شرکت در یک دورهٔ آموزشی ویژهٔ دیگر انتخاب شد. او نمی‌دانست که این تجربه سرانجام منجر به آغاز تغییر در نحوهٔ نگاه کردن او به جهان خواهد شد. دولیت این برنامه را برای مشخص کردن بهترین ورزشکاران جوان ووشو در کشور پیاده کرده بود. روند گزینش چندین ماه طول کشید. گروهی از شاگردان برای مدتی به همراه هم آموزش می‌دیدند و بعد مربیان آنها را غربال کرده و کسانی را که به اندازهٔ کافی خوب نبودند کنار می‌گذاشتند. این روند بارها و بارها تکرار شد تا مربیان تیم تشکیل‌شده را رضایت‌بخش دانستند. ۳۰ نفر از آنها در این تیم باقی مانده بودند.
اولین مأموریت بزرگ آنها نمایاندن چین (و ۲۰ میلیون ورزشکار ووشوی آن) در توری که با حسن نیت به ایالات متحده ترتیب داده شده بود. همان‌طور که می‌توانید تصور کنید این یک بازدید بسیار مهم بود. در این زمان روابط ایالات متحده - سینو (Sino) هنوز بسیار حساس بود. به‌منظور آماده شدن برای این بازدید از غرب، آنها در یک دوره آموزشی مفصل و تحیربرانگیز حت تعلیم بودند، بلکه این بار لازم بود آنها تمام زیر و بم‌های آداب معاشرت جامعهٔ غربی را فرا بگیرند. معلمین آنها، به آنان روشن اسب سوار شدن به هواپیما و ساکت نشستن در آن را یاد می‌دادند. به آنها آداب صحیح پاسخ دادن به تلفن، چگونگی گوش دادن، پاسخ دادن به سؤال یک آمریکائی، چگونگی رفتاری که از آنها، زمانی‌که به‌وسیله جمعیت احاطه شده‌اند، انتظار می‌رفت و غیره آموزش داده می‌شد. همه چیز بسیار پیچیده بود. این آموزش آداب معاشرت نیمی از سال طول کشید! آنها مجبور بودند تمام اینها را علاوه بر تمام شکل‌های ووشو که از آنها انتظار می‌رفت که بدون هیچ عیب و نقصی اجراء کنند، یاد بگیرند.
وقتی‌که بالاخره این کلاس‌ها به پایان رسید، شاگردان بسیار هیجان‌زده بودند. حالا آنها می‌توانستند سفرشان را آغاز کنند.
آنها به ۴ شهر از شهرهای ایالات متحده سفر می‌کردند: هونولولو (Honolulu)، سانفرانسیسکو (Sun francisco)، نیویورک (New Yourk)، و در آخر واشنگتون دی.سی. (Washangton D.C).
از بیچینگ آنها اول به هنگ کنگ (Hong Kong) پرواز می‌کردند و بعد از آنجا به مکزیک Mexico و در آنجا به مدت دو هفته نمایش‌هائی از ووشو داشتند. سپس به هاوائی پرواز می‌کردند و برای اولین بار قدم به خاک آمریکا می‌گذاشتند.
در آن زمان جت در حال بزرگ شدن و شیطان‌تر و بازیگوش‌تر شدن بود. بیشتر بچه‌های دیگر قبل از پیوستن به مدرسهٔ ووشو بسیار شیطان بودند اما به‌تدریج نظم و انضباط حاکم بر آنجا، آنها را مطیع ساخته بود. اما این موضوع در مورد جت برعکس بود. او قبلاً یک پسر کوچک فوق‌العاده آرام بود. اما هر چه بزرگتر می‌شد، بازیگوش‌تر و حتی گستاخ‌تر می‌شد.
در واقع دور بودن از خانه برای تقریباً یک ماه او را نسبت به ارضاء حس کنجکاوی‌اش روز به روز جسور و جسورتر می‌کرد. در مدرسه به جت آموزش داده شده بود که همواره چنین فکر کند که: ”چین و هر چیزی در این کشور یا در مورد آن بسیار خوب و عالی است“ و ”کشورهای غربی جوامعی منحط به مفسد هستند. هر چیز راجع به آمریکا مانند اهریمن است“. اما به هر حال زمانی‌که او خود را در حال قدم زدن در این کشور غربی یافت نمی‌توانست این موضوع را انکار کند که چقدر همه چیز آنجا با چین تفاوت دارد. و نه الزاماً به‌نحو بدی! البته هیچ شاگردی جرأت نداشت که بگوید: ”اوی! اینجا واقعاً فوق‌العاه است!“ اگرچه همه چنین فکر می‌کردند.
آخرین توافق و نقطه اوج این سفر به ایالات متحده در واشنگتون دی سی بود. تعداد گزینش‌شده کمی از تیم آنها روال و روند ووشوی خود را در چمنزار کاخ سفید اجراء کردند. بعد از اجراء، آنها به اشخاص بزرگ و عالی‌مقام آمریکائی معرفی شدند و برای انداختن عکس‌های رسمی کنار آنها قرار گرفتند.
آنطور که جت به یاد می‌آورد، رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون (Richard Nixon) کنار تیمی از دخترهای هم‌تیم جت ایستاده بود و جت در کنار دبیر ایالت، هنری کیسینگر (Henry Kissinger) ایستاده بود. یک لحظه نیکسون رو به جت کرد و گفت: ”مرد جوان، کنگ فوی تو بسیار مرا تحت‌تأثیر قرار داده است. نظرت راجع‌به اینکه زمانی‌که بزرگ شدی محافظ شخصی من باشی چیست؟ و جت بلافاصله گفت: ”نه، من نمی‌خواهم از هیچ شخصی حفاظت کنم. من می‌خواهم زمانی‌که بزرگ شدم از یک میلیارد هم‌وطن چینی‌ام دفاع کنم!“
همه حیرت‌زده بودند. سکوت سنگینی بر فضا حاکم بود. هیچ‌کس انتظار چنین پاسخی را نداشت خصوصاً از جت.
عاقبت کسینگر سکوت را شکست و گفت: ”پروردگارا! این چنین پسر جوانی از حالا مانند یک دیپلمات صحبت می‌کند!“ چند روز بعد زمانی‌که آنها به سفرشان به ایالات متحده با یک شام در سفارت خاتمه می‌دادند، کسی به آنها نشان داد که ملاقات آنها در کاخ سفید به همراه عکس و عنوان در مقاله‌ای در روزنامه نیویورک تایمز (Nwe York Times) چاپ شده بود.
این مقاله کل رویداد را شرح داده بود و در حیرت فرو رفته بود که چه متدها و شیوه‌های آموزشی در چین قرمز (Res China) استفاده می‌کنند که حتی جوان‌ترین نماینده آنها هم آموزش دیده که جوابی با این چنین تعصب ملی بدهد.
طبیعتاً دولت چین هیچ مشکلی با جوابی که جت به رئیس‌جمهور نیکسون داده بود، نداشتند. آنها او را بسیار تحسین کردند که چه پسر باهوشی که جوابی چنین میهن‌پرستانه داده است! و یک بار دیگر او بهترین امتیاز را به‌دست آورد. در سال بعد، چین شروع به آماده شدن برای برگزاری سومین دوره از بازی‌های ملی کرد. بازی‌های ملی مانند نسخه بومی المپیک است و شامل تمامی ورزش‌های رقابتی می‌شود: شنا، ژیمناستیک، دومیدانی و غیره. این مسابقات هر ۴ سال یک بار برگزار می‌شوند، یا حداقل تئوری برگزاری آنها اینگونه بود.
در طول ۲۵ سال از زمان شکل‌گیری چین جدید، این بازی‌ها تنها ۲ بار در دهه ۵۰ برگزار شده بود. انقلاب فرهنگی همه چیز را متوقف کرده بود. بنابراین بازی‌های ملی سال ۱۹۷۵ تنها سومین دوره از این مسابقات بعد از آزادی و اولین آنها پس از انقلاب فرهنگی بود. برای دولت این واقعه بسیار مهمی با نشان‌های باشکوهی بود. تمام ملت نیز چنین احساسی داشتند.
منبع : ماهنامه دنیای کاراته


همچنین مشاهده کنید