جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

طب مکمل و جایگزین


طب مکمل و جایگزین
مطالبی كه ارائه می شود هنوز در دنیا مخالفین زیادی دارد و البته موافقین پر و پا قرص خود را هم دارد . بهترین كار این است كه عادلانه و بدون پیش داوری آنها را مطالعه كرد و اگر درست و معقول بود آنها را پذیرفت و به كار گرفت.
امروز به پزشكی مكمل و جایگزین صرفا به عنوان یك تكنیك یا روش درمان نگاه نمی شود بلكه آن را به عنوان یك پدیده اجتماعی در نظرمی گیرند. .اگر چه نوآوری های طب كلاسیك یا رایج از بالا به پایین است. یعنی در مراكز تحقیقاتی و پژوهشی و صنعتی ( كارخانجات داروسازی و تجهیزات پزشكی) روش ها، داروها و وسایلی برای درمان ابداع می شود ، از صافی هایی می گذرد و بعد به سطح اجرا در می آید ولی در پزشكی مكمل و جایگزین جریان عكس آن می باشد و نو آوری از پائین به بالا است . یعنی “ مردم” روش های در مانی پزشكی جایگزین و مكمل را می خواهند و اشاعه آنها است كه سازمان های آموزشی و اجرایی و درمانی را ناچار از پذیرش این روش ها می كند .
چرا یك جریان معكوس از پایین به بالا تا این حد نیرومند و قوی است؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بامفهوم جامعه و ملت آشنا شویم:
یكی از مراحل تكاملی در جهان هستی ایجاد جوامع بشری بوده است. انسانها همانند تك سلولی ها كه در آغاز خلقت به هم پیوستند، در كنار هم جمع شدند و جامعه و ملت را به وجود آوردند.ملت ، سلسله زنجیر نسل ها است كه در سرزمینی هایی متولد یا متوطن شده اند و همانند رودخانه ای جاری و ساری می باشد. در این رودخانه انسانها همچون قطرات آب روان هستند و می آیند و می روند ولی رودخانه و بستر آن یعنی ملت گویی همان است كه بود و تا مدتها پایدار می ماند.
جامعه مقطعی از این رودخانه یعنی جریان عظیم ملت است كه در زمانهای مختلف وجود دارد. بنابراین ملت ارگانیسم زنده ای است كه اجتماعات بشری را تشكیل میدهد و مانند پیكر آدمی مركب از بخش های مادی و معنوی است.آنچه در ظاهر در هر ملتی مشاهده می شود،بخش مادی آن است كه همان افراد ملت هستند. این افراد در حقیقت سلول های ناپایدار كالبد ملت هستند و همانند سلولهای بدن هر یك وظیفه خاصی دارند. . در بدن انسان سلول هایی كه وظایف مشترك دارند در كنار هم جمع می شوند و اندام هایی را می سازند، در بین ملت ها هم افراد با تخصص های ویژه و مشابه، كنار هم قرار می گیرند و سازمان های اجتماعی را می سازند .
در بدن انسان سلول ها ناپایدار هستند( به وجود می آیند و پس از مدتی از بین می روند) ولی خود انسان سالها زنده است ، در بین ملتها هم انسان ها به دنیا می آیند و می میرند ولی ملت پایدار است و شاید قرن ها پایدار بماند و همان طور كه انسان ها به دنیا می آیند و سرانجام می میرند، ملت ها هم به وجود می آیند و از بین می روند . البته این مثال شاید نتواند دقیقا با واقعیت تطبیق كند زیرا ملت نسبت به انسان سیستم فراگیرتری است . یك سیستم باز و فراگیر و بزرگكه انسان یك سیستم جزئی از آن است .
آنچه یك ملت را از ملت های دیگر جدا می كند فرهنگ آن ملت است ،همان طور كه آنچه یك انسان را از انسان های دیگر متفاوت می كند مسائل معنوی او است كه قابل سنجش و اندازه گیری با وسائل امروز نیست و همین مسائل معنوی است كه انسان را “ انسان” می سازد.. اگر انسانی پیدا شود كه تمام خصوصیات مادی انسان را داشته باشد ولی هویت معنوی آن را نداشته باشد “انسان” نیست. همان طور كه خیلی از موجودات (مانند پستانداران ) به انسان شبیه اند، حتی فكر می كنند و احساسات دارند و دانشمندان برای آنها مسائل روان شناختی هم قائل شدند ولی بدین علت كه این حیوانات فرهنگ ندارند و جوامع شان بسیار ابتدائی است نمی توانند انسان باشند.
فرهنگ نتیجه كوشش های دماغی نسل های پیوسته بشری است و تمام آنچه كه ماهیت معنوی و غیر مادی دارد و معرف شخصیت و هویت ملت است از جمله زبان ، هنر و فلسفه و .. در آن قرار دارد . به این دلیل اگر كسی بخواهد در رشته ای مثل موسیقی مطالعه كند باید در مورد موسیقی ملل مختلف مطالعه كند. در طب هم همین طور است. طب چینی ، طب سوزنی ، طب سوئدی ، طب آیورودا و هندی ، طب بومیان آمریكا ، طب قدیمی اروپا یا مسیحیان . طب سینوی و … انواع روش های پزشكی و درمانی هستند كه در بستر ملت ها و فرهنگ آنها به وجود آمده اند.
این مقدمه نسبتا طولانی برای روشن شدن این مطلب كه طب مكمل چیست و برای پذیرش آن چه نكاتی را باید رعایت كرد لازم و ضروری بود.
در جریان تكامل كه یكی از قوانین هستی است پس از تشكیل نظام هستی ،خلقت از موجودات ذره بینی آغاز شد و در گیاهان و حیوانات ادامه یافت تا به انسان رسید و این سیر تكاملی بعد از كامل شدن بعد مادی و فیزیكی انسان، در ذهن و مغز او ادامه پیدا كرد كه نتیجه آن تكامل روحی و روانی است كه در فرهنگ هر ملتی منعكس شده است.
ازجمله قوانینی كه در فرهنگ هر ملتی وجود دارد دو قانون گسترش و گزینش است.هرملت یا جامعه ای تحت شرایط مختلف یك اندیشه یا روش را می پذیرد ، گزینش می كند و سپس آن را تحت شرایط وعواملی در جامعه گسترش می دهد كه مهمترین آنها عوامل اقتصادی ، سیاسی و اعتقادی می‌باشد.
▪ عامل اقتصادی :
بر اثر نیازهای یك جامعه پدیده ای مثل تكنولوژی از دیگر جوامع گرفته می شود و به همراه آن فرهنگ و اندیشه هائی نیز وارد می شود.البته گاه این فرهنگ و اندیشه از طرف جامعه پذیرفته می شود و گاه نمی شود كه در آن صورت به علت عدم تطابق تكنولوژی پذیرفته شده با فرهنگ آن جامعه، معضلات و مشكلات عدیده ای آغاز می شود. با یك نگاه به وضع ترافیك شهر تهران این موضوع به خوبی روشن می شود.
▪ عامل سیاسی:
ملت یا حكومتی تحت عناوین مختلف به ملت دیگری حمله (فیزیكی ،اقتصادی و…)و در آن نفوذ می كند و به این ترتیب فرهنگ خود را تحمیل می كند. نمونه آن آثارجنگ جهانی دوم در ژاپن بود كه فرهنگ آمریكایی در آنجا رواج پیدا كرد.
▪ عامل اعتقادی:
ادیان و فلسفه ها و باورها و روش های هنری كه مردم آنها را باور می كنند و می پذیرند وگسترش می دهند . لازم به ذكر است كه وقتی روش یا اندیشه ای از ملت دیگر گرفته شد به چند طریق برگزیده می شود: ممكن است دقیقا همان روش یا اندیشه اجرا شود ،روی آن تغییراتی داده شده و سپس برگزیده شود و یا پس از مدتی دفع شود. این گزینش دارای چهار معیار مهم است . اگر این چهار معیار رعایت شود، گزینش صحیح انجام می شود كه نتیجه اش غنا و پربارشدن فرهنگ آن سرزمین است و اگر گزینش بر پایه این چهار معیار نباشد یك نوع تهاجم فرهنگی و یك نوع ابتلا به بیماری است.
ـ این چهار معیار عبارتند از:
۱) هماهنگی و تطابق و سازگاری با فرهنگ آن ملت :
اندیشه هایی كه با فرهنگ یك ملت سازگاری نداشته باشد پس از مدتی از بین می رود.هرچه نیروی حیات ملت بالاترباشد دفع فرهنگ مغایر سریعتر و آسان تر و نتایج سوء آن كمتر خواهد بود .مثلا آمریكایی ها مدتی بر ژاپن تسلط پیدا كردند ولی پس از آن ژاپنی ها نه تنها از سلطه آمریكایی ها خارج شدند بلكه روشهای مدیریتی و … خود را در آمریكا ترویج دادند.
۲) علمی بودن :
اگر پدیده ای علمی باشد یك جامعه سالم آن را راحت تر می پذیرد.
۳) كاربردی بودن :
آنچه در درجه اول پذیرفته می شود كاربردی بودن است.
۴) فراگیر بودن:
اگر اختصاص به قوم خاص، صنف خاص، قشر خاص و …نداشته باشد بهتر پذیرفته می شود.
طب مكمل این ویژگی ها را دارد : هم فراگیر است و هم كاربردی و علمی است ( البته آن قسمت هایی كه علمی است و محك زده شده باید پذیرفته شود و آنها كه خرافات است نباید پذیرفت . متاسفانه امروزه در تهران شاهد چیزهای غلط و غیر علمی در این زمینه و یا اندیشه های التقاطی كه ملغمه ای از شمس تبریزی و ذن ژاپنی و یوگای هندی و عرفان مسیحی و … می باشد هستیم كه نباید آنها را پذیرفت و البته این اندیشه ها به این علت كه آن چهار ویژگی را ندارند خود به خود از بین میروند.)
طب كلاسیك در مواجهه با بیماری های حاد و جراحی و اورژانس با نشان دادن توانایی های فراوان خود توانست رشد چشمگیری كند. رشد سریع پزشكی رایج دلایل فلسفی اقتصادی و اجتماعی دارد . یكی از دلایل مهم اقتصادی اش این است كه پژوهش بیشتر در مراكز خصوصی و صنعتی انجام می شود و هر روز وسایل مدرن پزشكی و داروهای بیشتر و جدیدتری وارد بازار می شود كه البته این داروها عوارض مخرب خود را هم دارند. مثلا در آمریكا پنج میلیون سكته مغزی به علت مسمومیت با استامینوفن گزارش شده است .ولی با وجود پیشرفت سریع طب رایج و خدمات با ارزشی كه ارائه داده است كه به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود ( اگر یك استامینوفن از طرف یك پزشك، صحیح و به جا به بیمار داده شود ارزش آن از تمام طب مكمل بیشتر است و نباید جراحی های بسیار پیشرفته و چشمگیر و نجات دهنده ، افزایش بهداشت ، ریشه كن شدن بسیاری از بیماری ها را ندیده گرفت) مردم متوجه شدند كه سیستم طب كلاسیك كاستی هایی دارد و چون انسان روز به روز رو به كمال است باید نقطه ضعف های یك سیستم را برطرف كند تاكامل تر شود.
بنابراین طب مكمل در كنار طب كلاسیك فعالیت خود را آغاز كرد. گسترش طب مكمل همراه با یك حركت فكری– فلسفی است. در سیرتاریخ اندیشه بشری همواره دو نوع طرز تفكر به تدریج یا متناوب حاكم بودند. در دورانهایی مردم بیشتر منطقی و خردی فكر می كردند مانند“كانت ” فیلسوف معروف كه كتاب “خرد ناب” از اوست و امروزه نیز شاهد اندیشه های مدرن خردورزی در هنر و معماری هستیم كه بیشتر كاربردی است و زیبایی جایی در آن ندارد.در دوران هایی انسان ها بیشتر بینش اشراقی داشتند و در كنار دانش،از كشف و شهود نیز بهره مند می شدند. دورانهای منطقی و ریاضی به دوران ارسطویی و دوران های اشراقی به دوران افلاطونی معروف هستند.
بشر در آغاز هزاره سوم از یك عصر ارسطویی پا به عصر افلاطونی می گذارد .این حركت در تمام شئونات اجتماعی و تمام پدیده های اجتماعی ظاهر می شود از جمله در پزشكی و بهداشت كه نمود آن طب مكمل است كه كل نگر و سیستم اندیش است و تقلیل گرایی ندارد و به انسان به عنوان یك ابزار و ماشین نگاه نمی كند.این تغییر را تغییر زیر بنای فكری جامعه یا “پارادایم شیفت” می گویند. پزشكی مكمل نمایش تغییر زیر بنای فكری بشری وتغییر یك هزاره به هزاره دیگر است . انسان وارد سده ای می شود كه سده وحدت ذهن و بدن است و امروزه از تكنیك هایی كه ذهن و جسم را وحدت می بخشد مثل یوگا استفاده می شود.
امروزه تقریبا بیش از ۲۰ نوع طب جایگزین و مكمل از جمله هیپنو تراپی، كایرو پراكتی، همو پاتی، طب سوزنی، طب آیور ودا و …پذیرفته شده و در دانشگاه ها تدریس می شود و پزشكان آن در كشورهای بسیاری مطب و كلینیك دارند و حتی زیر پوشش بیمه هستند و كتابهای بسیاری در این زمینه به چاپ رسیده است. در فاصله ۷ سال از ۱۹۹۹۰ تا ۱۹۹۷ در آمریكا استفاده از طب مكمل از ۳۴% به ۴۲% رسید . تعداد ویزیت ها از ۴۰ میلیون به ۶۰ میلیون در سال و پولی كه پرداخته شد از ۱۴ بیلیون به ۲۷ بیلیون رسید. در همین مدت دفتر اولیه این پزشكی در آمریكا به مدیریت كل تبدیل شد.در بیش از ۷۵ دانشكده پزشكی در حال حاضر تدریس می شود .
بیمارستان های ویژه خود را دارد و سازمان های بیمه آنها را قبول كردند.بودجه های پژوهشی قابل توجهی به مؤسساتی كه طب جایگزین را اجرا می كردندداده شد از جمله اخیرا در یكی از دانشكده های معتبر بیش از دو میلیون دلار به یكی از مؤسساتی كه مراقبه تدریس می كردند داده شد تا در مورد تاثیرات مدیتیشن بر فشار خون تحقیق كنند.بنابراین بهتر است در كشور ایران نیز این پدیده نو (طب مكمل و جایگزین)به معیار پژوهش سنجیده شود و اگر شخصی در این زمینه روشی ارائه داد قبل از مخالفت و رد آن ، با دید علمی و غیر متعصبانه آن را مطالعه كرد و اگر مفید و مؤثر بود از آن استفاده نمود. حتی اگر این روش فقط برای یك گروه خاص یا یك سری از بیماری ها مؤثر بود می توان در همان محدوده آن را به كار گرفت و بهره برد. در غیر این صورت با نادیده گرفتن طب مكمل علاوه بر اینكه مردم از یك روش آسان و ارزان محروم می شوند، جامعه در معرض خطر بزرگی قرار خواهد گرفت. زیرا اگر قوانین این طب به درستی وضع نشود و افراد عالم و متخصص آن را به كار نگیرند این روش به دست افراد ناباب و غیر علمی می افتد و برخوردهای شدید با افراد ناباب نیز فایده ای ندارد زیرا این گروه مخفیانه عمل می كنند، خصوصا همان طور كه ذكر شد قشر مردم این روش ها را می خواهند.
طب مكمل هیچ وقت طب كلاسیك را نفی نمی كند و بسیاری از پزشك های طب مكمل اگر لازم باشد بیمار خود را به یك پزشك كلاسیك معرفی می كنند ولی متاسفانه در بین پزشكان كلاسیك بعضی ها به كلی طب مكمل را نادیده می گیرند و از خدماتی كه این طب برای انسان دارد چشم می پوشند.عكس العمل های بعضی پزشكان و سازمان های بهداشتی گاهی باعث بروز مشكلاتی می شود مثلا با برخورد های متعصبانه یا كوچك شمردن این طب و وضع مقررات سخت از رشد آن جلوگیری می كنند.بنابراین نظام پزشكی و مراكز تحقیقاتی و بهداشتی مسئول هستند كه اگر كسی در این زمینه ادعایی دارد آن را با معیار درست محك بزنند و آزمایش كنند و اگر مفید بود به وی اجازه درمان بدهند.امید است طب مكمل به طور علمی و كاربردی وارد دانشگاه شده و تدریس شود.
سخنرانی استاد مرحوم دكتر عباس روحبش در دانشگاه تهران
تهیه و تنظیم : نرگس عیوضی
منبع : مؤسسه یوگای علمی نوا


همچنین مشاهده کنید