پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هیجان منفور جنگ بر روی من


هیجان منفور جنگ بر روی من
● به بهانه اجرای دو نمایش ضدجنگ در تئاتر آمریكا
جنگ چیز خوبی نیست، اما می تواند نمایشنامه های خوبی را در دل خود پرورش دهد و اجرای اخیر دو نمایش درخشان در نیویورك درباره دو جنگ مختلف فرصت خوبی است تا مردم با هنر نمایشنامه نویسان در پرداختن به جنگ نه در كارزار بلكه در سالن های پرازدحام آشنا شوند. «پایان سفر» عنوان یكی از این دو نمایش و اثری كلاسیك از آر.سی شریف است كه در بحبوحه جنگ جهانی اول می گذرد و دیگری با نام «شهر رو به مرگ» از كریستوفر شین تأثیر مرگ یك سرباز آمریكایی در خاك عراق را بر روی همسر و برادر دوقلویش به نمایش می گذارد. در نمایش درخشان شریف، تماشاگر خود را به واقع در میانه یك كارزار واقعی می یابد و صدای انفجار توپ و تفنگ و شلیك گلوله در سالن بلاسكوبرادوی هیبت جنگ را برای او تداعی می كند. «پایان سفر» مخاطب خود را با وحشت و خفقان جنگ غافلگیر می كند و این همان چیزی است كه از فضای جنگ انتظار می رود.
در نمایش تكان دهنده شین این زبان و كاركردهای اجتماعی - عاطفی آن است كه به عنوان ابزاری برای انتقال احساسات واقعی شخصیت ها درباره حمله آمریكا به عراق و همچنین احساسی كه نسبت به یكدیگر دارند به كار گرفته می شود.
با وجود نقدهای مثبتی كه از نمایش «پایان سفر» شده فروش آن در گیشه ها چندان خوب نبوده اما «شهر رو به مرگ» در مقابل شاید به خاطر بحران كنونی موجود در عراق با استقبال تماشاگران بیشتری مواجه شده است. البته بخشی از تماشاگران این نمایش جزو میهمانان افتخاری مركز هنرهای نمایشی لینكن بوده اند كه از آنها برای دیدن این نمایش دعوت شده بود. افسانه های سلحشورانه و حكایت های مربوط به جنگ با تاریخ مردم یونان عجین بوده است و ملتی كه جنگ تروخان را در پیشینه خود داشته از فضای جنگ در اغلب نمایش های كلاسیك و حتی امروزی خود استقبال می كند.
رد جنگ را همچنین می توان در آثار بسیاری از نمایشنامه نویسان اروپایی از ویلیام شكسپیر بخصوص در نمایش «هنری پنجم» او گرفته تا برتولت برشت كه نمایش «ننه دلاور و بچه هایش» به گفته بسیاری یكی از ۳ نمایش برتر تاریخ قرن بیستم است، یافت.
تونونی كوشنر، نمایشنامه نویس معروف كه ۲ نمایش برتر دیگر قرن بیستم را «در انتظار گودو» از ساموئل بكت و پایان بازی از همین نمایشنامه نویس می داند، می گوید: وقتی دانشجو بودم «ننه دلاور» نخستین نمایشنامه ای بود كه از برشت خواندم و همین نمایش بود كه مرا یك عمر شیفته این نمایشنامه نویس بزرگ آلمانی كرد، وقتی نخستین بار آن را خواندم به معنای واقعی كلمه خشكم زد.»
همین شیفتگی بود كه او را به ترجمه این نمایشنامه سوق داد و اجرای جدیدی از آن تابستان سال گذشته با بازی مریل استریپ در سنترال پارك اجرا شد. او در این نمایش نقش زن دلیر و پرشهامتی را بازی می كند كه با واقعیت جنگ رودررو می شود اما این جنگ خانمانسوز در نهایت فرزندش را از او می گیرد.
نه تنها نمایش های درام بلكه موزیكال ها نیز از مضمون جنگ تأثیر بسیار پذیرفته اند. یكی از این موزیكال های درخشان South Pacific نام دارد كه در فضای جنگ اتفاق می افتد و این موزیكال كه در سال ۱۹۴۹ اثری بسیار موفق و پرفروش بود، برای تماشاگرانی كه تنها ۴ سال قبل پایان جنگ جهانی دوم را به چشم دیده بودند، اثری تكان دهنده اما روحیه بخش بود.
شخصیت پردازی ها در نمایش ها و داستان های جنگ محور اهمیت خاصی می یابند، چرا كه تأویل ها و برداشت های خاصی را در ذهن تماشاگر به جای می گذارند و در اینجاست كه مهارت كارگردانان این گونه نمایش ها نمود بیشتری می یابد.
دیوید گریندلی، كارگردان نمایش «پایان سفر» در برادوی كه به جز این نمایش، كار موفق دیگری را نیز در سال ۲۰۰۴ در لندن بر روی صحنه برده بود می گوید: «در مورد نمایش «پایان سفر» تماشاگران نسبت به ۲ چیز واكنش مثبت نشان داده اند. نخستین آن این است كه شخصیت ها بسیار واقعی هستند و خیلی از موقعیت ها براساس تجربیات واقعی خود شریف (نمایشنامه نویس) در خطوط مقدم نوشته شده اند، داستان این نمایش درباره فرمانده یك گروه پیاده نظام بریتانیایی در خاك فرانسه است. هیودنسی، در نقش استن هوپ، فرمانده این گروه پیاده نظام ناامیدانه سعی در فراموش كردن و چشم بستن بر وحشت جنگ دارد اما در عین حال سربازانش را به مبارزه ترغیب می كند.
گریندلی می افزاید: «دومین واكنش مثبت تماشاگران توانایی ذاتی و طبیعی او در پرداخت خود داستان است. برای تماشاگر این نمایش آگاهی درونی از این كه سربازان با بیرون آمدن از سنگرهای خود به هلاكت خواهند رسید به هیجان مضاعفی در وجود آنان دامن می زند. شریف بر ساختار دراماتیك این نمایش چیرگی و تسلط كامل دارد.
این تسلط در نمایش تكان دهنده «شین» كه در یكی از سالن های مركز هنرهای نمایشی لینكلن در آمریكا بر روی صحنه رفته است، نیز دیده می شود. «شهر رو به مرگ» كوتاه اما در متن چند لایه است. این نمایش ۹۰ دقیقه ای با نشان دادن برخی صحنه ها همچون مكالماتی كه میان یكی از برادرهای دوقلو با همسر برادرش صورت می گیرد و یا آخرین دیدار زن با شوهرش پیش از عازم شدن به عراق حقایق تلخ بسیاری را منعكس می كنند.
شین در توضیح این كه نمایشنامه «شهر رو به مرگ» چگونه در ذهن او شكل گرفت، می گوید: «به این موضوع كه حرف هایی كه مردم با همدیگر درباره جنگ عراق می زدند چطور انعكاس بخش دنیای درونی آنها بود علاقه مند شده بودم. او می گوید: «وقتی جنگ درگرفت خودش به تنهایی موضوع خیلی مهمی بود و گوش دادن به صحبت های دوستان و آشنایانم درباره جنگ و مقایسه گفته های آنها با شیوه ای كه آنها زندگی های شخصی خود را از پیش می برند، برایم جالب توجه بود.»
این نمایشنامه نویس ۳۱ ساله توضیح می دهد: «برای مثال خیلی از آنهایی كه می شناختم از جورج بوش به خاطر دروغ گفتن به مردم آمریكا متنفر و عصبانی بودند اما متوجه شدم كه خیلی از همین آدم ها با دروغ گفتن در زندگی شخصی خودشان مشكلی نداشتند. همچنین به طرز مشابهی متوجه شدم خیلی از این آدم هایی كه مخالف جنگ بودند، حاضر به اعمال خشونت با اطرافیان خود در زندگی های شخصی شان بودند.»
«در شهر رو به مرگ» شین به دوگانگی میان احساسات ظاهری شخصیت ها درباره جنگ و اخلاق مداری شخصی آنها می پردازد و سعی در یافتن این پاسخ دارد كه آیا می توان این دوگانگی را پذیرفت یا باید شاهد رودررویی آنها با یكدیگر بود.
واكنش تماشاگران چه در لندن و چه در نیویورك به دو نمایش «پایان سفر» و «شهر رو به مرگ» متفاوت بود. شین توضیح می دهد: «در انگلیس اجرای «شهر رو به مرگ» بااحساس گناهكاری بیشتری برای من همراه بود چون یك آمریكایی داشت در یك كشور بیگانه مستقیماً از كشور و مردم خودش انتقاد می كرد و به رفتار ریاكارانه آنان ایراد می گرفت. بنابراین، فكر می كنم در تماشاگران یك جور هیجان برای كشف و رسوا كردن ماهیت كار یك آمریكایی یاغی كه در یك كشور بیگانه نمایشش را بر روی صحنه می برد، وجود داشت.
در اینجا (نیویورك) برعكس از این هیجان خبری نیست و این هیجان بخشی از تجربه تماشاگر از این نمایش نیست. با این حال، فكر می كنم بیشتر از هیجان این نمایش به مسائل دردناك و غم انگیز آراسته شده است.
نمایش شریف كه تقریباً ۸۰ سال پیش برای نخستین بار در لندن اجرا شده بود بیشتر یك اثر كلاسیك برای مخاطبان بریتانیایی است. گریندلی می گوید: «در انگلیس، ما با این نمایش آشنا هستیم و متن آن در كتاب های درسی و آموزشی هست اما اجرای جدید ما انتظارات را بالاتر برد اما در آمریكا تماشاگران با این نمایشنامه آشنا نیستند و در نتیجه درك آن برای آنها دشوارتر است.
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید