چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به نمایشگاه آثار ناصر اویسی


نگاهی به نمایشگاه آثار ناصر اویسی
ناصر اویسی، متولد ۱۳۱۳ تهران، از فعالان مكتب سقاخانه، برنده مدال طلا و دیپلم مخصوص نمایشگاه بین المللی كامپیون ایتالیا (۱۳۴۷). از آثار او چند كتاب تاكنون در ایران و ایتالیا و آمریكا به چاپ رسیده است. این روزها مجموعه ای از آثار اویسی در گالری هما به نمایش درآمده است كه به بررسی این آثار می نشینیم:
ناصر اویسی سال ها به ثبت موتیف ها و نقوشی دلمشغول بوده كه امروزه با نام او و امضای او برای همیشه به ثبت رسیده است.
حفظ این حال و هوا، فارغ از جغرافیا به چه معنایی است؟ اویسی با واژگانی محدود سال های سال است كه شعر رنگی اش را بر صفحه نقش می كند، او با وسواس و دقت واژگان تصویری اش را از دل تاریخ هنر ایران استخراج كرده است.
فضای آثار اویسی به سرزمینی رؤیایی شبیه است كه در آن نه دشنامی رد و بدل می شود و نه خشمی می تركد. در این سرزمین دلدادگان و امیرزادگان و سواركاران در تابش نوری طلایی و در متن رنگ هایی ارغوانی از مقابل چشم می گذرند.
استنباط اویسی از ایران و هنر ایرانی جلوه ای فاخر و چشم نواز از نام ایران و فرهنگ ایرانی را در معرض نگاه مردم دنیا قرار می دهد.
ناصر اویسی با نگاهی ژرف و عالمانه به تاریخ هنر ایران خیره شده و با حساسیتی هنرمندانه به صید زیباترین كرشمه های هنر ایرانی پرداخته است.
رنگ های تابناك نگارگری ایرانی آنچنان با جان او درآمیخته كه او به روانی و مهارت هرگاه كه بخواهد تابشی درخشان از آنها را بر بوم خود منعكس می سازد.
ناصر اویسی در ملتقای سنت و مدرنیسم، در شرایطی كه نوشدن و با هنر نو درآمیختن به عنوان یك مد فرهنگی مطرح می شود، نه از نو شدن سرباز می زند و نه الزاماً در قید سنت متوقف می شود.
او از جمله نقاشانی است كه «حقیقت» هنر ایرانی و «واقعیت» تكنیك غرب را در جشنی اغواگر به هم می آمیزد.اویسی در بسیاری از آثارش بیشتر یك «تصویرگر» یا illustrator (ایلوستراتور) است تا یك «نقاش» یا painter.
برخی از نظریات این ویژگی را به عنوان یك عیب و نقص مطرح كرده اند، در اینجا باید بگویم اینان سخت در خطایند، چرا كه همه تاریخ نگارگری ایرانی بیشتر به «تصویرگری» یا illustration (ایلوستراسیون) نزدیك است تا به «نقاشی» یا painting به معنای خالص آن.ردپای تصویرگری در آثار ناصر اویسی پیوند درونی او را با نگارگری ملی و سنتی ما بیشتر نمایان می سازد.
اهمیت این نكته از آنجا ریشه می گیرد كه در تابلوهای اویسی نمی توان نوعی التقاط و دوگانگی فنی وزیباشناسانه پیدا كرد، چرا كه او در محدوده های نوعی تصویرگری، ساختار آثارش را سروسامان می دهد. در حالی كه نشت و نفوذ عناصر هنر ملی و موتیف های سنتی در نقاشی معاصر ما در نیم قرن گذشته همواره با نوعی التقاط و دوگانگی دیدگاه و تكنیك همراه بوده است؛ تركیب و تلفیق مشمئزكننده ترشحات رنگی و بافت ها و سطوح انتزاعی با نوعی فیگوراتیزم پنهان در لابه لای این سطوح، نزد برخی از نقاشان حتی صاحب نام امروزی ما، هرگز قادر به ثبت هنر ملی، معاصر با جهان امروز نبوده و نیست. این كه زلف و چشم بادامی و لب را ناگهان از پس و پشت سطحی كه با شیوه نقاشان آبستره فراهم شده، محتضرانه ترسیم می كنند، تمهیدی ناشیانه است كه از روی كج فهمی و عدم درك همین نكته ناشی می شود.
نگارگری ایرانی و اصولاً هنر ایرانی بیشتر می تواند تصویرگری معاصر و گرافیك امروز ما را تغذیه كند تا نقاشی ما را.
هنر نقاشی به این معنا كه امروزه در جهان مطرح است هرگز در هنر ایرانی سابقه ندارد. بوم و رنگ و روغن و سه پایه و قاب و گالری حدود یك قرن است كه به محیط هنری ما وارد شده است. در زمان قاجار به كسانی كه با ابزار هنر اروپایی یعنی رنگ و روغن و بوم و سه پایه كار می كردند، «فرنگی ساز» می گفتند. در طول تاریخ طولانی هنر ایرانی، هنرمند هرگز اثری را به قصد قاب شدن و به دیوار آویختن خلق نمی كرده است.
چرا كه فرهنگ ایرانی همواره مبتنی بر كلام، آن هم كلام مرصع و شاعرانه بوده است. این فرهنگ برای ثبت كلام و اندیشه هایی كه با واژه هستی می یافته اند، قالب «كتاب» را برگزیده و كتاب نزد نیاكان ما مجموعه كاملی از خوشنویسی، تذهیب، نگارگری، تشعیر و ... بوده است.
اساساً بهره گیری از هنر ملی ایرانی بیشتر به كار تصویرگری و گرافیگ معاصر می آید تا نقاشی ما.
شایستگی ناصر اویسی این بوده است كه زیبایی هنر ملی را در جهان امروز برای ما كشف و همچون نگینی گرانسنگ محافظت كند.او به گسترش و توسعه موتیف های هنر ملی پرداخته است و آنها را از محدوده كوچك صفحات كتاب های مصور به سطوح وسیع بوم نقاشی انتقال داده است.
چنین انتقالی از نخستین و بنیادی ترین تفاوت های آثار اویسی با آثار پیشینیان ماست. تفاوت دیگر به مصرف ماتریال و ابزار كار مربوط می شود كه بالطبع او از ابزار و مصالح این زمانه استفاده كرده و به سراغ رنگ های گیاهی شنگرف و اخرا كه در گذشته ها رایج بوده نرفته است و از همین رنگ های صنعتی و شیمیایی موجود در شرایط حاضر بهره گرفته است. شیوه پردازش و قلم گیری و طراحی ناصر اویسی به شیوه نقاشی مدرن است، اما نقشمایه هایش را از تاریخ هنر ایران به وام گرفته است.
ایستادن در چنین وضعی از او نقاشی با خصوصیات منحصر به فرد می سازد. او، «حقیقت» را در آثار هنر ایرانی و ابزار تحقق حقیقت را از دنیای مدرن كسب كرده است.
چنین تجربه ای را هنرمندان بسیاری از ممالك غیرغربی از سرگذرانده و با تداوم آن و عبور از آزمون و خطا وانتقال به نسل های بعدی به نوعی تشخص و هویت هم ملی و هم بین المللی دست یافته اند.
به طور كلی، ناصر اویسی در جایی ایستاده است كه هدف آن دستیابی به چنین موقعیتی است. فوكوتساوا یوكیجی، اندیشمند ژاپنی در كتاب «نظریه تمدن» می نویسد:
«چیزهای غربی را بگیر، با نیروهای ژاپنی بپالا وآنها را به پیش بران» این جوهر مبحثی است كه فوكوتساوا یوكیجی توانسته است بر آن روشنایی بیفكند.
پالایش هنر با بهره مندی از ثروت ملی و دانش بین المللی در شرایطی كه هنرمند در آب و خاك پدری نفس می كشد، كاری شدنی است.
موژان دلبرانه چهره های زیبای ایرانی اش در قلب واشنگتن هنوز هم پركرشمه و خواب آلود، نرگس نیم شكفته ای را می مانند كه بوی وطن می دهند، مهپاره هایی كه با دوستان اویسی از لابه لای اوراق كتب مصور از خوابی طولانی بیدار شده و بر بوم نقاشی های او رؤیایی ایرانی را انشا می كنند.
از نظر تبارشناسی، ناصر اویسی نه در دنباله راهی كه كمال الملك گشود قرار دارد و نه یكسره به جریان موسوم به مدرنیسم تعلق دارد. او و شماری از همنسلان اش راه میانه را برگزیدند، راهی كه به مكتب سقاخانه شهرت یافت.
هر یك از جریانات یادشده در چند دهه اخیر نمایندگان و پیشروانی را در رأس خود به جامعه هنری كشور معرفی كرده اند. این كه كدام یك از این جریان ها (ادامه دهندگان راه كمال الملك ـ مدرنیست ها ـ جریان های شبیه به مكتب سقاخانه) نبض زمانه را بازمی تابانند و نقاش دوران خود به حساب می آیند، مبحث جداگانه ای است؛ اما نمی توان از بیان این نكته غافل بود كه جدی ترین نقدی كه می توان به آثار ناصر اویسی وارد كرد آن است كه او و نقاشان دیگری كه از پنجره ای مشابه او به هنر می نگرند هر جا كه «ایرانی» بودن را منظور قرار می دهند، تعبیری قدیمی از مفهوم ایرانی عرضه می كنند. در نظر ناصر اویسی ایرانی یعنی چهره های مینیاتوری و ...
مدرن در نظر او امری است همچون كالایی وارداتی و غربی. بن مایه این اندیشه با تحولات زمانه متحول نشده است، لذا جذابیت های هنر ملی در سازوكاری مدرن آنقدر دلفریب است كه آثار ناصر اویسی را تا مدت ها تماشایی و دیدنی می نمایاند.ناصر اویسی نقاش در آستانه هزاره سوم نیست، او روبه تاریخ و دل به لرزش نگاهی دارد كه فریفته شیرینكاری ها و زیباسازی های هر دم از راه رسیده اش دارد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید