سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا
عبید زاکانی
سرودن اشعار سیاسی در ادبیات کهن ایران سابقهی چندانی ندارد. بسیاری از شاعران عملاً وابسته به حکومت بودند و سقف معیشت را بر ستون مدیحهسرایی استوار کرده بودند. عدهای دیگر هم در خلوت خانقاهی دنج به سیر و سلوک مشغول بودند و از کار دنیا بیخبر. کمتر کسی مانند ناصرخسرو پیدا میکنیم که چون شیری بر فراز کوههای یمگان بایستد و بخواند:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی درّ لفظ دری را
با این حال سرودههای انتقادی او نیز بر مبنای تعارض مذهبی با اصحاب قدرت استوار است و نمیتوان آنها را صرفاً سیاسی دانست. پس از حملهی مغول، بهتدریج فضای بستهی سیاسی و خشونت و نقدناپذیری حاکمان، شاعران آگاه و مردمی را به نمادگرایی کشاند. در شعر حافظ این قبیل نمادها فراوانند: محتسب، واعظ، زاهد و ... قصیدهی ٩٠ بیتی «موش و گربه» نیز که هم از نظر ساختار زبانی و هم در فضاسازی یک شاهکار تمامعیار محسوب میشود، دارای زبانی نمادین است.
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
بخوانم از برایت داستانی
که در معنای آن حیران بمانی
در این داستان که سرودهی مشهور عبید زاکانی است، گربهای فریبکار از شهر کرمان به جنگ پادشاه موشها در فارس میرود. این گربه نماد امیر مبارزالدین حاکم منفور کرمان است که به جنگ شاه شیخ ابواسحاق اینجو شاه جوان و محبوب شیراز رفت. توبهی گربه در این داستان نیز اشارهای است به توبهی معروف امیر مبارزالدین و بیعت او با خلیفهی مصر که خمخانه شکست و محتسبی پیشه کرد و در لباس دین به قتل مخالفانش پرداخت. این داستان دلنشین را که زبانی بسیار ساده و امروزی دارد با هم میخوانیم.
ای خردمند عاقل و دانا
قصهی موش و گربه برخوانا
قصهی موش و گربهی مظلوم
گوش کن همچو در غلطانا
از قضای فلک یکی گربه
بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینهاش چو سپر
شیر دم و پلنگ چنگانا
از غریوش به وقت غریدن
شیر درنده شد هراسانا
سر هر سفره چون نهادی پای
شیر از وی شدی گریزانا
روزی اندر شرابخانه شدی
از برای شکار موشانا
در پس خم مِی نمود کمین
همچو دزدی که در بیابانا
ناگهان موشکی ز دیواری
جست بر خم مِی خروشانا
سر به خم برنهاد و مِی نوشید
مست شد همچو شیر غرانا ...
ادامهی داستان موش و گربه
گفت کو گربه تا سرش بکنم
پوستش پرکنم ز کاهانا
گربه در پیش من چو سگ باشد
که شود روبهرو به میدانا
گربه این را شنید و دمنزدی
چنگ و دندان زدی به سوهانا
ناگهان جست و موش را بگرفت
چون پلنگی شکار کوهانا
موش گفتا که من غلام توام
عفو کن بر من این گناهانا
گربه گفتا دروغ کمتر گوی
نخورم من فریب و مکرانا
میشنیدم هر آنچه میگفتی
آروادین قحبهی مسلمانا
گربه آن موش را بکشت و بخورد
سوی مسجد شدی خرامانا
دست و رو را بشست و مسح کشید
ورد میخواند همچو ملانا
بارالها که توبه کردم من
ندرم موش را به دندانا
بهر این خون ناحق ای خلاق
من تصدق دهم دو من نانا
آنقدر لابه کرد و زاری کردی
تا به حدی که گشت گریانا
موشکی بود در پس منبر
زود برد این خبر به موشانا
مژدگانی که گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
بود در مسجد آن ستوده خصال
در نماز و نیاز و افغانا
این خبر چون رسید بر موشان
همه گشتند شاد و خندانا
هفت موش گزیده برجستند
هر یکی کدخدا و دهقانا
برگرفتند بهر گربه ز مهر
هر یکی تحفههای الوانا
آن یکی شیشهی شراب به کف
وان دگر برههای بریانا
آن یکی طشتکی پر از کشمش
وان دگر یک طبق ز خرمانا
آن یکی ظرفی از پنیر به دست
وان دگر ماست با کره نانا
آن یکی خوانچهی پلو بر سر
افشره آب لیمو عمانا
نزد گربه شدند آن موشان
با سلام و درود و احسانا
عرض کردند با هزار ادب
کای فدای رهت همه جانا
لایق خدمت تو پیشکشی
کردهایم ما قبول فرمانا
گربه چون موشکان بدید بخواند
رزقکم فی السماء حقانا
من گرسنه بسی بسر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهای دگر
از برای رضای رحمانا
هرکه کار خدا کند به یقین
روزیش میشود فراوانا
بعد از آن گفت پیش فرمائید
قدمی چند ای رفیقانا
موشکان جمله پیش میرفتند
تنشان همچو بید لرزانا
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز میدانا
پنج موش گزیده را بگرفت
هر یکی کدخدا و ایلخانا
دو بدین چنگ و دو بدان چنگال
یک به دندان چو شیر غرانا
آن دو موش دگر که جان بردند
زود بردند خبر به موشانا
که چه بنشستهاید ای موشان
خاکتان بر سر ای جوانانا
پنج موش رئیس را بدرید
گربه با چنگها و دندانا
موشکان را از این مصیبت و غم
شد لباس همه سیاهانا
خاک بر سر کنان همی گفتند
ای دریغا رئیس موشانا
بعد از آن متفق شدند که ما
میرویم پای تخت سلطانا
تا به شه عرض حال خویش کنیم
از ستمهای خیل گربانا
شاه موشان نشسته بود به تخت
دید از دور خیل موشانا
همه یکباره کردنش تعظیم
کای تو شاهنشهی بدورانا
گربه کرده است ظلم بر ماها
ای شهنشه اولم به قربانا
سالی یک دانه میگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
این زمان پنج پنج میگیرد
چون شده تائب و مسلمانا
درد دل چون به شاه خود گفتند
شاه فرمود کای عزیزانا
من تلافی به گربه خواهم کرد
که شود داستان به دورانا
بعد یک هفته لشگری آراست
سیصد و سی هزار موشانا
همه با نیزهها و تیر و کمان
همه با سیفهای برانا
فوجهای پیاده از یک سو
تیغها در میانه جولانا
چون که جمع آوری لشگر شد
از خراسان و رشت و گیلانا
یکه موشی وزیر لشگر بود
هوشمند و دلیر و فطانا
گفت باید یکی ز ما برود
نزد گربه به شهر کرمانا
یا بیا پایتخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
موشکی بود ایلچی ز قدیم
شد روانه به شهر کرمانا
نرمنرمک به گربه حالی کرد
که منم ایلچی ز شاهانا
خبر آوردهام برای شما
عزم جنگ کرده شاه موشانا
یا برو پایتخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
گربه گفتا که موش گه خورده
من نیایم برون ز کرمانا
لیکن اندر خفا تدارک کرد
لشگر معظمی ز گربانا
گربههای براق شیر شکار
از صفاهان و یزد و کرمانا
لشگر گربه چون مهیا شد
داد فرمان به سوی میدانا
لشگر موشها ز راه کویر
لشگر گربه از کهستانا
در بیابان فارس هر دو سپاه
رزم دادند چون دلیرانا
جنگ مغلوبه شد در آن وادی
هر طرف رستمانه جنگانا
آنقدر موش و گربه کشته شدند
که نیاید حساب آسانا
حملهی سخت کرد گربه چو شیر
بعد از آن زد به قلب موشانا
موشکی اسب گربه را پی کرد
گربه شد سرنگون ز زینانا
الله الله فتاد در موشان
که بگیرید پهلوانانا
موشکان طبل شادیانه زدند
بهر فتح و ظفر فراوانا
شاه موشان بشد به فیل سوار
لشگر از پیش و پس خروشانا
گربه را هر دو دست بسته بهم
با کلاف و طناب و ریسمانا
شاه گفتا به دار آویزند
این سگ روسیاه نادانا
گربه چون دید شاه موشان را
غیرتش شد چو دیگ جوشانا
همچو شیری نشست بر زانو
کند آن ریسمان به دندانا
موشکان را گرفت و زد به زمین
که شدندی به خاک یکسانا
لشگر از یک طرف فراری شد
شاه از یک جهت گریزانا
از میان رفت فیل و فیلسوار
مخزن تاج و تخت و ایوانا
هست این قصهی عجیب و غریب
یادگار عبید زاکانا
جان من پندگیر از این قصه
که شوی در زمانه شادانا
غرض از موش و گربه برخواندن
مدعا فهم کن پسر جانا
منابع
- وبگاه آفتاب
- محمود کتبی، تاریخ آل مظفر، تهران ١٣٣٥
- وبگاه آفتاب
- محمود کتبی، تاریخ آل مظفر، تهران ١٣٣٥
منبع : دو هفته نامه فروغ
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت عملیات وعده صادق سید ابراهیم رئیسی حجاب ایران و پاکستان مجلس دولت سیزدهم رئیس جمهور
تهران بارش باران سیل پلیس قتل شهرداری تهران فضای مجازی آتش سوزی قوه قضاییه سلامت وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم مالیات
ترانه علیدوستی کتاب رادیو سریال تلویزیون انقلاب اسلامی سینمای ایران نمایشگاه کتاب فیلم سینما تئاتر معماری
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین ترکیه اتحادیه اروپا اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا سردار آزمون رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان باشگاه استقلال فوتسال
گوگل همراه اول ایلان ماسک موبایل اپل شیائومی هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
یبوست پیری صبحانه