شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


جامعه پذیری و مسئله تقلید


جامعه پذیری و مسئله تقلید
جامعه پذیری عاملی است كه انسان های پراكنده و متفرق راتشكل داده و «من» های افراد را تبدیل به «ما» می نماید.تقلید مطلوب و پیروی از اعمال و روش های مطلوب نیكان و دستورات الهی موجب می شود تا انسان ها در عرصه حیات خویش، بهترین راه را انتخاب كنند و به سعادت و موفقیت نایل شوند.
این مقاله با نگاهی به جامعه پذیری و ارتباط آن با تقلید مطلوب از دیدگاه قرآن مجید درپی آن است كه نقش تقلید پسندیده را در عرصه تعاملات اجتماعی افراد بررسی كرده و ضمناً نگاهی كوتاه نیز به تقلید نامناسب داشته است. با هم مطلب را ازنظر می گذرانیم:
● اهمیت و ضرورت بحث
یكی از مهم ترین مسئله در جامعه شناسی بلكه در علوم اجتماعی، مسئله جامعه پذیری است. فرآیند بقا و ثبات اجتماعی هر جامعه ای به این مهم بستگی دارد كه نسل امروز چگونه اطلاعات و داده های اجتماعی خود را به نسل فردا منتقل می سازند و آنان را برای حفظ نظم موجود اجتماعی تشویق و ترغیب می نمایند و به سخنی روشن تر و درست وادار و مجبور می سازند كه آن چه را به عنوان تمدن و فرهنگ هر جامعه شناخته می شود و دستاورد نسل ها و نیاكان است، اتخاذ كنند و بدان پای بند باشند و همان را به عنوان واسطه به نسل های آینده منتقل سازند.
از این روست كه جامعه پذیری دغدغه همه كسانی است كه خواهان حفظ و بقای فرهنگی و نظم اجتماعی جامعه هستند. به نظر می رسد كه دولت مردان و اهالی سیاست به این مهم دلبستگی بیشتری دارند و در این راه از دانشمندان علوم دیگر اجتماعی از جامعه شناسان تا روان شناسان بهره می گیرند تا به هدف خود برسند؛ زیرا حفظ نظم اجتماعی و فرهنگی كه مشروعیت دولت ها و حكومت ها بدان وابسته است و برآورد هدف امنیت روحی و اجتماعی جامعه به حفظ سنت ها و قوانین و فرهنگ آن است كه تنها ازطریق جامعه امكان پذیر است.
برای انتقال فرهنگی از نسلی به نسل دیگر در جوامع گذشته، حفظ سنت های قبیله ای و تأكید و توبیخ و مجازات متخلفان امری ضروری بود و هركس از سنت ها و قوانین شفاهی و مكتوب جامعه عدول و تخلف می كرد به سختی مجازات و یا از جامعه طرد و یا از منطقه زیست خود رانده می شد.
در جامعه امروز این مهم به مدارس و دانشگاه ها و رسانه های جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون سپرده شده است. این ها مهم ترین ابزار قدرت دولت هاست؛ زیرا بدون آن هرگز نمی توانند قدرت خود را حفظ و یا در جامعه تعمیم و گسترش دهند. اكنون مدارس و رسانه ها با نفوذ در خلوت ترین مراكز یعنی خانه، نه تنها به جامعه پذیری نسل نو كمك می كند بلكه در هدایت افكار و اندیشه ها و حضور قوی تر و جدی تر قدرت نیز یاری می رسانند.
● ارتباط جامعه پذیری با تقلید
مسئله ای كه امروز با آن مواجه ایم این پرسش اساسی است كه مسئله جامعه پذیری ارتباطی تنگاتنگ با مسئله ای به نام تقلید دارد. برای حفظ ارزش های جامعه و انتقال فرهنگی از نسلی به نسل دیگر، بدون تأكید بر ابزار تقلید امكان پذیر نیست.
از این رو، هر جامعه می كوشد تا نسل آینده خود را برپایه سنت ها و فرهنگ های خود بپروراند و آموزش دهد. بنابراین همواره بر نقش تقلید تأكید می شود و به روش های مختلف و متنوع نسل آینده را به تقلید از شیوه و سنت های نسل كنونی فرا می خوانند. تقلید از نیاكان به عنوان نخستین گام و مهم ترین آن ها برای حفظ جامعه و نظم ثابت و مستقر آن است كه آرامش فردی و امنیت جمعی را تضمین می كند.
از سوی دیگر مسئله تقلید درنظر بسیاری از مردم تحصیل كرده (نه نخبگان و دانشمندان و یا توده مردم) امری مذموم و ناپسند است؛ زیرا درنظر این دسته از مردم، تقلید موجبات عقب افتادگی جامعه را فراهم آورده و به خرافات و امور بیهوده و لغو در جامعه دامن می زند. به نظر می رسد كه قرآن در بسیاری از آیات خود با این دسته همراه و هم نواست و آنان را بر نكوهش اهل تقلید تشویق و ترغیب می نماید.
در برابر این دسته نخبگان و دانشمندان به ویژه اندیشمندان علوم اجتماعی و انسانی بر مسئله تقلید و اهمیت آن پافشاری كرده و آن را عاملی مهم برای جامعه پذیری نسل آینده و آرامش روحی فردی و امنیت جمعی جامعه برمی شمارند و همگام و همراه با توده مردم بر حفظ سنت ها ازطریق تقلید تأكید می ورزند.اكنون این پرسش خودنمایی می كند كه آیا تقلید امری مفید و سازنده است و یا نه؟ نگره قرآن به مسئله تقلید چیست؟ آیا می توان رهایی برای جمع معقول و مقبولی یافت تا هم تقلید تعدیل شود و هم جامعه پذیری از راه آن انجام پذیرد؟ نگره قرآن برای جمع میان آن دو چیست؟
● انواع تقلید
تقلید كه به معنای چیزی را ملازم كسی یا شخصی قرار دادن و گردن نهادن به كاری است، در نگره قرآن با دو شكل مختلف روبه رو شده است؛ از سوی برخی از آیات بر درستی تقلید و پیروی از آن تأكید دارد و در برخی از آیات به شدت از تقلید نكوهش شده و اهل تقلید را سرزنش كرده است كه راه عقل را نمی پیمایند.
به نظر می رسد كه در نگاه قرآنی تقلید را می توان به دوگونه اصلی دسته بندی كرد: تقلید پسندیده و تقلید ناپسند؛ ریشه این دسته بندی را می بایست در موضوعات و موارد و مصادیق آن جست. به این معنا كه دسته بندی بر پایه موضوع تقلید انجام می گیرد. برخی از موضوعات چنان هستند كه تقلید درآن ها پسندیده و سزاوار است ولی در برخی دیگر باید از تقلید پرهیز كرد.
الف) تقلید پسندیده
با این همه امر تقلید زمانی پسندیده است كه برپایه مبانی عقلانی و یا عقلایی باشد. به سخنی دیگر تنها موضوعات موجب نمی شود كه امر تقلید را پسندیده و یا مثبت سازد و یا به صورت امری ناپسند و منفی درآورد، بلكه آن چه معیار و ملاك اصلی در دسته بندی است، عقلانی و یا عقلایی بودن تقلید در آن موضوع و یا مورد است. در آیات قرآنی بر پایه این معیار كلی است كه موضوعات و موارد دسته بندی شده است. در همه مواردی كه قرآن، تقلید را برپایه امور عقلانی و یا عقلایی نمی یابد، اهل تقلید را سرزنش می كند.
برای شناخت مواردی كه در آیات قرآن به عنوان تقلید پسندیده و ممدوح یاد شده است می توان این معیار را شناسایی و ردگیری كرد. قرآن این ملاك را در آیات چندی چون آیه ۱۷۰ سوره بقره و آیه ۱۰۴ سوره مائده و آیه ۴۳ سوره مریم بیان می كند.
برخی ملاك هدایت گری و علم را بدان افزوده اند و بر این باورند كه در مواردی كه علم و هدایت به راستی و حق نیز وجود دارد می توان حكم به پسندیدگی تقلید نمود. باید گفت دو ملاك و معیار اخیر یعنی علم و هدایت یافتگی را كه در همین آیات نیز بیان شده است، می توان به عنوان حكم عقل و یا عقلایی دسته بندی كرد.
به سخن دیگر، هر جایی كه عقل یا عقلا به جهت عاقل بودن حكم به پسندیدگی تقلید كنند، آن موارد می تواند مصداقی از تقلید مثبت و پسندیده باشد. هدایت یافتگی و حق جویی امری پسندیده در نزد عقلا است از این رو تقلید در این موضوع را نیز پسندیده می یابند. با این همه می توان همه این سه گانه را به یگانه ای بازگشت داد و حكم عقل و عقلا را به عنوان حاكم و معیار درستی تقلید برشمرد.
تقلید در این بخش از آن رو درست و پسندیده است كه تقلید از روی آگاهی و علم و عقل است و مصداق تقلید كوركورانه شمرده نمی شود. چنان كه تقلید از اهل علم در رفتار و اندیشه و بینش هرگز به معنای تقلید صرف به شمار نمی آید؛ زیرا ریشه این تقلید حكم عقل و یا عقلاست و از مبنا و پایه درست و راستین برخوردار می باشد.
در آیه شریفه ۴۳ و ۴۴ سوره نحل از رجوع و پرسش از اهل ذكر و اهل علم در مواردی كه دانش و علم بدان ندارند، سخن رفته است و به صورت آموزه دستوری مردمان را بدان سو و به كارگیری آن تشویق و ترغیب نموده است. این امر و فرمان به پرسشگری و در نتیجه تقلید و پیروی از آگاهان صادق از آن روست كه عقل و عقلا آن را پسندیده می شمارند و در حقیقت دستور قرآن در این باره امری ارشادی به حكم عقل و عقلا در پیروی جاهل از عالم است كه تقلیدی پسندیده و بر پایه معیارهای عقلانی و عقلایی می باشد. (المیزان ج ۱۲ ص ۲۵۹ و نیز روح المعانی ج ۸ جزء ۱۴ ص ۲۱۹)
در تمامی مواردی كه قرآن سخن از تقلید مثبت و پسندیده به میان آورده است، ملاك و معیار عقلانی و عقلایی بودن را می توان در آن جست. به سخنی دیگر، تقلید اگر امر پسندیده است با تحقق شرایطی است كه آدمی باید آن را احراز نماید. از جمله این شرایط، تقلید آگاهانه و عالمانه و عاقلانه مقلدان است.مقلد باید خود به علم و عقل دریابد كه این پیروی و ملازمت برپایه اصول و مبانی عقلانی و عقلایی درست و صحیح است. شرط دیگر آن است كه علم و عقل كسی كه از او تقلید می شود احراز شود و سوم آن كه تقلید در امور مشروع، معقول و یا مقبول عقلایی باشد. (آیات ۱۰۴ سوره مائده، ۱۷۰ سوره بقره، ۴۳ و ۴۴ سوره نحل و ۷ سوره انبیا و غیر آن) قرآن می كوشد تا جامعه وامتی شاهد و نمونه ای ایجاد كند كه اسوه و الگوی جوامع دیگر باشد؛ از این رو برپایه اصول عقلایی و عقلانی، جامعه را هدایت و رهبری می نماید.
بنابراین به جنبه هایی چون علم گرایی و آگاهی بخشی و هدایت گری توجه و تاكید می ورزد. حتی قرآن اصرار دارد كه اگر قرار است كه انسانی هلاك شود و یا جامعه ای نابود گردد، این نیستی و نابودی می بایست با «دلیل و حجت» و بر پایه اصول عقلایی و عقلانی باشد و كسی به جهالت راه نیستی را نپیماید.
از این رو بر مساله ای به نام حجت و برهان نهایی اهتمام شدیدی می ورزد و می فرماید: لیهلك من هلك عن بینه و یحیی من حی عن بینه ؛ تا هر كس كه می خواهد هلاك و نابود شود برپایه دلیل روشن هلاك شود و هر كس كه می خواهد زنده و پاینده بماند برپایه دلیل روشن زنده بماند. (انفال آیه ۴۲) از این كه انسانی خود را بدون دلیل و به دور از عقلانیت و عقلائیت و تنها به جهت تقلید به هلاكت و نیستی بیافكند، سرزنش می كند و می فرماید: خود را به دست هایتان به هلاكت نیافكنید. (بقره آیه ۱۹۵) تقلیدی كه آدمی را به سوی گمراهی و نیستی در دنیا و عذاب اخروی سوق می دهد.
ب) تقلید ناپسند
اما تقلید مذموم و ناپسند، تقلیدی است كه برخوردار از ملاك عقلی و عقلایی نباشد. اگر تقلید از نیاكان مذموم و ناپسند شمرده شده است تنها به علت فقدان شرایط تقلید صحیح و پسندیده است وگرنه اگر این ملاك در آن ها یافت و رعایت شود، هرگز تقلید از نیاكان امری مذموم و ناپسند نخواهد بود. به این معنا كه قرآن تنها مواردی از تقلید از نیاكان را مذموم و ناپسند برمی شمارد كه این ملاك و شرایط آن رعایت نشده باشد.
تقلیدهای كه برخاسته از ریشه هایی چون تعصب قومی و خانوادگی و قبیله ای باشد از نظر قرآن مذموم شمرده می شود؛ زیرا در این نوع تقلیدها، شرط عقلی و یا عقلایی كه مقبولیت تقلید را ثابت كند وجود ندارد. از این رو در آیات بسیاری چنین تقلید را نكوهش كرده و اهل آن را سزاوار سرزنش دانسته است. (بقره آیه ۱۷۰ و مائده آیه ۱۰۴ و اعراف آیه ۷۰ و ۱۷۳ و یونس آیه ۷۸ و ده ها آیه دیگر) برخی دیگر از تقلیدهای ناپسند دیگر چون برخاسته از جهل و نادانی (اعراف آیه ۱۳۸ و كهف آیه ۴ و ۵) و یا رفاه و خوشگذرانی (زخرف آیه ۲۳) و القائات شیطانی و تلقینات ابلیسی (بقره آیات ۱۶۸ و ۱۷۰ و لقمان آیه ۲۱) است، امری ناپسند و مذموم شمرده شده است كه ریشه همه آن ها به اصل فقدان عقلانیت و یا عقلائیت برمی گردد.
نتیجه چنین تقلیدی جز هلاكت و نابودی (اعراف آیات ۶۵ تا ۷۲) و خشم و انتقام الهی (زخرف آیات ۲۳ و ۲۵) پیروی از شیطان (لقمان آیه ۲۱) عذاب در قیامت (بقره آیات ۱۶۵ تا ۱۶۷) چیزی نخواهد بود.
البته قرآن برای تقلید كوركورانه و غیر عقلانی و غیرعقلایی آثار و نتایج دیگری نیز برشمرده است كه می توان به مانعیت در رشد یافتگی فردی و اجتماعی (بقره آیه ۱۷۰ و آیات دیگر) خرافه گرایی، بدعت گرایی و پای بندی بی دلیل و غیرعقلانی و عقلایی از سنت ها (مائده آیه ۱۰۳ و ۱۰۴) حق ناپذیری (یونس آیات ۷۵ تا ۷۸) استكبارورزی (یونس همان و قصص آیات ۳۲ تا ۳۹) توجیه گرایی (اعراف آیه ۲۸) جمود و دوری از آزاداندیشی (بقره آیه ۱۷۰ و انبیا آیات ۵۳ و ۶۷) فسادگرایی و دوری از اصلاح خواهی و اصلاح پذیری (هود آیات ۸۷ و ۸۸) و مخالفت با حق و حقیقت و پیامران و هدایت گران و اصلاح طلبان (ابراهیم آیات ۹ و ۱۰ و مائده آیه ۱۰۴ و آیات دیگر) اشاره كرد.
● جمع بندی و نتیجه گیری
در نگره قرآن به خوبی روشن می شود كه علت و انگیزه مخالفت با تقلید، مخالفت تقلید با عقلانیت، عقلائیت و علم و دانش است. بنابراین اگر تقلید هماهنگ و هم گام و همراه با این اصول و مبانی باشد نه تنها مذموم و ناپسند نیست، بلكه امری است كه بدان امر می شود و از مردمان خواسته می شود كه از آن بهره جویند. از این جاست كه می توان به پرسش اصلی این نوشتار پاسخ داد كه در نگره قرآنی، می توان میان تقلید و جامعه پذیری و عقلانیت و عقلائیت جمع كرد، بدون آن كه به فواید مثبت و آثار آن ضربه ای وارد گردد.
بنابراین می توان از تقلید به عنوان ابزاری كارآمد در راستای جامعه پذیری مفید و سازنده بهره جست به شرط آن كه این ابزار به ابزاری برای دوری از عقلانیت و عقلائیت مردم و جامعه تبدیل نشود و مانع برای آزاداندیشی و علم و پژوهش و رشد و بالندگی جامعه و افراد آن نگردد. اصولا بیان اسوه و سفارش و دستور اكید به پیروی از آنان تنها در حوزه تقلید آگاهانه معنا و مفهوم می یابد. تقلید از الگوهای اندیشه ای و رفتاری امری است كه تربیت اسلامی را كامل می كند و فرهنگ اسلامی را به نسل های دیگر منتقل می سازد.
حضور نمونه ها و سرمشق های شایسته در زندگی به عنوان محرك هایی جهت دهنده و مثبت مورد تاكید قرآن است تا از حضور محرك های بازدارنده و منفی بكاهد. قرآن بارها بر نمونه ها و اسوه های شایسته تاكید كرده و آن را به رخ انسان ها می كشد و یاد آنان را با واژگانی چون یاد كن... كه ایشان افراد صالح و یا مومن و یا صادقی بوده اند به معنای انتقال فرهنگ بینشی و رفتاری آنان به نسل آینده است. معرفی و عرضه اسوه ها از آن روست كه راه تقلید آگاهانه گشوده شود و نسل آینده با پیروی از این مصادیق و تقلید از ایشان راه خود را به درستی بجوید و به راستی بپیماید.
مرتضی حسینی
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید