چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

درآمدی بر مبانی دینی و ارزشی توسعه


درآمدی بر مبانی دینی و ارزشی توسعه
معنای لغوی دین، انقیاد، خضوع، پیروی، اطاعت، تسلیم و جزاست و معنای اصطلاحی آن مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است كه برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها وضع شده باشد. آنگاه كه همه این مجموعه حق باشد، دین را دین حق یعنی دینی كه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرارت آن از طرف خداوند نازل شده ، می نامند . در قرآن از آن به «دین ا...» (هود / ۶۱) و «دین الحق» (نصر / ۲) یاد شده است .
از آنجا كه دین برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانهاست، هماهنگی قوانین و مقررات آن با نیاز واقعی جامعه و مناسبت آن با تحولات اجتماع و مطابقت آن با سرشت و سیر جوهری انسان، میزان حق بودن آن است.
اسلام به حكم آنكه از ناحیه خدا آمده و مبتنی بر فطرت انسانی است، یعنی مبدأ فاعلی آن خدا و مبدأ قابلی آن فطرت انسانهاست ، تنها دین حق بوده و كامل و تمام است و جز آن هیچ قانونی از هیچ كس پذیرفته نیست و هر كس غیر از این آیین را دنبال كند، از او به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد بود.
شهر اسلامی را مدینه می نامند، زیرا مدینه مكان ظهور دین و مهد تمدن و مدنیت ناشی از دین است و از این رو با حضور پیامبر و پیاده شدن دین در یثرب، مدینهٔ النبی شكل گرفت.
از آنجا كه دین اسلام خاتم ادیان است و همه نیازهای انسان را بیان كرده، تبیاناً لكل شی(آل عمران / ۷۵ )، و براساس برداشت كسانی كه نظام اسلامی را ، نظام امامت و امت دانسته و شرط اصلی امام را عصمت می شمارند و در زمان غیبت فتاوی و احكام مجتهد و اسلام شناس را حجت و مطابق با مصالح واقعی دانسته اند، قلمرو دین همه قوانین و مقررات جامعه است .
توضیح مطلب آنكه، انسان نمی تواند همانند دیگر حیوانات به صورت مستقیم از طبیعت بهره برداری كند و برای حداقل زندگی نیازمند خوراك، پوشاك و مسكن است .
این نیاز از طریق تصرف و دخالت در طبیعت تأمین و برآورده می شود. بدیهی است، این امر حیاتی بدون همكاری و همیاری و هماهنگی با دیگران محقق نمی شود و همیاری و هماهنگی افراد ، به اجرای ضوابط و قوانین معین و مشخصی نیاز دارد . این قوانین برای اینكه سعادت زندگی اجتماعی را تأمین كند، باید براساس آگاهی نسبت به مصالح همگان بوده و به دور از هوی و هوسهایی باشد كه به دنبال كسب منافع شخصی و گروهی است .
یعنی قانونی كه جاهلانه و یا براساس هوی و هوس تنظیم شده باشد ، تضمین كننده سعادت اجتماعی نیست و قانون معصوم از خطا و مصون از هوس، تنها توسط انسان معصومی كه مت{كی به وحی الهی است ، از ذات اقدس پروردگار دریافت می شود . این نیاز در زمان حضور پیامبر(ص) و معصوم(ع) توسط شخص ایشان پاسخ داده می شود و سیره پیامبر(ص) و امامان(ع) در مسائل اجتماعی و ابلاغ احكام و قوانین كلی و همچنین مسائل اجرایی جامعه توسط آنان، دلیل و گواه این سخن است .
در زمان غیبت، استمرار اجتهاد و ولایت منصوبان از طرف پیامبر(ص) و ائمه(ع) یعنی فقهای جامع الشرایط ، دین را بر كمال و تمامیت خود نگاه می دارد . این تبیین احكام كلی شریعت نسبت به موضوعات و از جمله موضوعهای تازه و بی سابقه، با اجتهاد مستمر و رفع نیازهای اجتماعی و هدایت امور جاری با استمرار ولایت فقها محقق می شود .
ولی امر جامعه از آن جهت كه آگاه به زمان است ، به مصلحت نظام و موارد مزاحمت احكام با یكدیگر پی برده و از آن جهت كه آگاه به احكام است، به تشخیص اهم و مهم پرداخته و در نهایت ، با رعایت اهم ، حكم لازم را اعلام می دارد و با اجرای مسائل حكومتی و همچنین تشخیص و تقدیم موارد تزاحم نظام اجتماعی، سیاست اجتماعی خود را پیدا می كند .
متولی دین كه همانا دین شناس و دین باور متعهدی است و توان اجرای احكام و قوانین داخلی و خارجی آن را داشته باشد ، مسؤولیت دارد قوانین اسلام را از وجود كتبی و لفظی آن ، به صحنه وسیع جوامع بشری كشانده و آن را از علم به عین آورد . از این حقیقت به احیای سنت تعبیر شده است (آل عمران / ۸۵ ) .
لزوماً باید متولی دین فقیهی عادل و مدیر و مدبر و آگاه به زمان و شجاع باشد . زیرا زمانی مسلمین از تمدن اصیل بهره مند می شوند كه اسلام ناب در بین جامعه اجرا شود و هنگامی قوانین اسلام جاری می شود كه جامعه یك مسؤول متخصص اسلام شناس داشته باشد كه دارای تشخیص احكام اسلامی و استنباط مجتهدانه است و همان مسؤول مجتهد باید دارای صفت ممتاز عدالت بوده باشد.
تا بتوان به گفته های وی اعتماد كرد و از طرفی باید از بینش سیاسی اجتماعی و مانند آن برخوردار باشد تا بتواند قوانین اسلامی را بدون تحریف و تضییق و توسعه ، اجرا نماید و چون جهان طبیعت محكوم به تزاحم است ، همانطور كه مجتهد در تعارض ادله آنان راه علاج آنها را می شناسد و با تقدیم نص و ترجیح اظهر بر ظاهر، غائله تعارض را ختم كرده و راه اثبات حكم را بدون معارض عملی می نماید ، یك متولی متعهد مجتهد نیز در تزاحم احكام ، هنگام اجرا راه علاج آنها را می داند و با تقدیم اهم بر مهم و ترجیح ضروری بر غیرضروری بطور مقطعی خار راه را از مسیر اجرا دور می دارد و میدان را برای اجرای احكام اهم یا ضروری باز می كند تا آنگاه كه نوبت اجرای حكم مهم یا غیرضروری فرا رسد و این رهبری بدون آنكه در تشخیص اهم و مهم یا ضروری و غیرضروری سلیقه شخصی و مانند آن را معیار قرار دهد، انجام می گیرد؛ زیرا معیار آن را همانند معیار حل تعارض ادله شرع ، اسلام با ارائه خطوط كلی قرار داده است.
نمونه تحقق قوانین اسلام و آثار عظیم آن را در توسعه و تعالی جوامع اسلامی در صدر اسلام شنیده و در عصر خود با قیام امام خمینی (ره) و حضور مردم آگاه دیده ایم .البته، همانطور كه در صدر اسلام عیبها و نقصهایی در اثر نفاق منافقان داخلی و تهاجم مشركان و كافران خارجی، محاصره اقتصادی، ضعف ایمان گروهی و ارجاف مرجفین و كمبود نیروی كارآمد، پدیدار شد، ولی اسلامی بودن نظام و اعتلای مسلمین محفوظ ماند، دشواریهای سیاسی ، نظامی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی عصر حاضر نیز در اثر نفاق و شرك و كفر و ضعف ایمان و . . . در بدنه جامعه ما راه یافته و نه تنها اسلامی بودن نظام محفوظ مانده، بلكه گامهای بلندی در استقلال، توسعه و پیشرفت جامعه برداشته شده است.
● نیاز، مبنای توسعه
انسان به حكم اینكه یكی از مخلوقات و موجودات و جزء ما سوی ا... است ، نیازمند می باشد و هرچه كه نیازهای حقیقی او برآورده شود ، او را از نقص به كمال سیر می دهد و اصولاً كمال آدمی مساوی با رفع نیازهای اوست و به همین دلیل رفع نیاز به عنوان هدف آدمی متبلور می شود .نیازهای انسان دو دسته اند :
۱) نیازهای مادی ، كمی و جسمی
۲) نیازهای معنوی ، كیفی و روحی
گرچه نیازهای مادی در فعلیت یافتن مقدمند ولی نیازهای معنوی در ارزش تقدم دارند. نیازهای مادی انسان ناشی از قانون طبیعت است و به حسب آن حقوق طبیعی انسانها شكل می گیرد و فلسفه وجودی حكومتها شناخت و تأمین حقوق طبیعی انسان است زیرا این امر لازمه بقاء، دوام و كمال بشر است. به علاوه، حكومتها وظیفه كنترل و تعادل بخشیدن به خواسته های انسانها را نیز دارند و حكومت، دین، اخلاق و قانون و سیاست در یك مجموعه همراه، كاركرد ویژه ای یافته و با هدایت، تعدیل و كنترل خواسته ها، ضمن فصل خصومتها، با ایجاد ثبات و آرامش، امكان رفع نیازهای حقیقی و تحقق خواسته های مشروع همگان را برآورده ساخته و انسان را به سوی كمال، راهبر می شوند .
در رفع نیازهای انسان، توجه به رابطه او با نفس خود، سایر انسانها، طبیعت و خالق او ضروری است. زیرا انسان به دلیل اینكه نیازمندترین موجودات و مخلوقات است، ارتباطی ترین موجودات نیز می باشد و برای رفع نیازهایش و تحقق خواسته ها و حصول كمال او باید به اندازه كافی و لازم با چهار عرصه مذكور در رابطه و ارتباط باشد .لازمه برقراری رابطه انسان با چهار قلمرو ماوراء طبیعت، طبیعت، سایرانسانها وخود او به جهت رفع نیازهای علمی و شناختی، قابل تأمل است.
در فرهنگ و تمدن اسلامی، اساس در درجه نخست، شناخت خدا و ماوراء طبیعت (مبدأ و معاد)، سپس شناخت انسان و نیازهای جامعه اوست.
در درجه بعد، برای برقراری رابطه انسان با خالق و ماوراء طبیعت و با ضرورت بهره برداری از طبیعت در جهت رشد و كمال، فنون و تكنیكهایی در قالب احكام و دستورات دینی وضع شده كه این روابط دارای نظم و ضابطه خاصی است كه در آن نه استثمار یعنی بهره كشی بی رحمانه انسان از انسان و نه استخراج یعنی بهره كشی بی رویه انسان از طبیعت و نه كفر و ظلم یعنی ندیده گرفتن مبدأ و معاد و نه از خودبیگانگی و خودفراموشی یعنی آنچه در آثار تمدن و فرهنگ غیر دینی وجود دارد، شكل نمی گیرد .
از این رو، در كلام الهی یعنی قرآن مشاهده می كنیم كه كتاب هستی را در مقابل انسان می گشاید و معارف و علومی را درباره ماوراء طبیعت، طبیعت، نفس انسان و انسانهای دیگر (جامعه) ارائه داده و مرتباً به انسان تذكر می دهد كه علاوه بر این معلومات نقلی و تعبدی ، درباره قلمروهای چهارگانه فوق تعقل و تفكر و مشاهده كند و او را نسبت به فنون و تكنیكهای استفاده از این عرصه ها ارشاد نموده و برای تنظیم رابطه او با قلمروهای مذكور، ضوابط و نظم خاصی را در چارچوب احكام خمسه ( حلال، حرام، مباح، مستحب و مكروه) توصیه می نماید.
● جهت توسعه
جامعه و تاریخ به پیروی از نظم كلی عالم، از قوانینی پیروی می كند و انسان با قدرت و شناختی كه از قوانین طبیعی دارد ، می تواند آگاهانه با استفاده از قوانین، بر جهت حركت جامعه و تاریخ تأثیر بگذارد . او با علم و شناختی كه نسبت به محیط خویش دارد، می تواند برای دگرگون كردن آن در جهت مطلوب گام بردارد و نظام دادن به حركت جامعه به سوی وضع مطلوب تنها از طریق تشكل بخشیدن به نیروهای جامعه و استفاده از برنامه ریزی و روش منطقی میسر است .
آنچه مهم است آنكه حركت جامعه در چه جهتی و به سوی چه هدفی باید باشد ؟از نظر اسلام رسالت انسانی در آن است كه جامعه و نظام اجتماعی خود را به سوی كمال سیر دهد و این حركت در عین حال باید با حركت طبیعت هماهنگ و همگام باشد.
حركت به سوی كمال در واقع حركت به سوی تكامل انسان و كمال صفات عالی و اخلاقی و انسانی اوست و چون انسان نماینده و خلیفه خدا در زمین است، جامعه انسانی نیز باید مظهر پاكی، عدالت، علم و آگاهی، قدرت، زندگی و پویایی باشد و البته با توجه به نیازهای انسان، باید با شناخت همه ابعاد نیازمندی او اعم از نیازهای مادی یعنی تمنیات دنیوی و نیازهای معنوی ( گرایشهای روحی ) در یك حركت هماهنگ به تأمین آنها همت گماشت و این مطلب اساس و جوهره شكل گیری توسعه در نظرگاه اسلام می باشد .
● جامعه مطلوب
هدف انقلاب اسلامی ، استقرار یك نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبتنی بر تعالیم و آرمانهای اسلامی بوده است. بدان سبب كه هدف توسعه و چشم انداز آن در فهم موضع دین نسبت به آن بسیار تعیین كننده است، جامعه مطلوب دینی می باید ترسیم شود .
● ویژگیهای آرمانی جامعه مطلوب
در جامعه اسلامی، مردم در جهت تقرب و نزدیكی به خدا گام برداشته و تمام اعمال و افكارشان در جهت خدا بوده و خدا را در تمام شؤون زندگی خود حس كرده و جز او نمی بینند و جز او نمی پویند .
در این جامعه، تقرب و نزدیكی به خدا و محشور شدن با او تنها با داشتن تقوا و خدمتگزاری بی ریا به مردم میسر است . افراد این جامعه خدمتگزاری به خلق را جز انجام یك وظیفه در پیشگاه خدا، چیز دیگری نمی بینند. خدا را مالك همه چیز و حتی جان و مال و زندگی خود دانسته و خود را امانتدار خدا نسبت به آنچه كه در اختیارشان گذاشته شده است، می دانند. آنها در پاسداری از این امانت منتهای دقت را به خرج داده و اجازه نمی دهند به آن لطمه ای وارد شود و در استفاده از آن اسرافی به عمل آید .
در جامعه توحیدی، نظام زندگی بر مبنای تعلق همه چیز به خدا و امانتدار بودن انسان نسبت به ملك خدا و استفاده از این مایملك برای تأمین نیازهای متعارف و معقول مادی جامعه بدون هیچ حیف و میل و اسراف و در جهت سیر به سوی خدا، استوار است.
در جامعه آرمانی اسلامی، جنبه های مادی و معنوی زندگی عمیقاً به یكدیگر وابسته اند و رستگاری انسان به سلامت و ارتباط این دو جنبه بستگی دارد؛ یعنی جامعه ای می تواند پویا ، متحول و سالم باشد كه پویایی و تحول را در هر دو زمینه مادی و معنوی تضمین كرده و تعادلی بین این دو به وجود آورد .از دیدگاه اسلام، برخلاف دیدگاهها و مكاتب معتقد به اصالت فرد یا جامعه، در عین حال كه فرد از جامعه جدا نیست، یعنی كارها و فعالیتهای افراد جامعه نباید در تناقض با هدفها و آرمانهای كلی جامعه باشد ، منافع اجتماع، حاصل جمع منافع تصوری و اغلب متناقض منافع یك یك افراد جامعه نیست. اسلام به مطلق گرایی در مسلط كردن و تحمیل چیزی به عنوان منافع جامعه بر افراد هم معتقد نیست، بلكه از این دیدگاه باید شرایطی به وجود آید تا نه تنها منافع و مصالح مادی و معنوی جامعه محفوظ بماند، بلكه فرد نیز این امكان را بیابد كه حداكثر توانایی و خلاقیت خود را در جهت تعالی مادی و معنوی خویش و جامعه به كار بندد.
نكته دیگری كه در جهت گیری كلی جامعه آرمانی قابل توجه است، آن كه برخلاف بسیاری از مكاتب كه از نظر آرمانی رفاه انسان را هدف قرار می دهند و این رفاه عملاً با جنبه های مادی زندگی پایان می پذیرد، در جامعه آرمانی اسلامی، هدف، تبلور آن خصوصیات انسانی است كه وی را به سوی تقرب و كمال سوق می دهد. بدین جهت، در عین حال كه در این جامعه ، افراد تمام كوشش خود را در جهت تعالی جنبه های مادی زندگی بكار می برند، تمام اعمالشان در جهت و به خاطر رضایت و نزدیكی به خداست .
در این جامعه آرمانی، هر فرد خود را به رعایت حقوق افراد جامعه ملزم دانسته، و در كار خود احساس مسؤولیت می كند و حس از خودگذشتگی، ایثار، جوانمردی، انضباط، وظیفه شناسی و صرفه جویی در او تقویت شده، و علاقه به مطالعه و حل مسائل از طریق علمی، اعتقاد به اهمیت كیفیت زندگی در او نهادینه می گردد، در این جامعه، هر فرد به كلیه افراد جامعه بخصوص آنهایی كه به جامعه خدمت می كنند و از جمله به آنهایی كه به او دانش یا حرفه ای آموخته اند، احترام گذاشته و خود نیز از احترام شایسته برخوردار است. در این جامعه، فردی را بر دیگری برتری نیست و به مصداق آیه «ان اكرمكم عند ا... اتقیكم»، مردم، پرهیزكارترین و خدمتگزارترین را در بین خود عزیزترین می دانند .
● وضعیت توسعه در فضای كنونی
مباحث مربوط به توسعه اساساً بعد از جنگ جهانی دوم بویژه در آمریكا مطرح شده و زمینه های تاریخی خاصی همچون استقلال مستعمرات در آسیا، آفریقا و آمریكای لاتین و ظهور دولت ملتهای جدید در جهان سوم باعث شد كه این كشورها به دنبال الگوی توسعه مناسب برای بهبود اقتصادی و اجتماعی خود برآیند . در چنین شرایطی آمریكا كه رهبری جهان سرمایه داری بعد از جنگ را به عهده گرفته بود، تلاش كرد تا با ارائه توصیه ها و الگوهای لازم ارتباط این كشورها را با نظام سرمایه داری جهانی حفظ كرده و منافع خود را از این طریق تأمین كند.
پس از بسیج متخصصین مختلف در مطالعه دولتها و توسعه جهان سوم و ارائه نظریات نظریه پردازان مكتب مدرنیزاسیون با مبانی نظری خاص و پیاده شدن دیدگاههای این مكتب و پیامدهای ناشی از آن، انتقادات مهم و متعددی به نگرش مدرنیستها انجام گرفت و الگوی مدرنیزاسیون توسعه به شدت زیر سؤال رفت و نظریه نئومدرنیزاسیون با ویژگیهای خود شكل گرفت .
پس از انقلاب اسلامی در ایران دو نگرش نئومدرنیزاسیون وبومی مذهبی به توسعه در كشورمان شكل گرفت . نگرش اول متأثر از مكتب مدرنیزاسیون و نئومدرنیزاسیون بوده كه دین و مذهب به عنوان ابزار توسعه مورد توجه بوده است، ولی در نگرش دوم اهداف و آرمانهای ملی مذهبی، اصل و توسعه بر محور آن تعریف می شود.
دین اسلام و مذهب شیعه در مقابل توسعه منفعل نیست، بلكه جهت گیری فعال در خصوص نحوه زندگی این جهانی انسان داشته و دارای موضع خاصی در خصوص هدفها و جهت گیریهای توسعه است. تبیان بودن قرآن (تبیاناً لكل شیء «نحل/۸۹») به معنی بیان كنندگی همه نیازهای انسانی است و به دلیل جامعیت شریعت و كاملیت دین اسلام، مبتنی بر فطرت پاسخگوی همه نیازهای انسانی است.
اسلام بر تعیین هدفهای توسعه تأثیر اساسی داشته و در خصوص راهكارهای توسعه نیز بی تفاوت نیست و در تعیین برخی از راهكارها دخالت داشته و در عین حال برای بازنگری آن راهكارها براساس مصالح جامعه، دارای ابزارهای لازم می باشد. اسلام در حوزه وسیعی، مشروعیت تصمیم گیری عقلا را در خصوص راهكارها پذیرفته و مكانیسم لازم برای انطباق شریعت با مصالح جامعه اسلامی را داراست. زیرا از یكسو با به رسمیت شناختن عقل، بنای عقلا، عرف و تأكید بر مصلحت به عنوان پشتوانه حكمت احكام و از سوی دیگر با پذیرش نقش و نظر عقلا و كارشناسان در حوزه مباحات (ما لا نص فیه) از واقع گرایی، انعطاف پذیری و مصلحت اندیشی لازم برخوردار است.
● توسعه یا تعالی
توسعه لفظ عربی از ریشه وسع به معنی رسمیت و گشایش یافتن، گسترده شدن و فراخی است.معادل واژه توسعه در زبان انگلیسی Development است، گرچه نگرشهای متفاوتی درباره توسعه در غرب شكل گرفته و لیكن از نگاه آنان فقدان ارزشهایی چون عقل گرایی، خردگرایی، جدایی دین از دولت سكولاریسم لیبرالیسم، علم گرایی و شایسته سالاری، جوامع مدرن و توسعه یافته را از جوامع سنتی جدا می كند. تسلط سنت گرایی، فقدان توانایی فرهنگی و قدرت انطباق با شرایط جدید، در هم آمیختگی مذهب و سیاست یعنی ویژگیهای جامعه قرون وسطای اروپا را به همه جوامع تعمیم داده وانتقال از سنت به مدرنیسم را به عنوان مفهوم توسعه تلقی و القا نموده اند.
براساس مبانی نظری مدرنیستها، مذهب غیر عقلانی، خرافی و ارزشهای مذهبی عامل حفظ نظام موجود ارزشی جوامع سنتی است. بنابراین مذهب به عنوان مهمترین موانع توسعه و زوال جوامع سنتی قلمداد شده و با توسعه كه هدف آن توسعه آبادی دنیاست و مذهب كه برای آبادی آخرت آمده است، ماهیتاً متضاد شمرده است.
بی توجهی به دنیا، آخرت گرایی، قدرت گرایی و آموزه هایی از این قبیل مانع جدی انباشت ثروت و نگرش اثباتی به جهان و مانع حركت به سوی توسعه قلمداد شده است.
فرد و اجتماع توسعه نیافته را اسیر سنت (ترادیسیون) دانسته و راه نجات او را توسعه به معنی انتقال از سنت به مدرنیسم معرفی می كنند.در نتیجه غایت و هدف توسعه به مفهوم غربی آن مدرنیسم است و مدرنیسم ریشه در امانیسم و سكولاریسم دارد و جهت خود را از لیبرالیسم و ساینتیسم می گیرد.
در حالی كه مفاهیم امانیسم(بشرمداری)، سكولاریسم (علمانیت)، اندیویدوآلیسم(تفردگرایی)، لیبرالیسم (اصالت اباحه) و ساینتیسم (دانش گرایی محض) عمیقاً ضد دین و دین گریز هستند و از این روست كه با شكل گیری رویه ها و پایه های توسعه به مفهوم غربی آن در محیط دینی، ترقی مزبور به تخریب باورهای دینی آحاد اجتماع از یكسو، و متروك سازی سنتهای دینی از سوی دیگر منجر می شود.
در چنین توسعه ای كه كاملاً به رشد اقتصادی نظر داشته و البته روند سرایت كننده بر سایر حوزه ها نیز دارد و موجب تحول در سیاست و فرهنگ نیز می شود، فرهنگ و ارزشها، دین، مذهب به رسمیت شناخته نمی شود و اگر از توسعه فرهنگی نیز سخن به میان آید، مقصود آن فرهنگی است كه در خدمت توسعه قرار گیرد و هدف ایجاد رفاه بیشتر در زندگی مادی انسان و پیشبرد او در جهت تمتع هرچه بیشتر وی از مواهب طبیعی می باشد.اغلب در مقایسه هایی كاملاً مغرضانه و غیر واقعی دو تصویر كاملاً متفاوت از جوامع سنتی و مدرن برای ضرورت توسعه ارائه می شود.
توسعه به مفهوم دینی و با نگرش بومی مذهبی آن ریشه در آیات قرآن دارد و واژگانی همچون رشد، تعالی، استعلا، تكامل، استكمال، تزكیه، جهد، سعی و ... بیانگر ابعاد آن است.
غایت توسعه و هدف از آن، جهت گیریها را در آن روشن می كند. جهان بینی دینی، انسان شناسی، جامعه شناسی، اصالت روح، جهان آخرت و معاد، فلسفه آفرینش انسان و جهان، هدف خلقت و ... ، توسعه به مفهوم دینی آن را با توسعه به مفهوم غربی اش كاملاً متمایز می كند. مبانی تفكرات سیاسی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرآن و اسلام، شاخصهای توسعه و ویژگیهای آن را با توسعه غربی در همه ابعاد آن متفاوت می نمایند.
توسعه در مفهوم دینی ناظر به جهت و حیثیت رشد است. انتقال از انحطاط به استعلا و از تكامل نیافتگی به تكامل انسانی. برای نیل از انحطاط به استعلا و استكمال گرچه عمران زمین لازم است و انسان موظف به آبادانی آن یعنی قابل بهره برداری كردن زمین است.
و لكن براساس هدف و فلسفه آفرینش انسان و انحصار راه سعادت او در دنیا و آخرت به تربیب، گزاره تزكیه به مفهوم وسیع قرآنی آن، گزاره كلیدی در نگاه اسلام به توسعه است و چنانچه مبانی توسعه غربی و توسعه دینی از نقطه نظر غایت (تزكیه یا ترقی) و جهت و روش، مراحل و ساز و كار و نتایج آن بررسی و مطالعه تطبیقی شود، تمایزهای آن دو بطور كامل مشخص خواهد شد.
● مبانی تطبیقی توسعه
مفهوم تكامل در اسلام علاوه بر توجه به پرورش جسم و رفع نیازهای طبیعی آن، اصالت دادن به روح و ابعاد معنوی وجود بشر است.
و انسان تنها از طریق اعتدال در قوا و استعدادهای خود و با پرهیز از افراط و تفریط در ارضای تمایلات و خواهشهای نفسانی به كمال لایق خود می رسد و در این مسیر و حركت همه جانبه، بعد فرهنگی و معنوی او دارای اصالت است.
در اسلام حكومت باید برای رشد و تعالی و تكامل همه جانبه انسانها برنامه ریزی و اقدام نماید و راه تعالی انسان به سوی خدا را هموار نموده و موانع رشد و كمال او و از جمله نیازها و فقر مادی و معیشتی او را برطرف كند و توسعه به معنی غربی آن امری تبعی باشد نه اینكه خود هدف قرار گیرد و هدف اصلی زندگی و نیازهای واقعی انسان مغفول عنه واقع شود.
عدالت عنصر اصلی و كلیدی توسعه و تزكیه و تعلیم مهمترین وظیفه و كاركرد برنامه های توسعه می باشد. مبارزه با فقر در خدمت اعتلای معنوی و فرهنگی قرار گرفته نه اینكه فرهنگ در خدمت رفع محرومیت باشد.با توجه به آنچه در خصوص نقاط افتراق دودیدگاه اسلام وغرب در این رابطه بیان شد، می توان به مبانی انسان شناختی توسعه در اندیشه اسلامی پی برد كه تعالی فرد وجامعه در این مسیر به عنوان اصل تلقی شده و باید در راستای توسعه ازآن به عنوان شالوده های تدوین وترسیم برنامه های توسعه (بخصوص توسعه فرهنگی ) بهره جست.
منابع:
۱- الاحیاء للسنه .
۲- در آئینه معرفت، آیهٔ ا... جوادی آملی .
دكتر حسن علی اكبری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید