جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


عازم سفر کشف ذهن


عازم سفر کشف ذهن
۱) مهد فلسفه یونان باستان است و هم اینک نیز در جهان غرب فیلسوفان بزرگی وجود دارند که بی نیاز از آثار آنان نیستیم. فیلسوفان غربی از عصر روشنگری به بعد نظرگاه خود را از مباحث الهیاتی و وجودشناسی به معرفت شناسی معطوف کردند؛ چرا که اگر مشکل شناخت حل می شد، بازکردن گره کور وجودشناسی چندان کار دشواری نبود. از دکارت و لایب نیتس گرفته تا برکلی و لاک همواره مشغله ذهنی فیلسوفان این بود که چگونه می توان به شناخت اشیا رسید.
هم از این رو است که فیلسوفان این دوره بیشتر در زمینه عقل و معرفت نوشتند. هیوم دریافت که مشکل معرفت حتی در مسائل فلسفی دیگر دخیل است و از این رو، ناگزیر به بحث درباره علیت پرداخت و سرانجام در مرجعیت عقل در حوزه شناخت تردید کرد.
بنابراین، اگرچه فلسفه با اصالت عقل در فهم همه امور آغاز شده بود ولی اینک در کار خویش قدری ضعیف به نظر می رسید؛ یعنی دیگر مسئله معرفت مطرح نبود بلکه ذهن و عقل باید مورد بررسی قرار می گرفت.
در اینجا بود که کانت پا به عرصه نهاد و برای نجات عقل کوشید تا حدود آن را معلوم دارد. مواد او از عقل، در بسیاری موارد، ذهن و اندیشه بشری بود. کانت اینگونه با اقتدار پا به عرصه گذاشت. روزگار او، دوران طلایی فلسفه، هنر و ادبیات آلمان بود و خود نیز در عالم تفکر حکمرانی کرد.
پس از او نیز کسی نتوانست مرجعیت وی را کسب کند و خود را از سیطره آن خارج نماید. هگل و شوپنهاور و سایر کانتی های جدید همگی تحت تاثیر او بودند؛ تنها نیچه بود که از کانت بسیار فاصله گرفت و برای همین بود که در میان اهل فلسفه یا از نظر دور افتاد و یا اعتباری بیش از کانت یافت تا آنجا که او را منادی فیلسوفان پست مدرن دانسته اند.
کانت فلسفه را از الهیات و کلام رها ساخت و مباحث فلسفی را از مزاحمت های اندیشه دینی رهایی داد؛ ولی با این همه، متکلمان مسیحی به از وی برای ادامه مباحث خویش همچنان بر وی نیاز داشتند و از او بهره بردند.
۲) والتر کوفمان، کتاب حاضر را نه برحسب سنت تاریخی بلکه بر مبنای تفسیر و تشریح «کشف ذهن» می نویسد و منظور وی از «ذهن» به طور اعم «عنوان کلی است برای مفاهیم احساس و عقل و منطق و خرد و هوش و اراده». هدف کوفمان «کمک به کشف ذهن» بود، ولی افزون بر این، مدعی است که «یکی از نتایج و مواهب این سه جمله آن است که به درک نوینی از مباحثی بدیع در تاریخ فکری دو قرن اخیر می انجامد.»
کوفمان «کشف ذهن» را در سه مجلد نوشت؛ جلد نخست مربوطه به گوته، کانت و هگل است. جلد دوم به نیچه، هایدگر و بوبر می پردازد و جلد سوم مربوط به فروید، آدلر و یونگ است. آنچه کوفمان از نظر تاریخی بدان می پردازد، همان سنت فکری است که در اصل، متفکران آلمانی آن را بسط داده اند. کوفمان به درستی نشان می دهد که غالب تحولات چشمگیر در کشف ذهن، فقط در میان کسانی که به زبان آلمانی می نوشتند، پدید آمده است.
کوفمان مدعی است که گوته، نیچه و فروید از وجوه مهمی انسان های تحسین برانگیزی بودند که خدمات ارزنده ای به کشف ذهن کرده اند. شش شخصیت دیگر به اهمیت آنان نیستند؛ هگل و بوبر قدری بهتر و عمیق تر بررسی شده اند. سایر شخصیت ها به نحو جدی، نه به آن سبب که سهمی ناچیز در کشف ذهن داشتند، بلکه هم از آن روی که حتی مانع کشف ذهن نیز شده اند، مورد انتقادی بس شدید قرار گرفته اند.
«کشف ذهن» سنتی را احیا می کند که از ترکیب ادبیات و روان شناسی و فلسفه تشکیل شده است و از عصر روشنگری تا جنگ جهانی دوم در آلمان مرسوم بوده است.
این کتاب، ادامه توجه به این سنت ممدوح فلسفی و روان شناسی و ادبی است که با وجدانی آسوده از خطر درافتادن در چاه تنگ یک بعدی نگری و دیدگاه های مجزا از هم، مصون می ماند.
بعد فلسفی تاکیدات کوفمان بر ترکیب فلسفه و ادبیات و روان شناسی، از مسئله تفسیر و تعبیر دوره خاصی از تاریخ عقلانی و یا روش شناسی صحیح کل تاریخ تفکر قدری فراتر می رود. افزون بر این، این نظریه به تلویح اشاره بر آن دارد که ادغام آنچه امروزه از هم جدا شده است، می تواند فواید بسیاری برای کشف ذهن به همراه داشته باشد. و سرانجام چنین نتیجه می گیرد که در تعامل فلسفه و ادبیات و روان شناسی است که بهترین بینش های راجع به ذهن تاکنون حاصل شده و از این پس نیز حاصل خواهد شد.
کشف ذهن از نظر کوفمان از چنان اهمیتی برخوردار است و چنان مفاهیم بنیادینی را شامل می شود که او پرهیز می کند از اینکه کار را منحصرا به «روان شناسان» واگذار کند، یعنی آنان که این مهم را با نام امروزی نهادینه شده با تعریف کامل نظامی بسیار نو به انجام می رسانند و اینان همان روان شناسان حرفه ای و متخصص هستند.
۳) در نخستین جلد این مجموعه، کوفمان نظریه تاریخی جسورانه ای در باب دو قرن از حیات فکری و عقلانی جهان آلمانی زبان ارائه می دهد؛ تکوین نظریات و مفاهیمی از ذهن و فلسفه را به طور عموم در حوزه عقلانی در معرض دید قرار می دهد، که به طور اصولی، به وسیله دو شخص سترگ آلمانی، یعنی گوته و کانت تعریف شده است. کوفمان دیگرانی چون لسینگ، شلینگ، هگل، هردر و ... را به لحاظ اهمیت کمتر از گوته و کانت می داند.
کوفمان، کانت را از وجوه مختلف فلسفی واجد مکانتی درخور ستایش می داند که به نحوی عجیب ولی قطعی به عنوان عامل مصیبت بار دوره تحول بعدی تفکر آلمانی معرفی می کند. کانت در این متن، به عنوان عامل اصلی در سنت نامیمون فلسفه آلمانی مورد انتقاد قرار گرفته است. نخست آنکه، کانت به منزله سنتی مستمر از ابهام گرایی و باریک اندیشی لحاظ شده است. سوای این نکته، کانت به عنوان مستثنا اصرار بی مورد بر یقین و ضرورت، که در تحقیقات و نظریات ما مدنظر است، و نیز دعاوی بی پایه ای که دارای این دقت بوده، معرفی و مسوول شناخته می شود. اگرچه کوفمان، کانت را به عنوان منشاء اصلی همه مصایب بزرگ تفکر آلمانی معرفی می کند ولی بارها اظهار می دارد که به رغم همه جوانب مخرب مصیبت زای کانت در فلسفه، وی فیلسوف بزرگی است.
افزون بر این موارد، مسئله سبک و روش، خصوصا شفافیت و صراحت سبک نگارشی، از نکات اصلی نقطه نظرات کوفمان در این کتاب است. گوته به سبب روشنی سبک نگارش مورد تحسین قرار می گیرد و کانت به لحاظ ابهام نگارش سخت مورد انتقاد است. در این کتاب بر ابهام گویی و مغلق نویسی شدیدا انتقاد شده، به ویژه به صورت سنت رایج در فلسفه آلمان.باری، «کشف ذهن» برای کوفمان به معنایی جدیدتر و بی مدعی تر، همان مقامی را دارد که «پدیدارشناسی روح» هگل برای او داشت. کوفمان این نصیحت «فاوست» گوته را آویزه گوش کرد که «آنچه را که از اجداد به ارث برده بود، از آن خویش کرد.»
۴) کوفمان در مقدمه کتاب متذکر می شود که آنچه بدان توجه دارد، معرفت نفس است، یعنی هم معرفت ذهن خود و هم معرفت ذهن انسان در کل. زمانی که از ذهن سخن می گوید، آن را در تقابل قلب یا نفس به کار نمی برد، بلکه ذهن را با فکر، قلب را با نفس یا عاطفه مرتبط می دارد. او «ذهن» را به معنایی، شامل احساس و هوش، منطق و عاطفه، درک و اراده، تفکر و ناخودآگاه به کار می برد.
به هر تقدیر، والتر کوفمان که در روز اول ماه ژوئیه ۱۹۲۱ در فرایبورگ آلمان به دنیا آمد و آثار مهمی ازجمله اگزیستانسیالیسم، از داستایوفسکی تا سارتر، نقد دین و فلسفه، از شکسپیر تا اگزیستانسیالیسم، ایمان یک مرتد، تراژدی و فلسفه و ... و سرانجام سه جلدی کشف ذهن را نوشت، با عشق و هنر عازم سفر کشف ذهن شد.
۵) کتاب از طرح جلد و ترجمه نسبتا مناسبی برخوردار است، اما به رغم داشتن ویراستار، متاسفانه اغلاط فراوانی در کتاب به چشم می خورد. از عدم نسخه پردازی گرفته تا غلط های املایی. در صفحه ۳۷، درصدد به اشتباه «درسدد»! آمده است. همچنین صفحه آرایی کتاب در عموم موارد یکدست نیست، و از همه بدتر،استفاده مکرر و نامتداول از«می باشد» است.
والتر کوفمان
ترجمه؛ ابوتراب سهراب، فرید الدین رادمهر
ناشر : چشمه
چاپ اول؛ ۱۳۸۵
۱۵۰۰ نسخه
۳۸۵ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید