سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

امام عسکری و زمامداران معاصر


امام عسکری و زمامداران معاصر
● درآمد
پس از حضرت موسی بن‏جعفر(ع) سالهای بسیار در سیاهچالهای هارون به سربرد، چنان می‏نماید كه امام دیگری جز امام حسن عسكری(ع) به این سرنوشت دچارنشد. امام عسكری(ع) از سال ۲۵۴ تا ۲۶۰ سخت‏ترین روزهای زندگی‏اش را زیر نظر سه‏خلیفه غاصب (معتز و مهتدی و معتمد) گذراند.
آنان هرگز به زندان بسنده نكردند; بلكه بارها اندیشه پلید از میان بردن‏حضرت در سر پروراندند و در پرتو قدرت الهی كه با خلع از خلافت، قتل و یا دیگرمشكلات روبرو شدند.
● امام عسكری و معتز عباسی
معتز عباسی، پس از تصدی خلافت، روش اسلافش را پیش‏گرفت، امام عسكری را شدیدا زیر نظر قرار داد، چند بار روانه زندان ساخت و اورا به دست جنایتكاری به نام صالح بن ‏وصیف سپرد.
صالح بن‏وصیف، كه از دشمنان اهل بیت‏بود، فرصت را غنیمت ‏شمرد، افرادی پست‏تر از خود را در زندان بر امام گماشت تا در طول شبانه‏روز حضرت را آزار دهند.
علی بن‏عبدالغفار می‏گوید: روزی گروهی از عباسیان و دسته‏ای از منحرفان [و دشمنان اهل بیت] بر صالح بن ‏وصیف وارد شدند. صالح به آنان گفت: نمی‏دانم دیگر چه كنم؟ دو تن از شرورترین افرادی كه سراغ داشتم، بر او گماشتم; اما چنان در آنها تاثیر نهاد كه در مدتی كوتاه اهل عبادت شدند. از آنان پرسیدم: درباره‏اش چه می‏گویید؟
پاسخ دادند: چه بگوییم در باره كسی كه روزها روزه می‏دارد و شبها تا بامداد نماز می‏گزارد; نه سخن می‏گوید و نه به كاری جز عبادت می‏پردازد. هرگاه به اونگاه می‏كردیم، لرزه بر انداممان می‏افتاد و توان تدبیر خویش از كف می‏دادیم.
هنگامی كه عباسیان این سخن را از صالح بن ‏وصیف شنیدند، در نهایت‏خواری از نزدش بیرون رفتند. (۱)
از این گفتگو چنان برمی‏آید كه بداندیشان و دشمنان ‏امام(ع) نزد صالح بن ‏وصیف شتافته بودند تا از او بخواهند عرصه را بر امام ‏تنگتر كند، اما سیمای ملكوتی حضرت چنان جذاب بود، كه حتی پست‏ترین افراد را دگرگون می‏ساخت و به عبادت وا می‏داشت.
به گفته برخی از مورخان، معتز امام را به دست علی بن ‏اوتامش، كه از دشمنان ‏سرسخت اهل بیت ‏بود، سپرد.
علی به شدت تحت تاثیر واقع و از دوستان صمیمی اهل بیت ‏شد.
شیخ مفید از محمد بن‏اسماعیل علوی چنین نقل می‏كند: امام نزد علی بن ‏اوتامش‏ زندانی گردید و به او، كه از دشمنان خشن آل ابی‏طالب بود، دستور داده شد تا بر امام سخت‏ بگیرد. مدتی نگذشت كه فرزند اوتامش در برابر امام چهره بر زمین ‏سایید; هیبت و عظمت امام چنان بود كه نمی‏توانست‏به حضرت بنگرد. چون امام اززندان بیرون آمد، علی بن ‏اوتامش سرآمد روشن ‏بینان و نیك ‏گفتارانی شده كه حضرت ‏را به بزرگی یاد می‏كردند. (۲)
فشارهای سخت و گوناگون بر امام، معتز عباسی را قانع نساخت. او سرانجام به سعید حاجب دستور داد امام را به طرف كوفه برده، در راه به قتل برساند. (۳) حضرت به درگاه پروردگار شكایت‏برد و معتز را نفرین‏كرد. سه روز بعد، در اثر دعای امام عسكری، معتز به بدترین وضع كشته شد. (۴)
اربلی از كتاب الدلایل چنین نقل می‏كند: محمد بن‏ عبد الله می‏گوید: زمانی كه [معتز] به سعید حاجب دستور داد تا امام عسكری(ع) را به طرف كوفه ببرد، ابوالهیثم به امام نوشت: فدایت‏شوم در باره شما خبری به ما رسیده، كه ما را سخت نگران كرده است. حضرت در پاسخ نوشت: پس از سه روز گشایش فرا می‏رسد. معتز در روز سوم كشته شد. (۵)
● امام عسكری(ع) و مهتدی عباسی
هنوز امام عسكری از ستم معتز كاملا رهایی نیافته بود، كه به ستم مهتدی عباسی گرفتار شد. هر چنداین فرد به زهد شهره بود! (۶)
ولی خلافت چنان دگرگونش ساخت كه یكباره كمر به ‏نابودی علویان، بویژه امام عسكری، بست. ابوهاشم می‏گوید: با امام عسكری در زندان مهتدی بودیم كه فرمود: ای ابوهاشم، این سركش اراده كرده بود امشب با سرنوشت اولیای خدا بازی كند، ولی خداوند عمرش را قطع و كوتاه كرد...
بامداد تركها بر مهتدی شوریدند و او را به قتل رساندند. (۷) از پاسخ نامه ‏امام(ع) به احمد بن ‏محمد چنان برمی‏آید كه مهتدی همواره در فكر كشتن امام بوده‏ است.
حضرت می‏نویسد:
«ذلك اقصر لعمره عد من یومك هذا خمسه ایام و یقتل فی الیوم السادس بعد هوان‏ و استخفاف یمر به فكان كما قال.» (۸) عمر او كوتاه‏تر از آن است كه فكر می‏كند. از امروز تا پنج روز به شمار. در روز ششم با خواری كشته خواهد شد. پس آنچه امام فرموده بود، واقع شد.
● امام(ع) و معتمد عباسی
احمد بن ‏جعفر بن‏ متوكل، مشهور به معتمد عباسی در سال‏ دویست و پنجاه و شش هجری (۹) بر مسند خلافت نشست. او، بدون در نظر گرفتن سوابق ‏امام و بدون عبرت گرفتن از سرنوشت‏ شوم معتز و مهتدی، امام را بیش از گذشته، تحت فشار قرار داد. این بار پیشوای یازدهم به دست یحیی بن ‏قتیبه سپرده شد.
یحیی چنان عرصه را بر امام تنگ ساخت كه همسرش اعتراض كرد. او در برابر اعتراض همسرش سوگند یاد می‏كرد كه حضرت را میان درندگان رها می‏كند. ابن ‏شهر آشوب می‏نویسد: امام عسكری را به یحیی بن‏ قتیبه سپردند. او بر حضرت بسیار سخت گرفت. همسرش به وی گفت: از خدا بترس و چنین میازارش; می‏ترسم [جایگاه‏ معنوی‏اش] زیانی بر تو رساند. یحیی پاسخ داد: به خدا سوگند، او را به میان‏ درندگان و شیران خواهم افكند. آنگاه با اجازه خلیفه، امام را میان شیران‏افكند. پس از مدتی، به محل نگهداری شیران نگریستند و امام را در حال نماز یافتند. فورا دستور داده شد امام را به خانه‏اش بازگردانند. (۱۰)
بر اساس ‏روایتی دیگر یحیی پس از سه روز همراه مربی و سرپرست ‏شیران به محل نگهداری ‏آنها رفت و بر خلافت انتظار، امام را در میان شیرانی كه پیرامونش حلقه زده‌‏بودند، در حال نماز یافت.
مربی به قفس درندگان گام نهاد و بی‏درنگ طعمه شیران شد.
یحیی همراه بستگانش نزد معتمد عباسی شتافت و وی را از این واقعه آگاه ساخت.
معتمد نزد امام رفت و عاجزانه از حضرتش خواست تا برایش دعا كند! (۱۱) البته ‏نرمش معتمد عباسی دیری نپایید. او چنان شیفته قدرت و مقام بود كه همه چیز را به فراموشی سپرد و به چیزی جز شهادت امام (ع) نمی‏اندیشید.
● ریشه آزارها
چرا خلفا در پس آزار امام(ع) بودند؟
بررسی دقیق و عمیق این امر فرصتی فزونتر می‏طلبد، ولی در لابه‏لای گفتار امام‏ پاسخ اجمالی این پرسش به چشم می‏خورد. حضرت پس از ولادت فرزندش حجه ‏بن ‏الحسن (عج) فرمود:
ستمگران گمان بردند مرا می‏كشند تا این نسل را قطع كنند. (۱۲) این جمله كوتاه‏نشان می‏دهد كه دشمن در پی پیشگیری از ولادت امام دوازدهم حضرت بقیه ‏الله‏الاعظم(ع) بود; ولی سرانجام قدرت خدا آشكار شد و موعود الهی علی‏رغم همه ‏محدودیتها به عرصه گیتی گام نهاد.
فَسَلامٌ عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یُبعَثِ‏َحَیا.
۱ - كافی، شیخ كلینی، ج ۱، ص ۵۱۲.
۲ - ارشاد، شیخ مفید، ص ۳۴۲.
۳ - مناقب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۳۱.
۴ - البدایه و النهایه، ابن‏كثیر، ج ۱۱، ص‏۱۶.
۵ - كشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص‏۲۰۶.
۶ - الكامل فی التاریخ، ابن‏اثیر، ج‏۷، ص‏۲۳۳.
۷ - كتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۳۴.
۸ - كافی، ج ۱، ص ۵۱۰.
۹ - تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص‏۵۰۷.
۱۰ - مناقب ابن‏شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۳۰.
۱۱ - همان.
۱۲ - كمال‏الدین، شیخ صدوق، ج ۲، ص‏۴۷۹.
۱۳ - كتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۳۴.
محمد جواد طبسی
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید