جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


هولناک تر از واقعیت


هولناک تر از واقعیت
شاید با یک بار خواندن «کلاغ آخر از همه می رسد» - جلد اول از داستان های کوتاه ایتالو کالوینو- از خود بپرسیم چطور ممکن است نویسنده این قصه ها همان نویسنده رمان هایی چون «اگر شبی از شب های زمستان مسافری»، «شوالیه ناموجود» و... باشد.
اما وقتی با دقت بیشتر، قصه ها را مرور می کنیم به عناصری پنهان در پس پشت رئالیسم آشکار این قصه ها برمی خوریم که گرایش های سوررئالیستی نویسنده شان را آشکار می کنند، اینجاست که ناگهان از ترکیب و برخوردهای گاه تصادفی عناصر واقعی در این قصه ها، وهمی هولناک و در عین حال طنزآمیز سربرمی آورد؛ وهمی که بعدها آنچنان در ساختار رئالیستی آثار کالوینو ریشه می دواند که کالوینو در قصه ها و رمان های بعدی اش از جهان افسانه و رویا سر درمی آورد.
اما در قصه های کوتاه، کالوینو هنوز به نئورئالیسم روزگار خود پایبند است؛ هر چند نوع نگاه او به واقعیت و فاصله منطقی اش از آن، همین قصه های به ظاهر رئالیستی را هم از واقعیت صرف فراتر می برد و به سمت جهانی پررمز و راز و وهم آلود می کشاند. بی آنکه عناصر وهم انگیز این قصه ها، از بیرون بر ساختار رئالیستی شان تحمیل شده باشند.
در واقع، امر وهم انگیز، در بیشتر قصه های مجموعه «کلاغ آخر از همه می رسد» حاصل نوع چینش و ترکیب اجزای قصه است.
بیشتر قصه ها به شیوه خطی روایت می شوند و ماجراها که با گونه یی جست وجو، تلاش برای رهایی از یک تنگنا یا یک گشت و گذار بازیگوشانه توام با کنجکاوی یا حرکت برای انجام یک ماموریت نظامی، گریز از دشمن، پیوستن به سپاه خودی و... آغاز می شوند و در میانه قصه، حضور یک امر تصادفی سرنوشت قهرمان قصه را تغییر می دهد و آنچه در تمام این قصه ها، استادانه به کار رفته، تعلیقی است که خواننده را تا پایان نگه می دارد و در چند سطر پایانی است که نویسنده با یک اتفاق غیرقابل پیش بینی و توام با خشونتی بهت آور و در عین حال طنزآمیز، ضربه نهایی را وارد می کند که البته این ترفند در قصه هایی که در فضاهای طبیعی تر و محیط جنگ می گذرند، نمود آشکارتری دارد تا در قصه هایی که ماجرایشان مربوط به حاشیه شهرها است، مثلاً در قصه «کلاغ آخر از همه می رسد» که یکی از بهترین قصه های این مجموعه هم هست، گروهی از پارتیزان ها در حین تلاش برای صید ماهی به پسرکی برمی خورند که تیرانداز ماهری است و تیرش از هر فاصله یی که شلیک شود به هدف می خورد. برخورد تصادفی پسرک با این گروه به همراهی اش با پارتیزان ها می انجامد. پارتیزان ها به او تفنگ می دهند، پسرک به هرچه در راه می بیند شلیک می کند و ناگهان سر از میدان جنگ درمی آورد. جنگ در می گیرد.
پسرک رودرروی یکی از سربازان دشمن قرار می گیرد و به او شلیک می کند. سرباز می گریزد و پشت تخته سنگی، سنگر می گیرد. تیر پسرک خطا نمی رود و سرباز منتظر فرصتی است تا از حواس پرتی پسرک استفاده کند و از تیررس او دور شود. پسرک شروع می کند به پرنده ها شلیک کردن. کلاغی از راه می رسد. پسرک به کلاغ شلیک نمی کند.
سرباز با خود فکر می کند که شاید کلاغ تنها حاصل توهم او باشد. از اینجا است که وهم و تعلیق نفسگیر حاصل از تقابل سرباز و پسرک پابه پای هم در قصه اوج می گیرند و نویسنده ضربه هولناک پایانی را با این تصویر واقعی، هراس آور و مضحک فرو می آورد؛ سرباز شگفت زده از اینکه چرا پسرک به کلاغ شلیک نکرده، بی طاقت شده، از پشت تخته سنگ بیرون می آید و فریاد می زند؛ «کلاغه اونجاست،» و «گلوله درست در قلب عقابی با بال های گسترده، که روی کت یونیفورمش گلدوزی شده بود، نشست.
کلاغ به آرامی چرخ می زد و پایین می آمد.» (ص ۵۹) بدین سان، «کالوینو» خشونت و بی رحمی گاه ناگزیر حاکم بر روابط انسانی را در پس ظرافت های روایی و تصویری قصه هایش حتی خشن تر و بی رحمانه تر از خود واقعیت روایت می کند.
در قصه یکی از آن سه، هنوز زنده است، مردم دهکده یی، سه مرد بیگانه را به جرم سوزاندن محصول گندم و خانه هاشان، به شیوه یی بدوی محاکمه می کنند. آنگاه مردم دهکده به هر سه مرد تیراندازی می کنند و سه مرد به قعر چاه سقوط می کنند؛ اما یکی از آنها پیش از اصابت گلوله به بدنش، به چاه می افتد و در کمال ناباوری می بیند که زنده است؛ چون «روی اجساد رفقایش» افتاده است.
تقلای مرد برای بیرون رفتن از چاه آغاز می شود. تقلایی که هر بار با هجوم مردان مسلح که در کمین او ایستاده اند، ناکام می ماند. تلاش مرد گرفتار برای رهایی و تیراندازی و هجوم پی درپی مردان مسلح به او، به بازی مضحک و خشنی بدل می شود که سرانجام مرد گرفتار را وامی دارد که از راه دیگری بگریزد. از چشمه یی زیرزمینی که به جنگل می رسد.
مرد گرفتار نجات می یابد و در «منطقه یی وحشی و خالی از سکنه» می ایستد. اما احساس رهایی او با هراس از گرفتاری دوباره همراه است؛ هراسی که گویا قرار است تا ابد او را تعقیب کند. مرد بالای درخت بید می رود و با خود فکر می کند؛ «زندگی جهنمی بیش نیست با خاطراتی جسته و گریخته از رویای خوشبختی در گذشته هایی دور.» (ص۸۵) قصه «یکی از آن سه هنوز زنده است» سرشار از استعاره ها و نمادهایی است که قصه را از واقعیتی محدود به زمان و مکان به سمت درک عمیق تری از حس هراس و ناامنی و اندوه و همچنین همواره در گریز و تبعید به سر بردن، می برد و قصه استعاره یی می شود از موقعیت دردناک انسان در جهان. اما ویژگی قصه های «کالوینو» این است که نماد و استعاره را از بین عناصر کاملاً واقعی و عینی انتخاب می کند؛ عناصری که در زندگی روزمره وجود دارند و نویسنده می کوشد به آن سوی معنای ظاهری شان نفوذ کند.
علی شروقی
ایتالو کالوینو
ترجمه؛ رضا قیصریه، اعظم رسولی، مژگان مهرگان
انتشارات کتاب خورشید
چاپ دوم- ۱۳۸۵
تعداد؛ ۲۲۰۰ نسخه
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید