چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


اهداف زندگی هدفمند


اهداف زندگی هدفمند
هر انسانی، چه زن چه مرد، با هر سن و سالی و هر ملیت و موقعیتی، برای خود آرزوها و اهدافی دارد. خواسته‌ها و آرزوهایی كوچك و بزرگ. همه این اهداف الزاما خوب و مفید نیستند چرا كه هدف یك خرابكار اینترنتی چیزی نیست جز مزاحمت و تخریب. یا سازنده بمب‌ها و سلاح‌های ویرانگر هم هدفی پاك و سازنده را دنبال نمی‌كند ولی هر چه باشد او هم خواسته و هدفی برای خود در نظر می‌گیرد. در این‌جا به اهدافی اینچنین نمی‌پردازیم. منظور ما آن دسته از خواسته‌هایی هستند كه مفید و سازنده بوده موجبات شادی و خوشحالی و نشاط آن شخص و اطرافیانش می‌گردند.
اهداف انسان‌ها گاه كوتاه‌مدت هستند و گاه بلندمدت. افراد هدف‌هایی برای خودشان در نظر گرفته‌اند ولی ماه‌ها و شاید بیشتر سال‌هاست كه در دفترچه یادداشتی كه در كشوی میزشان است، خاك می‌خورند. بعضی دیگر هم تازه به ذهنشان رسیده‌اند. به هر حال گروهی از ما كه به شكل دلخواهمان موفق نشده‌ایم، نتوانسته‌ایم تعدادی از اهدافمان را محقق كنیم. معمولا این شكست‌ها درباره آن خواسته‌هایی روی داده كه مربوط به ایجاد تغییر و تحولی در زندگی بوده‌اند. می‌گوییم كه "این كار غیرممكن است. هرگز نمی‌توانم این كار را انجام دهم." غالب اوقات چنین تفكری، خیال باطل و نادرستی بیش نیست. تغییرات روی می‌دهند اگر بخواهیم. بله تغییر و تلاش برای نیل به اهداف آسان نیست ولی جدا از موانع حقیقی و مربوط به ماهیت هدف، سدهایی هستند كه خودمان آن‌ها را ساخته‌ایم. به جرات می‌توان گفت كه اثرات بازدارندگی این دسته دوم بسیار بدتر است. نكته اینجاست كه موانع خود ساخته آن قدر قوی‌اند كه می‌توانند حتی از شروع كارمان هم جلوگیری نمایند. شروع نكردن به روشنی معنای شكست را تداعی می‌كند.
سدها و قید و بندهای كاذب و خود ساخته ما هستند كه اجازه نمی‌دهند اهداف درون آن دفترچه خاك گرفته ذهنی بیرون بیایند و به جریان افتند. آن كشوی مغز ما كه این دفترچه را در خود جای داده كاملا مسدود نیست و قابل باز شدن است. البته اگر بخواهیم.
ساده‌‌ترین راه حل‌ رهایی از بندهای بازدارنده اینست كه هدف پیش‌رویمان را بیش از اندازه بزرگ و ترسناك نكنیم. هدف مهم است و رسیدن به آن هم آسان نیست ولی نه آنقدر كه ما برای خودمان تصور كرده‌ایم. هر قدر بیشتر بزرگ نمایی كنیم، ترس و اضطراب بیشتری وجودمان را فرا می‌گیرد. ترس از شكست و ترس از موفقیت هر دو رخ می‌نمایند. از شكست می‌ترسیم چرا كه هدف بسیار دور می‌نماید و خیلی هم ترسناك است. با خود فكر می‌كنیم كه اگر موفق شویم، مسئولیت‌های جدید و دشواری بر عهده‌مان قرار خواهد گرفت كه ممكن است از پس آنها برنیاییم.
● حالا راه ساده كردن اهداف چیست؟
بهترین كار، برگزیدن تنها یك هدف است. همان مقصد و هدف نهایی مورد نظر است و بقیه فقط جزییات هستند. هدف اصلی كدامست و مقصد نهایی كجاست؟ دوست دارید آخر عمرتان و زمانی كه به عقب برمی‌گردید، شاهد چه دستاوردهایی باشید؟ دوست دارید وقتی به اطراف نگاه می‌كنید چه ببینید؟ این دیدگاه نهایی، همان جواب معما و مركز دایره‌های متحدالمركزی است كه رو به رویتان می‌بینید.
بیشتر مردم، وقتی كه تصمیم می‌گیرند سفر كنند، می‌دانند كه می‌خواهند به كجا سفر كنند. مقصد را مشخص كرده‌اند و راجع به آن مكان اطلاعاتی هم دارند. عین این مطلب راجع به تعیین هدف‌های كوتاه‌مدت و بلندمدت هم صادق است. هر قدر كه تصویر دقیقتر و روشن‌تری از هدف در ذهن داشته باشید، بهتر می‌توانید لوازم مورد نیازتان را تهیه كرده مسیر صحیح برگزینید.
وقتی نگاهتان را تنها روی مركز دایره‌ها متمركز كنید، جزییات آن هدف اصلی روشنتر خواهند شد. وقتی كه مقصد اصلی را به تمامی شناختید و شاه راه را مشخص كردید، معیاری به دست می‌‌آورید كه باید برنامه دیگر امور زندگیتان را نسبت به آن شكل داده تدوین نمایید. و این‌ها حلقه‌هایی‌اند كه با كوچكترین دایره هم مركزند و دیگر حواشی و ملزومات مربوط به هدف زندگی شما را همراه دارند.
شروع از هدف اصلی و تعیین مسیر واقعی حركت به سوی آن، فعالیت‌های ما را جهت می‌دهد. زندگی آشفته و بی‌هدف دیروز كه پر از دفترچه یادداشت‌های خاك گرفته بود، به زندگی متفاوتی تبدیل خواهد شد. پیش از این كار، مرتب می‌گفتیم: "آنقدر سرم شلوغ است كه به هیچ كاری نمی‌رسم." این جمله عین واقعیت بود. فكر و ذهن ما پر از جزییات بی‌‌اهمیتی بود كه اجازه نمی‌دادند به كارهای اصلی و مهم و تاثیرگذار بپردازیم. در زندگی دگرگون شده "امروز سرمان خلوت است و برای همه كارهایمان وقت داریم." برنامه مشخصی نوشته‌ایم كه لیست بلندبالایی هم نیست. هدف یا اهداف اصلی و كلیدی مشخصند. روش‌ها و راهكارها و مسیرهایمان را روشن و دقیق نوشته‌ایم. نتایج كارها و اقدامات هر روز هم جای مشخصی دارند. دلایل پیشرفت‌ها و علل شكست‌ها نیز مو به مو شرح داده می‌شوند. از توصیه‌های افراد با تجربه و درج نكات مفید و مثبت برای پیشرفت هم غافل نیستیم.
اگر بخواهیم اهداف و آرزوهایمان را به واقعیت درآوریم، باید در عضو زیستنی منفعلانه، زندگی فعالانه‌ای را پیش گیریم. منفعل بودن مترادف واكنش نشان دادن صرف به كارها و اقدامات دیگران است. اگر منتظر بمانیم تا ببینیم چه پیش می‌آید، هرگز نخواهیم توانست مطابق با هدف مورد نظرمان زندگی كنیم. چرا كه جوهر نوشتن این اهدف‌ اندك اندك رنگ می‌بازد.
شرط در آغوش گرفتن هدف و چشیدن طعم خوش پیروزی، فعال بودن و پویا زندگی كردن است. پویایی و فعالیت‌ نشان می‌دهد كه ما در هدایت قطار زندگیمان نقشی كلیدی داریم وفقط در واگن مسافران منفعلانه بیرون را تماشا نمی‌كنیم. راننده قطار حواشی و اطراف را نگاه نمی‌كند. او مستقیم متوجه جلوست. شهری كه قرار است به آن برسد، مقصد نهایی اوست. در این راه باید از ایستگاه‌های مختلفی عبور كند. هر یك از این توقف گاه‌ها، فرصتی به او می‌دهد تا اوضاع و احوال اطراف و قطار و وضعیت فنی آن را بررسی كرده درباره مسیر پیش رویش و مقصد نهایی اطلاعاتی كسب كند. اگر فقط یك هدف روشن و نهایی برای خود فرض كنید، همانند یك راننده قطار، نقشی محوری در زندگی خواهید داشت و طی راه موفقیت به مراتب آسان‌تر خواهد بود.
یك هدف، یك هدف و یك هدف نهایی برگزینید. با جرات مقابلش ظاهر شوید و فعالانه، با درایت، دقت، پشتكار وعشق و علاقه در مسیری درست برای رسیدن به آن تلاش كنید. ترس از شكست، ترس از موفقیت و ناامیدی، از سدهای بازدارنده درونی‌اند، آن‌ها را پشت سر بگذارید و همواره آماده رویارویی با شكست باشید.
by:Deanna Mascle
مترجم: آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید