پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

لبنان طفل زخمی اتحادیه عرب


لبنان طفل زخمی اتحادیه عرب
هنگامی که استعمار نو اسرائیل را در میانه قرن بیستم میلادی در خاورمیانه و قلب سرزمین های اسلامی و عربی کاشت بذر فتنه ها، جنگ ها و تناقض ها در این منطقه پخش شد. این بذر به تدریج به نهال و سپس درخت تبدیل شد و ناسیونالیسم عربی نه تنها نتوانست جلوی آن را بگیرد که برخی سردمداران این جریان اسرائیل را به رسمیت شناختند و با آن ارتباط برقرار و مقام های تل آویو را از «انزوای سیاسی» خارج کردند .
هنگامی که لبنان از میان خاکستر و ویرانه های امپراتوری عثمانی سر برآورد و در سال ۱۹۴۳ میلادی به استقلال دست یافت دوری از اسرائیل و نزدیک شدن به جهان عرب و ناسیونالیسم عربی را بنیان سیاست خود قرار داد. اما ناسیونالیسم عربی قادر نبود نه از خود و نه از لبنان کوچک در برابر فتنه ها، جنگ ها و حمله های مکرر اسرائیل دفاع کند و حتی شماری از کشورهای نماینده این ناسیونالیسم به موجودیت رژیم اسرائیل اعتراف کردند.
در امان ماندن از خطر فتنه گری ها و جنگ های اسرائیل استفاده از موقعیت برتر یهودیان در تجارت جهانی، بهره گیری از توان سرمایه گذاران اسرائیلی در زمینه های کشاورزی و صنعتی و استفاده از لابی اسرائیل در امریکا و سازمان ملل از جمله علل و دلایل به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس از طرف برخی کشورهای عربی است.
گرفتاری لبنان متکی به ناسیونالیسم عربی و نهاد برآمده از آن یعنی اتحادیه عرب از همین جا آغاز و نخستین قربانی ضعف این اتحادیه و نیز اندیشه راست گرایان اسرائیل شد که شعار تشکیل سرزمین موعود توراتی «از نیل تا فرات» سر می دادند.
لبنان در سال های ۱۹۴۸ ، ۱۹۶۷ ، ۱۹۷۳، ۱۹۷۸ ، ۱۹۸۲ ، ۱۹۹۶ ، ۱۹۹۳ و ۲۰۰۶ هدف هجوم گسترده رژیم صهیونیستی و در دام فتنه های این رژیم قرار گرفت. ناسیونالیسم عربی و جریان ها و نهادهای برخاسته از آن به ویژه اتحادیه عرب نتوانستند جلوی این جنگ های ضدلبنان را بگیرند و نیز نتوانستند به این جنگ ها پایان دهند. واقعیت این است که پیدایش ناسیونالیسم عربی همزمان بود با رواج مفهوم ناسیونالیسم در غرب.
از این رو سردمداران عرب از عقاید و نظریات «غرب سیاسی» و نه تمدن غرب متاثر شدند و در نتیجه اندیشه ناسیونالیسم به دو صورت زیر پدیدار شد؛ نخست با هدف استقلال هریک از اقوام و کشورهای عرب زبان مانند سوریه، عراق، اردن، لبنان، عربستان و دیگری یگانگی همه مردمان عرب زبان و این موضوع دوم آرزویی است که هنوز تحقق نیافته و احتمالاً هیچگاه تحقق نخواهد یافت.
رواج اندیشه قومیت و ناسیونالیسم عربی عامل مهمی بود که ابتدا باعث کم رنگ شدن اندیشه دینی و عامل مذهب به ویژه مذهب شیعه در کشورهای عربی مانند عراق و لبنان شد. برخی سردمداران عرب تحت تاثیر «غرب سیاسی» اسلام را دین قومیت عرب و عرب را رکن اصلی اسلام وانمود کردند و به نادرستی اسلام حقیقی را «اسلام عربی» پنداشتند.
اندیشه ناسیونالیسم و قومیت عرب با ظهور افرادی مانند «میشل عفلق» زمینه ساز ایجاد چارچوب های فکری انسجام یافته تحت عنوان «حزب بعث» شد و تفکر قومیت گرای بعثی در عراق، سوریه و بخش هایی از لبنان پا به عرصه وجود نهاد.
طرح «تازیان یا عرب های متحد» به وسیله سردمدار قومیت گرای عرب یعنی «صدام حسین» دیکتاتور معدوم عراق ارائه شد که هدف آن تشکیل «عراق بزرگ» شامل سوریه، لبنان، اردن، عراق، فلسطین، کویت و بخش هایی از جنوب و جنوب غرب ایران بود. ناتوانی این تفکرها و طرح ها در رویارویی با اسرائیل در طول ۶۰ سال گذشته مشاهده شد.
زمانی که تحت تاثیر اندیشه های مترقی «امام موسی صدر» رهبر ملی و مذهبی لبنان عامل مذهب و کرامت انسان در جنوب لبنان پدیدار و به دیگر مناطق این کشور کشیده و تقویت شد به تدریج طرح های از نیل تا فرات و تشکیل «اسرائیل بزرگ» در هاله ابهام قرار گرفت و جهان عرب توقف رژیم صهیونیستی را مشاهده کرد
. پیروزی مردم لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی و خروج رژیم اشغالگر قدس از جنوب این کشور و نیز ناکامی این رژیم در جنگ سی و سه روزه در تابستان سال گذشته دو شاهد مطلب یاد شده است.
حسن سلامی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید