چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


مهندس اقتصاددان


مهندس اقتصاددان
ژول دوپویی (۱۸۶۶-۱۸۰۴) اقتصاددانی با پیشینه مهندسی است كه كمك زیادی به پیشبرد اقتصاد در قرن نوزدهم كرده است. دیگر هم‌ردیف‌های او عبارتند از:
▪ دیونیسوس لاردنر (۱۸۵۹-۱۷۹۳)،
▪ شارل آله، (۶۲-۱۸۱۰)
▪ ویلهلم لانهارت (۱۹۱۸-۱۸۳۲).
ابتدا تصور می‌شد كه مطالعات او كاملا انفرادی و متعلق به خود او است، ولی اكنون مشخص شده است كه او بخشی از جریان مطالعاتی در «مدرسه عالی پل و معدن» در پاریس بوده است كه تجزیه و تحلیل‌های اقتصادی را برای قیمت‌گذاری فعالیت‌های عمومی مورد استفاده قرار می‌داد. دوپویی در سال ۱۸۰۴ در شمال ایتالیا متولد شد، ولی در فرانسه تحصیل كرد. او، هم در مدرسه عالی فنی و هم در مدرسه عالی پل و معدن تحصیل كرد و در سپاه پل و معدن خدمت نمود و در سال ۱۸۵۵بازرس كل در این سازمان شد.
دوپویی در چند مقاله بسیار مهم از جمله درباره مالیات و عوارض حمل و نقل (۱۸۴۲)، اندازه‌گیری مطلوبیت فعالیت‌های عمومی، (۱۸۴۴) و مطلوبیت اندازه‌گیری (۱۸۵۳) به طرح این نكته پرداخت كه چگونه می‌توان به توجیه ساخت راه‌، كانال و پل توسط دولت برحسب منافع اجتماعی آن پرداخت. به نظر او این منافع اجتماعی بیش از قیمتی است كه واقعا بابت كالا پرداخت می‌شود و لذا بیشتر مردم حاضرند بابت خدماتی كه دریافت می‌كنند پول بیشتری از آنچه كه عملا می‌پردازند، پرداخت كنند. دوپویی با استفاده ضمنی از مفهوم تبعیض در قیمت‌گذاری و با این فرض كه دولت برای هر واحد اضافی خدمت، حداكثر هزینه را دریافت می‌كند و با افزایش خدمات،‌ عوارض را به نسبت كمتری پایین می‌آورد، منحنی مطلوبیت را با شیب نزولی برای خدمات عمومی به دست آورد. بدین ترتیب، كل دریافتی از خدمات مساوی است با سطح زیر منحنی مطلوبیت نهایی و به همین ترتیب، مطلوبیت كل حاصل از خدمت مزبور مساوی است با سطح كل زیرمنحنی مطلوبیت نهایی. با این حال، «مطلوبیت نسبی» یا آنچه كه مارشال آن را «مازاد مصرف‌كننده» می‌نامید، برابر است با مابه‌التفاوت مطلوبیت كل و مطلوبیت نهایی ضربدر تعداد واحد خدمت ارائه شده. اگر منحنی مطلوبیت نهایی را همان منحنی تقاضا بدانیم- فكر بكری كه هیچ‌گاه به ذهن دوپویی نرسید- مطلوبیت نسبی توسط سطح مثلثی شكل زیرمنحنی تقاضا و بالای مستطیل تقاضا و مقدار، اندازه‌گیری می‌شود. به همین ترتیب، كاهش عوارض یك خدمت عمومی، خالص مازاد مصرف‌كننده را به میزان كاهش قیمت منهای زیانی كه به دریافتی دولت وارد شده بالا می‌برد. دوپویی مازاد تولیدكننده را حاصل فروش خدمات مثلا پل‌ها می‌دانست كه از تفاوت كل دریافتی و مجموع هزینه نهایی به دست می‌آید. از نظر او سودی كه از پل عاید جامعه می‌شود، برابر با جمع مازاد‌ مصرف‌كننده و تولید‌كننده است.
اگر مقالات دوپویی را با آنچه آلفرد مارشال در مورد همان مفاهیم نوشته مقایسه كنیم، نواقص استدلالات دوپویی به خوبی آشكار می‌شود. جدا از این كه او مطلوبیت را با تقاضا یكی می‌داند و به طور ضمنی فرض می‌كند كه مازاد مصرف‌كننده برای افراد مختلف قابل جمع‌اند، به نظر می‌رسد دوپویی به این كه كارهای عمومی می‌‌توانند برای افراد دیگر، به جز مصرف‌كنندگان این خدمات، نفع داشته باشند، اعتقادی ندارد با وجود این، دپویی‌منفی بودن شیب‌منحنی تقاضا را به طور مستقل از كورنو مطرح كرده و محققا نخستین كسی است كه نظریه مطلوبیت را برای بسط برخی از فرضیه‌های مقدماتی در تجزیه و تحلیل‌های هزینه، فایده در امور عمومی مورد استفاده قرارداده است.
استانلی جونز علی‌الظاهر در هنگام نوشتن كتاب نظریه اقتصاد سیاسی خود در سال ۱۸۷۱ از كارهای دوپویی مطلع نبوده است. حتی آلفرد مارشال نیز مدعی است كه در دهه ۱۸۷۰‌ كه عقاید اقتصادی خود را ابراز می‌كرد، از كارهای دوپویی اطلاعی نداشت.
به هر حال، هر دو این اقتصاد‌دانان بعدا احترام‌ فراوانی برای تلاش‌های پیشگامانه دوپویی قائل شدند.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید