سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

با کمک همسرم افسردگی را شکست دادم


با کمک همسرم افسردگی را شکست دادم
آن دو دست در دست هم بر روی مبل راحتی اتاق نشیمن در كنار فرزندانشان نشسته اند. و برای تعطیلات تابستانی برنامه ریزی می كنند. نمی توان باور كرد این زن و شوهركمتر از یك سال قبل در همین مكان در مورد فروش خانه و دارایی هایشان و تقسیم آنچه دارند صحبت می كردند و اینكه كدام یك باید سرپرستی كودكان را به عهده می گرفت؟
درحال حاضر معتقدند بیماری قابل درمانی می خواست به ارتباط مستحكم دوازده ساله آنها صدمه بزند ولی آنها به كمك هم آن را درمان كردند.شوهر می گوید: «اولین روز كه به مشكل همسرم پی بردم زمانی بود كه صبح زود وارد آشپزخانه شدم و مشاهده كردم او با حوله حمام روی زمین آشپزخانه نشسته و گریه می كند.
از او سؤال كردم آیا اتفاقی افتاده؟ او پاسخ داد: خودم هم نمی دانم.»ما زندگی خوبی داشتیم. هیچ درگیری و بحثی بینمان نبود. با كودكانمان هم هیچ مشكلی نداشتیم.همسرم هم می دانست كه دلیلی برای گریستن وجود ندارد ولی اشكهایش قابل كنترل نبود. هر روز كه می گذشت تمركز حواس او كمتر می شد.سرانجام از همسرم خواستم به پزشك مراجعه كند.
او درحالی كه سرش را ناباورانه تكان می داد گفت: من مطمئن هستم كه مشكلی وجود ندارد. امیدوارم برای من فقط قرص ویتامین و داروی تقویتی تجویز كند. نمی توانم پیش بینی كنم كه پزشك چه خواهد گفت اما امیدوارم بگوید: كافی است كمی فعالیتم را كم كنم تا مشكلی نداشته باشم.
بعداز چند بار معاینه و گفت وگو؛ پزشك به همسرم گفت: «شما از افسردگی رنج می برید» او برایش توضیح داد: بدن ما به سطح معین و متعادلی از سروتنین نیاز دارد تا قادر باشد به فعالیت طبیعی خود ادامه دهد. ولی گیرنده های مغز در بعضی از افراد ترشح این هورمون به نقاط خاصی از بدن را مهار می كند.
لذا پیشنهاد كرد داروی تجویز شده برای كنترل سطح سروتنین در خون را مصرف كند ولی همسرم نپذیرفت و مطب را ترك كرد درحالی كه احساس شكست می كرد و با خودش در ستیز بود. او به خودش نهیب می زد:به نظرم اعتقاد و ایمان من ضعیف شده و آنچه كه من نیاز دارم تقویت ایمان است نه دارو. من كه بیمار نیستم. اما نكند به هر دوی آنها نیاز دارم؟ من كه جرأت ندارم به شوهرم بگویم از نظر پزشك سلامتی روان من زیر سؤال رفته است.»
او مدت چند هفته سعی كرد رازش را مخفی نگه دارد. ولی شدت غم و اندوه او بزرگتر از آن بود كه بتواند آن را پنهان كند.
بچه ها كه نگران شده بودند مرتب از من سؤال می كردند چه اتفاقی برای مادرشان افتاده است؟
من هم از اینكه نمی توانستم كمكی به حل مشكل كنم احساس بدی داشتم. هر روز این احساس در همسرم بدتر می شد. عصبانی بود از اینكه هرچه تلاش كرده شرایط شاد و راحتی را برای خانواده فراهم كند موفق نبوده است و هرچه بیشتر عصبانی می شد فاصله آنها هم بیشتر می شد. هر دو احساس گناه می كردند و گویی به سمت مخالف هم پرتاب می شدند.
دراین مدت همسرم سعی می كرد به عبادت بپردازد ولی ادای كلمات برایش مشكل بود. گویی حافظه اش را از دست داده بود. احساس می كرد نه تنها خانواده اش را از دست داده بلكه خدا نیز او را به حال خود رها كرده است.
ماجرای زندگی این زن و شوهر ماجرای زندگی بسیاری از خانواده هاست. زنان دو برابر مردان مبتلا به افسردگی می شوند و البته مردان تمایل كمتری به مراجعه به پزشك نشان می دهند. در واقع بسیاری از افسردگی ها تشخیص داده نمی شوند درحالی كه اثرات مخرب خود را بر قربانیان می گذارند.
● كلیدهای تشخیص افسردگی
▪ حزن و غم روزانه
▪ كم شدن تمایل به انجام فعالیتهایی كه فرد پیش از این از انجام آنها لذت می برده است.
▪ عدم آرامش، نگرانی و اضطراب و رفتارهای تحریك پذیر
▪ مشكل در ایجاد تمركز و كاهش حافظه
▪ احساس خستگی و بی حالی
▪ خواب و خوراك بیش از حد یا كمتر از معمول
▪ دردهای غیرقابل توصیف در نقاط مختلف بدن
▪ تمایل به خودكشی و مرگ
▪ اگر هر كدام از علایم ذكر شده برای بیش از یك هفته در فردی باقی بماند بهتر است برای بررسی بیشتر به پزشك مراجعه كند.
▪ خودتان را برای كمك به دیگران آماده كنید.
▪ امدادگران می گویند اول ماسك اكسیژن را به صورت بزنید بعد به صحنه حادثه وارد شوید و به دیگران كمك كنید. در این مورد هم ابتدا باید خودتان را آماده كنید تا توانایی لازم برای كمك به فرد افسرده را پیدا كنید.
▪ غم و اندوه می تواند مسری باشد و بعید هم نیست فرد كمك كننده غم و اندوه بیمار را بیشتر كند.
▪ تغذیه خوب، نرمش و خواب كافی می تواند همه افراد خانواده را از خطر حفظ كند.
▪ در ضمن مراقب كودكان باشید. آنها اغلب در برابر اضطراب والدین آسیب پذیرند. تحقیقات نشان داده است ۲۰درصد كودكان ده ساله كه مادرانشان از افسردگی رنج می برند پنج سال بعد قربانیان این ماجرا خواهند شد.
▪ در برخورد با فرد افسرده بعضی از رفتارها مناسب و بعضی نامناسب اند.
▪ همراه با آنها و برای آنها با شور و شوق دعا كنید. كتابهای دعا و كتاب آسمانی را باهم بخوانید.
▪ هرگز به آنها نگویید فقط درمورد مشكل خودشان دعا كنند كه احساس كنند اگر خدا آنها را دوست داشته باشد بیماری آنها درمان خواهدشد.
▪ به آنها ثابت كنید خانواده نیازمند سلامتی آنهاست.
▪ كاری نكنید كه به خاطر فشاری كه در اثر بیماری او به خانواده وارد شده احساس گناه كند.
▪ خوب به حرفشان گوش كنید و بگذارید احساس كنند باورشان دارید.
▪ هرگز به آنها انتقاد نكنید و آنها را شرمنده نسازید.
▪ برای كمك كردن به او همراهش به مطب رفته با پزشك مشورت كنید و از او كمك بخواهید.
▪ هرگز وانمود نكنید فقط اوست كه نیاز به مراجعه به پزشك دارد و اوست كه ضعیف است و نیازمند كمك دیگران.
▪ او را به مصرف دارو تشویق كنید. مطالعات نشان داده است ۸۰درصد افراد مبتلا به افسردگی با مصرف دارو درمان شده اند.
▪ انتظار نداشته باشید دارو به تنهایی همه مشكلات را حل كند. تأثیر دعا در درمان را فراموش نكنید.
▪ با محبت باشید. او را تشویق كنید همراه شما به انجام امور بپردازد.
▪ به او اجازه ندهید به خواب در بستر ادامه داده و ایزوله باشد.
● عاقبت خوش
عاقبت این زن و شوهر بر ترس خود نسبت به بیماری روحی غلبه كردند. آنها هر هفته در مسجد با روحانی خانواده مشورت می كردند و زن به پزشك مراجعه كرده و مصرف دارو را ادامه داد. بعد از چند ماه احساس كرد دوباره از خودش خوشش می آید. سطح سروتنین خون او به تعادل رسید. كودكان از اینكه مادر را خندان می دیدند بسیار به هیجان آمده بودند.
حالا این خانواده معتقدند كه با تلاش گروهی، آموزش، هم دردی و دعای اطرافیان می توانند افسردگی را درمان كنند.
مریم قربانزاده
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید