سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


حکیم شعر پارسی


حکیم شعر پارسی
● به مناسبت سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
یکی از پرآوازه ترین شاعران ایران زمین و یکی از بزرگترین حماسه سرایان جهان در قرن چهارم و پنجم هجری، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی در سال ۳۲۹هجری، در روستای «با ژ» که یکی از قریه های طوس است، دیده به جهان گشود. دوران کودکی و جوانی اش را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد و صاحب آب و زمین بودند در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب پرداخت. وی در این روستا شوکتی تمام داشت و گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش می کرد. در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.
▪ شاهنامه سرایی
در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تالیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق بسزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده و پیش از آن که از میان بروند، منبع و ماخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفتند. جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال ۳۴۶ ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید. این کتاب، ماخد مهم فردوسی در نظم شاهنامه است.
دقیقی، اولین شاهنامه سرا بود. پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد.
▪ منابع شاهنامه
پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و ماخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سختکوش برای تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پس از خود تقدیم کرد و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.
▪ نگرانی فردوسی
فردوسی همیشه این نگرانی و دغدعه خاطر را داشت که مبادا او هم همانند دقیقی که چهل سالگی از دنیا رفت با مرگی نا بهنگام روبه رو شود و نتواند کار بزرگی را که با عشق و علاقه آغاز کرده به فرجام رساند؛ از این رو از خداوند می خواست آن قدر زنده بماند تا بتواند شاهنامه را که خود آن را «نامه شهریاران پیش» نامیده بود به نظم درآورد... دعای او متسجاب شد و در سن ۷۱ سالگی، شاهنامه را به پایان رساند و در سن ۸۲ سالگی نیز جهان فانی را وداع گفت.
▪ رنج سی ساله
فردوسی این شاعر توانمند ایران، از کسانی بود که عشق و تلاش را به هم آمیخت و با فقر و تنگدستی در آویخت و سی سال رنج برد و دود چراغ خورد تا توانست اثری پایدار و ماندگار از خود به یادگار گذارد. فردوسی در سن کهولت نیز خود را بازنشسته نپنداشت و هستی خود را در این راه گذاشت و تا دستانش توان نوشتن داشت قلم را کنار ننهاد و حاصل رنج سی ساله خود را در سال ۴۰۰ هجری و در سن ۷۱ سالگی به جامعه ادبی وهنری ایران زمین تقدیم کرد تا در سن ۸۲ سالگی نیز به پیرایش و آرایش آن پرداخت.
▪ علت بی توجهی سلطان محمود به فردوسی
فردوسی پس از تکمیل شاهنامه و بازنگری در آن، تصمیم گرفت آن را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند، تا با پاداشی که از این راه می ستاند هم خود را از فقر و تهدیدستی برهاند و هم کتاب را از گزند حوادث مصون دارد. اما بر خلاف انتظار، مورد بی مهری سلطان قرار گرفت. درباره اینکه چرا سلطان محمود به فردوسی بی اعتنایی کرد گفته اند: فردوسی از پیروان اهل بیت(ع) بود و سلطان محمود را با شیعیان میانه ای نبود. یکی دیگر از دلایلی که فردوسی مورد بی مهری سلطان محمود قرار گرفت این بود که او شاعر درباری نبود.
▪ وفات فردوسی
سلطان محمود غرنوی، ابتدا فردوسی را مورد بی مهری قرار داد و دل او را ر نجاند، اما سال ها بعد درصدد برآمد ازاین شاعر دل شکسته دلجویی کند؛ از این رو هدایایی فراهم کرد و گفت با شتر سلطانی به طوس ببرند و از او عذر خواهی کنند اما اقبال با این شاعر همراه نبود. نظامی عروضی گوید: هدایای سلطان به سلامت به شهر «طبران» رسید، وقتی شتر از دروازه «رودبار» وارد می شد، جنازه فردوسی از دروازه «رزان» بیرون می رفت.
گویند از فردوسی دختری ماند سخت بزرگوار، خواستند هدایای سلطان را به او بسپارند، قبول نکرد و گفت بدان محتاج نیستم. فردوسی پس از ۸۲ سال زندگی شرافتمندانه و افتخار آمیز در سال ۴۱۱ ق غریبانه وفات یافت و دخترش عزت و بلند طبعی او را کامل کرد و این چنین مقتدرانه از هدایای مادی سلطانی چشم پوشید و افتخاری بر افتخارات پدر افزود.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید