شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


پول و نقش آن در خوشبختی


پول و نقش آن در خوشبختی
ارزش پول و نقش آن برای رسیدن به خوشبختی چیست؟در مورد این پرسش كه آیا پول و مسائل مادی خوشبختی می‌آورد یا خیر نظرات موافق و مخالفی وجود دارد.
● موافقان پول را عامل خوشبختی می‌دانند چون معتقدند:
▪ اگر پول داشته باشی می‌توانی به چیزهای بیشتری دسترسی پیدا كنی.
▪ مقایسه كشورهای ثروتمند و كشورهای فقیر نشان می‌دهد كه مشكلات معیشتی مردم در كشورهای ثروتمند كمتر است.
▪ پول به شما آزادی می‌دهد تا هر كاری دوست دارید، انجام دهید.
▪ پول شرایط تامین مسكن، خوراك و پوشاك را برای خودتان و كسانی‌‌كه دوستشان دارید فراهم می‌كند و به كمك آن می‌توانید روابط بهتری با بقیه مردم داشته باشید.
اما كسانی كه می‌گویند پول خوشبختی نمی‌آورد معتقدند كه:
▪ پول می‌تواند خود عامل ناراحتی شود. آنها معمولا زندگی‌ تاجران پولدار را مثال می‌زنند كه آن‌قدر درگیر كار هستند كه نمی‌توانند به ارتباطات اجتماعی و خانوادگی خود به خوبی توجه كنند.
▪ بسیاری از مردم حتی وقتی پولی را به ارث می‌برند یا به‌طور ناگهانی برنده یك جایزه بزرگ می‌شوند هم دست از كار نمی‌كشند، چون «كار كردن» به آنها احساس لذت می‌دهد نه «پول داشتن»!
▪ پول می‌تواند زندگی را پیچیده‌تر كند چون در صورت داشتن آن نیاز به توجه بیشتری به شرایط امنیتی است. (داشتن بادیگارد، استفاده از میله‌های ناخوشایند و بلند فلزی به عنوان حصار، محكم كردن در و پنجره‌ها و راه‌های ورودی به خانه و .. وای خدا! چقدر زندگی سخت می‌شود.
همین حســاسیت‌ها شخص بسیار پولدار را دچار جنون، سوءظن شدید یا «پارانویا» می‌كند.
▪ پول زیاد امكان شناخت صحیح و درست را می‌گیرد. شما نمی‌توانید به خوبی تشخیص دهید كسانی كه اظهار دوستی می‌كنند و همیشه اطرافتان هستند به‌راستی دوست شما هستند یا دوست پولتان (این دغل دوستان كه می‌بینی مگسانند گرد شیرینی را كه یادتان هست؟)
▪ نمونه‌های زیادی از انسان‌های مشهور و ثروتمند دیده می‌شوند كه به سراغ مصرف مواد مخدر یا حتی خودكشی رفته‌اند.
«دكتر واین دایر» كه روی موضوع خوشبختی و راه‌های رسیدن به آن تحقیقات زیادی كرده است با اشاره به عامل ثروت می‌گوید:
«تجار پولدار هر لحظه از ترس ورشكستگی، امكان استفاده از آنچه را كه دیگران «خوشبختی» می‌نامند، پیدا نمی‌كند.»
او اشاره می‌كند كه آمار طلاق و جدایی میان افراد ثروتمند رو به افزایش است و داشتن پول و یا جست‌وجوی آن هیچ‌كدام، انسان را خوشبخت نمی‌كند. در ماهیت و ذات پول هیچ چیز وجود ندارد كه موجب خوشبختی باشد. واقعیت این است كه هر چه بیشتر داشته باشیم، بیشتر می‌خواهیم. پول نه تنها خلأیی را پر نمی‌كند بلكه خود خلأ ایجاد می‌كند.او می‌گوید «خوشبختی» و «احساس رضایت از زندگی» ثروت است نه پول‌دار بودن!
پول همچون سلامت، عشق و تمام چیزهای خوبی كه می‌خواهید با داشتن آنها احساس خوشبختی كنید نتیجه زندگی هدفدار و با برنامه است اما خود هیچگاه هدف نیست! اگر زیاد در جست‌وجوی پول باشید خواهید دید كه از شما دور می‌شود و هرگز به اندازه كافی از آن نخواهید داشت و به همین جهت طلب آن، شما را به زحمت خواهد انداخت.جناب دكتر دایر معتقد است كه اگر بیش از حد دنبال پول باشیم و تنها ثروتمند شدن را هدف قرار دهیم لحظه به لحظه از خوشبختی واقعی دورتر و دورتر می‌شویم اما اگر زندگی را برپایه قصد و هدف مشخصی تنظیم كنیم و از داشته‌هایمان بهترین استفاده را ببریم، آنگاه احساس خوشبختی می‌كنیم.«رسیدن به خوشبختی» نتیجه دنبال كردن مجموعه‌ای از برنامه‌های پیچیده نیست بلكه توانایی فهم داشته‌هایی است كه به طور معجزه‌آسا در زندگی نقش دارند و همه ما كم و بیش از داشتن آنها بهره‌مندیم.
دكتر دایر از درك نعمت‌ها و توانایی‌های موجود در زندگی كه می‌تواند افراد را به سوی خوشبختی ببرد به عنوان یك «جادوی حقیقی» یاد می‌كند و معتقد است خوشبختی عینیت بیرونی ندارد و در حقیقت یك احساس درونی است كه می‌توان با نگاهی منطقی به شرایط موجود در زندگی به آن دست پیدا كرد.
● ۴ ضرورت برای رسیدن به خوشبختی
هر انسانی در سراسر عمر خود هزاران آرزو در سر می‌پروراند و تصور می‌كند با رسیدن به آن طعم خوشبختی را چشیده است.
شاید بتوان آرزوها را چنان‌كه دكتر دایر می‌گوید به چهار دسته زیر تقسیم كرد:
۱) همه ما دوست داریم نظر دیگران را به خود جلب كرده و شرایطی فراهم آوریم كه دیگران ما را دوست بدارند. تمام كسانی كه ازدواج می‌كنند قطعا تمایل دارند مورد توجه و علاقه همسرشان قرار گیرند تا معنای خوشبختی را بهتر درك كنند. همه ما دوست داریم با اطرافیان، همسایگان و همكاران‌مان روابط خوبی ایجاد كنیم. به آنان احترام‌ می‌گذاریم چون قلبا از اینكه مورد توجه و احترام واقع شویم احساس رضایت می‌كنیم.
به دسته‌ها و گروه‌های اجتماعی ملحق می‌شویم چون دوست داریم روابط جدید و خوبی ایجاد كنیم و با دیگران مشاركت داشته باشیم.
۲) تمایل داریم درگیر كارهای جذاب، جالب و حتی ماجراجویانه شویم، چون فكر می‌كنیم وضعیت بهتری پیدا خواهیم كرد. بسیاری از افرادی كه از كار و حرفه خود راضی هستند، بیشتر احساس خوشبختی می‌كنند.
۳) همه ما به داشتن استقلال مالی علاقه‌مندیم. دوست داریم پس‌اندازی داشته باشیم تا در صورت لزوم بدون دغدغه شمردن سكه‌های ته جیب و كیف، به آنچه خرسندمان می‌كند، بپردازیم. دوست داریم آن‌قدر پول داشته باشیم كه در زمان بازنشستگی و از كارافتادگی از عهده مخارجمان برآییم و به دیگری نیاز نداشته باشیم.
۴) آخرین چیزی كه همه در طلب آن هستند داشتن سلامت است. همه از درد و ناراحتی فراری هســـتند اما در همین حال و با وجود اینكه داشــــتن سلامت، اصل و اساس رســیدن به تمام آرزوهای دیگر است در بیشتر مواقع از آن غافل می‌شــویم. می‌توان گفت تــنــها كسانی كه بخشی از آن و یا تمام آن را از دست داده‌اند، اهمیت بودنش را درك می‌كنند.
رمز رسیدن به هركدام از خواسته‌ها و تمایلات ذكر شده در گرو داشتن یك آرامش ذهنی است. هرچه ذهنی آرام‌تر و به دور از تنش و اضطراب داشته باشیم راحت‌تر می‌توانیم به آنچه گفته شد دسترسی پیدا كنیم.
ذهن آرام و راحت، شرایط ایجاد روابط خانوادگی و اجتماعی بهتری را فراهم می‌كند و با خوش‌بینی و اعتماد به نفس روابط دوستانه‌تر و صمیمانه‌تری پایه‌ریزی می‌شود.وقتی آرامش درونی داشته باشیم، كارها را بهتر انجام می‌دهیم و از كار و حرفه و مسوولیت‌هایی كه پذیرفته‌ایم احساس رضایت بیشتری خواهیم داشت و در نتیجه همكار یا رئیس‌ بهتری برای دیگران می‌شویم. در این وضعیت شرایط كسب درآمد بیشتر نیز خود به خود آماده می‌شود، پس‌انداز برای فردا، استقلال مالی و هزار و یك چیز دیگر.
زندگی كلاسی برای تدریس «توجه كردن» است. هرچه بیشتر به اطراف و اطرافیان و هدف‌ها و توانایی‌های لازم خود برای رسیدن به آن توجه كنیم موفق‌تر و در نتیجه آن خوشبخت‌تر می‌شویم. پول و ثروت خود عامل خوشبختی نیست، بلكه توجه به تمام آنچه گفته شد، از ما دانش‌آموز موفقی می‌سازد كه پس از گذراندن هر درس این كلاس یك قدم به خوشبخت بودن نزدیك‌تر می‌شود.
● قدم‌های نخست برای رسیدن به خوشبختی
۱) زمانی را براساس نظمی دقیق و معین برای فكركردن مشخص كنید. از خودتان سوال كنید از داشتن چه چیز به معنای واقعی احساس خوشبختی می‌كنم و عوامل خوشبختی از نظر من در كدام یك از ۴ دسته ذكر شده وجود دارد؟!
۲) اهداف خاص و مشخصی را جهت رسیدن به آنچه پاسخ پرسش اول بود، تعیین كنید. چگونه و در چه حالتی روابطم با دیگران، سلامت كار و اوضاع مادی ام بهتر می‌شود؟
۳) حالا وقت عمل‌كردن است سعی كنید هر روز كاری را انجام دهید تا در مسیر خوشبختی مورد نظرتان قرار گیرید و هیچ‌گاه از برنامه‌ای كه مشخص كردید فاصله نگیرید.بررسی ساده و برنامه‌ریزی منظم بعد از آن نشان می‌دهد كه صرف پولدار بودن و برخورداری از رفاه مادی مایه رسیدن به خوشبختی نیست و این هدف‌یابی و برنامه‌ریزی دقیق است كه می‌تواند با تامین آرامش ذهنی و احساس رضایت ما را به خوشبختی نــزدیـــك تركـــند. اینـكه تصور كنیم خوشبختی فقط در خانه و میان افراد خانواده‌های ثروتمند است چیزی نیست جز رفتن به بیراهه.«واین كوین»، گیتاریست و خواننده مشهور آلمانی در این مورد داستانی را بیان می‌كند كه توجه به آن ما را نسبت به آنچه كه هر لحظه در اطرافمان اتفاق می‌افتد هوشیارتر می‌كند:
● خوشبختی همین‌جاست
او می‌گوید: «من معتقدم هركدام از ما قدرت خلق خوشبختی را برای خود داریم. هركدام از ما منشأ به‌وقوع پیوستن یك جادوی حقیقی هستیم جادویی كه نشان می‌دهد ما نیز خوشبختیم.روزی سرد در اتومبیلم نشسته بودم و پشت چراغ قرمز منتظر بودم و به رادیو گوش می‌كردم. با خودم فكر كردم چقدر خوشبختم، در اتومبیلی بسیار زیبا نشسته‌ام و سرمای بیرون‌ آزارم نمی‌دهد. باد شدید است اما من در آن هوای بسیار سرد، داخل اتومبیل گرم و راحت خود نشسته‌ام و تنها از غوغای باد لذت می‌برم. آه كه چقدر خوشبختم!! ظاهراً مدت زمان قرمز بودن چراغ طولانی بود و من باید همچنان منتظر می‌ماندم و به خوشبختی خود می‌بالیدم در همان حال متوجه دو نفر شدم كه در ایستگاه اتوبوس منتظر رسیدن اتوبوس بودند. لباس‌های آنان مناسب این هوا نبود. مانند من لباس‌های مارك‌دار و زیبا و مناسب‌ بر تن نداشتند. به شدت به هم چسبیده بودند و سعی داشتند با این كار گرم شوند. با خودم فكر كردم: آه چه آدم‌های فقیر و بدبختی!حركت كردم، نگاهم به صورتشان افتاد، در همان حالی كه سردشان بود می‌خندیدند، به‌نظر می‌آمد مشغول گفتن لطیفه برای هم هستند. در یك لحظه به عوض دلسوزی‌كردن برای ایشان به شادی و رضایت آنان حسادت كردم. برایم جالب بود، آنها متوجه هوای خراب و باد شدیدی كه در اطرافشان می‌وزید نبودند و اصلاً از بابت نداشتن لباس‌هایی مناسب، نگران به‌نظر نمی‌رسیدند. آنان حتی به اتومبیل من كوچك‌ترین توجهی هم نكردند.تا به حال برایتان پیش آمده كه در یك لحظه به اندازه یك ساعت فكر كنید. من در لحظه نخست فكر كردم آنان آدم‌های بدبختی هستند كه به دلسوزی و ترحم من نیاز دارند اما نداشتند! تصور كردم همه چیز در زندگیشان خراب و غم‌انگیز است. اما این‌طور نبود! اینجا بود كه به خوبی دریافتم همه ما قدرت ساختن خوشبختی و احساس رضایت را داریم. از همان روز بیشتر از قبل احساس خوشبختی كردم. از اینكه دیگران مرا دوست دارند.همسر مهربانی دارم كه با من سازگار و هم‌جهت است. شغل و حرفه‌ای دارم كه با علاقه‌مندی آن را دنبال می‌كنم و سلامتی كه راه رسیدن به آرزوهایم را هموار می‌كند.
مینو ضابطیان
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید