شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

فرانسه بعد از انتخابات ریاست جمهوری


فرانسه بعد از انتخابات ریاست جمهوری
ماراتن الیزه با پیروزی نیکلا سارکوزی، یک سیاستمدار محافظه کار به پایان رسید. اراده سیاسی حاکم بر جامعه فرانسه به منظور خارج کردن این کشور از وضعیت رکود و سکون در ایجاد چنین وضعیتی و پیروزی سارکوزی بی تاثیر نبود و این جامعه نشان داد که آمادگی پذیراشدن نسل جدیدی از رهبران سیاسی را دارد.
سارکوزی در کنار مولفه یی چون شخصیت محبوبش در نزد جامعه فرانسوی، آنچه پیروزی او را در معرض توجه جهانیان قرار داد، ناظر به امحای نظام دوقطبی و احیای نظام جدید حزبی برای جامعه سیاسی و اجتماعی فرانسه بود که بتواند این جامعه را نسبت به ایفای نقش عمده در جهان و تحرک در عرصه بین الملل شایق گرداند.
بدون تردید احیای این نظام حزبی جدید به پیروزی جناح راست در انتخابات فرانسه مرتبط می شود که این وجه خود برآیند منطقی از مواضع و واکنشی غیرهمسو بود که مردم فرانسه نسبت به احزاب تندرو و افراطی نشان داده اند.
جامعه سیاسی و اجتماعی فرانسه در دوئل کلاسیک میان چپ و راست با انتخاب سارکوزی نشان داد که تغییر و تحول به عنوان یک ضرورت استراتژیک برای از بین بردن برخی از نابسامانی های سرزمین ناپلئون غیرقابل انکار است و سارکوزی به عنوان یک رئیس جمهور منتخب و در مقام یک لیدر پراگمات، وظیفه و مسوولیت اجرای چنین پروژه یی با همکاری وزرای راست و چپ میانه در بطن جامعه فرانسه را به عهده خواهد داشت.
جامعه فرانسه با آگاهی به این مهم که برخی از رهبران پیشین، مسوولیت رفع برخی از نابسامانی ها را خارج از توان و مسوولیت خود قلمداد کرده اند، با انتخابی آگاه خود را در سامان دادن این جامعه سهیم نشان داده اند.
لااقل یک نشان شفاف از وجود این نابسامانی های خارج از کانون توجه رهبران پیشین فرانسه را باید در دلایل ایجاد جنبش مدنی و اعتراضات خیابانی ژوئن ۲۰۰۶ سراغ گرفت. اگرچه به حرکت درآمدن گسل های اجتماعی آن هم با رنگ و بوی اعتراض و در جهت احقاق حقوق، خارج از پارادایم دموکراسی های نمایندگی نیست اما وجود چنین اعتراضاتی برای جامعه فرانسه در کنار سوابق حرکت جنبش های دیگر که میراث دار اصحاب روشنگری است، نمی تواند خارج از عیب باشد.
اتخاذ موضعی انفعالی در حل بحران ژوئن ۲۰۰۶ لااقل از سوی شیراک چیزی جز بی ثباتی پاریس نبود و حتی موجد انتقاد سارکوزی به رهبر سالخورده و گلیست الیزه شد و سیاست های وی را معروض نقد و چالش جدی قرار داد. بدون تردید سارکوزی در مقام یک نوگلیست جوان و با وجود همسویی حزبی با شیراک با اتخاذ سیاست های لیبرال تر و وابستگی کمتر به نقش دولت در امور کشور به رفع آن مصائب مزمن همت خواهد گماشت و حل آن به عنوان یک مساله مهم داخلی از دایره توجه وی خارج نخواهد ماند.
در این میان آنچه برای مردم فرانسه با انتخاب سارکوزی واجد اهمیت است، تحقق عقاید و ایده هایی است که سارکوزی در قالب شعارهای تبلیغاتی می خواهد بدان جامه عمل بپوشاند و ماهیت ارزشی دهد. اینکه پیروزی سگولن رویال می توانست یک عقب گرد سخت در تنظیم بی نقص برای قانون اساسی اتحادیه اروپا باشد، سارکوزی را مصمم می سازد که سامان دادن به چنین نقیصه یی را در کنار مسائل داخلی، در اولویت برنامه های فرانسه قرار دهد.
در حقیقت انتخاب سارکوزی از سوی جامعه فرانسه به معنای فرآیند یک دعوت مجدد از اروپا در همراه شدن با عقاید اوست تا در سایه و استعانت تصمیمات و استراتژی او به نقش پرتحرک فرانسه در اروپا جامه عمل بپوشاند و به پیشرفت اقتصادی و سیاسی فرانسه و هم اتحادیه اروپا کمک کند.
جامعه فرانسه با انتخاب سارکوزی ضمن ملحوظ ساختن مسائل فوق در استراتژی رهبر نوگلیست خود، با مسائل و اولویت های دیگری نیز روبه رو است. فرانسه در سایه مجاهدت این نوگلیست خواهان بازگرداندن غرور ملی فرانسویان است که در این کار مکانیسم و راهکاری جز استراتژی مهاجرت صرف ندارد. فرانسه می خواهد در تلاش سارکوزی از سیاست باز شدن این کشور به طرف ملل مختلف جلوگیری کند و با اعمال و اجرای سیاست مهاجرت منتخب، جذب و حل نخبگان مهاجر در بدنه جامعه سیاسی فرانسه، وضعیت مهاجرت را به مرزهای تعدیل پیش ببرد. حل چنین مساله یی نمی تواند بی استعانت از اتحادیه اروپا محقق شود.
مسلم است که فرانسه در حل مشکل مذکور از اتحادیه اروپا به عنوان سپری در برابر جهانی سازی کشورش استفاده می کند. همسویی و مماشات کامل و گاه نیم بند در کنار مواضع امریکا بخشی از اولویت های فرانسه در تلاش این رهبر نوگلیست است.
در فرانسه از زمان ژنرال دوگل تا شیراک، سیاست همسویی با امریکا، خارج از مواضع اصولی رهبران الیزه بوده است و رهیافت این رهبر جدید با سیاست خارجی امریکا، نشان از رهیافت ساختارشکنانه از دکترینی دارد که سارکوزی به آن علاقه نشان داده است. نکته دیگر آنکه اگرچه دوستی با امریکا بخشی از استراتژی فرانسه در اولین دهه از هزاره سوم قلمداد می شود، اما مواضع فرانسه نسبت به برنامه هسته یی ایران همسو با سیاست های اعلامی و اعلانی امریکا یا مواضع رقیب او سگولن رویال قرار نمی گیرد.
فرانسه بعد از انتخاب سارکوزی ضمن تلاش برای همگرایی و پیوند بیشتر کشورهای خاورمیانه به هنجارهای رایج، به چگونگی و نحوه برخورد با ترکیه نظر خواهد داشت. بر این اساس جلوگیری از پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا با توجه به نقش محوری فرانسه در کنار نقش رهبران برلین و بروکسل در اصلاح قانون اساسی اتحادیه اروپا، بخشی از استراتژی فرانسه به رهبری سارکوزی است.
در نگاه فرانسه، آنچه در روند همگرایی ترکیه در پیوستن به اتحادیه اروپا جلوگیری می کند، به ماهیتی بازمی گردد که با خصلت و ساختار دوگانه یی چون سکولاریسم و اسلام گرایی، فرآیند انتخابات ریاست جمهوری ترکیه را به عنوان یک موضوع محوری با چالش مواجه کرده است. از نقطه نظر دیگر، فرانسه امروز، با مدیریت سارکوزی در الیزه نسبت به موضوع و بحران عراق همان مواضعی را از خود نشان داده است که فرانسه قبل از آن از خود نشان داده بود. در این زمینه او را باید میراث دار ژیسکار دستن و شیراک دانست.
توجه به عدم مماشات و مخالفت فرانسه با امریکا در شروع جنگ عراق و ارائه نوع تفکر قابل قبول از سوی سارکوزی به جهت همخوانی با تفکر سنتی فرانسویان در حل بحران عراق، از نشانگان بارز چنین رویکردی است که می تواند کماکان فرانسه را در صف مخالفان این جنگ قرار دهد. اینکه چگونه فرانسه بتواند در الیزه به رهبری نیکلا سارکوزی به همه اولویت ها و برنامه های خود، جامه عمل بپوشاند، باید به دوران زمامداری پنج ساله او که با تفویض و اختیار قدرت از شیراک از ۱۶ مه ۲۰۰۷ آغاز می شود، به نظر تدقیق و ملاحظات سیاسی نگریست و با این همه باید در انتظار ماند و دید که اجرای سیاست های او، فرانسه و جامعه آن را به کدام سو می برد و خواهد برد؟
صلاح الدین هرسنی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید