جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به ایده بزرگراه اطلاعاتی ال گور


نگاهی به ایده بزرگراه اطلاعاتی ال گور
امروزه یكی از مفاهیم و واژه های پركاربرد در عرصه های «فرهنگی»، «رسانه ای»، «مدیریتی» و «دانشگاهی» و نهایتاً «روشنفكری» كشور «جامعه اطلاعاتی» است: «حرف اول را در جهان امروز اطلاعات می زند و هر كه اطلاعاتش بیش توفیقش بیشتر... ما وارد دوران انفجار اطلاعات شده ایم و دیگر نمی توان جلوی نفوذ و گسترش اطلاعات را سد كرد یا به كنترل درآورد... با جهانی شدن، همه مرزها در نوردیده شده و فاصله زمانی و مكانی از میان رفته است.... اگر اقتضائات شرایط جدید را نپذیریم از جهان عقب می مانیم؛ نباید درها را بست... چه بخواهیم و چه نخواهیم ارتباطات جدید آمده است و نمی توان به بهانه برخی بدبینی ها از مزایای آن بی بهره ماند ...»
كلیشه های فوق بخش عمده ای از گزاره های گفتمان خوش بینانه نسبت به جریان فكری ـ عینی جامعه اطلاعاتی است. اما در مجموعه رویكرد ها به «جامعه اطلاعاتی» دیدگاه هایی هم وجود دارند كه در مواجهه با آن رویه محتاطانه تری اتخاذ كرده اند و از غلظت بدبینی بیشتری برخوردارند.
دیدگاه های بدبینانه از زمان طرح ایده «بزرگراه های اطلاعاتی» توسط «ال گور» معاون وقت رئیس جمهوری آمریكا در سال ۱۹۹۳ اهمیت بیشتری پیدا كردند چرا كه حركت آمریكایی ها به سمت ساخت و به دست گیری این بزرگراه ها كه بستر اصلی تحقق جامعه اطلاعاتی است به بزرگترین شاهد بدبینی پیش گفته تبدیل شده بود.
از این پس متفكران منتقد و صاحبنظران ارتباطی غیروابسته به اندیشه لیبرال ـ سرمایه داری بویژه در كشورهای جهان سوم این دو مفهوم را همزمان و در یك راستا ارزیابی می كردند و معتقدند كه هر نوع تلقی خوش بینانه از جامعه اطلاعاتی بدون لحاظ نسبت آن با بزرگراه های اطلاعاتی به دور از واقع بینی است.
این صاحبنظران كه تجربیات و مطالعات فراوانی درباب جریان ها و طرح های ارتباطی نوگرایی و مدرنیزاسیون غربی در كشورهای متبوع خود داشته اند نمی خواهند این بار در دام تجربه تحمیلی جدیدتری گرفتار شوند. نباید با نادیده گرفتن این تجربیات آموزنده و گرانسنگ یكسره تسلیم جریان جدید شد.
مقاله پیش رو با تأكید بر سوابق منفی سیاستگذاری و سیاستگذاران ارتباطی غرب در ایران پیش از انقلاب، برخی دیدگاه های انتقادی به «جامعه اطلاعاتی» را در نسبت آن با «بزرگراه های اطلاعاتی» مرور می كند. نتیجه این مرور شكل گیری نگرشی واقع بینانه و محتاطانه در قبال هجوم تكنولوژیك و جریان فرهنگی ـ ارتباطی جدید برای بهره گیری حداكثری از مزایا و آسیب پذیری حداقلی از معایب آن است.
● جامعه اطلاعاتی؛ پدیده ای تكنولوژی محور
جامعه اطلاعاتی نیز مانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی تعاریف متعددی به خود دیده است: «وبستر» (۱۳۸۳) در یك تقسیم بندی كلی پنج گونه از این تعاریف را بازمی نماید:
۱) تكنولوژیك
۲) اقتصادی
۳) شغلی
۴) مكانی
۵) فرهنگی.
از مهم ترین گونه های برشمرده «وبستر» تعریف تكنولوژی محور است كه مجموعاً به تغییرات و تحولاتی در حوزه فناوری اشاره می كند كه در نهایت «اطلاعات» را به كانونی ترین متغیر اجتماعی تبدیل می كند. یعنی پس از این كه در جامعه ای مجموعه این نوآوری های تكنولوژیك استقرار یافت می توان از «جامعه اطلاعاتی» سخن گفت.
محصول نهایی تحولات تكنیكی فوق به طور عمده به پدیده چندرسانه ای ها (Multimedia) از یك طرف و متحد شدن ارتباطات مخابراتی، تكنولوژی های رایانه ای، شبكه های ماهواره ای و وسایل ارتباط جمعی در پدیده «اینترنت» است.
اینترنت شامل تمام ویژگی هایی است كه برای تكنولوژی های نوین ارتباطی برشمرده اند: تعاملی بودن (Interactivity) تمركززدایی (pecentralization) انعطاف پذیری (flexibility) ناهمزمانی (Asynchvenous) (مهرداد، ،۱۳۸۰ ص۵). اینترنت روح شرایط اشباع رسانه ای است ... كلكسیون تكنولوژی های نوین ارتباطی و شاخص پرشتاب سرعت در واپسین دهه قرن بیستم و سال های فراروی هزاره سوم است؛ سال هایی است كه در ادبیات خود، این بزرگترین دستاورد ارتباطی بشر را درصدر فهرست رسانه های پست مدرن به عنوان یك فضای نامحدود اطلاعات ثبت خواهد كرد (شكرخواه، ،۱۳۷۹ ص ۴۴)
براین اساس دانشمندانی مانند «دانیل بل» آغاز ظهور جامعه فراصنعتی را از اواخر دهه ۷۰ همزمان با انفجار دگرگونی های تكنولوژیك دانسته اند. (وبستر، ،۱۳۸۰ ص۶۹) برخی نیز به طور مشخص از تولد اینترنت در اوایل دهه ۷۰ و سپس فراگیر شدن آن در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ به عنوان نقطه شروع جامعه اطلاعاتی یاد كرده اند اما شاید طرح «بزرگراه های اطلاعاتی» برای نخستین بار جدی ترین گزینه برای آغاز جامعه اطلاعاتی در سطوح ملی وفراملی به شمار آید. در سال ۱۹۹۳تیم ریاست جمهوری آمریكا مشتمل بر «كلینتون» و «ال گور» برای چشم اندازهای اولیه سیاستگذاری درباره رایانه ها و شبكه ها، نقش تسهیل گری ایفا كرد و این اندیشه را مطرح ساخت كه باید یك بزرگراه اطلاعاتی و یك زیرساخت اطلاعات ملی پدید آید (كاتینات، به نقل از دایك، ،۱۳۸۳ ص۹۰)
حمید مولانا با بیان این كه «بزرگراه های اطلاعاتی» حاصل تحقیقات و سرمایه گذاری دولت های بزرگ آمریكای شمالی و اروپا در سه رشته كامپیوتر، ماهواره و صنایع فضایی و هوایی است در تعریف آن ها چنین می گوید: «بزرگراه های اطلاعاتی» به وسایل ارتباطی، اطلاعاتی و تكنولوژی هایی گفته می شود كه توسط آنها هر نوع پیام از جمله اخبار، برنامه های رادیو تلویزیونی، ویدیو، فیلم و سینما، بازی های الكترونیكی تفریحی، صفحات موسیقی، مكالمه های معمولی تلفنی، عرضه و تقاضاهای اجناس و قیمت ها در فروشگاه ها و بازارها، منابع و مجموعه های كتابخانه ها، آگهی های تجاری و سیاسی و اجتماعی، آمار و داده های اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و انواع طراحی، نقشه تصویر و عكس می توانند در آن واحد در یك خط مستقیم در حركت باشند. به عبارت دیگر بزرگراه های اطلاعاتی مانند بزرگراه های حمل و نقل هستند كه در آن واحد در یك جای معین، دوچرخه، اتومبیل، اتوبوس، كامیون، درشكه و حتی راه آهن در حركت رفت و آمد باشند، با این تفاوت كه در بزرگراه های اطلاعاتی به جای وسایل حمل و نقل، كالا و مردم، پیام های شفاهی، كتبی و آمار، راه های اطلاعاتی و تصویرها در حركت هستند.» (مولانا، حمید، ،۱۳۷۳ ص۱۲).
● جامعه اطلاعاتی؛ رویكردی توسعه محور
در مواجهه با جامعه اطلاعاتی نه تنها در نوع تعاریف (تكنولوژیك، اقتصادی، مكانی، زمانی و فرهنگی) چنانچه گذشت، بلكه در نوع نگاه (مثبت و منفی) به این مفهوم و پدیده تفاوت وجود دارد. در این باره نیز وبستر بین دو دسته از نظریه پردازان تفاوت گذاشته است: آنها كه عقیده جامعه اطلاعاتی را تأیید می كنند و آن ها كه «اطلاعاتی سازی» را به عنوان استمرار مناسباتی كه از دیرباز بنا نهاده شده اند، مورد ملاحظه قرار می دهند (وبستر، ،۱۳۸۰ ص۱۷)
در حقیقت تمایز این دو دسته در پاسخ به این سؤال مشخص می شود كه «آیا جامعه اطلاعاتی یك پدیده كاملاً جدید است كه مناسبات قبلی (قدرت، اقتصاد، فرهنگ، بین الملل و ...) را تغییر خواهد داد یا این كه با وجود همه وسعت و اهمیت باز در چارچوب كلی نظام قدرت و اقتصاد جهانی عمل خواهد كرد؟» نظریه پردازان دسته اول آن را پدیده جدید و منقطع از گذشته می دانند و سایرین جامعه اطلاعاتی را در چارچوب همان مناسبات پیشین ملاحظه كرده معتقدند كه در این جامعه نیز روابط و ارتباطات قبلی باز تولید خواهد شد.
لازم به ذكر است كه دو دیدگاه مذكور تبعات كاملاً مشخص سیاستگذارانه و عملی در اتخاذ نوع استراتژی توسعه ای كشورها دارد به نحوی كه تعلقات نظری و عملی آن دو به الگوهای متفاوت توسعه كاملاً مشهود و ملموس است. لذا عمده مباحث نظری درباره «جامعه اطلاعاتی» بویژه در كشورهای در حال توسعه حول ادبیات «توسعه» شكل گرفته است.
به عبارت دیگر تجربه نیم قرن اخیر بسیاری ازكشورهای جهان سوم درخصوص به كارگیری ابزارهای ارتباطی برای رسیدن به توسعه یافتگی در مواجهه اولیه با وسایل ارتباط جمعی و سپس فناوری های ماهواره ای، بسیاری از اندیشمندان فرهنگی ـ ارتباطی جهان بویژه جهان سومی ها را برآن داشته است كه مواجهه اخیر با شبكه های اطلاعاتی را نیز، در طول مواجهات قبل قلمداد كنند.
بدین ترتیب به سه دوره زمانی تأكید می شود و در هر یك دیدگاه های غالب (عمدتاً دارای نگرش مثبت به الگوهای غربی) و دیدگاه های جایگزین (عمدتاً دارای نگرش منفی به الگوهای غربی) كه در اغلب كارهای دانشگاهی و نیز سیاستگذاری های ملی مطرح بوده اند مشخص شده است: ۱) دوره اول (دهه ۵۰ تا ۷۰) با نظریه رسانه های جمعی و تغییرات اساسی در زندگی انسانها پدید می آید.
۲) دوره دوم (۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰) با تأكید بر فناوری های ماهواره ای و ارتباطات دوربرد و بزرگ جلوه دادن ظرفیت تعاملی دوسویه آن.
۳) دوره سوم (از ۱۹۹۰ به بعد) كه به تأثیرات شبكه های اطلاعاتی توجه دارد (سینك، ،۱۳۸۳ ص۱۹۸). بنابراین هر نوع مطالعه درباره نظریات جامعه اطلاعاتی بدون درنگ در ربط وثیق آنها با زمینه ادبیات و سیاستگذاری توسعه ای مطالعه ای سطحی خواهد بود، بویژه این كه؛ در یك كشور در حال توسعه با تاریخچه ای از سیاستگذاری ها و تجربیات ارتباطی ملی به سر می بریم.
وسایل ارتباط جمعی؛ كانون نخستین سیاستگذاری ارتباطی توسعه ای ایران؛
از نخستین نظریه پردازانی كه به نقش وسایل ارتباط جمعی و به طور كلی ارتباطات در توسعه بخشی جهان سوم پرداخت «دانیل لرنر» بود. او در مطالعات چندساله خود در ۶ كشور خاورمیانه (تركیه، مصر، اردن، ایران، سوریه و عراق) شاخص ها و مراحل اصلی نوسازی در این كشورها را چنین عنوان كرد:
۱) شهرنشینی
۲) سوادآموزی
۳) استفاده از وسایل ارتباط جمعی
۴) مشاركت های سیاسی و اقتصادی (لرنر ۱۳۸۴). جان كلام لرنر این بود كه مردم جهان سوم تحت تأثیر پیام های وسایل ارتباط جمعی كه وظیفه انتقال آرمان ها و سبك زندگی مطلوب ـ از نوع غربی آن ـ را به عهده دارد موجد یك جهش فكری خواهند شد و این جهش منجر به واكنش عینی و تحرك اجتماعی و در نهایت رسیدن به الگوی زندگی مطلوب خواهد شد. او معتقد بود راهی را كه غربی ها در ۳۰۰ سال طی كرده اند با كمك وسایل ارتباطی برای عقب مانده ها به مراتب كوتاه تر و كوتاه تر خواهد گشت.
نظریه لرنر كه به «الگوی حاكم» ارتباطات و توسعه تبدیل شد پس از ۱۰ سال به چالش شدیدی كشیده شد. مقاله انتقادی اورت، ام. راجرز از طرفداران اولیه لرنر با عنوان «گذر از الگوی حاكم» اعلام شكستی زودهنگام برای لرنر بود. دلایل اصلی افول نظریه لرنر را می توان چنین برشمرد:(فرقانی، ،۱۳۸۲ ص۲۱)
۱) تأكید بر اعتبار جهانی این الگو
۲) توجه عمده به تغییرات رفتار فردی و غفلت از ضرورت تغییرات ساختاری در كشورهای جهان سوم
۳) عدم توجه به تفاوت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی این كشورها و یكدست دیدن آنها.
۴) اهمیت ندادن به حافظه تاریخی این كشورها در خصوص سوابق استعماری غرب
۵) بی توجهی به اشكالات درونی الگو و فرافكنی مشكلات آن به سوء تدبیرهای برخی رژیم های سیاسی
۶) خطی دیدن توسعه.
چالش های نظری فوق با عكس العمل شدیدی نیز همراه شد و آن انقلاب اسلامی ایران بود كه با اتكا به رسانه ها و ارتباطات سنتی، مدرنیسم ارتباطی تحمیلی بر ایران را به طور كامل پس زد و بنیان نظام جدیدی را بنا نهاد.● پیوند جامعه اطلاعاتی و بزرگراه های اطلاعاتی؛ طلیعه نگرش های بدبینانه
دیری نپایید كه با مطرح شدن ایده حركت به سوی بزرگراه های اطلاعاتی از سوی ال گور معاون وقت رئیس جمهوری آمریكا یك حركت همه جانبه با هدف تحقق لوازم این بزرگراه ها كه «خصوصی سازی» و «مقررات زدایی» در عرصه ارتباطات و اطلاعات بودند، آغاز شد.
قبلاً نیز از اوایل دهه ۱۹۸۰ با روی كار آمدن حكومت های محافظه كار «مارگارت تاچر» و «رونالد ریگان» در انگلستان و ایالات متحده فضای سیاسی اقتصادی اروپای غربی تغییر كرده بود و كشورهای عضو «اتحادیه اروپایی» نیز به پیروی از سیاست های جدی آزادگرایی اقتصادی رهبران این دو كشور بزرگ به بازنگری در سیاست اقتصادی مشترك خود و بازاندیشی در دیدگاه های مربوط به جامعه نوین پرداخته بودند؛ به گونه ای كه با هواداری آنها از استوار ساختن ارتباطات دور بر مقتضیات پیشبرد مالكیت خصوصی و بازار آزاد، دیدگاه های مبتنی بر نظریات «دانیل بل» و همفكرانش درباره جامعه اطلاعاتی جای خود را به دیدگاه های جدید منطبق با آزادی اقتصادی داد. (معتمدنژاد، ،۱۳۸۴ ص ۱۰ و ۱۱) برای مطالعه بیشتر نگاه كنید به (ماتلار، ۱۳۸۵) و (شكرخواه، ۱۳۷۵).
بدین ترتیب، «جامعه اطلاعاتی» با وجود نام آن مقاصد خاص اقتصادی را دنبال می كند، با فرآیند جهانی سازی نظام نو آزادی گرایی كنونی، ارتباط بسیار نزدیك دارد و از حیطه كنترل تولید بوسیله مالكیت عمومی و نظام دهی [حتی] ناتوان آن برای تأمین اهداف عمومی خارجی شده است. (معتمدنژاد، ،۱۳۸۴ ص ۱۶)
مجموعه این شواهد خیزش دوباره «امپریالیسم فرهنگی» را تداعی می كند و عده ای از نظریه پردازان جامعه اطلاعاتی را بر آن می دارد كه از موضعی بدبینانه بدان بنگرند، چه این كه تكنولوژی های نوین وجامعه اطلاعاتی نیز در ساختارهای اقتصادی سیاسی سابق عمل می كنند و نمی توان توقع زیادی از آنها جهت تحولات اجتماعی و ساختاری در جهان داشت.
● جامعه اطلاعاتی؛ مرور برخی دیدگاه های بدبینانه
بنابر مقدمات فوق در ادامه فقط با تمركز بر دیدگاه های انتقادی، اهم نظرات برخی از اندیشمندان منتقد را مرور می كنیم. نكات برجسته نظریه انتقادی آرمان ماتلار و سز هاملینگ: (معتمدنژاد، ،۱۳۸۴ با اندكی تصرف و تلخیص)
● آرمان ماتلار
▪ از دهه ۱۹۷۰ مفهوم «اطلاعات» به معنای «آگاهی و خبر» به مفهومی دارای همه نوع كاربرد و همه نوع پاسخ و به عبارت دیگر، «به جعبه سیاه رمزگشا» تبدیل شده است كه در نهایت معادل «داده آماری» تلقی شد و این یعنی قطع ارتباط با فرهنگ كه در ساخت و مفهوم جامعه اطلاعاتی انحراف ایجاد می كند و نتیجه اولیه آن یك نگاه ابزارگرایانه صرف بدان است.
▪ محور بزرگراه های اطلاعاتی «خصوصی سازی» است. بر این مبنا تجربه های تاریخی نشان می دهند كه در جریان ایجاد یك بازار بزرگ با ابعاد جهانی، شكل بندی های اجتماعی ناشی از آن، همیشه شكاف های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود در خط شاخص توسعه را عمیق تر كرده اند و در این زمینه نسل تكنیك شبكه شبكه ها، استثنایی بر قاعده كلی پدید نمی آورد.
فناوری های نوین و اینترنت متولد نشده اند. آنها ریشه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی خودشان را دارند؛ لذا اقدام آنها بر ضد جهانی سازی را نباید به نفع جامعه اطلاعاتی مصادره به مطلوب كرد.
▪ یك روی تأكید بیش از حد بعد «معرفتی» [اطلاعاتی] قدرت چنانكه مورد تأكید «نای» در مفهوم «قدرت نرم» نیز هست و به تبع در جامعه شبكه ای و اطلاعاتی اهمیتی مضاف می یابد، همان مفهوم «امپریالیسم فرهنگی» شیلر است و این نه تنها حسن یك جامعه ـ بخوانید اطلاعاتی ـ نیست بلكه باز تولید همان ساز و كارهای سلطه گرایانه و فزون خواهانه گذشته در قالب شبكه های مبتنی بر فناوری های نوین است.
سز هاملینگ
▪ برای جامعه اطلاعاتی تعریف قابل قبولی وجود ندارد و معنایی كه معمولاً برای این مفهوم عرضه می شود، بطور جدی با چالش روبرو شده است (عدم هماهنگی میان مفهوم مذكور و واقعیت های اجتماعی، ارجح بودن «جوامع اطلاعاتی» به «جامعه اطلاعاتی»).
▪ تأكید می شود كه حركت به سوی «جامعه ارتباطی» به جای «جامعه اطلاعاتی» برای حل مشكلات خطیر جهانی به وجود آید: ما باید هنر گفت وگوی اجتماعی را یاد بگیریم.
▪ برخلاف كلیشه های پذیرفته شده در توصیف مزایای جامعه اطلاعاتی، اطلاعات بیشتر لزوماً از اطلاعات كمتر بهتر نیست؛ اطلاعات بیشتر حتماً شناخت و تفاهم بیشتری پدید نمی آورد؛ جریان باز اطلاعات به شكل قهری به پیشگیری از منازعات كمك نمی كند و اطلاعات بیشتر به معنای قدرت بیشتر نیست.
▪ پژوهش های علوم اجتماعی به ما آموخته اند كه فرآیند های اطلاعات، با شیوه تك خطی الگوهای ساده «انگیزش ـ پاسخ» كه میان درون داده های اطلاعاتی و برون داده های رفتاری روابط علی ـ معلولی تك خطی قائلند، پدید نمی آید.
● نتیجه گیری؛ نگرش محتاطانه به جامعه اطلاعاتی با تأكید بر پرسش های بنیادین
براساس دیدگاه های انتقادی فوق بسیاری از دست اندركاران ارتباطات و اطلاعات در كشورهای جهان سوم (بویژه ایران) این بار با نگاهی احتیاط آمیز به «جامعه اطلاعاتی» می نگرند. آنها از افتادن مجدد به دام نظریه های رسانه محور مبتنی بر الگوی خطی و انتقالی ارتباط نگرانند و به سیاستگذاری های بومی و متناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی كشورها دعوت می كنند.
دكتر علی محمدی با مرور سابقه حكومت پهلوی در مدرنیزاسیون می گوید: «ایران یك نمونه منحصر به فرد از كشورهای جهان سوم است كه از مدل توسعه و ارتباطات برای شتاب دادن به پروسه مدرنیزاسیون بهره گرفت و این مدل منجر به شكست شد.
ارتباطات می تواند به مردم جهت یافتن معیارهای جدید و هماهنگ در یك مرحله از گذار كمك كند اما در ایران، تأثیر كاملاً معكوسی داشت» (محمدی، ،۱۳۸۴ ص ۱۷). علی القاعده اگر مفهوم جامعه اطلاعاتی را از جنبه ارتباطی و بویژه مفهوم محلی و جماعتی آن (Community) در نظر بگیریم، سیاست سازان و تصمیم گیران در زمینه برنامه های ملی ابتدا باید دوران گذار جوامع رودررو نظیر محیط های خانواده، مدرسه و همسایگی را تبیین كرده، براساس آنها برنامه ریزی كنند، چرا كه در همین محیط هاست كه ارزش های مشترك و تعهدات متقابل در جامعه توسط افراد فراگرفته می شود (مولانا، ،۱۳۷۹ ص ۱۰). در حقیقت جان كلام این دسته از اندیشمندان این است كه: «من نمی خواهم لزوماً انتقاد كنم، بلكه می خواهم بگویم كه ما در حوزه ملی احتیاج داریم مفاهیم و سیاست ها را قبل از تجهیزات بومی سازی كنیم و مسائل خودمان را حل كنیم، نه این كه مسائل دیگران را در اینجا تجربه كنیم (آشنا، ،۱۳۸۳ ص ۷).
برای رسیدن به یك سیاستگذاری ملی و همگرایی ارتباطی و اطلاعاتی تأمل در باره این سؤالات ضروری است: (فرقانی، ،۱۳۸۴ ص ۲۱ و ۲۲)
▪ آیا الگوی جامعه اطلاعاتی همچون الگوی لرنر، داعیه اعتبار جهانی ندارد؟ و آیا به محو و كم رنگ شدن تفاوت ها، هویت ها و اصالت های محلی و منطقه ای كمك نمی كند؟
▪ شكل گیری جامعه اطلاعاتی آیا به معنای بسترسازی عملی جهانی سازی نیست؟ و آیا جهانی سازی به معنای فراگیر ساختن ایدئولوژی سرمایه داری و الگوی غربی توسعه نیست؟
▪ آیا جهانی سازی عملاً تنوع فرهنگی را تهدید نمی كند؟
▪ آیا سكاندار اصلی كشتی جامعه اطلاعاتی و جهانی سازی، غرب و در رأس آن آمریكا نیست؟
▪ تولید ساختار و محتوای اصلی در جامعه اطلاعاتی در دست چه كسانی است؟ بیشترین سهم تولید، و مصرف اطلاعات متعلق به چه كشورهایی است و تكنولوژی ها را چه كسانی صادر می كنند؟
▪ درجامعه اطلاعاتی آیا فاصله میان فقیر و غنی كاهش یافته یا عملاً این شكاف عمیق تر شده است؟ و همینطور (مولانا، ۱۳۸۰): «اینگونه زیرساخت ها توسط چه كسانی و برای چه اهدافی و در چه شرایطی و زیرنظر و كنترل چه كسانی ساخته می شوند؟ مالك این بزرگراه ها چه كسانی هستند و خواهند بود؟ دولت ها و شركت های چندملیتی؟ چه كسانی از این بزرگراه ها استفاده خواهند كرد و برای چه اهدافی؟ چه كشورهایی و چه گروه هایی از این بزرگراه ها سود خواهند برد؟
قوانین عبور و مرور این بزرگراه های ملی و جهانی و منطقه ای را چه كسانی تعیین خواهد كرد؟ مدیریت و انتظامات این بزرگراه ها را چه سازمان هایی در دست خواهند داشت؟ دروازه بان و پلیس این راه ها چه كسانی خواهند بود؟!!
علی جعفری
منابع در دفتر روزنامه موجود است
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید