سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


فرآیند عادی شدن عشق


فرآیند عادی شدن عشق
آیا تاكنون فكر كرده‌اید كه چرا ناگهان دنیای زیبای یك زوج از هم می‌پاشد و شكایات و نیش‌زدن‌ها كم‌كم جای كلمات عاشقانه را می‌گیرد. در اوایل یك داستان عاشقانه، زن و مرد هر دو گمان می‌كنند كه عشق برای گذر از مشكلات كافی است اما همیشه پس از گذر شش ماه تا دو سال، اولین ناراحتی‌ها و سرزنش‌ها شكل می‌گیرد و فضای عاشقانه ناگهان بر سر هیچ و پوچ نابود می‌شود. هیچ درمانی برای این درد وجود ندارد. به محض آنكه روابط دو نفر با هم عادی شود، جادوی عشق اثرش را از دست می‌دهد، هركدام از زوج‌ها خلق و خوی اولیه خود را پیدا می‌كنند، یاد محرومیت‌ها و دردهای بچگی می‌افتند، تمایل به دستوردادن پیدا می‌كنند و حاضر نیستند انتخاب طرف مقابل را بپذیرند. دو تمایل مختلف رو در روی هم قرار می‌گیرند، صمیمیت و علاقه رنگ می‌بازد و اینجاست كه از دهان طرف مقابل كلماتی را می‌شنویم كه انتظارش را نداشتیم.
گمان می‌كنید این سرزنش‌ها و ناراحتی‌های لفظی چه چیزی را در خود پنهان كرده‌اند؟ كمبود اعتماد به نفس. مثلا زمانی را درنظر بگیرید كه خانم، سر قراری كه با همسرش گذاشته، كمی دیر می‌رسد. همسر با لفظی سرزنش‌آمیز به او می‌گوید: <چرا دیر كردی، واقعا غیرقابل تحملی...> اما در واقع او می‌ترسد اقرار كند و بگوید: <ناراحتم كه دیر كردی، چون دلم برایت تنگ شده بود.> ما با الفاظی كه به كار می‌بریم دیگری را مورد سرزنش قرار می‌دهیم چون می‌ترسیم متوجه شود كه از نبودن او ناراحت بوده‌ایم.
وقتی زندگی برای هر دو نفر عادی می‌شود بی‌احترامی‌ها كم‌كم آغاز می‌شود تا جایی كه حتی زندگی را به فنا می‌كشاند. بی‌احترامی‌ها معمولا زمانی ظهور می‌كنند كه یكی از زوجین به‌ویژه مرد، می‌خواهد دیگری را زیر سلطه خود بگیرد. می‌خواهد با بحث، سرزنش و بی‌احترامی نشان دهد كه از دیگری برتر است. زن نیز عكس‌العمل نشان می‌دهد و به این ترتیب هریك با الفاظ ركیك و فحش و ناسزا به دیگری حمله‌ور می‌شوند. البته كم‌كم مرد، زن را تحت نفوذ خود درمی‌آورد اما با این كار عشق را از قربانی خود می‌گیرد، او را از ارزش می‌اندازد و روحش را زخمی می‌كند. از این پس به جای یك دنیای زیبا و پر از احساس، ناامنی و ترس حاكم می‌شود.
بعضی از زن‌ها در مواجهه با چنین موقعیتی یا به هر ترتیب شده همسرشان را ترك می‌كنند یا از ترس آنكه مبادا همسرشان آنها را ترك كند، همه چیز را می‌پذیرند و از این پس برای رضایت خود تلاش نمی‌كنند، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند و گوشه‌گیر می‌شوند. وقتی یك زن مدام مورد انتقاد و سرزنش همسرش واقع می‌شود، این احساس را پیدا می‌كند كه دیگر عشقی وجود ندارد، كاخ رویا‌هایش فرو می‌ریزد و حتی گاهی علیه خود اقدام كرده و ارزش خود را پایین‌تر می‌آورد.
زبان، خطرناك‌تر از آن چیزی است كه گمان می‌كنید. می‌گزد، زخمی می‌كند، می‌رنجاند و از ارزش می‌اندازد. ناسزا و ناملایمتی شاید یك یا دو بار زندگی را از هم نپاشد ولی هر كلمه همانند قطره سمی است كه روابط را تیره می‌كند و از نظر روانی روی هر دو نفر تاثیر گذاشته و بیش از مرد، زن را از درون نابود می‌كند. از این پس است كه بی‌تفاوتی در میان زوج‌ها رواج می‌یابد ولی بعضی از آنها در سكوت می‌میرند. بله، بسیاری از زوج‌ها در مقابل دیگران خود را سرافراز و خوشبخت نشان می‌دهند، چون می‌ترسند و شرم دارند كه دیگران درباره آنها قضاوت كنند.
خشونت رایج در این طبقه از جامعه، روانی است. بهترین راه برای پایان دادن به مشاجرات خانوادگی برخلاف آنچه بسیاری از افراد گمان می‌كنند، دادگاه نیست. تنهایی را كنار بگذارید، از خلوت‌تان بیرون بیایید و با یك روان‌شناس یا دوست خیلی نزدیك درباره مشكلات‌تان صحبت كنید.
ناراحتی را به عنوان یك راز پیش خود نگاه ندارید. در صورتی كه مرد شما رفتار خشنی در پیش گرفته، بهترین راه حل، مواجه كردن او با نگاه دیگران است. او نیاز دارد وظایف و مسوولیت‌هایش را بار دیگر برایش تكرار كنند.
احترام به دیگری، تساوی حقوق زوجین و درك متقابل كمك‌های روانی است كه گاهی زوجین به آنها نیاز پیدا می‌كنند. تنبیه اجتماعی به تنهایی هرگز كارساز نیست.
محمدرضا علیزاده
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید