چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


تولد کودک دوم


تولد کودک دوم
● آیا برای ورود فرزند خود آمادگی دارید؟
بسیاری از مادر و پدرها بر این باورند که پاسخ دادن به این پرسش، بسیار مشکل‌تر از زمانی است که خود را برای تولد فرزند اولشان آماده می‌کرده‌اند. در اینجا موضوع تنها تولد یک نوزاد جدید مطرح یست. بلکه آن چه اهمیت دارد آن است که باید تغییرات زیادی در شیوهٔ زندگی افراد خانواده داده شود. با ورود هر نوزاد جدید به خانواده، والدین باید درباره تأثیری که او بر زندگیشان می‌گذارد، خوب فکر کنند. از جمله مهمترین مباحثی که هنگام تصمیم‌گیری برای تولد نوزاد جدید باید در نظر داشته باشند، مسائل مالی، شغلی، روابط با سایرین و البته با کودکان دیگر است.
در اینجا به بررسی چند پرسش کلی و مهم در این زمینه می‌پردازیم.
● بهترین زمان برای داشتن نوزادی جدید، چه موقع است؟
برخی از والدین برای بچه‌دار شدن مجدد، برنامه خاصی را دنبال نمی‌کنند، اما گروهی دیگر با در نظر گرفتن شرایط موجود خانواده‌شان برای تولد نوزاد جدید تصمیم‌گیری می‌کنند. پرسش مهم این است آیا فاصله تولد بچه‌ها، خوب است کم باشد یا یاد؟ علی‌رغم اینکه تحقیقات زیادی در این زمینه صورت گرفته است، ولی پژوهشگران تاکنون نتوانسته‌اند پاسخی قطعی و مشخص برای آن پیدا کنند. تنها نکته‌ای که یادآور می‌شوند، اهمیت سلامت جسمانی - روانی مادر و کودک است. آنان معتقدند رعایت فاصله حداقل ۳۰ ماه بین تولد دو کودک می‌تواند از بسیاری از بیماری‌ها و مشکلات مادر و کودک بکاهد. در این خصوص به‌طور اختصار به چند تحقیق اشاره می‌شود:
- بهترین زمان برای حاملگی مجدد، رعایت فاصله ۳۳-۱۸ ماه با زایمان قبلی است ”مجله پزشکی نیوانگلند (۲۰۰۵،۱. پزشکان دریافتند حاملگی ۶ ماه بعد از زایمان مجدد موجب تولد کودکان نارس و کم‌وزن می‌شود. همچنین فاصله بیش از ۱۰ سال بین دو تولد نیز می‌تواند برای کودک دوم مشکلاتی به همراه داشته باشد.
- تحقیق دیگری که در این زمینه توسط دانشگاه کالیفرنیا انجام شده است، نشان می‌دهد که بهترین فاصله برای بارداری اول و دوم ۳۵-۲۴ ماه است (۲۰۰۶). پزشکان معتقدند مادر در این مدت می‌تواند توان جسمانی - روانی خود را برای بارداری مجدد بازیابد و کودکی سالم به دنیا آورد.
- دکتر کیدول متخصص و روانشناس مشاور خانواده دانشگاه تنسی نیز بر این باور است که بهترین زمان برای بچه‌دار شدن مجدد، زمانی است که کودک اول یا کمتر از یک سال و یا بیشتر از ۴ سال داشته باشد (که (که البته چون فاصله نزدیک ممکن است موجب نارسائی‌های زیادی در کودک شود، بهتر است اختلاف سن آنها همان ۴ سال باشد). او معتقد است که کودکان زیر یک سال هنوز دارای احساسات خاص و ویژه‌ای درباره فرزند دوم نیستند و کودک بالای ۴ سال نیز به اندازه کافی مورد توجه و محبت والدینش قرار گرفته است و می‌تواند عضو جدید خانواده را به‌راحتی بپذیرد.
- برای بچه‌دار شدن مجدد به چه عواملی باید توجه نمود؟
پزشکان و متخصصان کودک نمی‌توانند عوامل گوناگونی که در این زمینه وجود دارند را به تمام خانواده‌ها تعمیم دهند (به‌ویژه اگر پدر و مادر مشتاقانه خواهان فرزندان بیشتر باشند)، آنان تنها به چند نکته کلی و مهم زیر اشاره می‌کنند (کاتر ۱، ۲۰۰۴).
۱) مادر چند سال دارد؟
متأسفانه، سن برای مادر اهمیت خاصی دارد. اگر شما ۳۸ سال دارید و قصد دارید که دو فرزند داشته باشید، باید فاصله آنها ۳ سال باشد. اما اگر سن شما کمتر از ۳۰ سال ست و هیچ مشکلی جسمانی خاصی ندارید، می‌توانید در مورد داشتن فرزند دوم عجله نکنید. البته زنان بالای ۴۰ سال هم می‌توانند بچه‌دار شوند، ولی در خیلی از موارد با مشکل روبه‌رو می‌شوند. چنانچه در سن بالای ۴۰ تصمیم به بچه‌دار شدن گرفتید، بهتر است حتماً با پزشک متخصص مشورت نمائید.
۲) آیا پدر و مادر هر دو برای بچه‌دار شدن مجدد به توافق رسیده‌اند؟
در مواردی مادر و در مواردی پدر مخالف بچه‌دار شدن مجدد هستند. اولین گام برای بچه‌دار شدن آن است که والدین در این‌باره با یکدیگر صحبت کنند و به توافق برسند، زیرا بچه‌دار شدن مسئولیتی است که هر دو باید بپذیرند.
۳) فرزند اول چند سال دارد؟
در این باره هیچ اصلی، قطعیت ندارد. گروهی از والدین تصور می‌کنند هر چه فرزند اولشان بزرگتر باشد بهتر است. این گروه معتقدند که اگر کودک اول بزرگ باشد، پدر و مادرش را بهتر درک می‌کند و می‌توانند درباره نوزاد جدید با او صحبت کنند. گروهی دیگر بر این باور هستند که اگر تفاوت سنی کودکان کمتر باشد بهتر است، زیرا می‌توانند با هم دیگر بازی کنند و پدر و مادر هم می‌توانند شاهد بزرگ شدن آن دو با یکدیگر باشند.
۴) تغییر برنامه روزانه‌تان چگونه است
آیا برنامه خانواده را برای ورود نوزاد جدید آماده کرده‌اید؟ آیا برای نگه‌داری از نوزاد فکری کرده‌اید؟ آیا وقت مشخصی برای بودن با فرزند اولتان در نظر گرفته‌اید؟ به خاطر داشته باشید که نوزاد تازه متولد شده نیاز به توجه و مراقبت زیادی دارد.
۵) موقعیت مالی خانواده چگونه است؟
بدیهی است پول در زندگی نباید نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد، اما به هر حال نمی‌توان این عامل را نادیده گرفت. هر کودک به‌طور میانگین ماهیانه هزینه‌ای دارد که در نهایت باید پرداخت شود.
● تغییرات ناشی از تولد نوزاد جدید
گاهی تولد نوزاد دوم و شیوهٔ رویاروئی با مسائل دو کودک، در همان بدو ورود نوزاد دردسرآفرین می‌شود. پس بهتر است همه چیز را از قبل برای تولد او آماده و مرتب کنید، زیرا ممکن است روزهای اول، شما بی‌نهایت خسته، ناتوان و درمانده باشید. یکی از مزیت‌های فرزند دوم آن است که، شما دارای اطلاعات، تجربه و اعتمادبه‌نفس کافی برای نگهداری و بزرگ کردن او هستید. شیر دادن به کودک، عوض کردن پوشک، حمام بردن، مواجهه با بیماری کودک و ... برای شما بسیار راحت‌تر از قبل است.
بدیهی است تولد نوزاد جدید تغییرات زیادی در برنامه خانه و البته اعضاء خانواده به‌وجود می‌آورد. از جمله تغییراتی که پدر باید در برنامه روزانه خود بدهد. زمانی که کودک اول به دنیا می‌آید هر دو والد توجه‌شان را بر او متمرکز می‌کنند. گذشته از شیر دادن که بر عهده مادر است. پدر بخشی از وظایف دیگر بچه‌داری را به عهده می‌گرفت.
اکنون که کودک دوم به دنیا می‌آید، پدر باید سعی کند با رسیدگی به کارهای فرزند اول، به همسرش کمک کند تا هم مشکلات بعد از زایمان را تحمل کند و هم به نوزاد برسد. در این گونه شرایط، اگر پدر رابطه صمیمانه و نزدیکی با کودک اول داشته باشد، کار را تا حد زیادی برای مادر آسان می‌کند، زیرا او می‌تواند با خیالی آسوده به نوزاد جدید برسد و فرزند اول نیز دچار کمبود توجه و محبت نشود. علاوه بر آن، لزومی ندارد مادر از اینکه به فرزند اولش نمی‌تواند برسد، دچار احساس اضطراب و گناه شود و یا تصور کند در حق کودک اول کوتاهی کرده است.
مادر همواره برای نگهداری از فرزند بزرگتر خود نیاز به کمک دارد.
در اغلب موارد، فرزند بزرگتر احتیاج به توجه و خدمات اضافی دارد که با صبوری و شکیبائی کافی باید رسیدگی شود. بدیهی است همیشه مراقبت و تربیت از دو فرزند استرس و فشار روانی بیشتری برای خانواده می‌آورد. برای بسیاری از خانواده‌ها سازگاری بین دو کودک همیشه آسان و راحت نیست. هنگامی‌که مادر تنها یک فرزند دارد. می‌تواند زمانی‌که کودک خواب است، خودش هم استراحتی کوتاه بکند. یا هنگامی که او را با خود به خرید و یا زمین بازی می‌برد، نگهداری از او بسیار راحت است. در مواردی هم که هر دو والد کار می‌کنند می‌توانند به نوعی نگهداری از یک کودک را بین خود تقسیم نمایند، طوری که هر دو نفر به کارشان برسند، اما وقتی که تعداد بچه‌ها بیشتر می‌شود حتی خوابیدن هم زمان با آنها، نیز میسر نمی‌شود. گاهی حتی کودک دوم هم نمی‌تواند خوابی کامل داشته باشد. زیرا با کمترین سر و صدای فرزند اول، از خواب می‌پرد. این بی‌خوابی‌ها و فقدان وقت، گریبان مادر خانواده را بیشتر می‌گیرد تا حدی که به رفع نیازهای اساسی خودش هم نمی‌رسد. علاوه بر این، مادرانی که قبل از بارداری و زایمان خارج از منزل کار می‌کرده‌اند. از اینکه در خانه بمانند و از دو کودک نگهداری کنند. دچار افسردگی و احساس بی‌ارزشی می‌شوند.● واکنش‌های کودک اول
هر کودکی با ورود خود به جمع خانواده، شادی و نشاطی بدون وصف همراه می‌آورد. بدیهی است برای پدر و مادری که یک بار شاهد چنین روزهائی بوده‌اند تجدید آن مسرت‌بخش و شادی‌آفرین است. اما برای کودک نخست خانواده به‌طور حتم این طور نخواهد بود. فرزند بزرگ شما، در ابتدا اولین فرزندتان بوده است و تا مدتی به‌علت تنها فرزند بودن، مورد توجه، علاقه و محبت پدر و مادرش بوده است و تا مدتی به‌علت فرزند بودن مورد توجه علاقه و محبت پدر و مادرش بوده است. در اغلب موارد، رابطه‌ای که بین والدین و فرزند اولشان شکل می‌گیرد، متفاوت از رابطه آنان با دیگر فرزندانشان است. آنها تمام توجه‌شان را بر روی کودک اول متمرکز می‌کنند. موفقیت‌هایش را از ابتدا - دندان درآوردن، راه رفتن، حرف زدن، دوچرخه‌سواری تا مدرسه رفتن - جشن می‌گیرند. تا اینکه ناگهان سر و کله نوزادی جدید در خانواده پیدا می‌شود که ترس، وحشت و نگرانی را در دل فرزند اول به‌وجود می‌آورد.
برای کودک اول، تولد نوزاد جدید، یعنی از دست دادن موقعیت خود در خانواده (پدر، مادر و حتی پدربزرگ و مادربزرگ‌ها). آنان شاهد تغییرات چشمگیری در سبک و شیوه زندگیشان هستند. برای برخی از کودکان سازگاری با موقعیت جدید بسیار آسان است. ولی برای برخی دیگر به‌راحتی گروه اول نیست. گروهی اول آسوده خاطرند؛ زیرا افتخار می‌کنند که فرزند اول خانواده هستند و سایر بچه‌ها از آنها کوچکتر می‌باشند. این کودکان شانی این را دارند که خود را به‌راحتی از خانواده جدا کنند و مستقلانه برای خودشان تصمیم‌ بگیرند و از اینکه کمتر زیرنظر هستند، لذت می‌برند اما برای گروه دوم، سازگاری و انطباق با شرایط جدید به این راحتی نیست و دچار اضطراب جدائی از والدین می‌شوند. در اینگونه موارد بسیار مهم است که پدر و مادر این نگرانی کودک را تشخیص دهند و طوری رفتار کنند که اضطراب کودک را از بین ببرند.
در بسیاری موارد، علائم اضطرابی خودشان را خیلی سریع به‌صورت اختلالی سبک و کمرنگ نشان می‌دهند که اگر والدین بدان توجه داشته باشند، می‌توانند طی مدت کوتاهی (چند ماه) آنها را کاملاً بهبود بخشند. اما اگر والدین برای جدا ساختن فرزند اول از خود جدیت به خرج دهند (برای مثال، کودک را به مهد بفرستند) ممکن است کودک دچار بحران‌های شدید روحی و اختلالات جدی عاطفی شود، حتی گروهی از فرزندان اول خانواده با وجود آنکه پدر و مادر به احساسات و هیجانات عاطفی آنان توجه دارند، باز هم دچار کمبود توجه و محبت والدین می‌شوند. زیرا والدین به‌طور یکسان نسبت به کودکان رفتار نمی‌کنند. چنانچه پدر و مادر قصد دارند فشار ناشی از تربیت دو کودک را به حداقل برسانند. باید با صبوری و آرامش، به آنها کمک کنند تا بتوانند خودشان را با موقعیت‌ها و تغییرات گوناگون زندگی سازگار نمایند. برای مثال، یکی از مشکلاتی که خانواده‌ها هنگام تولد نوزاد دوم بدان دچار می‌شوند، رفترها و واکنش‌های کودک اول نسبت به تولد نوزاد جدید است.
کودکان بزرگتر (۴-۳ ساله) اغلب شروع به رفتارهای بازگشتی (رفتارهای کوچکتر از سن خود) می‌کنند. آنها هنگام جدا شدن از والدین سخت گریه می‌کنند. دچار شب‌ادراری می‌شوند. در روابط اجتماعیشان مشکل پیدا می‌کنند. دچار کابوس‌های شبانه می‌شوند، انگشت دستشان را می‌مکند. شلوارشان را خیس می‌کنند و .. تمام این مشکلات می‌تواند ناشی از تولد خواهر / برادر کوچکتر باشد. حتی اگر کودک از تولد نوزاد جدید راضی و خوشحال هم باشد، باز ورود کودکی که توجه پدر و مادر را به‌سوی خود جلب می‌کند، می‌تواند برای او غیرقابل تحمل باشد، در این حالت اگر والدین رفتاری ملایم توأم با صبوری و همدلی با کودک داشته باشند، می‌توانند از شدت ناراحتی کودک بکاهند، اما اگر آنها هم از رفتار کودک عصبانی و خشمناک شوند، به‌طور حتم جمع خانواده با مشکل حتمی روبه‌رو خواهند شد. زمانی‌که کودک اول رفتاری تهاجمی، تند و پرخاشگرانه نشان می‌دهد. پدر و مادر باید نهایت سعیشان را در آرام ساختن او به روشی مناسب بکنند.
گاهی والدین از اینکه نمی‌توانند به کودک اولشان خوب برسند، دچار احساس گناه می‌شوند، گاهی نیز از اینکه نمی‌توانند به کارهای فرزندانشان برسند، به آنها فشار می‌آورند. از طرف دیگر، رفتارهای کودک و بیان احساسات منفی او، این موضوع را برای پدر و مادر تشدید می‌کند. البته این بدان مفهوم نیست که پدر و مادر حق ندارند فرزند دیگری داشته باشند.
والدین باید بدانند که برخی واکنش‌های کودک کاملاً طبیعی است. در این خصوص آنچه مهم است شیوه رویاروئی با اینگونه واکنش‌ها و رفتارهای هیجانی وکودک است. تذکر این نکته که تو باید رفتار شایسته‌ای داشته باشی. بی‌فایده و حتی بی‌مورد است. پدر و مادر باید به کودک بفهمانند که احساسات و ناراحتی او را درک می‌کنند و سعی دارند با همدلی و ملایمت به او کمک کنند تا به‌تدریج وجود خواهر / برادر کوچکتر خود را بپذیرد. وظیفه پدر و مادر است که با آماده‌سازی کودک اول شرایط و فضا را برای تولد نوزاد جدید آماده کنند و اضطراب و نگرانی او را به حداقل کاهش دهند.
● سازگار کردن کودک اول
فرزند اول شما ممکن است گستره وسیعی از هیجانات و عواطف را، از حسادت، هیجان‌زدگی، شاید، کج‌خلقی از خود نشان دهد. از آنجائی‌‌که کودکان کوچکتر قادر به بیان احساسات خود به‌وسیله کلمات نیستند. آنها را در رفتارها و عکس‌العمل‌های خود نشان می‌دهند. آنها ممکن است بخواهند دوباره با بطری شیر بنوشد. توالت رفتن را که تازه آموخته بوده‌اند را فراموش کند، برای جلب توجه شم دوباره نوک زبانی حرف بزند و ....
کودکان بزرگتر ممکن است احساسات خود را با توجه به میزان صبر و شکیبائی شما بروز دهند؛ بداخلاقی کنند، غذا نخورند. لج‌بازی کنند و یا قشقرق به راه بیاندازند. این مشکلات معمولاً زمانی‌که کودک اول خودش را با موقعیت نوزاد سازگار کند، طول می‌کشد.
● بهترین شیوه کاهش ناراحتی کودک اول آن است که از او بخواهید نقش فرزند بزرگ را در نگهداری از نوزاد یاری کند، شما می‌توانید:
۱) به کودک بزرگتر اجازه دهید که وسایل اتاق نوزاد را انتخاب کند - به‌ویژه اگر اتاق بچه‌ها یکی باشد - این‌کار می‌تواند تأثیر زیادی بر او داشته باشد.
۲) روحیه کودکتان را برای ورود نوزاد جدید تقویت کنید. به او بگوئید که او خواهر یا برادر بزرگتر کودک محسوب می‌شود و باید از این موقعیت خود احساس شادی و سربلندی کند.
۳) با ورود نوزاد جدید، شما باید سعی کنید کمترین تغییر را در برنامه روزانه کودک بزرگتر بدهید. برای مثال، اگر قصد آموزش توالت رفتن به او را دارید. و یا اگر می‌خواهید او را به مهد کودک بفرستید، بهتر است مدتی از این کار منصرف شوید تا کودک با تغییر اول (تولد نوزاد) خودش را سازگار کند و سپس تغییرهای بعدی را یاد بگیرد.
۴) هدیه به‌خصوصی که هر دو کودک در آن شریک باشند، به آنها بدهید. مثل قاب عکسی با عکس مشترک هر دوی آنها، یک اسباب‌بازی که مال هر دوی آنها باشد، یا کتابی که فرزند بزرگ برای کودکتان بخواند. همچنین می‌توانید زمانی که وسیله به‌خصوصی برای کودک کوچکتر تهیه می‌کنید، مشابه آن را در اندازه بزرگتر برای فرزند اولتان تهیه کنید.
۵) زمان خاصی را فقط به فرزند اولتان اختصاص دهید. مثل اینکه دو نفری به پارک، کتابخانه و یا فروشگاه بروید و یا حتی موقع خواب برایش داستان بخوانید. به‌طور حتم همسرتان نیز از اینکه ساعاتی را با فرزند کوچکتر تنها بماند خوشحال خواهد شد.
۶) سعی کنید با نقش بازی کردن و خواندن داستان‌هائی با حال و هوای تولد نوزاد، موقعیت او را در خانواده برایش شرح دهی.
۷) توجه بیش از اندازه برای تهیه وسایل نوزاد گاهی موجب دردسر، حسادت و ناراحتی فرزند اولتان می‌شود. وسایل جدید، لباس‌های جدید، اسباب‌بازی‌های جدید و ... همگی می‌توانند احساس ناکامی و طردشدگی را در دل کودک اول پدید آورند.
ماندانا سلحشور
منبع : ماهنامه کودک


همچنین مشاهده کنید