سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

متافیزیک و زهـد


متافیزیک و زهـد
زهد در لغت به معنی پارسایی، پرهیزگاری و اعراض از دنیا آمده است. از دید عارفان و وارستگان، ترك حلال دنیا بخاطر ترس از حساب آن و ترك حرام دنیا بخاطر ترس از عقاب آن، زهد گفته می‌شود؛ به عبارت بهتر عدم خوشحالی در صورت بدست آوردن دنیا و عدم ناراحتی بخاطر از دست دادن دنیا را زهد گویند. اساس زهد، ترك دنیا و رو آوردن به آخرت است، پس لازم است ابتدا دنیا را بشناسیم تا با آگاهی، آن را ترك نمائیم.
دنیا به اسامی مختلفی خوانده می‌شود از جمله: طبیعت، عالم فیزیك، عالم ملك، عالم شهادت، عالم خلق، عالم اضداد، عالم محسوسات و عالم ظلمت. طبیعت در مقابل ماوراءطبیعت، فیزیك در مقابل متافیزیك، ملك در مقابل ملكوت، شهادت در مقابل غیب، خلق در مقابل امر، اضداد در مقابل یگانگی، محسوسات در مقابل غیرمحسوسات و ظلمت در مقابل نور است. دنیا را با چهار عامل حاكم بر آن یعنی زمان، مكان، انرژی و ماده می‌شناسیم.
دنیا و هر آنچه در آن است وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت می‌باشد، از این رو مولای عارفان حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «دنیا وسیلهٔ سواری مؤمن است كه او را به سوی پروردگارش كوچ می‌دهد، پس سواری‌های خود را اصلاح كنید تا شما را به پروردگارتان برساند.» دنیا در اصل پلی برای عبور از عالم ذر به عالم برزخ است. دنیا كشتزار آخرت، یاور آخرت و نیكو مركبی برای آگاهان است. حضرت علی (علیه‌السلام) ـ آن زاهدترین بندگان حق ـ می‌فرمایند:«همانا دنیا سرای گذر است و آخرت جای ماندن، پس از گذرگاه خود برای ماندگاه خویش توشه برگیریم.»
ملك پست‌ترین و پایین‌ترین مراتب در جهان هستی می‌باشد. مولی الموحدین حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«دنیا از آن رو دنیا نام گرفته كه پست‌ترین (پایین‌ترین) چیزهاست و آخرت از آن رو آخرت نامیده شد كه سزا و پاداش در آنجاست.» ناپایداری و فانی بودن نیز از ویژگی‌های دیگر این عالم می‌باشد، لذا حضرت آدم (علیه‌السلام) به فرزندش شیث وصیت فرمود:«به دنیای فانی دل مبندید، زیرا من به بهشت جاویدان دل بستم اما با من وفا نكرد و از آن بیرون رانده شدم.»
دنیا بازیچه، سرگرمی و لهو و لعب است. عالم ظلمت، مردار، ملعون و مكار است. در كتاب گرانقدر“میزان الحكمه” از قول مولای متقیان حضرت علی (علیه‌السلام) چنین نقل شده است:«این پیامبران و برگزیدگان خدا از دنیا دل بركندند … و پس مردان صالح و پارسا در پی آنان رفتند … و دنیا را چون مرداری دیدند كه جز در حال ضرورت خوردن از آن بر هیچ كس روا نیست و از آن به اندازه‌ای خوردند كه زنده بمانند و نمیرند و دنیا را به منزله لاشه‌ای بس گندیده دانستند كه هر كس (از آنها) بر آن می‌گذشت دهان (و بینی) خود را می‌گرفت. آنان از دنیا به كمترین قوت بسنده می‌كردند. برادران من! به خدا سوگند دنیا، در این سرای و آن سرای ـ در نظر كسی كه اندیشه‌اش را ناب و فكرش را خالص گرداند ـ گندیده‌تر از لاشه و ناخوشایندتر از مردار است، اما آن كه كارش دباغی پوست است، مانند كسی كه از كنار آن لاشه و مردار می‌گذرد یا نزدیكش نشسته است و گندیدگی آن را حس نمی‌كند و بویش آزارش نمی‌دهد.»
دنیا منشاء اندوه بی‌پایان، دشمن آخرت و آرزوی بد بختان است. این عالم فریبنده، شیرین، خوشنما، سبز و رنگین ولی زیا زننده و زندان می‌باشد. حضرت امیر المؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«دنیا همانند مار است، لمس كردن آن نرم و ملایم است اما درونش از زهر آكنده است، لذا فریب خورده نادان به آن میل پیدا می‌كند و هوشیار عاقل از آن حذر می‌كند.» این دنیا سرای بی‌نوایی، طبل میان تهی و بساط فرومایگی است. از اینروست كه «خداوند تعالی آن (دنیا) را برای دوستانش نگزید، و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزید. خیر آن (دنیا) اندك است و شر آن آمـاده.» (حضرت علی علیه‌السلام)
دنیا دوستی، ریشه و منشاء تمام گناهان و معاصی و مایهٔ دوری از خداوند مهربان است. مبین آن اینكه حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«همانطور كه روز و شب با هم جمع نمی‌شوند، محبت خدا و محبت دنیا با هم جمع نمی‌گردند.» حب دنیا باعث تباهی خرد و كوری چشم دل می‌شود. دوستی دنیا، اندوه بی‌پایان، آرزوی دست نیافتنی و امید نارسیدنی است و انسان را كور، كر، لال و خوار می‌كند. كلام گهر بار مولای متقیان نیز حجت را بر ما تمام می‌كند:«پس، دنیا را رها كن كه دنیا دوستی (انسان را) كور و كر و لال و خوار می‌سازد.» كبر، حرص، طمع، ریا، خودپسندی و شهوات از جمله صفات منفی است كه نصیب دنیا دوستان می‌گردد. حضرت امام صادق (علیه‌السلام) در حدیث زیبایی چنین می‌فرمایند:«دنیا چونان تندیسی (كالبدی) است كه سرش كبر، چشمش حرص، گوشش طمع، زبانش ریا، دستش شهوت،پایش خودپسندی، قلبش غفلت، رنگ و جلوه‌اش فنا و حاصلش نیستی است. پس كسی كه آن را دوست بدارد متكبر شود و كسی كه آن را نیك بداند حرص و آز یابد و كسی كه در جست و جویش باشد طمع ورزد و كسی كه آن را ستایش كند لباس ریا پوشد و كسی كه اراده‌اش كند خودپسند شود و كسی كه بدان تكیه كند به غفلت افتد و كسی كه شیفتهٔ متاع آن شودبه فتنه افتد و متاع از دستش برود و كسی كه متاعش را گرد آورد و در آن بخل ورزد او را به جایگاهش كه همان آتش است سوق دهد.»
عالم فیزیك، دنیای دوگانگی و عالم اضداد است. چون در اینجا همه چیز در مقابل یكدیگرند. مثلاً نور در مقابل ظلمت، خوب در مقابل بد، زیبا در مقابل زشت، بالا در مقابل پایین و … برای عروج به عالم بالا باید از این دوگانگی عبور كرد. مولای عارفان حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«پیش از آنكه پیكرهایتان از دنیا برود، دلهای خود را از آن بیرون برید، زیرا در اینجا آزمایش می‌شوید و جز برای آن آفریده نشده‌اید.»
دنیا وسیله‌ است و هدف نمی‌باشد، پس باید تمام توجه انسان به هدف باشد، باید توجه داشت كه وسیله، حجابِ هدف نشودو برای از دست رفتن وسیله نباید ناراحت گردید. زاهد زاهدان حضرت علی (علیه‌السلام) “جابرابن عبداللـه را دید كه آهی بر كشید، (حضرت) فرمودند: ای جابر! برای دنیا آه می‌كشی؟ جابر عرض كرد: آری، حضرت فرمودند: ای جابر! لذتهای دنیا هفت چیز است: خوردنی، آشامیدنی، پوشیدنی، آمیزشی، سوار شدنی، بوییدنی و شنیدنی. لذیذترین خوردنی عسل است و آن آب دهان مگسی باشد، گواراترین آشامیدنی آب است كه بر خاك روا و روان است، بهترین پوشیدنی ابریشم است و آن از آب دهان كرمی باشد، برترین همبستر شدنی زنانند و آن فرو رفتن مبالی در مبالی و نزدیكی دو عضو همانند، زیباترین چیز كه در زن است (لذت جنسی) از زشت‌ترین عضو او خواسته می‌شود، بهترین سوار شدنی اسب است و آن كشنده است، ارزشمندترین بوییدنی مشك است و آن خون ناف حیوانی باشد و بهترین شنیدنی‌ها غنا و آواز است كه آن هم گناه باشد. پس آدم خردمند برای چیزهایی با این اوصاف هرگز آه نمی‌كشد. جابرابن عبداللـه می‌گوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نكرد.»
انسان برای نجات از دنیا باید به ایمان و تقوای الهی پناه برد و با توكل بر خدا، سعی در ترك آن نماید. حضرت لقمان (علیه‌السلام) در اندرز به فرزندش فرمود:«فرزندم! دنیا دریای ژرفی است كه خلق بسیاری در آن از بین رفته‌اند، پس كشتی خود را در این دریا، ایمان قرار ده و بادبان آن را توكل و توشه‌ات را تقوای خدا. اگر نجات یافتی به سبب رحمت خداوند است و اگر از بین رفتی به سبب گناهان خودت می‌باشد.»
برای نجات از بیماریهای حاصل از دنیا و دنیا دوستی و تبعات ناشی از آن، انسان باید با واكسن زهد خودرا ایمن نماید. شاید به همین دلیل است كه بزرگان، زهد و زاهد را بسیار ستوده‌اند، آنان معتقدند زهد، ریشه، میوه و یاور دین است. شكر نعمات، صبر بر بلاها و رها كردن آنچه انسان را از خداوند باز دارد، از محاسن دیگر زهد است. حضرت امام صادق (علیه‌السلام) ـ آن امام عابد و زاهد و عارف ـ می‌فرمایند:«زهد كلید در آخرت است و برائت از آتش. زهد آن است كه هر چه تو را از خدا باز دارد رها كنی، بی‌ آن كه بر از دست دادن آن افسوس خوری و نه بر اثر فرو گذاشتن آن دچار غرور و خودپسندی شوی و نه چشمداشت گشایشی از آن داشته باشی و نه خواهان ستایشی در قبال این كار و نه طالب عوض و جبران آن باشی. بلكه از دست دادن آن را مایه آسایش و بودن آن را آفتی (برای خود) دانی و همواره از آفت گریزان باشی و به آسایش چنگ زنی.»
زاهد همواره مرگ را به یاد داشته، برای آن آماده است؛ زاهد از زنده ماندن دلتنگ و مشتاق آخرت و لقای پروردگار است. مرگ جسم برای زاهد بی‌اهمیت ولی مرگ دل برایش مهم و مورد توجه است؛ پیكر او در دنیا و دلش در آخرت است. حضرت علی (علیه‌السلام) ـ آن زاهدبی‌همتایِ دهر ـ در وصف زاهدان می‌فرمایند:«مردمی بودند در دنیا، كه نمی‌دانستند دنیا چیست، در آن چون كسی به سر بردند كه از مردم دنیا نیست. كار از روی بصیرت كردند و در آنچه از آن پرهیزشان بایدسبقت جستند. تن‌هاشان (اینجا به كوشش است لیكن به حقیقت) میان مردم آخرت در گردش است. مردم دنیا را می‌بیند كه مرگ تن‌هاشان را بزرگ می‌پندارند، اما آنان مرگ دلهای زندگان را بزرگتر می‌شمارند.»
ختم كلام را قطعهٔ زیبایی از كتاب ارزشمند “تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید” قرار می‌دهیم:«هر چه در راه بنده آید كه سر به فسادی زند، از آن باید احتراز نمود و دوری كرد و آن چهار چیز است: یكی دنیا، دیگری خلق، سومی نفس و چهارمی شیطان. دنیا توشه و زاد است و تو مسافر در كشتی نشسته! اگر زیادت بر گیری كشتی شكسته و غرق شود و تو هلاك شوی، خواهی كه از فتنهٔ دنیا رهایی یابی بدان و بخوان كه: سبك باران رستند و گران باران خستند. دوم خلق است كه تا رانده از درگاه حق نبود گِرد خلق نگردد، چه هر كه با خلق آرام گرفت از حق باز ماند! دوستی حق و دوستی خلق در یك دل با هم جمع نشوند. سوم نفس است كه مایه هر سودائی است و اصل هر غوغایی، اگر توفیق رفیق بود و در جهاد با نفس او را دست باشد،كارت چنان آید كه رستگار شوی. چهارم شیطان است كه خداوند به او فرمود: برو با آنها در مال و فرزند شریك باش، اما نه هر دلی خانه شیطان بود، دل باشد كه حرم رحمان بود و شیطان نیارد كه گِرد وی گردد كه بسوزد.»
ای كاش ما نیز می‌توانستیم همچون علی مرتضی (علیه‌السلام) بگوییم: “ ای دنیا دیگری را فریب ده كه من توراسه طلاقه كردم” ولی افسوس كه ما در عمل، آخرت را سه طلاقه كرده‌ایم! پس بهتر آنكه دست دعا بالا برده و ملتمسانه بگوییم:«ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار»
دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب رخنه در اسرارمتافیزیک، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید


همچنین مشاهده کنید