پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

امام (ره) و حیات باطنی انسان


امام (ره) و حیات باطنی انسان
در سالگرد آن واقعه عظیمی كه در ۱۴ خردادماه سال ۱۳۶۸ رخ داد یك بار دیگر باید به همان حقیقتی توجه یافت كه این واقعه را معنا بخشیده است.
حضرت امام امت(ره) انسانی از زمره دیگر انسان ها نبود و در میان بزرگان تاریخ نیز افرادی چون او بسیار نیستند؛ اما تاریخ، آن سان كه امروزی ها نگاشته اند، نمی تواند قدر بزرگمردانی چون حضرت امام(ره) را دریابد.
«تاریخ تمدن»، آن سان كه غربی ها نگاشته اند، «تاریخ غلبه انسان ها بر طبیعت است برای تمتعی مسرفانه». آنان، به مقتضای همین روح عصیانگری كه در بشر امروز دمیده شده است، انگاشته اند كه پیشینیان نیز غایتی جز این نداشته اند و برای همین از حقیقت وجود انسان بر كره خاك غفلت كرده اند.
حیات انسان در این سیاره كوچك كه سفینه ای آسمانی بر پهنه اقیانوس بیكران فضای اثیری است، تاریخ دیگری نیز دارد كه «تاریخ حیات باطنی» اوست؛ «تاریخ تمدن» تاریخ حیات ظاهری انسان است و «تاریخ انبیا» تاریخ حیات باطنی او.
انسان ظاهری دارد و باطنی، جسمی دارد و روحی... و آنان كه روح را انكار دارند، عجب نیست اگر تاریخ زندگی بشر را منحصر به تاریخ تمدن بینگارند و تاریخ تمدن را نیز از نظرگاه تكامل «تاریخی ابزار» بنگرند... و به تبع آن، امروز عنوان «بزرگان تاریخ» فقط به كسانی اطلاق شود كه راه تصرف مسرفانه و بی محابای انسان را در طبیعت همواره داشته اند.
آنان انسان را معده ای بزرگ می بینند كه در طول تاریخ ابزارهای مناسبی برای سیر و پر خوردن و تمتع هر چه بیشتر از لذات حیوانی یافته است. وقتی تعریف انسان این باشد، تاریخ نیز منحصر خواهد شد در تاریخ تمدن و آن هم از این نظرگاه خاص. آن چه كه در این روزگار به نام «تاریخ تمدن» خوانده می شود یك صورت وهمی و بدون واقعیت است كه بشر جدید آن را بر گذشته خویش نیز اطلاق كرده است و بنابراین از انبیا و اسباط ایشان در آن نشانی نیست.
«تاریخ سلاطین» نیز تاریخ قدرت طلبی ها و تعارض هایی است كه بر خودبینی و خودپرستی و استكبار انسان ها بنا گشته است و این تاریخ نیز از آن جا كه متعرض حیات باطنی انسان ها نمی شود، نمی تواند موجودیت انبیا و اوصیا و اسباط ایشان و معماران خانه حقیقت را معنا كند و بنابراین، هرگز نباید توقع داشت كه در تاریخ تمدن و یا تاریخ های مدون رسمی شأن و قدر بزرگانی چون حضرت امام(ره) كه «معماران خانه حقیقت وجود بشر» بوده اند، شناخته شود.
شیخ الانبیا حضرت ابراهیم (ع) نیز معمار خانه حقیقت در كره ارض بوده است و تا دنیا دنیاست و انسان بر این سیاره خاكی باقی است، این خانه حصن حصینی است كه بشر را از اغوای شیاطین و هبوط به اسفل درجات بهیمیت دور می دارد، اما كجا در تاریخ تمدن نامی و یادی از او می توان یافت؟ تاریخ حیات باطنی انسان مكه را «ام القرا» و مركز زمین می داند، اما تاریخ تمدن اگر هم نیم نگاهی بدین واقعه عظیم بیندازد از آن است كه قبیله «جرهم» در جست وجوی آب، زمزم را یافتند و در اطراف آن سكنی گزیدند و نخستین اجتماع مدنی را بنیان نهادند و... چرا این ظاهربینی بر بشر امروز غلبه یافته است و او را این همه به سراب اندیشی و تنگ نظری كشانده است؟
هرچه هست، انسان امروز اگرچه هنور مبدأ شمارش روزها و سال ها را بر هجرت این رسول و تولد آن دیگری نهاده است، اما دیگر قدر انبیا را نمی شناسد و تا این جهل باقی است ، قدر حضرت امام(ره) را نیز درنخواهد یافت، چرا كه او نیز از احیاگران حیات باطنی انسان و بنیانگذاران خانه حقیقت است و انقلاب اسلامی ام القرای این عصر است.
حضرت امام(ره) بت های ظاهر و باطن را شكست و با انقلاب اسلامی خانه حقیقتی را بنیان نهاد كه كعبه دل های ناس است، ام القراست، بیت عتیق است و اسوه قیام ناس كه نه شرقی است و نه غربی.
و بالاخره، اگرچه تاریخ تمدن و تاریخ سلاطین معماران خانه حقیقت و احیاگران حیات باطنی بشر را فراموش كرده اند، اما «تاریخ حیات باطنی انسان» از «ظاهر» غفلت نكرده است. ظاهر جلوه باطن است و حجاب او، و اهل نظر می دانند كه اگر روزی حتی قرار شود كه تاریخ حقیقی حیات ظاهری بشر را نیز بنویسند، باید كه آن را براساس تحولات باطنی انسان در طول تاریخ، یعنی تاریخ دین و یا تاریخ انبیا معنا كنند. باید تاریخ جهان را از نو نگاشت تا انسان بداند كه در حقیقت بر او چه گذشته است.
شهید سید مرتضی آوینی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید