پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

سرنوشت این پنج رهبر خاورمیانه


سرنوشت این پنج رهبر خاورمیانه
در سه دهه آخر قرن بیستم در منطقه استراتژیك خاورمیانه، پنج رهبر قدرتمند آمدند و رفتند. محمدرضا شاه پهلوی در ایران، انورسادات در مصر، حافظ اسد در سوریه، صدام حسین درعراق و امام خمینی در ایران.
سبك آمدن و رفتن آنها، عبرتی است برای همه رهبران سیاسی جهان.
محمدرضا شاه توسط انگلیسی‌ها در ایران منصوب شد و با نوكری انگلیسی‌ها و سپس آمریكایی‌ها شاهی نمود و آن وقت كه ملت ایران قیام كرد واو را اخراج نمود، اربابان آمریكائی و انگلیسی او هیچ كاری برای دوام قدرت او نتوانستند انجام دهند و شاه آواره جهان شد و آمریكائی‌ها حتی برای معالجه با وی همكاری ننمودند، زیرا تاریخ مصرف شاه تمام شده بود. شاه بی‌یاری ملت با قدرت اجنبی، بر قدرت نشست و با قیام ملت از سریر قدرت پایین كشیده شد و ذلیلانه از ایران اخراج شد. میلیون‌ها ایرانی اخراج شاه را بدرقه كردند و در فرار او شادمانی كردند.
سادات پس از مرگ جما‌ل‌عبدالناصر در غیاب رأی ملت به حكومت، رسید و سپس برای استمرار حكومت خود با دشمنان ملت مصر و اسلام (اسرائیل و آمریكا) سازش كرد و اسرائیل را بدون اجازهٔ ملت بزرگ مصر به رسمیت شناخت، در نتیجه نماینده ملت غیور و مسلمان مصر او را هلاك كرد. ملت مصر با گلوله قهرآمیز خود، سادات را بدرقه نمودند، «ولكل فرعون موسی».
حافظ اسد در سوریه با كودتا آمد، اما به آرمان‌های ضد صهیونیستی ملت عرب وفادار ماند و لذا با عزّت رفت.
صدام حسین با تكیه بر حزب بعث و ارتش سركوب‌گر بعثی و شبكه جاسوسی مخوف بعث، سال‌ها بر ملت عراق حكومت كرد و به نمایندگی آمریكا و رژیم‌های ارتجاعی عرب به انقلاب اسلامی ایران حمله نمود. وی در نوكری قدرت‌های جهانی و ارتجاع منطقه، وحشی‌گری‌های بی‌شمار نمود. امّا، سرانجام او را از سوراخی بیرون كشیدند و ملت عراق او را اعدام نمود.
امّا، امام خمینی پس ازسال‌ها تبعید با استقبال میلیون‌ها ایرانی، قهرمانانه به آغوش وطن و ملت بازگشت، در حالی كه هنوز رژیم شاه پابرجا بود و هایزر و آمریكایی‌ها در ایران بودند.امّا ده روز پس از آمدن او كه به دعوت ملت ایران بود رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بدست خلق قهرمان در ایران سرنگون شد. «جاءالحق و زهق‌الباطل» امام خمینی ده سال در ایران رهبری نمود. او سلطنت نكرد بلكه خادمی ملت را نمود. او بردست‌كارگران، بسیجی‌ها و طبقات رنجبر و مستضعف ایران بوسه زد و ملت ایران را احیا نمود.
او در زمان حكومت رژیم شاه گفت كه خمینی با كمك ملت ایران حكومت تعیین می‌كند. او گفت: ملت در رأس امور است. او نگفت كه من سلطانم، او نگفت كه من سایه خدا هستم.او نگفت كه من نماینده خدا بر زمینم. نگفت كه من منصوب خدا و امام زمان هستم. او گفت : من خادم ملت ایران هستم. او بر قلب میلیون‌ها ایرانی حكومت كرد، به رغم توطئه‌ها و كودتاها و طرح‌های براندازی همه قدرت‌های جهانی، با تكیه بر ملت ایران، انقلاب اسلامی ایران را رهبری نمود.
او با استقبال میلیون‌ها ایرانی به مام وطن بازگشت و با بدرقه و آه و اشك و عزای عمومی میلیون‌ها ایرانی كه چندین برابر جمعیت استقبال كننده از او بودند، به ملكوت اعلی پرواز كرد. چون او از ملت بود و با ملت بود و برای ملت بود. منبع قدرت او، قدرت‌های جهانی، ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت نبود، بلكه اراده و خواست ملت ایران بود. «فاعتبروا یا اولی الأبصار».
او با خدا عهد بست و با و ملت ایران بیعت نمود. دستی در دست خدا و دستی در دست عیال‌الله، نه دستی در دست قدرت‌های اجنبی.
لذا با افتخار و سربلندی آمد و با شكوه و عظمت بیشتر رفت. او در تاریخ اسلام و ایران ماندگارشد و ستاره‌ای شد درخشان بر تارك افتخارات اسلام عزیز و ایران سربلند. بی‌شك تا ابد نام امام خمینی به نیكی و بزرگی درقلب‌های ملت ایران زنده است. یادش و راهش همیشه مستدام باد.
دكتر سیّدسلمان صفوی


همچنین مشاهده کنید