چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


آسیا در صحنه رقابت جهانی نفت


آسیا در صحنه رقابت جهانی نفت
اقتصادهای در حال توسعه آسیایی با نرخ رشدی خیره كننده، نیاز مبرمی به منابع فراوان و مطمئن نفت دارند، از دید بسیاری از صاحب نظران عرصه انرژی، تداوم رشد سریع این اقتصادها به ویژه اقتصاد های چین و هند و جنوب شرقی آسیا موجب ایجاد مشكلاتی بر سر راه تأمین نفت و گاز مورد نیاز این كشورها و ایجاد بحران های بزرگ می شود.
از سوی دیگر شركت های ملی نفت كشورهای مذكور در سال های اخیر در پی كشف و تولید نفت در خارج از این كشورها برآمده اند كه این امر به تولد غول های بزرگ جدیدی در عرصه صنعت نفت منجر می گردد و مناسبات تجاری رایج در میان شركت های خصوصی بزرگ نفتی را به چالش می كشند. نوشته زیر نگاهی به فعالیت شركت های ملی نفت كشورهای آسیایی در عرصه بین المللی دارد.
شركت های ملی نفت آسیایی در پی دستیابی و كشف منابع نفت و گاز سراسر دنیا هستند و در این راه درگیر رقابت با شركت های نفتی بزرگ دنیا و یكدیگر هستند. این شركت ها همچنین به سرعت در حال برقراری رابطه با شركت های ملی نفت كشورهای تولیدكننده هستند.
این جهت گیری ها همه انگیزه اقتصادی دارند. در كشورهایی مثل چین و هند كه مصرف ملی نفت با سرعت در حال افزایش است، شركت های نفتی دولتی با چالش تداوم رشد و سود رو به رو هستند و در نتیجه این افزایش موجب روی آوردن به بهینه سازی مصرف سوخت و منابع دیگر انرژی شده است.
شركت های ملی نفت آسیایی همچنین مورد حمایت دولت های خود قرار دارند. این آمیزه علایق سیاسی و اقتصادی كشورهای بزرگ آسیایی در كشورهای نفت خیز موجب جلب توجه تحلیلگران، رسانه ها، سازمان های حقوق بشر و آژانس های توسعه شده است. چرا كه در مورد عواقب سرمایه گذاری آسیایی ها در بخش نفت كشورهای دارای منافع فراوان نفت، نگرانی هایی در عرصه های امنیت انرژی، جغرافیای سیاسی و مسائل اجتماعی وجود دارد.
نوشتار حاضر به معرفی ویژگی ها و جهت گیری های سرمایه گذاری شركت های نفتی چین و هند (واردكننده و صادركننده) ، ژاپن و كره جنوبی (عمدتاً واردكننده) و مالزی كه بزرگترین صادركننده آسیایی نفت است ، می پردازد.
منابع نفت آسیا جوابگوی تقاضای كشورهای این قاره نیست. مصرف نفت قاره آسیا از سال ۲۰۰۰میلادی، ۲۵ درصد افزایش داشته در حالی كه تولید این محصول در قاره مذكور ثابت مانده است. بنابراین منطقه به طور كلی به واردات از دیگر مناطق دنیا وابسته شده است. البته میزان این وابستگی در هر یك از كشورهای منطقه فرق می كند. برای مثال در چین كه بزرگترین مصرف كننده نفت آسیاست، مصرف این ماده از سال ۲۰۰۰میلادی ، ۴۶ درصد افزایش داشته ولی تولید آن تنها ۱۲ درصد بیشتر شده است.
از نیمه دهه ۱۹۹۰ چین تنها به واردات نفت پرداخته و صادراتی نداشته است. در این زمان كشور مذكور ۴۴درصد مصرف خود را وارد می كرد. میان سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵ هم مصرف نفت با وجود ثابت بودن تولید آن تا ۱۰درصد بیشتر شده است به طوری كه در سال ۲۰۰۵ ، ۷۰ درصد نفت مصرفی چین از طریق واردات تأمین گردید.
در مورد هند نیز اگرچه مصرف نفت یك سوم چین است ولی طبق پیش بینی های صورت گرفته تا سال ۲۰۲۵ نیاز هند به منابع هیدروكربن ۳ برابر خواهد شد. در میان كشورهای عمده دیگر واردكننده نفت در آسیا مصرف نفت با سیری نزولی، در سال ۲۰۰۵ ، ۴ درصد كاهش یافته و در كره جنوبی هم ثابت مانده است و تنها كشور مالزی است كه در بازار نفت، هنوز تنها صادركننده محض نفت در آسیاست زیرا با افزایش ۱۰ درصدی تولید نفت، ۸ درصد افزایش مصرف داشته است. باید گفت اثر اقتصادی واردات نفت میان كشورهای آسیایی متفاوت است. در سال ۲۰۰۵ در هند، واردات نفت خام و فرآورده های نفتی، برابر با بیش از یك سوم كل ارزش صادرات كالا و خدمات این كشور بود، در مورد ژاپن و كره جنوبی این نسبت به ترتیب ۱۲ و ۱۳ درصد بوده ولی تنها ۷ درصد صادرات چین برای پرداختن مبلغ نفت وارداتی این كشور كافی بوده است.
● امنیت انرژی؛ دغدغه دولت ها
دولت های آسیایی واردكننده نفت مانند دولت های آمریكا و اروپا، نگرانی هایی پیرامون مخاطرات قطع عرضه نفت از كشورهای بی ثبات، قیمت گذاری های یكسویه از سوی كشورهای تأمین كننده نفت و كاهش تدریجی منابع دارند.
افزون بر این واردكنندگان نفت در شرق آسیا، نگرانی های دیگری درباره خطر حمله به خطوط كشتیرانی جنوب شرق آسیا و یا انسداد آنها دارند.باید دانست كافی بودن میزان نفت موجود در بازارهای جهانی در یك دوره مشخص نمی تواند همه نگرانی ها را پیرامون تأمین منابع مورد نیاز برطرف كند زیرا همیشه در كشورهای صادركننده نفت احتمال وقوع بحران های سیاسی، جنگ، مشكلات فنی، تروریسم یا تحریم های سازمان ملل (مثل عراق در زمان صدام حسین) وجود دارد و در نتیجه این وقایع، تأمین نفت با كاهش هایی روبه رو خواهد بود.
از سوی دیگر تنوع بخشی به منابع تأمین كننده انرژی، خطر كلی كمبود منابع انرژی را كاهش می دهد. راهكارهایی كه دولت های آسیایی برای افزایش تنوع منابع انرژی كشورهای خود انجام داده اند عبارتند از: تشویق به كارگیری سوخت های جایگزین، توسعه و به كارگیری فناوری های جدید كه نفت و دیگر هیدروكربن ها را به صورت بهینه مصرف می كنند.
آمریكا و كشورهای اروپایی واردكننده نفت در حالی كه اقدام هایی مشابه كشورهای آسیایی برای تنوع بخشی به منابع تأمین انرژی خود انجام داده اند ولی فرق آنها در این است كه دارای شركت های دولتی نفت و سیاست های تشویق بخش خصوصی برای سرمایه گذاری جهت تأمین منابع انرژی مورد نیاز داخل نیستند.
● سرمایه گذاری در كشورهای صادركننده نفت و امنیت عرضه انرژی
دولت های آسیایی درصدد كسب اطمینان از عرضه نفت هستند ولی باید دید تا چه میزان از راه سرمایه گذاری خارجی می توان از تداوم جریان نفت مطمئن بود؟
در شرایط معمولی، تجارت نفت خام، آزاد از هرگونه عوارض گمركی است. بیشتر صادركنندگان نفت و كشورهای بزرگ واردكننده نفت در آسیا عضو سازمان تجارت جهانی هستند كه تبعیض میان بازارها را ممنوع می كند. در این سازمان بیشتر مبادلات تجاری میان شركت های صادركننده خصوصی و دولتی از یك سو و شركت های واردكننده گوناگون صورت می گیرد.
قیمت ها در این سازمان به طور توافقی و برپایه قیمت های بازارهای لندن و نیویورك تعیین می شود. این بازارها نفت را به مشتریانی كه حاضر به پرداخت بیشترین قیمت هستند عرضه می كنند. ولی شرایط همیشه عادی نیست.
برای مثال در طول دهه ۱۹۸۰ كه با مازاد عرضه نفت مواجه بودیم، عربستان سعودی به شركت های آمریكایی فعال در آرامكو برای فراهم ساختن امكان رقابت فراورده های نفتی این شركت ها با قیمت های جهانی تخفیف هایی داد. دلیل این كار حمایت از سهم عربستان در بازار جهانی نفت بدون كاهش قیمت نفت خام در بازار آزاد بود. ولی در آسیا به دلیل وجود نداشتن بازار بورس نفت و تصدی امر صادرات نفت از سوی شركت های دولتی، دست به دست شدن نفت از تولید تا فروش نهایی و طی مراحلی برای رسیدن به دست مصرف كننده واقعی امكان ندارد. وجود نداشتن بازار بورس نفت در آسیا و انعطاف ناپذیری تجارت نفت در آن قاره در نتیجه آن ، دو امر را سبب شده است:
۱) برای سالیان دراز صادركنندگان نفت خاورمیانه به آسیا حدود ۲ دلار در هربشكه نسبت به هنگامی كه به اروپا و آمریكا نفت صادر می كنند بیشتر استفاده می برند زیرا واسطه ای در آسیا مثل بازار بورس نفت وجود ندارد.
۲) اگر عرضه نفت با اشكالاتی روبرو شود و ظرفیت تولید اضافی هم موجود نباشد، خودداری عرضه كنندگان از فروش نفت، همراه با وجود نداشتن بازار بورس شناور برای نفت در آسیا موجب اختصاص سریع نفت به نیازمندان به آن می شود. درمقابل شركت های ملی نفت آسیایی در تولید نفت خارجی خود با چنین محدودیت هایی روبه رو نیستند. به این معنا كه در زمان قطع صادرات نفت، كنترل میزان نفت اضافی تولید، به شركت های فوق اجازه می دهد از طریق مبادله نفت در قالب قراردادهای كوتاه مدت به نفت دست یابند.
افزون براین اقدام ها برخی كشورهای آسیایی تلاش كرده اند تا از طریق همكاری با تولید كنندگان نفت در خاورمیانه، امنیت انرژی خود را افزایش دهند. به این صورت كه شركت های دولتی كه نفت را صادر می كنند در بخش پالایش و بازاریابی در كشور واردكننده فعالیت می كنند. در مقابل شركت های مذكور خواستار امنیت تقاضا برای نفت خود و انعطاف پذیری در حركت میان بازارهای نفت خام و فرآورده های نفتی هستند.
● ثبات در قیمت نفت تاچه میزان ممكن است؟
سرمایه گذاری آسیایی ها در كشورهای صادر كننده نفت، اثر اندكی بر امنیت انرژی دارد. در واقع قیمت هایی كه شركت های آسیایی بر نفت وارداتی از كشورهایی كه در آنها سرمایه گذاری كرده اند تعیین می نمایند، نمی تواند با قیمت های بین المللی این محصول تفاوت قابل توجهی داشته باشد.
حتی با قیمت های مشابه حاشیه سود درصورت سودبردن شركت های آسیایی از هزینه های پایین تر تأمین مالی، تجهیز سرمایه ها و پیمانكاران مسئول عرضه نفت در آسیا ممكن است بیشتر از بقیه دنیا باشد. همچنین سودهایی كه شركت های ملی نفت آسیایی به دست می آورند تا حد زیادی به مالیات ها و تعهدات مالی وضع شده از سوی كشور صادركننده كه معمولاً ۸۰ الی ۹۰ درصد درآمد صادرات نفت را تشكیل می دهد بستگی دارد.
● ماهیت شركت های ملی نفت آسیایی و هدایت كنندگان آنها
برای شناخت بهتر اداره كنندگان شركت های ملی نفت آسیا و جهت گیری های متفاوت آنها باید به الگوی مالكیت، شكل داخلی و اندازه این شركت ها توجه كرد. برای مثال برخی از این شركت ها با وجود برخی محدودیت ها در سرمایه گذاری های طولانی مدت، به خاطر تعهدات خود در مقابل سهامداران جزء، می توانند خودمختاری بیشتری از دولت ها داشته باشند.
شماری از این شركت ها كه جزو تولیدكنندگان اصلی محسوب می گردند به دنبال درآمدی به صورت شركت های چندملیتی رقابتی هستند. این قبیل شركتها را می توان در چین، هند و مالزی یافت. همچنین این شركتها احتمال دارد قادر به سرمایه گذاری در شركت های ملی نفت كشورهای میزبان باشند، دراین میان شركت های نفتی ژاپنی و كره ای كه كار اصلی آنها خلاقیت در عرصه بین المللی است برای تحقق اهداف دولت برای دسترسی به برابری در عرصه تجارت خارجی نفت زیر فشار قرار می گیرند.
در چین شركت های عمده نفتی مورد حمایت دولت هستند ولی با این حال سهامداران بخش خصوصی كمتر از نیمی از این شركت ها را در اختیار دارند. دو شركت نفتی بزرگ این كشور ، یعنی شركت ملی نفت چین (كه شامل شركت پتروچاینا هم می شود) و شركت نفت و پتروشیمی چین، شركت های به هم پیوسته ای هستند كه نقش شركت ملی نفت چین دراین میان برجسته تر است. فعالیت های بین المللی این شركت، ساز وكاری پیچیده ای دارد. بدین صورت كه در پی كسب سود وعملكرد بهتر، این شركت در سال های اخیر به دفعات بسیار، سهم خود در فعالیت در كشورهای خارجی را تغییر داده و شركت های بزرگ دیگر چینی را به مشاركت طلبیده است.در هند نیز چند شركت بزرگ نفت و گاز وجود دارد كه همه آنها در فعالیت های خارجی درگیر هستند و مانند چین هركدام در یكی از بخش های نفت،گاز و پالایش فعال هستند. باید دانست منافع دوجانبه شركت های دولتی و خصوصی در هند، آنها را به همكاری با یكدیگر واداشته و در طولانی مدت، هرشركت برای كسب سود بیشتر و افزایش ثبات خود درپی انسجام بیشتر است.
در مالزی «پتروناس» ۱۰۰درصد دولتی است ، ولی در صحنه رقابت داخلی و خارجی با روش تعاون گرایانه درصدد دستیابی به رشدی قوی است و در مدیریت خود تنها جهت گیری های راهبردی را از دولت می گیرد.
در ژاپن دولت در سال۲۰۰۲ تصمیم گرفت كه شركت ملی نفت این كشور را منحل كند و بنابراین منابع این شركت به شركت های خصوصی، از جمله شركت های اینپكس و جاپكس انتقال یافت. در سال۲۰۰۴ نیز دولت شركت ملی نفت، گاز و فلزات ژاپن (JOGMC) را تأسیس كرد كه وظیفه آن فراهم كردن بستر مورد نیاز برای سرمایه گذاری و نیز حمایت فنی بود. گفتنی است حدود ۷۰ شركت خصوصی ژاپنی در بخش نفت كشورهای دیگر سرمایه گذاری كرده اند.
در كره جنوبی شركت ملی نفت كره، الگویی ساده از شركت دولتی است كه به طور كامل توسعه بخش بالادستی منابع نفت خارجی مشغول است و مدیریت ذخایر استراتژیك این كشور را بر عهده دارد و در كار خود با دیگر شركت های كره ای رقابت نمی كند.
تا اینجا متوجه شدیم كه شركت های ملی نفت در آسیا متنوع و در حال گسترش و سازگاری فعالیت های خود برای رقابت هستند و مقایسه این شركت ها با یكدیگر دشوار است. برای مثال در حالی كه شركت پتروناس در مالزی در بازارهای رقابتی فعالیت می كند و قیمت گذاری خود را براساس نرخ های بین المللی انجام می دهد و مزایای اعطایی آن به كاركنانش در سطح شركت های نفتی بین المللی است، شركت های نفتی چینی و هندی با ظرفیت پالایش و توزیع گسترده نفت یا در بازارهایی كنترل شده با قیمت هایی كنترل شده، در حالت رقابت نیستند. به طور كلی شركت های بزرگ نفتی آسیایی یعنی شركت ملی نفت چین (پتروچاینا)، پتروناس، سینوپك (چین) و شركت ملی نفت و گاز هند، جزو ۵۰ شركت بزرگ نفتی دنیا محسوب می گردند. در این میان شركت ملی نفت چین (پتروچاینا) هشتمین تولید كننده نفت و دوازدهمین تولید كننده بزرگ گاز جهان است.
● اهمیت سرمایه گذاری در خارج شركت های آسیایی
میزان نفتی كه در خارج از آسیا در نتیجه سرمایه گذاری شركت های آسیایی تولید می شود، متغیر است ولی تقریباً همیشه برای سرمایه گذار بازدهی دارد. در مالزی تولید نفت خارجی پتروناس ۲۶ درصد كل تولید نفت این شركت را تشكیل می دهد كه برابر است با ۲۲ درصد كل مصرف نفت این كشور در سال۲۰۰۵ همچنین در این سال تولید نفت خارجی چین به وسیله شركت ملی نفت این كشور برابر با ۱۶ درصد نفت وارداتی آن است.
همچنین افزون بر واردات نفت تولیدی به وسیله خود شركت های آسیایی در كشورهای دیگر شركت های مذكور مقادیر زیادی نفت از كشورهای دیگر خریداری می كنند. برای مثال آنگولا و عربستان هر كدام در سال۲۰۰۶ روزانه نیم میلیون بشكه نفت به چین فروختند و نفت سودان و قزاقستان هم به چین آورده شد. ولی نفتی كه شركت های آسیایی در كشورهای دوردست مثل پرو و ونزوئلا به دست می آورند به طور عمده در بازارهای جهانی به فروش می رسد.
شركت های ژاپنی نیز روزانه ۷۰۰ هزار بشكه نفت در كشورهای خارجی تولید می كنند كه این میزان در سال۲۰۰۵ برابر با ۱۷ درصد نفت وارداتی این كشور در این سال بود. در مورد هند، تولید شركت های نفتی هندی در خارج از این كشور روزانه تنها ۹۰ هزار بشكه بوده است، یعنی ۵ درصد واردات نفت هند در سال۲۰۰۵.
● همكاری بیشتر با كشورهای صادر كننده نفت
راهبردهای شركت های ملی نفت آسیایی برای فعالیت در كشورهای نفت خیز بنا بر ظرفیت های آنان، متفاوت است. طبق روال معمول صنعت نفت، بیشتر تولید نفت این شركت ها از شمار معدودی طرح بزرگ نفتی صورت می گیرد و راهبردهای شركت های نفتی به وسیله فرصت های پیش آمده برای مشاركت در این طرح ها شكل می گیرد، ولی شركت های آسیایی نسبتاً دیر وارد این عرصه شده اند.
برای این شركت ها دسترسی به طرح های نفتی كشورهای مهم صادركننده نفت محدود است و در برخی از این كشورها مثل عربستان سعودی، كویت و مكزیك، شركت های ملی نفت خود این كشورها در بخش بالادستی دارای انحصار كامل هستند. همچنین در نتیجه طرح گازی عربستان سعودی در بهار سال ۲۰۰۴ ، امكان این وجود دارد كه شركت های ملی نفت آسیایی شریك های جذاب تری از غربی ها برای مشاركت در این طرح باشند، البته اگر برای واگذاری این طرح مناقصه ای بدون محدودیت و باز انجام گیرد. در مورد دیگر كشورهای مهم صادركننده نفت مثل ایران و ونزوئلا، شرایط برای سرمایه گذاران خارجی دشوار است.
وضع فعلی عراق هم مجالی برای از سرگیری سرمایه گذاری شركت های خارجی نمی گذارد. ولی فرصت هایی در روسیه به عنوان ایفای نقش جایگزین (شركت روس نفت كه اكنون به صورت شركتی دولتی درآمده) وجود دارد. از سوی دیگر در آمریكا، كانادا، انگلیس و نروژ فرصت های فعالیت برای شركت های آسیایی تنها به مواردی از قبیل، شن های نفتی كانادا كه به فناوری بالایی نیاز دارند و اكتشاف نفت در عمق بسیار زیاد آب محدود می شود، عرصه هایی كه شركت های آسیایی تجربه كافی آنها را ندارند.
همچنین با وجود امكان پیشنهاد طرح های بزرگ انرژی در كشورهای غرب و شمال آفریقا به سرمایه گذاران جدید، ضرورت وجود سرمایه گذاری های گسترده به دلیل نبود امكانات زیربنایی كافی در این مناطق ،كشورهای آسیایی را از فعالیت درآنها بی میل می كند.
● كشورهای كلیدی مورد نظر سرمایه گذاران آسیایی در بخش انرژی
از سال ۲۰۰۰ ، افزایش قیمت های نفت موجب شده در هر جای دنیا كه پتانسیل آن وجود داشته باشد، اكتشاف صورت گیرد. لازم به یادآوری است كه هم اكنون نفت در حدود ۱۰۰ كشور جهان تولید می گردد و شركت های آسیایی در بیش از ۴۰ شركت فعالیت می كنند. در این میان شركت های چینی به تنهایی در ۳۷ كشور فعال هستند.
همچنین در ۲۰ كشوری كه بیش از ۹۰ درصد نفت دنیا را دارند شركت های آسیایی در ۱۲ كشور فعال هستند. ولی از ۱۴۲ طرح جدید نفتی دنیا كه بیش از ۴۰ هزارمیلیارددلار ارزش دارند و قرار است تا سال ۲۰۱۰ اجرا شوند، شركت های آسیایی تنها در ۹ طرح مشاركت دارند. نقاطی كه شركت های آسیایی در آنها فعالیت بیشتری دارند، عبارتند از: سودان، نیجریه، قزاقستان، اندونزی و ایران. این امر انعكاس دهنده تركیبی از فرصت ها و ظرفیت های رقابتی شركت های آسیایی در این كشورهاست.
● ابعاد مالی فعالیت شركت های آسیایی در آن سوی دریاها
بسیاری براین عقیده اند كه شركت های ملی نفتی قاره آسیا، هزینه های هنگفتی را صرف توسعه منابع نفت و گازی می كنند كه توجیه اقتصادی ندارند. برای مثال سرمایه گذاری در شن های نفت خیز كانادا و ونزوئلا از این دسته طرح هاست. مثال بارز دیگر این رویه، اعتبار ۱۸‎/۵ میلیارددلاری یكی از شركت های چینی برای مشاركت در طرحی است كه پیش تر شركت آمریكایی چورون به دلیل مخالفت كنگره آمریكا، از آن عقب كشید، با بیان این نكته كه شركت چورون ۱۷ میلیارددلار برای این طرح در نظر گرفته بود.
چند دلیل برای توانایی شركت های ملی نفت آسیایی برای پرداخت مبلغی بیش از شركت های بین المللی نفتی برای انجام طرح های خارجی وجود دارد:
▪ ممكن است هزینه های سرمایه به خاطر پائین تر بودن نرخ بهره داخلی بویژه در ژاپن و چین، به طور ساختاری كمتر از آمریكا و اروپا باشد.
▪ سهامداران دولتی آسیایی ممكن است به تقسیم پرداخت ها و بازگشت سود خود كمتر نیاز داشته باشند.
امكان سرمایه گذاری مستقیم دولت های آسیایی در طرح ها، موجب افزایش توانایی هزینه كردن دو طرح را می دهد ولی از سویی این امر هنگامی كه امكانات سرمایه ای كشور به دنبال محدودیت های فراروی بودجه دولت محدود می شود، با مشكل مواجه می گردد (مثل هند و كره جنوبی).
▪ یك شركت دولتی ممكن است حاضر به پذیرفتن خطراتی باشد كه منجر به نتایجی بر ضد شركت خصوصی شود.
▪ ممكن است دید شركت های آسیایی با دید شركت های بین المللی نفت درمورد آینده قیمت های نفت فرق داشته باشد.
▪ به عنوان بازیگرانی كه دیر وارد عرصه جهانی نفت شده اند، ممكن است پرداخت هزینه ورودی برای آنها توجیه پذیر باشد.
▪ این امكان وجود دارد كه شركت های آسیایی به دنبال كمبود تجربه مفهومی و فنی نتوانند روندهای آینده را به درستی ارزیابی كنند.
افزون بر دلایل بالا، دولت های آسیایی اعتباراتی برای صادرات و همچنین تضمین ریسك ها به شركت های آسیایی سرگرم كار در كشورهای صادركننده نفت اختصاص می دهند.
لازم به یادآوری است كه با وجود فعالیت های بسیار شركت های آسیایی دركشورهای خارجی برای تأمین امنیت انرژی كشورهای متبوع خود، سرمایه گذاری های شركت های مذكور در صحنه بین المللی چشمگیر نبوده است؛ برای مثال شركت های چینی در یك دهه گذشته حداقل ۲۷ میلیارددلار در طرح های بالادستی در كشورهای دیگر سرمایه گذاری كرده اند درحالی كه شركت های بزرگ آمریكایی تنها در ۲۰۰۴ ، ۲۹ میلیارددلار در طرح های بالادستی خارجی هزینه كرده اند.
● فعالیت های بین المللی شركت های نفتی آسیایی چه نتایجی دارد؟
شركت های نفتی آسیایی مورد بحث دراین نوشته در سال ۲۰۰۵ روزانه ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار بشكه نفت تولید كرده اند كه این میزان تنها ۶ درصد تولید جهانی است. از این میزان تولید، حدود یك میلیون و یكصد هزا بشكه یعنی ۱‎/۱ درصد تولید جهانی به وسیله شركت های آسیایی در خارج از كشورهای خود تولید شد. بنابراین حجم كار این شركت ها با وجود گسترش آن در مقایسه با فعالیت های دیگر شركت های نفتی دنیا اندك محسوب می گردد ولی در طولانی مدت، سرمایه گذاری موفقیت آمیز آسیایی ها در طرح هایی كه برای آمریكایی ها و اروپایی ها هزینه بر یا خطرناك است می تواند تولید جهانی نفت را افزایش دهد.
باید دانست فعالیت های شركت های خصوصی نفتی كه به وسیله شركت های ملی نفت كشورهای صادركننده محدود می شود با ورود سرمایه گذاران آسیایی وارد مرحله ای دشوارتر می گردد. اگرچه شركت های آسیایی تنها در معدودی از طرح های بزرگ نفتی توانسته اند مشاركت نمایند ولی این وضع در صورت كسب موقعیت هایی در ایران و عراق به وسیله این شركت ها می تواند تغییر كند. ولی احتمال واكنش شركت های بین المللی نفتی غربی به تمامیت خواهی و انحصارطلبی شركت های آسیایی در شكل فعالیت های جمعی ضد آنها وجود دارد.
نویسنده: جان میشل
مترجم: محسن خزایی
منبع: Chatham House
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید