چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تبارشناسی سلفی‌های لبنان


تبارشناسی سلفی‌های لبنان
هفته گذشته، گروهی از نیروهای امنیتی به ظاهر برای تعقیب چند سارق بانک به اردوگاه نهرالبارد (نزدیک طرابلس) ‌رفتند و در آنجا مورد حمله افراد مسلح گروه موسوم به «فتح‌الاسلام» قرار گرفتند.
به دنبال این واقعه ارتش برای مقابله با افراد مسلح این گروه وارد اردوگاه آوارگان فلسطینی در «نهر‌البارد» ‌شد (۳۰ هزار از ۳۵۰هزار آواره فلسطینی لبنان در اردوگاه نهرالبارد زندگی می‌کنند) و با تلفات سنگین ارتش در ساعات اولیه درگیری (۳۲کشته)، شدیدترین درگیری داخلی لبنان از زمان پایان جنگ داخلی ( ?? سال گذشته) رقم ‌خورد.
دولت لبنان پس از اولین حمله، اعلام‌ کرد که از زمان بمب‌گذاری‌های تروریستی در مناطق مسیحی‌نشین بیروت در ماه فوریه گذشته‌، گروه فتح‌الاسلام را به عنوان متهم ردیف اول تحت‌نظر داشته و عملیات ناموفق مذکور برای مقابله با این گروه بوده است. آمریکا برای‌اولین بار به شکل مستقیم مهمات و تجهیزات نظامی‌ به ارزش ۳۰ میلیون دلار برای ارتش لبنان ارسال ‌کرد و برخی از متحدین عرب نیز با دنباله‌روی از ایالات متحده سعی در نشان دادن نگرانی خود از رشد گروه‌های بنیادگرای پیکار جو دارند.
اما در ورای وقایع اخیر لبنان این پرسش اساسی مطرح می‌شود که اصولا گروه فتح‌الاسلام چگونه گروهی است و کشورهای منطقه و جریان‌های داخلی و خارجی موثر بر تحولات لبنان چه نسبتی با درگیری‌های اخیر دارند؟
توجه به این مهم در شناخت تحولات اخیر لبنان با ارایه تبارشناسی منسجم از جریان سلفیه در این كشور آغاز می‌شود.
● تبار‌شناسی سلفی‌گری در لبنان
از سال ۱۹۶۹ که پیمان قاهره نوشته و امضا شد مقامات لبنان- و بالتبع ارتش این کشور- حق دخالت در اردوگاه‌های پناهجویان فلسطینی در لبنان را ندارد و طبیعی است که فقدان قدرت مرکزی در محدوده یک اردوگاه با ایجاد نوعی حالت خودمختاری كاذب، گروه‌های ریز و درشت با مرام و مسلک‌های متنوع را برای ایجاد تشکیلات منسجم و قدرتمند و عملی كردن خواسته‌های خود، به هوس ‌اندازد.
عصبه النصار، یکی از این گروه‌ها بود که كمی‌بعد از تاسیس، در سال ۱۹۹۵ به ترور « شیخ نزارالحلبی»، رئیس «جمعیت‌المشاریع الاسلامیه»(الاحباش) دست زد و نیز گروه «جند‌الشام» که در سال ۲۰۰۴ باهدف ایجاد خلافت بزرگ اسلامی، در اردوگاه عین‌الحلوه (حومه شهر صیدا – جنوب لبنان) اعلام موجودیت کرد.
یكی دیگر از این گروه‌ها بود. وقتی سخن از بنیادگرایی و سلفی‌گری در لبنان به میان می‌آید گویی نام شهر طرابلس بخش جدایی‌ناپذیری از این دو واژه است چراکه این شهر در واقع خاستگاه جغرافیایی گفتمان دینی اصولگرایی است که حرکت خود را‌، بدون آنکه به قدرت و سیاست بیندیشد، آغاز کرد.
‌● آغاز گفتمان اصولگرایانه
اولین نمود گفتمان اصولگرایانه در سال ۱۹۴۶ به وسیله «شیخ سالم‌الشهال» و در جریان تاسیس «جنبش شباب محمد» مجال بروز یافت. شیخ سالم، که با هدف تشویق و گسترش ارزش‌های اسلامی ‌در سطح جامعه - و نه سیاست- و در قالب انجام امورخیریه کار خود را آغاز کرد، پس از مدتی «امیر جماعت» هواداران خود لقب گرفت و نام جنبش وی به جنبش «الجماعه‌المسلمون» تغییر یافت.
به تدریج دامنه فعالیت جنبش «جماعه المسلمون» گسترش یافت و کمی‌بعد نقاطی در «عکار»، «المنیه»، «الضنیه» و برخی دیگر از مناطق شمالی را در برگرفت. هواداران این جنبش دنباله‌روی تئوری بسیار ساده«دعوت به اصلاح و ارشاد» بودند و آنها در دیدگاه غیرسیاسی خود، مجالی به ترور و خشونت نمی‌دادند مگر در سال ۱۹۷۶ که سازمان نظامی ‌به عنوان «جیش الاسلام» از دل این گروه برآمد، اما این سازمان نیزدیری نپایید و بدون آنكه اقدام خاصی انجام دهد‌، به تدریج منحل شد.
دهه ۸۰‌، دهه قدرت گرفتن جنبش‌های سلفی بود که این‌بار نیز طرابلس را به عنوان کانون فعالیت‌های خود برگزیده بودند. بزرگترین جنبش بنیادگرایانه در این زمان «حرکه التوحید» به رهبری «شیخ سعید شعبان» بود که به نوبه خود از سه جنبش «المقاومه‌الشعبیه»، «حرکه البنان‌العربی» و «جندالله» تشکیل شده بود.
این گروه که با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی ‌ایران معیارهای دینی را مبنای عمل خود قرار داده بود‌، با تشکیل ارتشی مسلح (۱۹۸۴)و محو مظاهر تمدن غربی و مراکز فساد‌، عملا طرابلس را به «امارتی اسلامی‌» تبدیل كرده بود.
نبش «حرکه التوحید» که اکنون از هم‌پیمانان «یاسر عرفات» محسوب و نام خود را «اماره التوحید» می‌گذاشت، تاوان این هم‌پیمانی را در درگیری‌های پاییز ۱۹۸۵ داد و با کشته و زخمی‌شدن بسیاری از مهره‌های کلیدی عملا محدود به خانه شیخ‌سعید شعبان شد تا اینکه وی نیز در سال ۱۹۹۸ دارفانی را وداع گفت‌. پس از شیخ سعید شعبان؛ هواداران محدود این گروه، به دو بخش «مجلس اعلا» به رهبری «شیخ‌بلال شعبان» فرزند شیخ‌سعید و «مجلس امنا»به رهبری «شیخ‌هاشم منقاره» تقسیم شد ودر واقع جز یک نام چیزی از این گروه باقی نماند.
● ظهور گفتمان تكفیری و فتح‌الاسلام
هنگام شعله‌ور شدن جنگ‌های داخلی و نیز حمله نیروهای اسرائیل به لبنان و خروج سازمان آزادیبخش فلسطین از این كشور، اردوگاه‌های فلسطینی به محل نفوذ سوریه و پیدایش گروه‌های سلفی ضدعرفات تبدیل شد. در چنین فضایی، گروه تكفیری «عصبه النور» به ریاست «شیخ‌هاشم الشریدی» تاسیس شد‌. شیخ‌هاشم در سال ۱۹۹۱به دلیل رویكرد خصمانه و تكفیری‌اش علیه عرفات توسط «جنبش فتح» ترور و «احمد عبدالكریم السعدی الاماره» معروف به «ابو محجن» جایگزین وی شد.
ابومحجن، نام گروه را به «عصبه‌الانصار» تغییر داد و «عین‌الحلوه» را مقر فرماندهی خود قرار داد. ابومحجن فردی جنجالی بود كه به جرم ترور «شیخ‌نزار الحلبی» تحت تعقیب دولت لبنان بود‌،مساله دیگری كه نام او را بر سرزبان‌ها انداخت؛ آن بود كه هواداران وی دست به عملیات تروریستی در كلیساهای شمال لبنان می‌زدند و همین امر موجب درگیری نیروهای ارتش با پیكارجویان «عصبه‌الانصار» در «الضنیه»، شمال طرابلس شد.
در این درگیری ۱۱ سرباز ارتش و ۳۴ پیكارجو كشته شدند و ۲۷ تن از هواداران ابومحجن كه در این عملیات شركت داشتند نیز به دار مجازات آویخته شدند.
عصبه‌الانصار كه پس از این واقعه در عین‌الحلوه محصور شده بود در اقدامی‌آشتی‌جویانه «بدیع حماده» از فرماندهان ارشد خود را تحویل مقامات دولتی داد تا راه میانه‌روی را در پیش بگیرد و همین اقدام سازش‌گرانه باعث شد كه گروهی از اعضای تندرو آن به سركردگی «محمداحمد الشرقیه»- كه از اردوگاه نهرالبارد آمده بود - به دلیل اختلاف با ابومحجن از «عصبه‌الانصار» جدا شوند و گروه «جندالشام» را با گردهم آوردن سلفی‌های لبنانی و فلسطینی بنا نهند. تاسیس «جندالشام» همزمان با اشغال عراق بود به همین علت این گروه راهبرد «هجرت جهادی» را با هدف اعزام نیرو به عراق و جهاد با كفار برگزید.
از بطن «جندالشام» گروه تكفیری دیگری به نام«جماعت‌الضنیه» متشكل از تندروهای حركت فتح‌الانتفاضه (تحت حمایت سوریه) و مجلس انقلابی (جناح صبری البنا كه در سال ۲۰۰۲ توسط سرویس اطلاعاتی عراق ترور شد) به وجود آمد كه با الگو گرفتن از گروه شیعی حزب‌الله لبنان‌، قصد داشت تا افتخار مقاومت و جهاد را از انحصار شیعیان بیرون بیاورد و پایگاهی نظیر این جنبش شیعی در میان گروه‌های سنی پیدا كند‌.
گروه فتح‌الاسلام در واقع انشعاب جدیدی از «فتح الانتفاضه» است كه در ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶ با ۳۰۰ عضو و به سركردگی ابوخالد‌العمله و شاكر‌العبسی اعلام موجودیت كرد. فتح‌الاسلام كه اكنون متهم اصلی انفجارهای مناطق مختلف بیروت و نیز عملیات تروریستی «عین علق» است از دسته سلفی‌های تكفیری است كه بافتی چند ملیتی دارد و بر همین اساس حتی با وجود اتهام ارتباط با سوریه، بعید نیست كه اعضای آن دنباله‌روی سرویس‌های اطلاعاتی كشور خود یا حتی القاعده باشند‌.
شاكر‌العبسی رهبر این گروه یك اردنی فلسطینی‌تبار است كه به خاطر ترور «لورنس فولی» دیپلمات آمریكایی در «امان» تحت تعقیب دولت اردن است و نام وی در كنار ایمن الظواهری و شش نفر دیگر در فهرست محكومین به اعدام، دولت این كشور قرار دارد. عبسی از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ در سوریه زندانی بوده است و اكنون برخی وی و هم‌پیمانانش در «جند‌الشام» را دست نشانده سرویس اطلاعاتی سوریه می‌دانند‌.
نیروهای امنیتی لبنان می‌گویند مداركی یافته‌اند كه نشان می‌دهد فتح‌الاسلام برای ترور دست‌كم ۳۶ شخصیت سیاسی لبنان برنامه‌ریزی داشته است. با بروز درگیری‌ها میان ارتش لبنان و گروه فتح‌الاسلام، دیدگاه‌های متنوعی در مورد دلیل بروز این درگیری‌ها و ماجراهای پشت‌پرده آن وجود دارد‌. این دیدگاه‌ها كه هر كدام از زاویه خاص خود به تحلیل ماجرا پرداخته‌اند؛ با توجه به آنچه در مورد طرابلس و گروه‌های سلفی لبنان گفته شد باید پذیرفت كه نمی‌توان ایجاد یك گروه سلفی تكفیری را بدون در نظر داشتن زمینه‌های فرهنگی - اجتماعی آن یك سره به اراده بلاانقطاع یك یا دو كشور مربوط كرد. فتح‌الاسلام نیز همچون سایر گروه‌های سلفی ناگزیر از طی پروسه‌ای بوده است كه آبشخور فرهنگی و اجتماعی لازم را نیز داشته است.
هرچند؛ نمی‌توان راه را بر این تحلیل بست كه پس از پیدایش این گروه قدرت‌های منطقه‌ای هر یك در جهت تامین منافع خود در برهه‌ای محدود و در زمینه‌هایی خاص، با آن همراه شوند و بعید نیست كه چندی بعد با مشاهده تبعات خارج از كنترل این گروه(نظیر آنچه در پرونده حمایت آمریكا از القاعده در دهه ۸۰ روی داد) از آن روی برگردانند.
اما به اختصار می‌توان زمینه‌های مساعدی كه درگیری‌های اخیر به سود منافع ایالات متحده فراهم می‌كند را در موارد ذیل برشمرد:
۱) طرح موضوع خلع سلاح و سركوب گروه‌های فلسطینی و حزب‌الله بروز درگیری میان فتح‌الاسلام و دولت لبنان و تاثیر منفی آن برافكار عمومی ‌می‌تواند زمینه را برای یك‌كاسه كردن تمامی‌ گروه‌های فلسطینی و نیز حزب‌الله در قالب گروه‌های تروریست و آشوب‌گر مرتبط با القاعده و سپس سركوب آنان در قالب جنگ با تروریسم و القاعده فراهم و كشورهای اروپایی را نیزهم‌پیمان ایالات متحده در این سركوب كند.
براساس این تحلیل سیدحسن نصرالله، رهبر جنبش شیعه حزب‌الله لبنان از دولت این کشور خواسته است؛ اردوگاه پناهندگان فلسطینی شمال لبنان را که پیکارجویان مسلح اسلامی ‌با ارتش در آن درگیر شده‌اند، گلوله‌باران نکند.
۲) تفویض امنیت لبنان به نیروهای خارجی
یكی از پیامدهای درگیری‌های اخیر- كه با تلفات سنگین ارتش لبنان نیز همراه بوده است -می‌تواند، القای این نكته باشد كه ارتش لبنان؛ اصولا قادر به تامین امنیت و ثبات این كشور نیست و در نتیجه با ادامه وضعیت موجود، امكان تشكیل دادگاه بین‌المللی ترور حریری- كه الزام بین‌المللی شورای امنیت را نیز با خود دارد- عملا منتفی خواهد بود‌.
جایگزین این خلأ امنیتی می‌تواند حضور مستقیم یا غیرمستقیم نیروهای خارجی باشد كه راه را برای تضعیف حزب‌الله‌، تقویت نیروهای حامی‌ غرب‌ و ایجاد تضمین امنیتی برای اسرائیل فراهم كند.
سعید آقاعلیخانی
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید