جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


اشتغال زنان در جامعه‏


اشتغال زنان در جامعه‏
سنت‏های ریشه‏دار اجتماعی و دینی، زنان را به سوی حفظ اركان خانواده دعوت می‏كند؛ اما هنجارهای دنیای متجدد - از دیگر سو - آنان را به حضور هر چه بیش‏تر در جامعه و همكاری فعال در مراكز اشتغال فرا می‏خواند. حال چگونه می‏توان این دو را با هم جمع كرد؟ در صورت به خطر افتادن یكی، اولویت با حفظ كدام است؟ و بالاخره در مهندسی جامعه و در سیاست‏گذاری‏های كلان و خرد برای تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح كدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، كدام‏یك در اولویت قرار دارد؟
موضوع اصلی این نوشتار، «زنانِ دارای همسر و در مجموعه خانواده» است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادی است كه منشأ درآمد باشد. «جامعه» نیز در این جستار گستره وسیعی دارد كه شامل بازار، كارخانه‏ها، مراكز اداری و خدماتی و... و حتی خانه و كارهای خانگی می‏شود.
مفروضات اساسی زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شده‏اند:
الف) تساوی زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلی انسانیت (روح)
یا أیها الناس اتّقوا ربّكم الّذی خلقكم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها وبثَّ منهما رجالاً كثیراً و نساءً؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۱ و ر.ك: زمر (۳۹) آیه ۶، اعراف (۷) آیه ۱۸۹.)
ای مردم! از پروردگارتان كه شما را از نفس (گوهر) واحدی آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراكنده كرد، پروا دارید.
ب) تساوی در وصول به بالاترین مراتب كمال و معنویت‏
من عمل صالحاً من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاهٔ طیبه؛(پاورقی ۲ . نمل (۲۷) آیه ۹۷ و ر.ك: احزاب (۳۳) آیه ۳۵ و توبه (۹) آیه ۷۲.)
هر مرد یا زن مؤمنی كه عمل شایسته انجام دهد، قطعاً او را با زندگی پاكیزه‏ای حیات (حقیقی) بخشیم.
ج) مشاركت زنان و مردان در مسئولیت اجتماعی
پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
آگاه باشید كه همگی شما چون چوپان و همگی در برابر هم مسئولید.(پاورقی ۳ . میزان الحكمهٔ، ج ۴، ص ۳۲۷.)
و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر.(پاورقی ۴ . توبه (۹) آیه ۷۱.)
د) استقلال اقتصادی زنان و مردان‏
للرجال نصیب ممّا اكتسبوا و للنساء نصیب ممّا اكتسبن.(پاورقی ۵ . نساء (۴) آیه ۳۲ و ر.ك: المیزان، ج ۴، ص ۳۳۷ و ۳۳۸.)
برای مردان از آن‏چه كسب كرده‏اند بهره‏ای است و برای زنان نیز از آن‏چه كسب كرده‏اند بهره‏ای است
اصول دیگری از جمله حاكمیت معنویت و قرب خدا در ارزشگذاری‏ها، اهمیت خانواده در تعالی وتربیت انسان‏ها و... را می‏توان در نظر گرفت كه در صورت نیاز به آن‏ها اشاره می‏كنیم.
پس از پذیرش اصول فوق، مدعای اصلی مقاله اولویت حضور جدّی زنان در اداره امور داخلی خانواده است و اشتغال به طور كلی و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوی دارد و پس از فراغت از مسئولیت اولیه مطلوبیت می‏یابد.
ـ از جمله ادله ما در این استنتاج عبارتند از:
۱) تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقش‏ها
ساخت خانواده مجموعه نامرئی انتظارات عملكردی است كه شیوه‏های مراوده یا میان كنش‏های اعضای خانواده را سامان می‏دهد. خانواده سیستمی است كه عملكرد آن از طریق الگوهای مراوده‏ای صورت می‏گیرد. مراودات یا میان كنش‏های تكراری، الگوهایی به وجود می‏آورند مبنی بر این‏كه چطور، چه وقت و با چه كسی رابطه برقرار می‏شود و همین الگوها زیر بنای سیستم را هم تشكیل می‏دهند. الگوهای مراوده‏ای، رفتار اعضای خانواده را منظم می‏كند. دو سیستم مقید كننده باعث تداوم این الگوهاست. اوّلی همگانی و مستلزم قواعد جهانی است كه بر سازمان خانواده حكومت می‏كند؛ مانند سلسله مراتب قدرت كه باید وجود داشته باشد و در آن والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند. هم چنین باید نقش‏های مكمل وجود داشته باشد؛ زن و شوهری كه اتكای متقابل را پذیرفته و به صورت یك تیم عمل می‏كنند. دومین سیستم مقید كننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضای هر خانواده از یكدیگر است.
سیستم خانواده وظایف خود را از طریق زیر منظومه‏های خود متمایز و اجرا می‏كند. اعضا، زیر منظومه‏های خانواده را تشكیل می‏دهند. جفت‏هایی از قبیل زن و
شوهر، یا مادر و فرزند می‏توانند زیر منظومه باشند. زیر منظومه زن و شوهری متشكل از دو بزرگسال با جنسیت‏های مخالف است كه با هدف تشكیل خانواده به هم ملحق شده‏اند. زیر منظومه زن و شوهری دارای تكالیف یا نقش‏هایی است كه برای عملكرد خانواده حیاتی است. مهارت‏های اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تكالیف این زیر منظومه عبارت از «مكملیت» و «برون سازی متقابل» است؛ یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند كه در آن هر كدام عملكرد دیگری را در بسیاری زمینه‏ها حمایت و تكمیل كند. هم زن و هم شوهر باید بخشی از مجزا بودن خود را برای كسب تعلق از دست بدهند. پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود ممكن است زیر بار «به هم وابستگی» رفتن را در یك رابطه قرینه مختل كند.(پاورقی ۱ . ر.ك: مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص ۸۱ - ۸۷ .)
سالوادور مینوچین(پاورقی ۲ . Minuchin,s.)، روان‏شناس امریكایی و متخصص خانواده درمانی، با تحلیل ساختاری فوق از خانواده معتقد است تداوم به هنجار یك خانواده در گرو انجام تكالیف مكمل از سوی هر یك از زن و شوهر است و الّا استرس‏های ناشی از عدم توجه به نقش‏ها، منشأ اختلال در خانواده می‏شود. بنابراین یكی از مبانی استنتاج‏ها در نهایت توجه به این موضوع است كه خانواده منظومه واحدی است و هر یك از اعضای خانواده (در این‏جا منظور زن و شوهر است) دارای تكالیف و نقش‏های ویژه است. با توجه به كاركردهای موجود در خانواده و تكالیفی كه در بین هست - مانند رفتار جنسی و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، كاركردهای اقتصادی، تربیت و... - برخی از آن‏ها منوط به مشاركت طرفینی است، مانند رفتار جنسی و برخی از آن‏ها با نوعی تقسیم كار در انجام وظایف نیز ممكن است، مانند تربیت و كاركرد اقتصادی.
مك مستر(پاورقی ۳ . Mcmaster.) نیز مدل خود را برای خانواده مطلوب ارائه می‏دهد و معتقد است كاركردهای ضروری خانواده نقش‏هایی است كه باید برای كاركرد سالم‏تر خانواده‏
انجام گیرند. نقش‏ها در قالب رفتارهای توصیه شده و تكراری موجود در مجموعه‏ای از فعالیت‏های دو جانبه با سایر اعضای خانواده تعریف شده‏اند. انجام وظیفه نیازمند این است كه تخصیص نقش متناسبی وجود داشته باشد و اعضای خانواده فعالیت‏های خواسته‏شده را بر اساس تخصیص نقش انجام دهند.
نقش‏ها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل درآیند، هم‏چنین باید با یكدیگر یكپارچه گردند. كاركردهای ضروری شامل تأمین امور مادی، تغذیه، حمایت اعضای خانواده، ارضای جنسی زن و شوهر، ایجاد مهارت‏های زندگی و حفظ و كنترل سیستم خانواده می‏شود.(پاورقی ۱ . فیلیپ باركر، خانواده درمانی پایه، ص ۱۰۰.)
۲) تفاوت‏های تكوینی زن و مرد
حلقه دوم از استنتاج در این مجموعه بر پایه وجود تعدادی از تفاوت‏های روانی و جسمانی است، این تفاوت‏ها عبارتنداز:
الف) تفاوت‏های زیستی: از نظر بیولوژیك (ساختار بدن) و فیزیولوژیك (كاركرد اعضا) تفاوت‏های زیر بین زن و مرد وجود دارد:
▪ دستگاه تولید مثل:
تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاستگاه تفاوت‏های بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمون‏های جنسی (تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و... همین امر منشأ برخی تفاوت‏های زیستی و روانی دیگر هم می‏شود؛ مثلاً زن در طول باروری حدود ۴۰۰ تخمك تولید می‏كند، امّا در هر بار انزال مرد ۴۰۰ میلیون اسپرم وجود دارد.(پاورقی ۲ . كلیات فیزیولوژی پژشكی، ج ۲، ص ۸۱۵ .) بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ می‏دهد و صفات ثانویه جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید می‏آید.(پاورقی ۳ . روان‏شناسی رشد، ج ۱، ص ۲۸۷.) توان باروری مرد بسی بیش‏تر از زن است و تا هشتاد سالگی می‏تواند ادامه یابد، در حالی كه باروری زن بایائسگی در حدود پنجاه سالگی پایان می‏یابد.(پاورقی ۱ . كلیات فیزلوژی پزشكی، ج ۲، ص ۷۸۴.) در مراحل مختلف آمیزش جنسی (مرحله تحریك، میل به جنس مخالف، تهییج و استمرار شهوت، اوج لذت جنسی و ارضا) نیز تفاوت‏هایی وجود دارد. از جمله میل جنسی مرد شدیدتر از زن و جنبه شهوانی دارد، زن برای آمیزش به عوامل روانی، احساسی، ذهنی و فیزیكی نیازمند است و توان آمیزش مرد با انزال پایان می‏یابد، ولی در زن می‏تواند بارها تكرار شود.(پاورقی ۲ . روان‏شناسی اختلافی زن و مرد، ص ۱۰۷ و خلاصه روان پزشكی، ج ۳، ص ۱۸.) این تفاوت‏ها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیر گذار است و منشأ تفاوت در انتظارات می‏گردد.
▪ هورمون‏ها:
تفاوت هورمون‏های زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) كه از غدد درون ریز ترشح می‏شود و در سراسر بدن انتشار می‏یابد، موجب اختلاف اندام‏های زن و مرد می‏گردد. از جمله تستوسترون اثر سازنده پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد، رشد بافت‏های عضلانی را تحریك می‏كند و بر قدرت بدنی مرد می‏افزاید. توده عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیش‏تر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب كلسیم در استخوان‏هاست و بر اندازه و استحكام آن‏ها می‏افزاید. از این‏رو مرد برای انجام كارهای سنگین توانایی بیش‏تری می‏یابد.(پاورقی ۳ . فیزیولوژی پزشكی، ج ۲، ص ۱۵۸۷ و غدد درون ریز، ص ۵۲۸ .) تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمی‏انگیزاند.(پاورقی ۴ تفاوت‏های فردی، ص ۱۴۸.) سختی بافت زیر جلدی و پوست سراسر بدن مرد ضخیم‏تر است.(پاورقی ۵ . زمینه زیست شناختی روان‏شناسی، ص ۳۹۳.) تستوسترون در اعتماد به نفس و تمركز فكر اثر دارد، از خستگی می‏كاهد و ادامه فعالیت‏ها و اجرای كارها را آسان می‏كند.(پاورقی ۶ . آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص ۱۳۵.)
در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوان‏ها جلوگیری‏می‏كند، از این رو به طور نسبی قد زن كوتاه‏تر از مرد است و كاهش ترشح آن عامل پوكی استخوان است، تحرك و نرمی مفاصل و انعطاف‏پذیری بیش‏تر بدن زنان را می‏توان ناشی از آن دانست.(پاورقی ۱ . غدد درون ریز، ص ۱۳۲، ۳۸ و ۵۳۷ .) از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آن‏هاست كه در رفتار زن اثر می‏گذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل می‏یابد، زن بی‏تاب می‏شود و آرامش روانی‏اش به هم می‏خورد.(پاورقی ۲ . ژانت، روان‏شناسی زنان، ص ۳۲ و ۱۳۱.)
▪ مغز و اعصاب:
از آن‏جا كه كروموزوم‏ها در زن و مرد متفاوت است و سلول‏های مغز زن دارای كروموزوم XX و سلول‏های مغز مرد دارای كروموزوم XYاست؛ مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است.(پاورقی ۳ . همان، ص ۱۸۷.) به طور متوسط وزن مغز زن یك دهم كمتر از وزن مرد است.(پاورقی ۴ . فیزیولوژی اعصاب و غدد درون ریز، ص ۳۱۹.) تمایز غده هیپوتالاموس در زنان و مردان با توجه به ارتباط آن‏ها با سیستم عصبی مركزی به نوعی تفاوت در مغز زن و مرد محسوب می‏شود.(پاورقی ۵ . سیامك رحیمی، روان‏شناسی زنان، ص ۳۳۴.)
در مورد نیم‏كره‏های مغز در پسران، یك طرفه شدن كارهای فضایی (تجسّم فضایی) در شش سالگی پدید می‏آید ولی در دختران این كنش‏ها تا سیزده سالگی در هر دو نیم‏كره رشد یكسان دارد. اختلالات زبانی ناشی از آسیب دیدن نیم‏كره چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع مغز زن از نظر كنش با قرینه تراز مغز مرد است و برای پردازش‏های كلامی آمادگی بیش‏تری دارد.(پاورقی ۶ . روان‏شناسی رشد بزرگسالان، ص ۲۵۱.)در مورد تفاوت‏های زیستی دیگر نیز نكاتی قابل توجه است: عضلات یك مرد بالغ چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یك پسر هجده ساله به طور متوسط دو برابر نیروی یك دختر هجده ساله است و از این رو مردان در توانایی‏های بدنی و جسمی از زنان ماهرترند.(پاورقی ۷ . سیامك رحیمی، روان‏شناسی زنان، ص ۱۳۴.) حس بینایی مردان از زنان بهتر است، و برخی‏
گزارش‏ها از حساس‏تر بودن حس شنوایی زنان نسبت به مردان حكایت دارد. در حس لامسه پوست زن از مرد لطیف‏تر و نسبت به درد و تحمل فشار حساس‏تر است، زنان در كارهای دستی چابك‏ترند.(پاورقی ۱ . ژانت، روان‏شناسی زنان، ص ۱۱ و ۱۱۰.)
بنابراین در بخش تفاوت‏های زیستی، آمادگی بیش‏تر مردان برای كارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آن‏كه این بخش از تفاوت‏ها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.
ب) تفاوت‏های روانی:
تفاوت‏های روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد كه از نظر علم روان‏شناسی به اثبات رسیده است. این تفاوت‏ها را نمی‏توان به سادگی تنها زاییده تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوت‏ها، هر یك از دو جنس زن مرد و به طور كلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیش‏تر رهنمون می‏سازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن - چنان‏كه برخی فمنیست‏های افراطی دنبال می‏كردند نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاكت و بی هویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق می‏دهد.
برخی تمایزات روانی زن و مرد را چنین می‏توانیم برشماریم:
شكل‏گیری هویت دختران برای صمیمیت و در پسران برای استقلال و رقابت و فردیت است،(پاورقی ۲ . ژانت، روان‏شناسی زنان، ص ۳۹ - ۴۰.) از جهت شخصیتی زنان از مردان حسودتر و كنجكاوترند، اعتماد به نفس كمتری دارند امّا پرخاشگری در مردان بیش‏تر از زنان است.(پاورقی ۳ . روان‏شناسی كودك از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۴۲۳.) علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زن‏ها بیش‏تر از مردهاست. مردها بیش‏تر به جنبه‏های سیاسی و نظری علاقه دارند و زن‏ها بیش‏تر به مسائل اخلاقی تمایل نشان می‏دهند. زن‏ها با حرارت به بی عدالتی اعتراض می‏كنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی تلقین پذیرترند.(پاورقی ۴ . روان‏شناسی تفاوت‏های فردی، ص ۲۱۰ و ۲۱۱.بر اساس تحقیقات، مردان بیش‏تر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند.(پاورقی ۱ . همان، ص ۴۲۳.) زن از مرد عاطفی‏تر است و به روابط عاطفی علاقه بیش‏تر نشان می‏دهد. احساس محبت در دختران بیش از پسران است امّا مردان بیش‏تر بر ارتباطهای فعالیت مدار توجه دارند و دنیای بیرون را هدف قرار می‏دهند و انرژی خود را صرف آن می‏كنند.(پاورقی ۲ . روان‏شناسی اختلافی زن و مرد، ص ۹۲.) جنس زن هیجانی‏تر از مرد است و كیفیت هیجان او نیز با مرد فرق می‏كند. بر اساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج می‏برند، این رقم در مورد زنان به ۲۱ درصد می‏رسد، از نظر واكنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوت‏هایی مشاهده می‏شود.(پاورقی ۳ . روان‏شناسی رشد: مفاهیم بنیادی در روان‏شناسی كودك، ص ۴۵.) وابستگی زن به مرد و استقلال خواهی مرد از نظر وضعیّت جسمانی یك امر طبیعی است. روان زن به وابستگی گرایش دارد، از تنهایی می‏ترسد و در ارتباط با دیگران كار آمدتر می‏شود و از آن سو مرد استقلال طلب است؛ زمانی كه نیازمندی دیگران را به خود دریابد احساس توانمندی می‏كند.(پاورقی ۴ . روان‏شناسی رشد كودك از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۱۹۱.) به طور كلی مرد برون گرا و زن درون گراست و این ویژگی از كودكی در جنس زن وجود دارد.(پاورقی ۵ . روان‏شناسی نوجوانی، ص ۱۳۴.)
در ناحیه هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن و میلز»(پاورقی ۶ . Terman, l. M. and miles, c. c.) بر روی صدها نفر تفاوت‏های زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزه جویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیش‏تر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویی و همدردی بیش‏تر است و اینان ریز كارتر و از نظر ذوقی حساس‏ترند. مردان به عملیات بر جسته، حادثه آفرینی، فعالیت در هوای آزاد و كارهای مستلزم كوشش بدنی تمایل بیش‏تری دارند و به ماشین، ابزار و داد و ستد بیش‏تر علاقه‏مندند، امّا زنان به كارهای خانه، اشیا و اعمال ذوقی، مواظبت و دل سوزی كودكان و... علاقه دارند.(پاورقی ۱ . روان‏شناسی اجتماعی، ج ۱، ص ۳۱۶، بسیاری از مطالعات و تحقیقات میدانی داخلی نیز نتایج فوق را به طور اجمالی تأیید می‏كند از جمله ر.ك: محمد بشیری، «بررسی ویژگی‏های شخصیتی طلاب و دانشجویان» (پایان‏نامه كارشناسی ارشد روان‏شناسی بالینی، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹) و مسعود آذربایجانی، آزمون جهت‏گیری مذهبی با تكیه بر اسلام (پژوهشكده حوزه و دانشگاه).)
ج) تفاوت‏های رفتاریِ اقتصادی: در زمینه تفاوت‏های رفتاری میان زنان و مردان، مطالعات «مردوك»(پاورقی ۲ . Murdock) از دفاتر بایگانی دانشگاه ییل، توزیع فعالیت‏های اقتصادی بین زنان مردان را این‏گونه ترسیم می‏كند:
در ۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله سراسر دنیا چنین بوده است: مردان به كارهایی مثل گله بانی، صید ماهی، بریدن درختان، تله گذاری، كار در معادن، شكار، جنگ و... می‏پرداخته‏اند و امّا زنان به اموری مانند آسیاب دانه‏ها، آب كشی، آشپزی، جمع‏آوری مواد سوختی و محصولات گیاهی، دوختن، بافتن لباس، تهیه ظروف سفالی و غیر آن‏ها می‏پرداخته‏اند.(پاورقی ۳ . روان‏شناسی اجتماعی، ص ۳۲۲.)
«مارگارت مید»(پاورقی ۴ . Mead,M.) با مطالعات مردم‏شناسی خود برخی از تفاوت‏های روانی و رفتاری را زیر سؤال می‏برد و می‏گوید:
در قبیله «مندوگمرها» مردان و زنان هر دو افرادی خونخوار و ستیزه جو هستند و بالعكس در قبیله «آراپش» مرد كامل مردی است ملایم و حساس كه با زن مهربان و حساسی ازدواج كرده است. بنابراین، در این دو قبیله هیچ‏كدام از اختلاف بین زن و مرد استفاده نمی‏كردند. در قبیله «چامبولی» شیوه رفتار زن و مرد درست به عكس شیوه رفتاری است كه در جوامع ما رایج است؛ زن تسلّط جو و بی عاطفه است و اداره كارها به عهده اوست؛ مرد با مسئولیت كمتر و از نظر عاطفی وابسته به زن می‏باشد.(پاورقی ۵ . همان، ص ۳۲۳.)
تحقیقات «مكوپی و جاكلین» نیز می‏گوید:
بررسی دقیق بیش از ۲۰۰۰ كتاب و مقاله پژوهشی نشان می‏دهد كه بسیاری از فرض‏های رایج مبنی بر تفاوت‏های جنسیتی بین زن و مرد افسانه‏ای بیش نیست.(پاورقی ۱ . زمینه روان‏شناسی، ج ۱، ص ۱۶۴.)
قبل از همه این‏ها «افلاطون» در استدلال‏های خود بر نفی تفاوت بین زن و مرد چنین می‏گوید:
هیچ حرفه اجتماعی نیست كه خاص جنس زن باشد یا مرد. استعداد پرداختن به كارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و این‏كه از جهت نطفه گذاری و زایمان متفاوتند، موجب تفاوت استعدادها نمی‏شود. پس زنان و مردان باید از تربیت برابر بهره‏مند بشوند و چون برای مردان تربیت روحی و بدنی را ضروری شمردیم، پس زنان نیز باید از هر دو بهره‏مند شوند و فنون جنگ را نیز بیاموزند تا از هر حیث با مردان برابر باشند.(پاورقی ۲ . كتاب جمهوری افلاطون (كتاب پنجم)، ص ۴۵۰.)
در جمع بندی مجموعه تفاوت‏های تكوینی - اعم از زیستی، روانی و رفتاری - ممكن است برخی تفاوت‏ها را ناشی از فرهنگ و تربیت ویژه بدانیم. امّا می‏توان گفت اوّلاً، شواهد محدود مارگارت مید در مقابل مطالعات وسیع مردوك (۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله دنیا) نتیجه را چندان تغییر نمی‏دهد. ثانیاً، در مورد تفاوت‏های بسیار زیستی كه ناشی از ترشحات هورومونی، ساختمان بدنی، مغز و اعصاب و... است و همین‏ها آثار و پیامدهای روانی نیز دارند، مسئله كاملاً بدیهی و روشن است و توصیه افلاطون نیز تحمیلی شاق و ناگوار بر طبیعت انسان (=زنان) است.
۳) تفاوت‏های تشریعی‏
ادیان الهی نیز در قالب احكام و تكالیف، بین زنان و مردان تفاوت‏هایی قائل شده‏اند. این تفاوت‏ها به ویژه در ادیان زرتشت، یهود و اسلام قابل مشاهده است. از آن جا كه‏مخاطبان این نوشته تعالیم اسلام را به عنوان چارچوبی ارزشی - اعتقادی برای خود پذیرفته‏اند، برخی از احكام اختصاصی زنان از دیدگاه اسلام كه این تفاوت‏ها را آشكارتر می‏كند بیان می‏شود:(پاورقی ۱ . ر.ك: بحارالانوار، ج ۱۰۳، باب جوامع احكام النساء و نوادرها.)
الف) حجاب یعنی پوشاندن بخشی از بدن مانند موی سر و زینت‏ها بر زن واجب است.(پاورقی ۲ . نور (۲۴) آیه ۳۱ و احزاب (۳۳) آیه ۵۹ .)
ب) شهادت دو زن معادل شهادت یك مرد است.(پاورقی ۳ . بقره (۲) آیه ۲۸۲.)
ج) سهم ارث زن نصف سهم مرد است.(پاورقی ۴ . نساء (۴) آیات ۱۱ و ۱۲ و ۱۷۶.)
د) مرد می‏تواند تا چهار زن دائمی اختیار كند ولی زن نمی‏تواند بیش از یك مرد را به همسری برگزیند.(پاورقی ۵ . همان، آیه ۳.)
و) دیه زن نصف دیه مرد است.(پاورقی ۶ . وسائل الشیعه، ج ۱۹، كتاب الدیات، باب ۵ .)
هـ) طلاق به دست مرد است.(پاورقی ۷ . همان، ج ۱۵، كتاب الطلاق، باب ۴۲)
ی) برخی مناصب اجتماعی مانند قضاوت، مرجعیت و... اختصاص به مردان دارد.(پاورقی ۸ . همان ج ۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۲.)
ر) شركت در جهاد برای زنان واجب نیست.(پاورقی ۹ . همان ج ۱۱، ابواب جهاد العدو، باب ۴.)
ز) شركت در مراسم مذهبی عمومی مانند نماز جماعت و جمعه، نماز عید، تشییع جنازه و... برای زنان واجب نیست.(پاورقی ۱۰ . همان ج‏۵، ابواب صلاهٔ الجمعه، باب ۱.)
س) خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر جایز نیست.(پاورقی ۱۱ . همان، ج ۱۴، ابواب مقدمات النكاح، باب ۷۹.) البته برخی علما ممنوعیت خروج را در حدی می‏دانند كه با حقوق زناشویی منافات داشته باشد.
مجموعه احكام فوق و برخی موارد دیگر بر اساس دیدگاه عدلیه كه احكام تشریعی را مبتنی بر مصالح و مفاسد تكوینی می‏داند، به طور كلی بر عدم لزوم حضور اجتماعی زنان و عدم حضور وسیع در مسئولیت‏های اجتماعی تأكید می‏ورزد.
نتیجه این‏كه تقسیم وظایف و كاركردهای موجود در منظومه خانواده به صورتی كه مكمل یكدیگر باشند، بر اساس تفاوت‏های تكوینی اعضای این سازمان (زن و شوهر) و بر اساس قانونمندی‏ها و هنجارهایی رقم می‏خورد كه مبتنی بر تفاوت‏های تشریعی متخذ از تعالیم اسلام است و همین‏ها در حقیقت الگوهای مراوده‏ای را تعیین می‏كنند.
۴) اداره مالی خانواده‏
از دیدگاه تعالیم اسلام اداره مالی خانواده به طور كلی به عهده مرد است:
الف) در قرآن كریم آمده است:
الرّجال قوّامون علی النساء بما فضّل اللَّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصاحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللَّه...؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۳۴ و ر.ك: المیزان، ج ۴، ص ۳۶۵ - ۳۶۷.)
مردان سرپرست زنانند به دلیل آن كه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آن‏كه از اموالشان خرج می‏كنند. پس زنان شایسته، فرمانبردار (همسرانند) و به پاس آن‏چه خدا برای آنان حفظ كرده اسرار (شوهران خود) را حفظ می‏كنند.
ب) نفقه زن در ازدواج دائمی بر عهده مرد است. منظور از نفقه مسكن، لباس، غذا، اثاث خانه و سایر مواردی است كه به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد.(پاورقی ۲ . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ابواب النفقات، باب ۱ و ۲.)
ج) مهر یا صداق (كابین )زن بر عهده مرد است و زن بر اثر ازدواج مالك آن می‏شود و می‏تواند آن را از همسر خود مطالبه كند.(پاورقی ۳ . همان، ابواب المهور.)
د) تفاوت احكام مالی زنان و مردان در مورد ارث، دیه و غیر آن‏ها نیز متناسب با همین وظیفه و مسئولیت مرد تنظیم شده است.(پاورقی ۱ . ر.ك مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.)
بنابراین بخش از استدلال نیز، از دیدگاه تعالیم اقتصادی - اجتماعی اسلام، اشتغال زنان به عنوان منبع درآمد برای خانواده توصیه نشده بلكه به عهده مردان است.
و) اداره تربیتی و عاطفی خانواده‏
براساس یافته‏های روان‏شناسی خلأ عاطفی به ویژه در سال‏های اولیه كودكی خسارتی جبران‏ناپذیر بر شخصیت و رشد كودك خواهد داشت.(پاورقی ۲ . ر.ك: روان‏شناسی ژنتیك، ج ۲.) فروید(پاورقی ۳ . Freud,s.) با تعبیر «موضوع عشق و عشق به موضوع»، اریكسون(پاورقی ۴ . Erikson,R. ) با تعبیر «اعتماد در برابر عدم اعتماد و استقلال عمل در برابر شرم و تردید» (تا حدود سه سالگی)، بالبی(پاورقی ۵ . Bowlby,j. ) با ارائه الگوی دلبستگی (كنش حمایتی و ایمنی تأمین شده توسط مادر یا جانشین وی و كنش اجتماعی شدن)، و والن(پاورقی ۶ . Wallon,t) با تأكید بر مرحله هیجان‏پذیری در شش ماهه اول، هر یك به نوعی بر روابط عاطفی مادر با كودك در این دوره تأكید می‏كنند.
سپردن كودك به مراكز نگهداری و مهد كودك به ویژه در سال‏های اول زندگی و به مدت طولانی وی را با «محرومیت مؤسسه‏ای»، «عدم توانایی در ارتباطات عاطفی پایدار، و عدم ثبات شخصیت» مواجه می‏سازد(پاورقی ۷ . پیشگامان روان‏شناسی رشد، ص ۵۵ و ۵۶ .). مطابق نظر اشپیتز(پاورقی ۸ . Spitz,R.) جدایی‏های تا حدود هجده ماهگی ممكن است كودك را تا مرز «افسردگی اتكایی» با نشانه‏های بی‏اشتهایی روانی و اختلال‏هایی در رفتار غذایی، توقف رشد و تأخیر در تحول روانی - حركتی پیش ببرد(پاورقی ۹ . روان‏شناسی مرضی تحولی، ج‏۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۵.). مطالعات روان‏پزشكان نیز نشان می‏دهد، اختلالات‏عاطفی كودكان مانند كندی در سخن گفتن، كاهش بهره هوشی، كاهش جنب و جوش، كم‏عمقی واكنش عاطفی، اختلال حواس، ضعف استعداد تفكر انتزاعی و... می‏تواند از آثار ناگوار محرومیت از مادر به حساب آید.(پاورقی ۱ . ر.ك: علی اكبر شعاری‏نژاد، روان‏شناسی رشد، ص ۷۲.)در آموزه‏های اسلام نیز ملاحظه می‏كنیم كه مادر تا دو سال در مورد پسر و تا هفت سال در مورد دختر، نسبت به پدر در حضانت (نگهداری و تربیت اولاد) اولویت و تقدم دارد(پاورقی ۲ . وسائل الشیعه، ج‏۱۵، ابواب احكام الاولاد، باب ۸۱ و جواهر الكلام، ج‏۳۱، ص ۲۹۰.).
در نتیجه حضور هر چه بیش‏تر مادر در كنار فرزندان به ویژه در سال‏های آغازین، نیاز عاطفی آنان را برای رشد به هنجار شخصیت و عواطفشان فراهم می‏سازد و نبود مادر در كنار كودك، به سبب اشتغال، می‏تواند زمینه‏های اختلال را فراهم سازد. به عبارت دیگر، با وجود نیاز عاطفی فرزندان، از مجموعه پدر و مادر، بدون تردید مادر بهتر و مناسب‏تر می‏تواند این نیاز را تأمین كند، البته در صورتی كه ارتباط عاطفی لازم برقرار شود، تحقیقات كلارك - استوارت(پاورقی ۳ . Clark ه Stewart.) نشان می‏دهد كه مادران شاغل و مادران خانه‏داری كه همواره در فكر كار منزل هستند و كمتر به فرزندان توجه می‏كنند، هر دو تأثیر نامطلوبی بر روند رشد كودك بر جای می‏گذارند.(پاورقی ۴ . ر.ك: حسین لطف‏آبادی، روان‏شناسی رشد كودك، ص ۱۷.)
در سال‏های بعد زندگی فرزندان، گر چه نیاز عاطفی در حد سال‏های اولیه نیست امّا در صورتی كه اشتغال و نبود مادر، فضای عاطفی - تربیتی خانواده را دچار اختلال سازد، همان ضرورت به قوّت خود باقی است.
افزون بر این، بی‏تردید در شرایط متساوی، مردان و فرزندانی می‏توانند در صحنه‏های اجتماع و در به حركت در آوردن اهرم‏های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارای موفقیت بیش‏تری باشند كه از پشتوانه روحی و روانی بالاتری برخوردارباشند، و بخش عمده‏ای از این توان روحی و روانی در خانه تأمین می‏شود. رعایت نظم و نظافت خانه، رسیدگی به امور تغذیه و بهداشت خانواده، تربیت فرزندان، دلگرمی و حمایت عاطفی از افراد خانواده و... همه این‏ها به طور طبیعی با وجود اشتغال زنان در تعارض و غیر قابل جمع است (اگر از موارد استثنایی صرف نظر كنیم)، یا حداقل در حد قابل توجهی تنزل می‏یابند. البته این دیدگاه منافاتی با همراهی و همیاری مردان در كارهای خانه ندارد، بلكه از دیدگاه اسلام مورد ترغیب و مثوبت نیز قرار گرفته است.(پاورقی ۱ . بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۸ و ج ۱۰۴، ص ۱۳۲ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۳۹.)
۵) پیامدهای اشتغال زنان‏
در این بخش می‏توانیم مسئله را از زاویه دیگری بررسی كنیم و پیامدهای مثبت و منفی اشتغال زنان را در خارج خانه ملاحظه نماییم. اموری از قبیل مشاركت در امور اقتصادی جامعه، احساس استقلال اقتصادی، رشد اجتماعی و جلوگیری از برخی بیماری‏های روانی - عاطفی مانند افسردگی را با دید خوش بینانه می‏توانیم از پیامدهای مثبت اشتغال زنان برشماریم. در مقابل، علاوه بر اختلال در مسائل تربیتی و عاطفی خانواده - كه بحث شد - بر نكات زیر می‏توانیم تأكید كنیم:
الف) تحمیلی طاقت فرسا بر زنان:
به نظر می‏رسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقش‏های متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است؛ زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچ‏گاه از زیر بار مسئولیت‏های همسری و مادری شانه خالی نمی‏كنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی (ناخودآگاه) و فوق طاقت است و می‏تواند اضطراب، فشار روانی و... را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعه‏شناسان تصریح می‏كنند كه اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.(پاورقی ۲ . دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان‏شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج ۲، ص ۸۶۳ .)
ب) اذیت و آزار جنسی زنان در محیط كار:
«در محیط كار... آزار جنسی بسیار معمول است، آزار جنسی در محل كار می‏تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته‏های جنسی تعریف شود. اگر چه مردان ممكن است شكل‏های ملایم‏تر آزار جنسی را بی‏زیان بپندارند زنان اغلب آن‏ها را اهانت‏آمیز تلقی می‏كنند. از زنان انتظار می‏رود صحبت‏های جنسی، اشارات یا نزدیكی جویی‏های فیزیكی ناخواسته را تحمل كنند و اهمیت ندهند.... برپایه گزارش‏های شخصی برآورد گردیده است كه در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی می‏گردند...».(پاورقی ۱ . آنتونی گیدنز، جامعه‏شناسی، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.)
ج) سست شدن كانون خانواده:
رابطه اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است كه باید بیش‏تر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدت‏ها قبل از طلاق بر می‏خوریم. در كالبد شكافی، سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر، یكی از عوامل مهم ارضای عاطفی در روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با همكاران كه به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تكلیفی هم در بین نیست، به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی به همسر را كاهش می‏دهد. افزون بر این، خستگی سر كار و پیامدهای ناشی از آن (مانند عدم رسیدگی كافی به خود در منزل) مزید بر علّت می‏شود و به صورت تدریجی خانه‏ای كه قبلاً آرامشگاه و محل تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر بود، اكنون مبدّل به استراحتگاه دو كارمند می‏شود كه ساعت‏هایی را صرفاً برای آماده شدن برای كار فردا در زیر یك سقف و چه بسا در دو اطاق به سر می‏برند و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیكی را به دنبال دارد (البته این بحث نیازمند تحقیقات میدانی بیش‏تر است).
د) اشتغال زنان و مسئله بیكاری:
یكی از معضلات جوامع مختلف و به ویژه كشور مابیكاری است. بدیهی است كه زنان با اشتغال در جامعه، به طور طبیعی بسیاری از فرصت‏های شغلی و بخش قابل توجهی از مشاغل را به خود اختصاص می‏دهند.
البته در صورتی كه لزوم اشتغال زنان ثابت می‏شد، استفاده از فرصت‏های شغلی از حقوق مسلّم آنان بود. امّا با توجه به مقدمات گذشته و حلقه‏های استدلال كه شرایط تكوینی و تشریعی، هست‏ها و بایدها، تكالیف و حقوق زنان و مردان یكسان نیست، چه بسا كلان نگری به این مسئله ما را به این نكته متوجه می‏سازد كه توسعه اشتغال زنان می‏تواند به نوعی تجاوز به حقوق خانواده‏هایی باشد كه بیكاری مردان آنان از پیامدهای اشتغال فرصت‏های شغلی توسط زنان است.
بنابر این با توجه به پیامدهای منفی اشتغال زنان، مرجوحیّت و عدم اولویت آن نیز ثابت می‏گردد.
در یك جمع بندی می‏توانیم بگوییم با توجه به تحلیل ساختاری خانواده كه هر یك از زن و شوهر دارای نقش‏های متمایز و مكمل هستند و با ملاحظه تفاوت‏های تكوینی كه سوگیری طبیعی پذیرش نقش‏ها را فراهم می‏كند و با توجه به تفاوت‏های تشریعی كه هنجارهای زیر بنایی قوانین و الگوهای مراوده‏ای در خانواده را مشخص می‏كند. و نیز با در نظر گرفتن تخصیص اداره مالی خانواده به عهده مرد از دیدگاه اسلام و اولویت اداره تربیتی - عاطفی خانواده برای زن، هم چنین با لحاظ پیامدهای اشتغال بانوان، در مجموع به عنوان اصل اوّلی، اولویت حضور زنان در اداره امور داخلی خانواده ثابت می‏گردد و اشتغال به طور كلی و به ویژه در خارج از خانه به عنوان نقش ثانوی و پس از فراغت از ایفای مسئولیت اولیه، برای زنان قابل توصیه است.
در این جا حدیث نبوی شریفی را متذكر می‏شویم كه از جهات متعددی قابل تأمل است و علّامه طباطبائی نیز با عنایت خاصی آن را در المیزان ذكر كرده‏اند:(پاورقی ۱ . المیزان، ج‏۴، ص ۳۷۳.)
اخرج البیهقی عن اسماء بنت یزید الانصاریه انّها اتت النبیصلی الله علیه وآله وسلم و هو بین اصحابه فقالت: بابی انت و امّی، انّی وافدهٔ النساء الیك و اعلم نفسی لك الفداء انّه ما من امرأهٔ كائنهٔ فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رأیی. انّ اللَّه بعثك بالحقّ الی الرجال و النساء فامنّا بك و بالهك الّذی ارسلك و انّا معاشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتكم مقضّی شهواتكم و حاملات اولادكم و انّكم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعهٔ و الجماعات و عیادهٔ المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بعد الحجّ و افضل من ذلك الجهاد فی سبیل اللَّه و انّ الرجل منكم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لكم اموالكم و غزلنا لكم اثوابكم و ربّینا لكم اولادكم فما نشارككم من الاجر یا رسول اللَّه؟
فالتفت النبی - صلی الله علیه وآله وسلم - الی اصحابه بوجهه كلّه ثم قال: هل سمعتم مقالهٔ قطّ احسن من مساءلتها من امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول اللَّه! ما ظنّنا ان امرأهٔ تهدی الی مثل هذا فالتفت النبیصلی الله علیه وآله وسلم الیها ثم قال: انصرفی ایّتها المرأه و اعلمی من خلفك من النساء انّ حسن تبعّل احداكنّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتّباعها موافقته یعدل ذلك كلّه. فادبرت المرأهٔ و هی تهلّل و تكبّر استبشاراً.(پاورقی ۱ . الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۵۳.)
در این روایت اولاً پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم حضور اجتماعی زن را آن هم به نمایندگی از زنان دیگر نه فقط تأیید می‏كنند بلكه وی را به سبب سخنان نیكویش ترغیب و تشویق می‏نمایند و این مطلب همان نكته‏ای است كه در اصل دوم از اصول موضوعه در ابتدای این نوشته متذكر شدیم. در این جا باز تصریح می‏كنیم حضور اجتماعی زنان هنگامی كه با رعایت شرایط عفّت عمومی و مرزهای مورد نظر اسلام باشد، منعی ندارد ولی بحث ما در مورد اشتغال زنان بود. ثانیاً در مورد اشتغالات اجتماعی و ادای وظایف دینی كه در آموزه‏های اسلام اختصاص به مردان دارد، مانند جهاد و جمعه و جماعات و... پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم معادل همان ثواب و رشد معنوی را برای زنان در خانه‏داری و اداره تربیتی عاطفی خانواده (به تعبیر ما) می‏دانند و تصریح می‏كنند، واخرج البیهقی عن اسماء بنت یزید الانصاریه انّها اتت النبیصلی الله علیه وآله وسلم و هو بین اصحابه فقالت: بابی انت و امّی، انّی وافدهٔ النساء الیك و اعلم نفسی لك الفداء انّه ما من امرأهٔ كائنهٔ فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رأیی. انّ اللَّه بعثك بالحقّ الی الرجال و النساء فامنّا بك و بالهك الّذی ارسلك و انّا معاشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتكم مقضّی شهواتكم و حاملات اولادكم و انّكم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعهٔ و الجماعات و عیادهٔ المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بعد الحجّ و افضل من ذلك الجهاد فی سبیل اللَّه و انّ الرجل منكم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لكم اموالكم و غزلنا لكم اثوابكم و ربّینا لكم اولادكم فما نشارككم من الاجر یا رسول اللَّه؟
فالتفت النبی - صلی الله علیه وآله وسلم - الی اصحابه بوجهه كلّه ثم قال: هل سمعتم مقالهٔ قطّ احسن من مساءلتها من امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول اللَّه! ما ظنّنا ان امرأهٔ تهدی الی مثل هذا فالتفت النبیصلی الله علیه وآله وسلم الیها ثم قال: انصرفی ایّتها المرأه و اعلمی من خلفك من النساء انّ حسن تبعّل احداكنّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتّباعها موافقته یعدل ذلك كلّه. فادبرت المرأهٔ و هی تهلّل و تكبّر استبشاراً.(پاورقی ۱ . الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۵۳.)
در این روایت اولاً پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم حضور اجتماعی زن را آن هم به نمایندگی از زنان دیگر نه فقط تأیید می‏كنند بلكه وی را به سبب سخنان نیكویش ترغیب و تشویق می‏نمایند و این مطلب همان نكته‏ای است كه در اصل دوم از اصول موضوعه در ابتدای این نوشته متذكر شدیم. در این جا باز تصریح می‏كنیم حضور اجتماعی زنان هنگامی كه با رعایت شرایط عفّت عمومی و مرزهای مورد نظر اسلام باشد، منعی ندارد ولی بحث ما در مورد اشتغال زنان بود. ثانیاً در مورد اشتغالات اجتماعی و ادای وظایف دینی كه در آموزه‏های اسلام اختصاص به مردان دارد، مانند جهاد و جمعه و جماعات و... پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم معادل همان ثواب و رشد معنوی را برای زنان در خانه‏داری و اداره تربیتی عاطفی خانواده (به تعبیر ما) می‏دانند و تصریح می‏كنند، وطُرفه این كه زن مسلمان مؤمن (یعنی اسماء) از این تقسیم وظایف خوشحال و سرمست می‏شود و با رضایت تمام برمی‏گردد.
بنابراین آن‏چه در نظام ارزشگذاری اسلام اهمیت دارد انجام وظیفه است به نوعی كه موجب رشد و تقرّب معنوی انسان بشود و صورت‏های ظاهری عمل و این كه در داخل خانه یا خارج خانه باشد، جنبه فرعی و ثانوی دارد.
این مطلب را هم متذكر می‏شویم كه مطابق معیار این مقال، اشتغال زنان بدون همسر مورد بحث نیست، اشتغال زنان پس از فراغت از وظیفه اصلی و اولیه نیز در صورتی كه برای كسانی مقدور باشد مورد اشكال نیست. هم چنین حضور زنان در مراكز اشتغال به جهت ضرورت شغل (مثل مشاغل اختصاصی بانوان) یا به جهت ضرورت‏های اقتصادی (در صورتی كه به حدّ ضرورت برسد) نیز از امور اجتناب‏ناپذیر است كه البته دولت و نهادهای اجتماعی، به ویژه نهادهای مربوط به بانوان، باید با برنامه ریزی صحیح موارد ضرورت را به حداقل برسانند و در این موارد حداقل نیز با مساعدت‏های ویژه، ساعات عدم حضور زنان در خانواده را تقلیل دهند.
منبع:دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید