سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا
آمریکا پس از بوش
فرید زكریا، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی سرشناس آمریكایی است كه از سال ۲۰۰۰ سردبیر هفتهنامه نیوزویك است.
او كه یك آمریكایی هندیتبار و مسلمان است، پیش از این سردبیر «امور خارجه» مجلهای در زمینه اقتصاد و سیاست بینالملل بود. او را از نظر مواضع سیاسی معمولا میانهرو و «واقعگرا» میشناسند.
به این معنا كه معتقد است سیاست خارجی آمریكا باید بر اساس منافع ملی هدایت شود. آخرین كتاب او «آینده آزادی» نام دارد كه در سال ۲۰۰۳ منتشر شده است.
زكریا در این مقاله با نگاهی انتقادی به سیاست خارجی آمریكا در سالهای اخیر، به ارائه پیشنهادهایش برای خروج آمریكا از چالشهای كنونی و بازیابی جایگاه بینالمللی این كشور میپردازد.
در پاییز سال ۱۹۸۲، من كه دانشجویی ۱۸ ساله بودم، برای ادامه تحصیل از هند به آمریكا آمدم. در آن زمان این كشور وضعیت نابسامانی داشت. در دسامبر آن سال نرخ بیكاری از مرز ۸/۱۰ درصد گذشته و به بالاترین میزان خود از زمان جنگ جهانی دوم رسیده بود. نرخ بهره به ۱۵ درصد رسیده بود. در سیاست خارجی نیز آمریكا هنوز درگیر تبعات جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت بود.
نفوذ اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان تا آنگولا و آمریكای مركزی گسترش یافته بود و در ماه ژوئن همان سال اسرائیل به لبنان حمله كرد و وضعیت دشوار خاورمیانه را بیثباتتر ساخت. با این حال آمریكا همچنان كشوری با رویکردی باز نسبت به جهان و در مسیر پیشرفت بود و ریگان تجسمبخش این چشمانداز بود.
با وجود میزان اندك موافقت و تایید دیگران، او در میان توفان مشكلات همچنان خوشبین بود. در دورانی كه مسكو روزبهروز قدرتمندتر میشد، او با اطمینان تمام از بروز بحرانهایی مهلك در نظام شوروی سخن گفته و پیشبینی كرد كه این نظام به «تل خاكستر تاریخ» خواهد پیوست.
امروز، آمریكا براساس همه معیارهای عینی، بر فراز جهان ایستاده است اما فضای عمومی در واشنگتن چندان با سال ۱۹۸۲ متفاوت نیست.
ما تبدیل به كشوری گرفتار وحشت و هراس شدهایم، كشوری كه دائما نگران تروریستها و ملتهای طاغی، مسلمانان و مكزیكیها، شركتهای خارجی و تجارت آزاد، مهاجران و سازمانهای بینالمللی است. ما درست در زمانی كه قویترین كشور جهان هستیم احساس در محاصره بودن و درهم شكستن میكنیم.
اكنون زمانی است كه دیگر باید حمله كردن به بوش را كنار گذاشته و به آینده آمریكا پس از بوش بیندیشیم. تا ۱۹ ماه دیگر او یك شهروند عادی خواهد بود كه احتمالا مشغول ایراد سخنرانی برای مدیران اجرایی شركتهای بیمه است. اما آمریكا باید كه پیش برود و جایگاهش را در جهان بار دیگر ترمیم كند.
برای این اهداف باید پیش از هر چیز با پیامدهای «سیاست خارجی مبتنی بر هراس» خود مقابله كنیم. ما با تكرار اینكه به جز اقدام سریع، یكجانبه و پیشگیرانه هیچ گزینه دیگری نداریم در عرض شش سال حاصل چندین دهه وجهه مثبت بینالمللی را نابود كردیم، متحدانمان را از خودمان بیگانه كرده، دشمنان را تشجیع كردیم و با این حال بسیاری از مسائل عمده بینالمللی كه با آنها مواجه بودیم حلنشده باقی مانده است.
نتیجه یك نظرسنجی بینالمللی نشان میدهد كه مردم بیشتر كشورها معتقدند چین در امور جهانی بسیار مسوولانهتر از آمریكا رفتار كرده است. چه اتفاقی افتاده است كه یك كشور استبدادی لنینیستی نسبت به قدیمیترین دموكراسی مبتنی بر قانون اساسی در جهان، همدلی بیشتری كسب كرده است؟
آمریكا نزدیك به یك قرن، ثروتمندترین و قدرتمندترین كشور جهان بوده و در بیشتر این دوران مورد احترام، تحسین و حتی گاهی محبوب بوده است. اكنون مشكل این نیست كه آمریكا بسیار قدرتمند است بلكه مساله این است كه كشوری بسیار متكبر، بیتوجه و بیمسوولیت به نظر میرسد.
كشورهای جهان به این نتیجه رسیدهاند كه آمریكا تحت تسلط مفهومی كه از تروریسم برای خود ساخته، عمل میكند و توجه و گوش دادن به سایر كشورهای جهان را كنار گذاشته است.
آنچه كه بسیار بیشتر از لحن شخص بوش آزاردهنده است، منش و سخنانی است كه جمهوریخواهانی كه سودای جانشینی او را دارند در پیش گرفتهاند. رادی جولیانی، در نقش جدید خود به عنوان سردسته «هراسفروشان» در سخنرانیهای تبلیغات انتخاباتی خود به طور تمام و كمال از این حربه استفاده میكند.
او در جمع مخاطبانش در دانشگاه آلبرتا با اشاره به همه دشمنان بالقوه با هیجان و خشم میگفت: «آنها از شما متنفرند. آنها نمیخواهند كه شما در اینجا، در این دانشگاه باشید.» و هشدار میداد: «ما با دشمنی مواجهیم كه برای همه دنیا نقشههای نابودگری دارد و برای كشور ما هم نقشههایی دارد. آنها میخواهند به اینجا بیایند و ما را بكشند.»
تبلیغ این دیدگاه كه آمریكا در موقعیت بسیار خطرناكی قرار دارد و حالت تهاجمی ناشی از آن در پنج سال گذشته حمایت همهجانبه هر دو جناح را به همراه داشته است. آمریكا به دو كشور حمله كرده و نیروهای نظامیاش را به نقاط مختلف جهان از سومالی تا فیلیپین برای مقابله با شبهنظامیان اسلامگرا گسیل كرده است.
بودجه نظامیاش را تا ۱۸۷ میلیارد دلار افزایش داده است كه بیش از مجموع بودجه نظامی كشورهای چین، روسیه، هند و انگلیس است. سازمانی برای امور امنیت ملی با بودجهای بیش از ۴۰ میلیارد دلار در سال ایجاد كرده و زندانهایی مخفی را در اروپا و یك حفره سیاه قانونی را در گوانتانامو بهوجود آورده است.
واقعا چه اقدام دیگری باقی مانده است كه جولیانی میخواهد انجام دهد. حمله به چندین كشور دیگر؟ مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری میتواند فرصتی برای ایجاد یك گفتوگوی ملی در مورد جهان جدیدی كه میخواهیم در آن زندگی كنیم، فراهم بسازد.
در جبهه جمهوریخواهان گفتمان بزرگنمایی و ایجاد هراس در مورد دشمن غالب است. جولیانی، ایران و القاعده را كنار هم قرار میدهد و میترامنی حتی از این هم فراتر رفته و همه «آدم بدها» را كنار هم میچیند و شیعه و سنی، حزبالله و حماس و القاعده و اخوانالمسلمین را یكجا محكوم میكند.
این تكرار همان اشتباه بزرگی است كه ما در زمان جنگ سرد مرتكب شدیم و همه دشمنان بالقوه خود را در كنار هم قرار دادیم به جای آنكه آنها را در برابر هم قرار دهیم. مائو و استالین هر دو دشمن ما بودند ولی دشمنانی كه از یكدیگر نیز متنفر بودند. واقعیتی كه میتوانست فواید بسیاری برای ما و برای جهان آزاد داشته باشد.
از دست دادن چنین فرصتهایی نشانه قدرت نیست بلكه نشانه نابخردی است. رقابت برای نشان دادن اینكه چهكسی خشنتر است، گفتمان جدیدی را در عرصه سیاستهای تبلیغات انتخاباتی بهوجود آورده است و كاندیداها در ارائه پیشنهادهای سفت و سخت خود برای مقابله با تروریسم از یكدیگر پیشی میگیرند.
رامنی در سال ۲۰۰۵ در یك سخنرانی گفت: «آیا ما مساجد و افرادی كه ممكن است در آنها نفرت و ترور را آموزش دهند، كنترل میكنیم؟ آیا ما تجهیزات استراقسمع در آنها كار گذاشتهایم؟»
این پیشنهاد چندان با گفته تام تانكردوی، جمهوریخواه تفاوتی ندارد كه در پاسخ به سوالی در مورد واكنش وی در برابر حمله احتمالی هستهای از سوی گروههای اسلامگرای رادیكال گفته بود: «ارتش آمریكا مكه را ویران میكند.» باید توجه كرد، مزیت مهمی كه آمریكا در این زمینه دارد این است كه ما با جمعیت مسلمان افراطی در داخل كشور مواجه نیستیم.
مسلمانان آمریكا اغلب از طبقه متوسط و میانهرو هستند و بهخوبی خود را با جامعه تطبیق دادهاند. آنها به آمریكا و «رویای آمریكایی» اعتقاد دارند. نخستین پیمایش جامعی كه در مورد مسلمانان آمریكا انجام شد و نتایجش ماه گذشته اعلام شد، نشان میدهد كه ۷۰ درصد آنها معتقدند در آمریكا اگر خوب كار كنند میتوانند پیشرفت كنند. پاسخ آنها به بیشتر سوالات متعادل و نظرات با بسیاری از مسلمانان خارج از آمریكا متفاوت بود.
فقط ۱۳ درصد معتقد بودند كه عملیات انتحاری میتواند قابلتوجیه باشد. البته این رقم هم مهم است ولی در مقایسه با ۳۵ درصد در بین مسلمانان فرانسه، ۵۷ درصد در اردن و ۶۹ درصد در نیجریه، رقم امیدواركنندهای است.
این ویژگی ممتاز آمریكا كه نشان از توانایی این جامعه در جذب مهاجران است، به طور جدی در خطر است. اگر رهبران آمریكا این رویه را در پیش بگیرند كه تمام جمعیت مسلمانان این كشور را به عنوان افراد مظنون ببینند، در مساجد به استراقسمع بپردازند و تهدید به بمباران مكه كنند، این روابط مثبت رو به نابودی خواهد رفت.
اگرچه دموكراتها در بسیاری از موارد اینچنین، معقولتر برخورد میكنند ولی این حزب نیز همواره نگران است كه به اندازه كافی قاطع به نظر نرسد و كاندیداهای این حزب با هم در رقابتند كه نشان دهند آنها هم به اندازه دو آتشهترین جمهوریخواهان سرسخت و جنگطلب هستند.
حتی باراك اوباما، تنها كاندیدای دموكرات كه برخورد متفاوتی با این مساله كرده بود نیز خیلی سریع متوجه شد كه موقعیت سیاسیاش را به خطر انداخته و به سرعت تغییر موضع داده و از اقدامات تلافیجویانه دفاع كرد. در واقع موضع ابتدایی اوباما موضع درستی بود.
او در پاسخ به سوالی در مورد اینكه در صورت وقوع یك حمله تروریستی چه واكنشی نشان میدهد، گفت: «مهمترین مساله این است كه مطمئن شویم آیا واكنش فوری موثر خواهد بود یا نه.
سپس باید با بیشترین توان اطلاعاتی خود، بررسی كنیم كه چه كسی عامل این ترور بوده و پس از آن به همراه متحدانمان برای نابودی شبكهای كه دست به این حمله زده، اقدام میكنیم.» با وجود تغییر موضع اوباما، رقیبانش از این مساله برای ضربهزدن به او استفاده كرده و اظهار كردند او به اندازه كافی برای مقام ریاستجمهوری جسارت ندارد.
اگر نگاه واقعبینانهای داشته باشیم درمییابیم كه در یك جامعه بزرگ، باز و متنوع، ما هرقدر كه نظام امنیتی و پلیسی قدرتمند و شایستهای داشته باشیم نمیتوانیم صددرصد از وقوع حملات تروریستی جلوگیری كنیم، بلكه آزمون درست برای شایستگی رهبران این است كه چگونه پس از وقوع چنین مسالهای با آن برخورد میشود.
به اعتقاد «استفان فلین» از كارشناسان امنیتی شورای روابط خارجی آمریكا مساله مهم این است كه جامعه ما «قابلیت ارتجاعی» داشته باشد به این معنا كه در پی وقوع چنین بحرانی بتواند بار دیگر خود را بازسازی كند و به حالت قبل بازگردد و اطمینان حاصل شود كه كمترین میزان آسیبهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را بر جای بگذارد.
فقط در صورتی كه ما ترور (مرعوب) نشویم تروریستها از هدف اصلی خود باز میمانند و ما به عمیقترین معنا بر تروریسم پیروز میشویم.متاسفانه ما به جز تروریسم، نگرانیهای دیگری نیز داریم. «لو دابز» كه سیانان را در اختیار دارد تبدیل به سخنگوی یك بخش خشمگین و پارانویید در این كشور شده كه سعی میكند دور همه نیروهای بدخواهی كه به اعتقاد آنها نابودكننده جامعه ما هستند حصار بكشد. برای جناح راست، مساله مهاجران غیرقانونی تبدیل به یك وسواس فكری شدهاست.
آمریكا برای ترمیم جایگاه خود در جهان پیش از هر چیز باید اعتماد به نفس خود را بازیابد. كسانی كه نگران چالشها، رقابتها و تهدیدهای آیندهاند باید به یاد داشته باشند كه در ۲۰ سال آینده جهان جدیدی در حال شكلگیری است و آمریكا با وجود همه پریشانیها همچنان پیشخواهد رفت.
در سال ۱۹۸۰ سهم آمریكا از تولید ناخالص جهان ۲۰ درصد بود ولی امروز به ۲۹ درصد رسیده است. ما همچنان محصولات، صنایع و شركتهای جدیدی تاسیس میكنیم و روز به روز بازارهای تجاری خارجی بیشتری را به دست میآوریم.
اما شاید مهمترین نشانه امیدبخش برای آمریكا این باشد كه ما در میان كشورهای صنعتی تنها كشوری هستیم كه با كمبود شهروندان مولد ثروت در دهه پیشرو مواجه نیستیم.
برخلاف آلمان، ژاپن و حتی چین ما نیروی انسانی كافی برای رشد بیشتر اقتصاد و حمایت از جمعیت مسنتر را داریم و این مساله را بیش از هر چیز مرهون جمعیت مهاجر خود هستیم. اگر آمریكا یك مزیت رقابتی اصلی داشته باشد این است كه ما هرساله بیش از مجموع سایر كشورهای جهان مهاجر میپذیریم.
علاوه بر این جهان از بسیاری جهات در مسیر درستی قرار گرفته است. در همه قارهها، به تدریج كشورهای بیشتری سیاستهای منطقیتری را در پیش میگیرند. اروپا، ژاپن، چین، هند، برزیل، روسیه و تركیه هم جسورانه در حال رشد هستند. حتی در آفریقا هم وضعیت بهطور قابلتوجهی تغییر كرده و كشورهای بسیاری در حال افزایش رشد اقتصادی و بهبود شیوههای حكومتی هستند.
درست است كه آمریكا از نظر جغرافیای سیاسی در موقعیت پیچیده و خطرناكی است، اما بیش از زمانی كه هزاران موشك اتحاد شوروی به سوی آمریكا نشانه رفته بود و چشمانداز جنگ هستهای جهان را تهدید میكرد، در خطر نیست.
امروزه جهان خطرناكتر از نیمه اول قرن بیستم نیست كه گرفتار دو جنگ جهانی بود. برای تغییر جهت در استراتژی و سیاست خارجی آمریكا، هر دولتی كه روی كار بیاید پیش از هر چیز باید كار خود را با مساله عراق شروع كند.
زیرا تا وقتی آمریكا نتواند از این بحران خارج شود، زمان، انرژی و سرمایه سیاسی لازم برای پرداختن به هیچ مساله مهم دیگری را نخواهد داشت. اولین مرحله پذیرفتن این موضوع است كه ماموریت ما در عراق ناموفق بوده است.
اینكه این اقدام از آغاز محكوم به نابودی بوده یا در جریان عمل به ناكامی تبدیل شده چیزی است كه در آینده، تاریخنگاران در مورد آن قضاوت خواهند كرد.
امروز تنها واقعیت مسلم این است كه بیش از دو میلیون عراقی آواره شدهاند و صحنه زندگی روزمره میلیونها عراقی دیگر در مدارس، بیمارستانها، دانشگاهها، ادارات و... تبدیل به یك قتلگاه عمومی شده است.
در واقع عراق تبدیل به چیزی شده است دقیقا برخلاف آنچه بوش میخواست، یعنی یك نمونه زنده از خطرات لیبرال دموكراسی. البته اوضاع عراق به تدریج میتواند بهبود یابد، اما این امر سالها و شاید دههها طول خواهد كشید و بهترین راه برای آمریكا كاهش قابل ملاحظه حضور نظامی خود در عراق و محدود ساختن فعالیتهایش به برخی ماموریتهای بسیار كلیدی و مهم و آموزش نیروهای نظامی عراق است و اینکه اجازه دهد كه سیاستمداران عراقی به تدریج بتوانند تسلط بیشتری بر اوضاع سیاسی كشور و غلبه بر خشونتها پیدا كنند.
نگهداشتن تعدادی حدود ۵۰ هزار نیروی نظامی در آمریكا برای مدت طولانیتر قابل تحملتر از وضعیت نامحدود و نامشخص كنونی حضور آمریكا در عراق است.
البته مسائل جهانی ما فراتر از بحران عراق است. مساله هستهای ایران یكی از مسائلی است كه در خاورمیانه با آن مواجه هستیم و در آمریكا افراد بانفوذی هستند كه از حمله نظامی آمریكا به این كشور حمایت میكنند، اما باید دید آیا تهدید ایران به همان اندازه كه بزرگنمایی میشود، جدی است؟
و آیا این مواجهه با ایران هستهای، چیزی كه هنوز عملی نشده از تقابل ما با كره شمالی كه اكنون سلاح هستهای در اختیار دارد تهدیدكنندهتر است؟
خوشبختانه پس از سالها تهدیدهای توخالی و لحن نابخردانه، سرانجام دولت بوش به سمت استراتژی منطقیتری در مورد ایران حركت كرده؛ استراتژیای كه البته از سوی افراد تندرویی مانند دیك چنی با مقاومت روبهرو میشود.
من فرمول جادویی برای مقابله با چشمانداز تهدید هستهای ایران ندارم فقط یادآوری میكنم كه سیاستهایی كه ما در چند دهه با ابزارهایی چون تحریم، منزوی ساختن، نادیده گرفتن یا مجازات در مقابل دشمنانمان در پیش گرفتیم چندان به نتایج مطلوبی منجر نشده است و یكی از نمونههای روشن آن دولت فیدل كاسترو است كه در حالی به پایان عمر خود نزدیك میشود كه ركورد طولانیمدتترین رهبر جهان را به دست آورده است و تجربه نشان داده است كه در مواردی كه ما با زبان اقتصاد سرمایهداری، تجارت و ایجاد ارتباط با كشورهای متخاصم برخورد كردهایم نتایج موثرتری گرفتهایم كشورهایی مانند چین، لیبی و ویتنام نمونههای قابلتوجهی هستند.
در عین حال مسائل بینالمللی خاصی نیز وجود دارد كه آمریكا باید بیشتر در آنها مشاركت داشته باشد. از مساله صلح اسرائیل و فلسطین تا گرمشدن زمین و بحران دارفور و مبارزه با فقر. مهمتر از همه اینها توجه به تغییر قدرت جهانی به سوی كشورهای جدیدی در آسیاست و تاثیری است كه این موضوع بر نظام جهانی و همكاریهای بینالمللی دارد.
اما برای موفقیت در تمام این موارد ما پیش از هرچیز نیازمند كسب مشروعیت و مشاركت بیشتر در مسائل جهانی هستیم. آمریكا باید اطمینان دهد كه به صداهای جدیدی كه به تدریج در عرصه جهانی شكل میگیرد توجه دارد و به آنها گوش میدهد. دیگر زمان صدور بیانیه، تهدید و محكوم كردن به شیوه بوش و رامسفلد به پایان رسیده است.
پیش از هر چیز آمریكا باید این پیام روشن و استوار را به جهان بدهد كه ما مسائلی را كه جهان در زمینه امنیت، صلح و استانداردهای بالاتر برای زندگی نیازمند آن است، درك میكنیم و به آن اهمیت میدهیم.
بخشی از سیاست خارجی وابسته به آن چیزی است كه ما انجام میدهیم و بخش دیگر مربوط به این است كه ما چه كسی هستیم. آمریكا به عنوان محلی برای زندگی، همیشه پادزهری قوی برای سیاست خارجی این كشور بوده است.
هرقدر كه رفتار دولتهای آمریكا در جهان تند، اشتباه یا غیرمنصفانه بوده باشد، كشور آمریكا همواره باز خوشامدگو به جهان و اهل مدارا بوده است.
زمانی كه من برای نخستین بار در كودكی در سال ۱۹۷۰، به آمریكا سفر كردم دولت هند مخالف آمریكا بود ولی آنچه من در آنجا تجربه كردم خط بطلانی بر تبلیغات منفی و كاریكاتوری بود كه برایم ترسیم شده بود، اما امروزه با بیاعتناییها و اشتباهاتی كه صورت گرفته این خطر وجود دارد كه آن كاریكاتور به واقعیت بپیوندد.
سخن آخر اینكه، رویکرد باز نسبت به جهان مهمترین نقطه قوت آمریكا بوده است. افراد بسیاری از هر دو جناح سیاسی، نظرات و ایدههایی دارند كه به اعتقاد آنها میتوان موجب قدرت آمریكا در جهان آینده باشد.
حصارها، تعرفههای گمركی، سوبسیدها و سرمایهگذاریها هم نمونههایی از این ایدهها هستند. اما باید به یاد داشته باشیم كه آمریكا به خاطر نبوغآمیزبودن برنامههای حكومتی خود پیشرفت نكرده است بلكه رونق آن رویکرد باز نسبت به جهان، بر كالاها، خدمات، ایدهها، اختراعات، مردم و فرهنگها بوده است.
این رویکرد باز به ما امكان داده است كه به سرعت و با انعطافپذیری به جهان در حال تغییر واكنش نشان داده و خود را به سادگی با تغییرات و تنوعهای اقتصادی جهان هماهنگ كنیم و در عین حال در جهت آزادی و استقلال بیشتر حركت كنیم.
امروز اینكه به موقعیت كنونی آمریكا بنگریم و آن را در سراشیبی سقوط ببینیم كار سادهای است. اما این فقط عكسی فوری از مرحلهای دشوار در تاریخ ماست. این مرحلهای است كه نهتنها قابل ترمیم است بلكه میتوانیم با قدرت بیشتری از آن خارج شویم.
هیچگاه در تاریخ آمریكا دشوارتر از زمان پایان جنگ ویتنام نبود، وقتی كه هلیكوپترها، آمریكاییها را از روی پشتبام سفارت آمریكا در سایگون سوار میكردند تا به آمریكا بازگردانند یا پس از رسوایی واترگیت كه اتحاد شوروی به بهترین شیوه از این ضعف بهرهبرداری كرد.
اكنون ۳۰ سال از آن تاریخ میگذرد، اتحاد شوروی سقوط كرده و جهان در حال حركت در مسیری است كه به خواستههای آمریكا بسیار نزدیك است. امروز آمریكا با چالشها و مشكلات جدیدی مواجه است، اما برخلاف بسیاری از كشورهای دیگر راهحلها را هم میداند، به شرطی كه جسارت و خرد عمل كردن به آنها را داشته باشد.
فرید زكریا _ ترجمه: سونا انزابینژاد
منبع: نیوزویك
منبع: نیوزویك
منبع : روزنامه هممیهن
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت سید ابراهیم رئیسی ایران و پاکستان حجاب رئیس جمهور مجلس دولت سیزدهم رهبر انقلاب
تهران سیل پلیس هواشناسی بارش باران فراجا شهرداری تهران فضای مجازی قتل سلامت وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم مالیات
ترانه علیدوستی کتاب رادیو سریال سینمای ایران تلویزیون نمایشگاه کتاب فیلم فیلم سینمایی سینما تئاتر معماری
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه روسیه جنگ غزه چین عملیات وعده صادق ترکیه اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا سردار آزمون رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان باشگاه استقلال فوتسال
گوگل همراه اول ایلان ماسک اپل شیائومی مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
یبوست پیری صبحانه