پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


پراگماتیسم؛ پلی میان حقیقت جویی و واقع گرایی


پراگماتیسم؛ پلی میان حقیقت جویی و واقع گرایی
هرگاه با فعالان اقتصادی در مورد حقیقت جویی سخن به میان آید، با اكراه رو برگردانده و خود را از فلسفه بافی و فلسفه ورزی بر كنار می‌دانند.
فعالان اقتصادی معتقدند میان واقع گرایی و حقیقت جویی فاصله زیادی وجود دارد و هر كس باید با خود تعیین تكلیف كند و تصمیم بگیرد كه در كدام سو قرار خواهد گرفت. این نگرش تا حدود زیادی در سال‌های گذشته در جامعه ایران رواج یافته است. عملا در جامعه دو گروه ایجاد شده‌اند. در یك سو روشنفكرانی قرار دارند كه با بحث و كتاب و درس مانوس‌اند كه بیشتر سودای دموكراسی دارند، خواستگاهشان طبقه متوسط است و تحقق آرمان‌های مدرن را خواستارند. این گروه بزرگترین پایگاه اجتماعی نیروی اصلاح طلب به شمار می‌روند. در سمت دیگر واقع گرایان حضور دارند. واقع‌گرایان همان فعالان اقتصادی هستند كه دستی در اجرا و كارهای اقتصادی دارند چرا كه بارزترین حضور واقعیت در بازار و در مبادله میان انسان‌ها ظاهر می‌گردد. فعالان اقتصادی دغدغه معاش دارند و چنان با مسائل اجرایی دست و پنجه نرم می‌كنند كه فرصتی برای تاملات انتزاعی ندارند. از دید آنها سرفرو بردن به بحث‌های فلسفی هزینه‌های زیادی دارد كه مهمترین آن از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی در بازار پر رقابت موجود است. از دید آنها معطل شدن در بحث و گفت‌وگوهای نظری آدمی‌را در كسب و كار عقب می‌اندازد.
روشن است كه هر گروه دیگری را طوری توصیف می‌كند تا جایگاه برتر خود را نشان دهد. روشنفكران فعالان اقتصادی را به لحاظ ذهنی ضعیف توصیف می‌كنند و فعالیت‌های روزمره آنها را به دیده تحقیر می‌نگرند و خودداری آنها از توجه به مفاهیم انتزاعی را نشان ضعف شخصیت تلقی می‌كنند. در مقابل فعالان اقتصادی روشنفكران را افرادی خیالاتی، آرمانگرا، بی تجربه و فاقد مهارت و توان برای كارهای عملی و اجرایی ارزیابی می‌كنند. معمولا فعالان اقتصادی به روشنفكرانی كه آرمان‌های بزرگ را دنبال می‌كنند به ریشخند می‌گویند كه آنها نمی‌توانند یك مغازه ساده را اداره كنند چه برسد به اینكه بخواهند برای جامعه بزرگ بشری آرمان‌هایی ترسیم كنند.
با این وصف مشخص می‌شود كه شكافی عمیق میان حقیقت جویی و واقع گرایی در ایران ترسیم گردیده است و هر جوانی پس از پایان تحصیلات باید به انتخاب میان یكی از این دو مسیر بپردازد. یكی از مهمترین عللی كه موجب بروز این تصور گردیده ویژگی خاص فلسفه اسلامی‌است. از آنجا كه فلسفه اسلامی‌كه ریشه بسیار كهن در فرهنگ ایران زمین دارد آمیخته با مفاهیم مغلق، مبهم، انتزاعی است و فاقد جذابیت‌های رایج است، این تفكر در ایران رواج یافته كه فلسفه ورزی در نهایت به كناره گیری از زندگی واقعی می‌انجامد. ورود فلسفه‌های آلمانی نظیر فلسفه‌هایدگر و پیش از آن فلسفه ماركسیسم در ایران نیز به تقویت این ذهنیت انجامید.
در سال‌های اخیر به ویژه پس از شكست خوردن پروژه اصلاحات سیاسی در سال‌های پس از دوم خرداد، یك نوع بی اعتنایی نسبت به فعالیت‌های نظری رواج یافت و مجددا پرداختن به كسب و كار اقتصادی اولویت اول را پیدا كرد. مسوولان سیاسی كشور نیز آگاهانه از این امر استقبال كردند تا بتوانند روشنفكران مخالف خود را در جامعه منزوی كنند. تشدید مشكلات اقتصادی نیز زمینه عینی لازم برای این تحول را به وجود آورد.
در چنین فضایی «رورتی» به ایران پا نهاد و البته چه حضور به موقعی بود. رورتی كه میراث دار فلسفه‌های پراگماتیسم از سرزمین تكنولوژی و پیشرفت اقتصادی است، به ایران آمد تا پلی میان حقیقت جویی و واقع گرایی برقرار كند. از دید پراگماتیست‌ها – تا جایی كه من می‌دانم- حقیقت در بحث‌های متافیزیكی تجلی ندارد بلكه تجلی حقیقت در زندگی روزمره آدمیان است. جایی كه در مبادله آزاد عقاید و رفتارها، توافقی حاصل گردد حقیقت ظاهر می‌شود. در شرایطی كه روشنفكران با نیروهای سیاسی سنت گرا به شدت در تعارض و مقابله بودند، رورتی به آنها یادآور شد كه با بحث‌های فلسفی و استدلال‌های نظری نمی‌توان دمكراسی را اثبات كرد. این كهنه كار فلسفه به آنها گفت كه دمكراسی روشی است كه تا زمانی كه همه نیروهای اجتماعی ثمرات آن را مزه نكنند به آن تن نخواهند داد. لذا وقت خود را برای اثبات نظری دمكراسی هدر نكنید بلكه تلاش كنید تا مخالفانتان مزه دمكراسی را بچشند آنگاه خواهید دید كه آنها هم به این جرگه می‌پیوندند. در عمل هم دیدیم زمانی كه بخش‌های سنتی جامعه تصور می‌كردند از طریق مكانیزم انتخابات همواره شكست خواهند خورد به این مكانیزم پشت كرده و از تفسیرهایی كه آن را مخالف آموزه‌های مذهبی معرفی می‌كرد استقبال می‌كردند. پیروزی محافظه كاران در انتخابات این وعده را برای آنها به ارمغان آورد كه مكانیزم انتخابات می‌تواند ثمرات مثبت هم داشته باشد. لذا این دیدگاه كه كلا مكانیزم انتخابات مكانیزم خوبی برای جابه‌جایی قدرت است روز به روز میان بخش‌های سنتی رسوخ بیشتری می‌یابد.
غرض آنكه پراگماتیسم دوای دوگانه گرایی میان حقیقت جویی و واقع گرایی است. متاسفانه به دلیل فاصله فیزیكی آمریكا از ایران زمینه لازم برای انتقال این دیدگاه فكری به كشور فراهم نشد و عملا فلسفه‌های اروپایی به ایران سرازیر شدند. شاید یكی از دلایل آن این باشد كه فلسفه اروپایی قدمت بیشتری دارد و اهالی فلسفه به طور عمده تحصیلات خود را در اروپا گذرانده اند. حال كه توسعه اقتصادی در كانون توجه همه نخبگان كشور و طبقه متوسط قرار گرفته و نظام سیاسی نیز مهمترین اولویت خود را در حوزه اقتصاد تعریف كرده، ضروری است تا نظام فكری متناسب با این حركت گسترش یابد. به نظر می‌رسد عملگرایی آمریكایی چارچوب مناسبی برای این مقصود باشد. به این ترتیب می‌توان در «بازار» حضور داشت اما از تفكر نظری نسبت به واقعیت‌های موجود كه همان حقایق جدید باشد محروم نشد.
به بهانه مرگ رورتی
علی سرزعیم
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید