پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


سکوتم آرزوست


سکوتم آرزوست
● نگاهی به نمایش"اترارنامه"
حركت، یكی از مهمترین ابزارهای كارگردانی است. بخش عمده‌ای از اندیشه‌های كارگردان در قالب حركت تبلور می‌یابد. حركت نشانه‌ساز است و عاملی مهم برای برقراری ارتباط با تماشاگر. تصویر و زیبایی بصری نیز به واسطه حركت بر صحنه خلق می‌شود. امروزه حركت و تصویرسازی تبدیل به یكی از مهمترین مؤلفه‌های تئاتر جدید در سراسر دنیا شده است. اگر زمانی كلام و كلام محوری بر سراسر تئاتر غربی تسلط داشت، به دلیل تلاش كسانی همانند"آرتو" و تحت تأثیر آئین‌های شرقی، اكنون شاهد تئاتری بصری و حركت محور هستیم.
اهمیت تئاتر تصویری در سراسر دنیا از آن‌ روستا كه تصویر، زبانی جهانی است. زبانی كه تمام ملت‌ها و نژادها فارغ از تفاوت‌های فرهنگی و زبانی می‌توانند با آن ارتباط برقرار كنند و هم از آن رو كه نشانه‌های بصری بر خلاف نشانه‌های كلامی، نشانه‌هایی باز و تأویل‌پذیر هستند و جدای از آنكه مخاطب را از نظری فكری به مشاركت می‌طلبند، تفسیرها و تأویل‌های مختلفی به فراخور دید تماشاگر و درك او نزد وی به وجود می‌آورند.
تا امروز نیز به جز موارد معدود، تئاتر ایران تئاتری كلام محور است و با وجود پتانسیل حركتی كه در آئین‌های ایرانی وجود دارد كمتر از امكانات زبانِ تصویر و حركت سود جسته است.
حركت، با وجود آنكه عنصری ضروری در تئاتر است، اما به كارگیری آن در تئاتر، دشواری‌های خاص خود را دارد و هوشیاری خاصی از جانب كارگردان می‌طلبد. كارگردان باید درك كند در چه موقعیتی حركت ضروری است و در چه موقعیتی سكون و چگونه سكون و حركت در یك هماهنگی كامل قرار می‌گیرند؛ همانند سكوت و صدا در موسیقی. چه بسا حركتی اضافی ضرباتی اساسی بر پیكر اجرا فرود آورد و سكونی ضروری بر زیبایی اجرا و حركت قبل و بعد از خود بیفزاید.
یكی از این حركات غیرضروری كه لطمه بسیاری بر اجرا وارد می‌آورد، حركاتی است كه اصطلاحاً به آن‌ها"مصور سازی" گفته می‌شود. مصورسازی عبارت‌ از حركات و تصاویری است كه صرفاً به تصویری كردن آنچه در كلام می‌آید بسنده می‌كند و چیزی به آن نمی‌افزاید. به عنوان مثال در هنگام گفتن كلمه آسمان، دست یا سر به سمت آسمان حركت می‌كند. با گفتن"من" بازیگر به خود اشاره می‌كند و یا با بر زبان آوردن كلمه ترس، احساس‌ ترس بلافاصله و بدون هیچ مقدمه‌ای بر او غلبه می‌كند.
این گونه طراحیِ حركت را ساده‌ترین شكل طراحی حركت نزد كارگردان‌ها طبقه‌بندی نمود. هر چند این تنها یك تقسیم‌بندی اولیه است و ما منكر شكل‌های متنوع‌تر و جدیدتری از طراحی حركت نیستیم:
۱) حركت به عنوان مكمل كلام به كار گرفته می‌شود؛ یعنی چیزی به كلام می‌افزاید. این شكل از طراحی حركت مستلزم شناخت دقیق محتوای گفتار است.
۲) حركت در تضاد دیالكتیكی با كلام قرار می‌گیرد كه سَنتز آن به وجود آمدن معنایی جدید نزد مخاطب است.
۳) حركت در راستای فضاسازی به كار گرفته می‌شود.
۴) حركت در راستای شخصیت‌‌پردازی به كار گرفته می‌شود.
اترارنامه اجرایی است كه بر تصویری بودن و حركتی بودن خود اصرار دارد؛ تا به آن‌جا كه حتی برای یك لحظه شاهد سكون و انفعال بازیگران نیستیم و حتی از لحاظ بصری نیز كارگردان سعی می‌كند با ارائه تصاویری خط‌كشی شده به اجرایی چشم نواز دست یابد، اما به دلایلی چند و با وجود تلاش همایش در این امر ناكام می‌‌ماند. پس ما نیز بحث خود را درباره این اجرا به بحث حركت محدود كرده و سعی می‌كنیم از این زاویه به كار بنگریم:
▪ بخش عمده‌ای از انبوه حركات این اجرا همان حركات ساده مصورسازی است. به همین دلیل حركات بدون هیچ منطقی از پی هم جاری می‌شوند؛ بدون اینكه هیچ پیش‌زمینه‌ای، حركتی را به حركت دیگر وصل كند. ما در ابتدای نمایش شاه خوارزم را آدمی محكم، استوار و شجاع می‌بینیم و در یك لحظه ضعیف و زبون و ترسو. در لحظه‌ای او را خشن و سنگدل می‌یابیم و در لحظه‌ای مهربان و دل‌رحم.
شاه قدرتمند به یكباره بیمار و مریض می‌شود و سپس به همان سرعت از بستر بیماری برمی‌خیزد. و تمام این تغییرات ناگهانی به دلیل مصورسازی‌های مكرر كارگردان است، زیرا تا لحظه‌ای كه در مورد مریضی‌ شاه حرفی به میان نمی‌آید، انگار كارگردان فراموش می‌كند شاه از قبل بیمار شده و به محض آنكه بحث مریضی تمام می‌شود، شاه سلامت خود را باز می‌یابد و دهها مثال دیگر از این دست كه منطق اثر را زیر سؤال می‌برد.
▪ یكی از از جنبه‌هایی كه كارگردان در طراحی حركت باید به آن توجه كند، مهارت و توانایی بازیگران است، زیرا این بازیگر است كه به حركت جان می‌بخشد. یك بازیگر ضعیف حتی از یك حركت زیبا و قوی، حركتی سست می‌سازد و بازیگری قوی حتی از حركتی كم‌مایه، حركتی قدرتمند و تأثیرگذار خلق می‌كند.
این در حالی است كه بازیگران نمایش اترارنامه بازی‌هایی كلیشه‌ای ارائه می‌دهند. اگر بازی كاراكترهای شاه و زن تا حدودی قابل قبول می‌نماید.
چهار بازیگری كه نقش سربازان شاه را ایفا می‌كنند، بازی‌های غیرقابل قبولی ارائه می‌دهند. بازی‌هایی كه چه در بیان گفتارها، چه در القای حس‌ها و چه در اجرای حركات بسیار خام نشان می‌دهند.
▪ یكی از دلایل طراحی حركت، خلق تصاویر زیباست و این تصاویر به كمك تركیب‌بندی‌های دقیق و پیچیده از سوی كارگردان شكل می‌گیرند.
تركیب‌بندی در تئاتر به مراتب پیچیده‌تر از تركیب‌بندی در نقاشی است، زیرا درنقاشی ما با یك تركیب‌بندی ایستا و غیرقابل تغییر روبروییم، اما تئاتر مجموعه‌ای از تابلوهای متعدد است و هر لحظه با یك تركیب‌بندی جدید رو‌ برو می‌شویم. متاسفانه همان‌گونه كه اشاره شد خلیلی- كارگردان این نمایش- همیشه از ساده‌ترین و اولین پیشنهادها استفاده می‌كند و در تركیب‌بندی نیز سراغ ساده‌ترین و راحت‌ترین شكل تركیب‌بندی می‌رود و تنها به خلق تركیب‌های قرینه بسنده می‌كند و از اجرای تركیب‌های پیچیده‌تر درمی‌ماند. قرینه‌سازی‌های مداوم، نه تنها از لحاظ بصری بر زیبای كارنمی‌افزاید، بلكه پس از مدتی تماشاگر را نیز خسته می‌كند.
▪ تغییر از یك موقعیت به موقعیت دیگر، یكی از دشواری‌هایی است كه كارگردان‌هایی كه متونی با فضاهای متنوع را كارگردانی می‌كنند، با آن روبرو می‌شوند و كارگردان‌های حرفه‌ای سعی می‌كنند این تغییر فضا و موقعیت را یا با ترفندهای زیركانه در دل اجرا بگنجانند و یا بدون آن كه تماشاگر متوجه شود، به این تغییرات دست بزنند. مگر آن كه كارگردان قصد داشته باشد بر قراردادی بودن حركات و تعویض موقعیت‌ها و صحنه‌ها تأكید كند.
البته قراردادی بودن تغییر موقعیت در هر ژانری نمی‌گنجد، بلكه در شیوه‌هایی خاص همچون سیستم برشت یا شكل‌هایی خاص از تئاتر كارگاهی از این تكنیك‌های قراردادی سود می‌جویند و خود بازیگران چه با فاصله گرفتن از نقش و چه با تأكید بر قراردادی بودن حركات اقدام به تغییر موقعیت، فضا و یا صحنه‌پردازی می‌كند. در اجرای نمایش اترارنامه این شكل قراردادی تعویض صحنه‌ها یا تغییر حركات نمایش، جا نمی‌افتد. جدای از آن كه بازیگران در هنگام جا به جایی دكورها یا تغییر حركت خود از نقش‌های‌شان فاصله نمی‌گیرند و در قالب همان نقش‌ها اقدام به جابه‌جایی دكور یا تغییر از یك تصویر به تصویر دیگر می‌نمایند.
▪ حركت یكی از ابزارهای خلق ریتم است. ضرباهنگ حركتی نقش تعیین كننده‌ای در ریتم كلی اجرا دارد. همان گونه كه یك ریتم كند و یكنواخت باعث خستگی و كسالت تماشاگر می‌شود. ریتم تند یكنواخت نیز خستگی و آشفتگی را در تماشاگر به وجود می‌آورد. ضرباهنگ در ریتم، حاصل سكوت‌ها و صداهاست و همین فراز و فرود است كه یك ریتم صحیح و خوشایند به وجود می‌آورد. در اجرای اترارنامه به دلیل تعدد حركات و عدم سكوت و سكونِ بازیگران، حتی برای لحظاتی اندك شاهد ریتمی یكنواخت با ضرباهنگی تند هستیم. شاید كارگردان برای پرهیز از خستگی تماشاگر به ریتمی تند روی آورده است. در حالی كه در بسیاری از بخش‌های اجرا این ریتم تند غیر ضروری می‌نماید و باعث خستگی و آشفتگی تماشاگر می‌شود.
▪ دكور و آكسسوار یكی از امكاناتی است كه به بازیگر و كارگردان مجال می‌دهد تا به تنوع بیشتری در حركات خود دست یابند و تصاویری غنی و در عین حال كاربردی بیافرینند. چه بسا دكوری عظیم در یك اجرا بدون استفاده می‌ماند و گاه با ابزاری بسیار ساده می‌توان تصاویر زیبایی خلق كرد. دكور نمایش اترارنامه با وجود آن كه ساده است، اما به خوبی توسط كارگردان به كار گرفته می‌شود و حركات و تصاویر متنوعی با اتكا به این ابزارهای ساده در طول نمایش شكل می‌گیرد. كارگردان موفق می‌شود در طول اجرا مدام از دكور آشنایی زدایی كرده و هر بار آن را تبدیل به چیز جدیدی بنماید.
▪ در اجراهایی كه متكی به حركت هستند و یا از حركت بسیار بهره می‌برند، بدن و قابلیت‌های بدنی بازیگران نقش عمده‌ای ایفا می‌كند. بدن به عنوان عامل حركت در این گونه اجراها باید طوری باشد كه از قالب روزمره خود بیرون آمده و به حدی انعطاف‌پذیر باشد كه حركت‌های مختلف و متنوع را روی صحنه نشان دهد.
در اجرای اترارنامه با وجود تعدد حركات به دلیل ساده بودن آن‌ها شاهد هیچ انعطاف و قابلیت بدنی خاصی از سوی بازیگران نیستیم و كارگردان نمی‌تواند از امكانات بدنی بازیگران سود جوید. بدن‌ها در سطح بدن‌‌هایی روزمره باقی می‌مانند و با وجود تلاش كارگردان برای اجرای یك كار حركتی و تصویری در حد یك كار كلامی با بیان كلیشه‌وار باقی می‌ماند، بدون آن كه از بدن به عنوان یك ابزار نشانه ساز بهره گرفته شود.
با وجود آن كه تئاتر مبتنی بر حركت، تئاتر زیبایی است كه می‌تواند ارتباط خاصی با مخاطب برقرار نماید و با وجود آن كه حركت یكی از امكاناتی است كه كارگردان می‌تواند از آن به زیباترین شكل بهره بگیرد و با وجود آن كه حركت دارای غنای نشانه‌ای و نمادین است و با وجود تمام مزایای دیگر، حركت در تئاتر، گاه تئاتری در سكونِ كامل، بسیار زیباتر از تئاتری با انبوه حركات اضافی است.
نوشته و كار اصغر خلیلی
رحیم عبدالرحیم‌زاده
اُترار: نام شهری است در ساحل غربی رود سیحون و این نام قدیم فاراب است.(لغتنامه دهخدا)
اِترار:‌بیفكندن، افكندن، انداختن(لغتنامه دهخدا)
منبع : ایران تئاتر


همچنین مشاهده کنید