جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم «بعدی» ساخته لی تاماهوری


نگاهی به فیلم «بعدی» ساخته لی تاماهوری
▪ كارگردان: لی تاماهوری
▪ فیلمنامه: پل برنبام، گری گولدمن (برمبنای داستانی از ك.دیك)
▪ بازیگران: نیكلاس كیج، جولین مور، جسیكا بیل
▪ مدیرفیلمبرداری: دیوید تاترسال
▪ تدوین: آدام ونگنر
▪ محصول ۲۰۰۷/۹۰ دقیقه
● خلاصه فیلم:
كریس، شعبده بازی معمولی است كه با حقه های كوچك و بزرگ در «لاس وگاس» امرار معاش می كند، اما در پس این ظاهر، یك پیشگو! خوابیده است. كریس به دلیل بیماری سختی كه در كودكی گرفته دارای قدرت ماورای طبیعی شده و می تواند چند دقیقه از آینده خودش را پیش بینی كند، به همین جهت او یك جورهایی در برابر حوادث و رویدادها آسیب ناپذیر است. از طرف دیگر یك مأمور FBI كه پی به هویت واقعی كریس برده، در جستجوی او می افتد و این قضیه همراه می شود با پیدا شدن سروكله یك گروه تروریست در لس آنجلس.
كریس حالا می تواند یك ابزار دست پلیس باشد تا با پیش بینی هایش، نقشه تروریست ها را نقش برآب كند. از سویی دیگر كریس شعبده باز می فهمد كه می تواند آینده زنی دیگر به نام «لیز» را هم پیش بینی كند، درصورتی كه اصلاً او را ندیده و نمی شناسد...
نیكلاس كیج پس از مدتی كم كاری، حالا روزهای شلوغی را می گذراند. چندی پیش از او یك كمیك استوری بسیار ضعیف به نام «روح سوار» (Ghost+Rider) اكران شد كه گام به عقبی در كارنامه این بازیگر توانمند آمریكایی بود. فیلم «بعدی» (یا در ترجمه ای بهتر «آینده») نیز گرچه به افتضاحی قبلی نیست، اما نقطه مثبتی هم در كارنامه كیج به شمار نمی آید.
فیلم از روی یك داستان كوتاه از «فیلیپ. ك. دیك» ساخته شده. نویسنده ای كه «بیلد» و «گزارش اقلیت» و «یك اسكنر تاریك نگار» آثار موفقی بودند كه از روی نوشته های او به فیلم تبدیل شده اند. اما فرق «بعدی» این است كه از روی یك قصه ۴صفحه ای بازگردان سینمایی شده و قبول كنید درآوردن یك فیلم صد و خورده ای دقیقه ای از چهار برگ داستان تبحری است كه فقط در هالیوود دیده می شود.
شاید اصلی ترین نقطه ضعف فیلم هم همین فیلمنامه ضعیف و ول شدن داستان در خیلی از بخشها باشد. رابطه بین آدمها و روند اتفاقها بویژه در بخش دوم فیلم باور پذیر نیست و كشش داستانی به صفر نزدیك شده است از اواسط فیلم یادت می رود داری یك فیلم اكشن می بینی و صحنه های كش دار نچسب تا دلت بخواهد در فیلم گنجانده شده است.
اما انصافاً نیمه اول «بعدی» جذاب و استارت اتفاقها و تعریف اولیه شخصیت ها دیدنی از كار درآمده است. بخصوص «لی تاماهوری» در پرداختن به جزئیات محل كار كریس در لاس وگاس و شعبده هایش (كه البته اصلاً قابل قیاس با «Scoop» وودی آلن نیست) خیلی خوب عمل كرده و اصلاً شخصیت كریس با توانایی های سوپر قهرمانی و تردیدها و بی میلی ها و اشتباه ها و... یكی از قشنگترین و دلچسب ترین ابرقهرمانان این روزهای سینماست. اما حیف كه چنین ظرفیتی خیلی زود از دست می رود و فیلم به یك رمانس آبكی و البته یك عملیات پلیسی تكراری برای پیدا كردن تروریست های (این بار اروپایی) تبدیل می شود.
«لی تاماهوری» سابقه كارگردانی فیلمهای اكشنی چون «روزی دیگر بمیر» را دارد و بنابراین استاندارد درآمدن صحنه های زد و خورد و تعقیب و گزیر فیلم را می توان به توانایی های او ربط داد. جلوه های رایانه ای و تمهیدات بصری صوتی هم كه البته عضو جدایی ناپذیر فیلمهای هالیوودی هستند، بنابراین تماشاچی حتی با توجه به نیمه دوم كسالت بار و پایان غیرمنتظره (فیلم اصلاً تمام نمی شود!) با رضایت از سالن سینما بیرون می آید و یك فیلم پرفروش دیگر در كارنامه كیج می گذارد.
به هرحال «بعدی» یا «آینده» یك جورهایی سرآغاز حمله ور شدن تهیه كنندگان هالیوودی به سمت داستانهای كوتاه سه چهار صفحه ای است كه در این قحطی سوژه، روزنه امیدی حساب می شود. شاید فردا پس فردا از روی یكی از مینی مالهای ۲خطی هم یك فیلم ۱۰۰دقیقه ای ساختند!
وحید ضرابی نسب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید