سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


تو واقعاً اسفندیار شاهنامه هستی


تو واقعاً اسفندیار شاهنامه هستی
«یوسف مرادیان» را اولین‌بار با فیلم سینمایی «لاك‌پشت» به كارگردانی علی شاه‌حاتمی بر پرده عریض نقره‌ای رنگ دیدیم. فیلم‌های سینمایی متعدد و حضور در نقش جوان اول فیلم‌ها او را بیش از پیش به مخاطب معرفی كرد.
بازی در سریال تاریخی «اصحاب كهف» باعث شد طعم دیده شدن از صحنه تلویزیون را نیز بچشد. بازی در «چهل سرباز» شاید دومین تجربه جدی او در تلویزیون باشد. مرادیان به‌خاطر بازی در فیلم سینمایی «شاهزاده ایرانی» نسخه سینمایی شده سریال «چهل سرباز» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره فیلم فجر شد و این‌گونه نشان داد كه پله‌های ترقی را به درستی طی كرده است. در حال حاضر او را در هیبت اسفندیار مجموعه «چهل سرباز» به كارگردانی محمد نوری‌زاد می‌بینیم. به این بهانه به سراغش رفتیم، تا حرف‌های ناگفته‌اش از اسفندیار را با هم مرور كنیم.
ـ چه جذابیتی باعث شد كه بازی در نقش «اسفندیار» را بپذیرید، جنس كار آقای نوری‌زاد، متن فیلمنامه یا اسفندیار افسانه‌ای؟
واقعیت‌اش این است كه زیاد با آثار و نوع كار آقای نوری‌زاد آشنا نبودم تنها چیزی كه مرا به خود جذب كرد سناریوی اثر بود. داستان‌های شاهنامه را عموماً در قالب صحنه‌ای و تئاتر دیده بودیم. اینكه برای اولین‌بار این داستان‌ها به صورت تصویری به مخاطب نشان داده شود، خود یك ویژگی محسوب می‌شود.
ـ همان‌طور كه اشاره كردید، برای اولین‌بار در سینما و تلویزیون ایران به‌طور گسترده یك اثر تصویری از شاهنامه ساخته شد، این موضوع باعث نشد از نتیجه كار دچار ترس و استرس شوید؟
این استرس نه در مورد من بلكه در مورد تك‌تك عوامل سازنده مجموعه مصداق پیدا می‌كرد. البته در یك نگاه كلی‌تر می‌بینیم كه این مورد در اكثر پروژه‌ها وجود دارد. تا زمانی كه اثری تولید نشود به‌طور دقیق نمی‌توان آن را مورد قضاوت قرار داد. این استرس و دلشوره در مورد مجموعه «چهل سرباز» كاملاً اتفاق افتاد ولی به امید اینكه با مخاطب به خوبی ارتباط برقرار می‌كند تمامی عوامل برای تولید انرژی كامل گذاشتند...
ـ اسفندیار را چقدر می‌شناختید؟
قبلاً شاهنامه را خوانده بودم. از زمان كودكی پدرم قصه‌های شاهنامه را برایمان تعریف می‌كرد یا از روی كتاب می‌خواند. در مورد این پروژه با جدی شدن بازی‌ام در نقش اسفندیار بهترین گزینه برای شناخت شخصیت، نشست‌ها و جلسات گفت‌وگو و تحلیل شخصیت بود كه در محیط كار به همراه آقای نوری‌زاد و ارجمند انجام می‌شد.
آقای نوری‌زاد از این جهت كه بسیار شخصیت اسفندیار را دوست داشتند در مورد این نقش بسیار مرا كمك كردند و اطلاعات كافی را در اختیارم گذاشتند. هنگامی كه فیلمنامه را خواندم خیلی از شخصیت اسفندیار خوشم آمد. احساس كردم كه به خوبی پرداخت شده است و همین پرداخت درست و دقیق مرا راحت‌تر به سوی نقش سوق می‌داد.
ـ بازی‌كردن شخصیت‌های اسطوره‌ای كار مشكلی است چه نكاتی را در بازیتان رعایت كردید كه اسفندیار برای مخاطب جذاب و قابل باور باشد؟
اسفندیار طبق شاهنامه رهرو زرتشت بوده است و تبدیل به شخصیتی می‌شود كه هم یكتاپرست است و هم از لحاظ مذهبی انسانی است كه به خداوند و یكتاپرستی ایمان دارد. اما از طرف دیگر به جهت شخصیت انسانی شكست‌ناپذیر و رویین‌تن است. همین مورد او را مغرور می‌كند بیشتر سعی‌ام به این بود كه این موارد شخصیتی اسفندیار را برجسته كنم. خصوصیاتی كه ممكن است در هر انسانی وجود داشته باشد و او را تا نهایت نابودی یا صعود ببرد.
ـ بحثی در مورد بازیگران وجود دارد با این مضمون كه بازیگر نیمی از شخصیت خود را مقابل آینه گریم پیدا می‌كند؛ در مورد گریم اسفندیار این مطلب چقدر برایتان مصداق پیدا كرد؟
به جرأت می‌توان گفت آقای معیریان (طراح گریم) یكی از اساتید و بزرگان این فن است. علی‌رغم این همه توانایی، بسیار انسان انعطاف‌پذیر و همراهی هستند و نظر بازیگر را در هر لحظه جویا می‌شوند. بعد از پایان هر مرحله احساس را در مورد نوع گریم می‌پرسید، اینكه تا چه حد با گریم ایجاد شده روی صورتم احساس راحتی كرده و می‌تواند مرا به نقش نزدیك می‌‌كند چون تجربه كار كردن با ایشان را در سریال «اصحاب كهف» داشتم، بسیار راحت بودم. باور كنید در لحظات انجام گریم به شخصیت اسفندیار بیشتر نزدیك شدم، این مطلب كاملاً در مورد من اتفاق افتاد و با انجام گریم سریع‌تر به شخصیت اسفندیار رسیدم.
ـ در مورد طراحی لباس چطور؟
شاید باورتان نشود ولی تمام وسایل بازیگران و صحنه مانند شمشیرها و گرزها واقعی بودند. این مورد گاهی كار را سخت می‌كرد. مثلاً برخی از مواقع وقتی همه وسایل به من بسته می‌شد احساس می‌كردم كه بار سنگینی را حمل می‌كنم ولی خود این سنگینی و واقعی بود شان به من بازیگر كمك می‌كرد. وقتی لباس‌ها را می‌پوشیدم ـ تقریباً همان مواردی بود كه خودم در نظر دیده بودم ـ شخصیت اسفندیار را كاملاً لمس می‌كردم.
ـ كار با اسب و شمشیر برایتان راحت بود؟
قبلاً این مراحل را حین كار در پروژه «اصحاب كهف» گذرانده بودم و تا حدود زیادی آشنا بودم ولی دوره كوتاهی را باز باید می‌گذراندیم.
ـ چقدر روی صدا، میمیك و نوع نگاه شخصیت اسفندیار تمرین داشتید؟
قبل از اینكه تولید مجموعه شروع شود یك فصلی را در قالب تمرین گذراندیم. در منزل هم دوربین تصویربرداری را می‌گذاشتم و مقابل آن بازی می‌كردم. این‌گونه تمرین‌ها باعث می‌شد تا صدا و نوع حركت عضلات صورت را دقیق‌تر و درست‌تر پیدا كنم. وجه دیگر شخصیت اسفندیار برایم این‌‌گونه بود كه نباید حركاتش غلو شده و اغراق‌آمیز باشد.
ـ با توجه به تمرینی كه روی صدا و میمیك داشتید، اینكه پس از ضبط، حاصل كارتان باید دوبله می‌شد و از طرفی خودتان به جای اسفندیار صحبت نمی‌كردید، باعث رنجشتان نشد؟
هنگامی كه سر صحنه مشغول كار و ضبط بودیم تقریباً اكثریت عوامل پشت صحنه بر این نكته پافشاری می‌كردند كه اگر قرار باشد مجموعه دوبله شود یوسف باید جای خودش حرف بزند. این را هم از جهت تعریف نمی‌گویم، فقط نقل‌قول از عوامل تولید دوستان است. بدین جهت می‌گفتند كه صدا و نقش اسفندیار را در من دیده بودند این مورد برای خودم خیلی جای خوشحالی داشت.
آقای نوری‌زاد هنگام پخش نسخه سینمایی به نام «شاهزاده ایرانی» به من گفت كه نظرت چیست آقای بهرام زند جای تو صحبت كند و... آقای زند با آن صدای دلنشین كه سال‌هاست در این حرفه مشغول كار هستند این افتخار را دادند و برای نقش اسفندیار صحبت كردند. باور كنید به هیچ عنوان آزرده‌خاطر و ناراحت نشدم. اتفاقاً هنگامی كه نتیجه كار را دیدم خوشحال شدم، احساس كردم كه صدای آقای زند اتفاقاً به سن و سال اسفندیار و اینكه سن او را پخته‌تر و بالاتر نشان می‌دهد كمك كرده است. وقتی كه آقای نوری‌زاد این پیشنهاد را دادند، مطمئن بودم كه در پیشبرد نتیجه بهتر چنین تصمیمی گرفته شده است به همین دلیل صادقانه و بدون هیچ تعصبی پذیرفتم. هنوز هم آقای زند را ندیده‌ام هر وقت ایشان را ببینم تشكر خواهم كرد.
ـ اوج و نقطه طلایی بازیتان را در كدام سكانس و یا پلان می بینید؟
سكانسی هست كه اسفندیار در چادر از اجداد و نسل خود حرف می‌زند و بعد درباره نسل رستم می‌گوید. اسفندیار در آن زمان كوهی از غرور است و افتخارات خودش و نسلش را می بیند و سعی می‌كند تا حریف مقابلش را در كلام نابود كند، برایم سكانس عجیب و در عین حال جذابی بود.
ـ ... و مشكل‌ترین سكانس؟
در فینال اتفاق بین رستم و اسفندیار، اسفندیار در یك شرایط جسمانی قرار می‌گیرد. اسفندیار طبق افسانه‌ها و گفته‌ها زمانی كه آب زرتشت بر سرش ریخته می‌شود طبق آن غریزه‌اش چشمانش را می‌بندد. این‌‌گونه چشمانش رویین تن نمی‌شود و این همان روزنه ترس است كه در خروجی‌اش مرگ اسفندیار است، برای ضبط این سكانس باید چشمانم بسته می ماند یك روز كاری یعنی از صبح تا شب به‌خاطر نوع گریم‌ام هیچ جا را نمی‌دیدم و فقط صداها را می‌شنیدم. محل تصویربرداری هم كنار دریا در جزیره قشم بود و صدای دریا را كه می‌شنیدم احساس خوبی به من دست می‌داد. شرایط هم سخت بود و هم غریب هیچگاه در زندگی‌ام پیش نیامده بود كه یك روز كامل جایی را نبینم. به‌نظرم سخت‌ترین سكانس برایم همین صحنه بود. البته خیلی دوست دارم تا بازی در این سكانس را زودتر ببینم، هنوز نتیجه‌اش را ندیده‌ام.
ـ حضور بازیگران پیشكسوتی چون داریوش ارجمند و پروانه معصومی كه بیشترین بازیتان را با آنها داشتید چقدر به حس بازیتان كمك كرد؟
یكی از اشخاصی كه در حین كار مرا تشویق می‌كرد خانم پروانه معصومی بود كه واقعاً از ایشان ممنونم. هرگاه مرا می‌دید می‌گفت تو اسفندیار این شاهنامه‌ای، این صحبت‌ها واقعاً به من انرژی می‌داد. همچنین حضور آقای ارجمند كه برایم باعث دلگرمی بود، ساعت‌ها مشورت و بحث می‌كردیم در این مجموعه از این عزیزان و تجربیاتشان بسیار آموختم كه برایم بسیار دلپذیر است.
شما را ابتدا بر پرده سینما دیدیم. چطور شد كه به سوی تلویزیون آمدید؟واقعیت‌اش این است كه آن زمان بازی در سینما را بسیار دوست داشتم همچنین جوی در بین بازیگران سینما حاكم بود كه بازیگر سینما نباید تلویزیون كار می‌كرد و حضور در تلویزیون را به نوعی بد می‌‌دانستند ولی از یك مقطعی به بعد این رویه شكسته شد و با حضور بازیگرانی چون آقایان نصیریان، مشایخی، كشاورز و پرویز پرستویی و همچنین حضور كارگردانان سینما در تلویزیون راه برای حضور در تلویزیون بازتر شد. نكته بعد اینكه یكی از مهم‌ترین دلایلش به خاطر پدر و مادرم بود. هر پدر و مادری آرزو دارند تا فرزند خود را موفق ببینند. پدر و مادرم می‌گفتند تا كی باید صبر كنیم كه فیلمت روی پرده سینما بیاید چرا در تلویزیون كار نمی‌كنی تا در خانه راحت‌تر كارت را ببینیم. باور كنید همان موقع تصمیم گرفتم تا به‌خاطر پدر و مادرم در مورد پیشنهادهای تلویزیونی بیشتر فكر کنم.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید