پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی متفاوت به بازنشستگی


نگاهی متفاوت به بازنشستگی
این روزها و در جهان پرهیاهوی امروز، هیچ كس از شنیدن خبر بازنشستگی‌اش خوشحال نمی‌شود. افرادی كه در جوانی كار ثابت و مشخصی پیدا می‌كنند، اصلا دوران بازنشستگی را تصور نمی‌كنند و هرگز فكر نمی‌كنند كه روزی خودشان هم بازنشسته خواهند شد. زمانی كه یك كارمند با سابقه، بازنشست می‌شود،‌ خود به خود چالشی عاطفی پیش رو خواهد داشت كه تا چندی بلاتكلیفی و سردرگمی حاصل آنست. این افراد سال‌ها می‌خواسته‌اند كارهای مورد علاقه‌شان را انجام دهند و كمبود وقت اجازه این كار را به آن‌ها نداده و حالا... وقت دارند ولی انگار فراموش كرده‌اند همیشه دوست داشتند چه كار كنند كه وقتش را نداشتند. حالا اگر بازنشسته‌ای با مشكلات مالی هم دست به گریبان باشد، اوضاع به مراتب تنش‌زاتر خواهد شد.
آن‌هایی كه سال‌های طولانی كار كرده‌اند و حالا بازنشسته‌اند، می‌دانند كه چه كارهایی را دوست دارند انجام دهند: او دیگر نمی‌خواهد كار كند و خسته است. ولی نكته ظریف ماجراست كه می‌گوید اگر كسی بگوید چه چیزی را دوست ندارم كه معلوم نمی‌شود چه چیزی را دوست دارد! و همین تفاوت است كه برای مرد یا زنی كه تازه بازنشسته شده، تضاد و آشفتگی ذهنی ایجاد می‌كند. افسردگی و اضطراب و احساس كلافگی هم نشانه‌های بسیار شایعی هستند كه بیشتر آن‌هایی كه تازه بازنشست می‌شوند، تجربه‌شان می‌كنند. به هر حال بازنشستگی، تغییر و دگرگونی عظیمی در زندگی شخص خلق می‌نماید و هر رویدادی كه این چنین تاثیر عمیقی برجای گذارد، واكنش‌های خلقی و احساسی روشن و مشخص را شاهد بوده است. در این جا نكاتی خواهیم آورد كه به افراد بازنشسته كمك می‌كنند، این دروان جدید را به آرامش و خوشی بگذارند:
مهم‌ترین مسئله این است كه طبیعت انسان و جهان اطراف از یك جای خالی خوشش نمی‌آید و جاهای خالی باید هر چه سرعتر بسته شوند. مثلا فرض كنید كه حوض كوچكی پر از آب است و شما بخواهید تنها آب سمت چپ را بردارید! به طور قطع شدنی نیست و طبیعت اجازه نمی‌دهد بخشی از یك موجودیت برداشته شده چیزی جایگزین آن نشود. ماهم جزوی از طبیعت هستیم و این قوانین راجع به ما هم صدق می‌كنند. شاید بگویید این ویژگی طبیعت به بازنشستگی چه ربطی دارد.
● گوش كنید:
به این جمله‌ها توجه داشته باشید: "می‌خواهم بازنشسته شوم و دیگر كار نكنم" و "می‌خواهم بازنشسته شوم و كارهایی كه همیشه دوست داشتم بكنم، انجام دهم... كتاب خواندن شیرینی‌پزی و..." هر دوی این افراد، بازنشسته خواهند شد ولی طرز تلقی آن‌ها از این دوران با هم فرق دارد. نفر اول از همین ابتدای كار،‌آن حفره تو خالی را در وجودش ایجاد كرده است.
وقتی كه یك كارمند بازنشسته می‌شود، دیگر پنج یا شش روز هفته سركار نمی‌رود و به همان ساختمان و همان اتاق و همان همكاران سلام نخواهد گفت. این‌ها كارمندانی هستند كه همیشه در یك مكان مشخص كار می‌كنند و عده‌ای كه به اقتضای هر ماه یا هر هفته و گاه هر روز به جاهای مختلفی می‌روند، هم مورد نظرند و شاید تعطیلی این همه فعالیت و جنب و جوش، این دسته را بیشتر آزار دهد.
زمانی كه این خلاء بزرگ پدید می‌‌آید، مرد یا زن بازنشسته، این كمبود را پرنمی‌كند و شاید هم اصلا نداند چه تعییری رخ داده. او هنوز منتظرست كه ساعت زنگ دار، سرساعت ۳۰/۵ صبح زنگ بزند و او خودش را برای روزكاری دیگری آماده نماید. این كارمند با سابقه تا مدتی سرساعت ۳۰/۵ صبح بیدار می‌شود. نیازی به كوك كردن ساعت نبوده و نیست. او همین طور به شكل خودكار همان ساعت بیدار می‌شود.
همین مشكل و نپذیرفتن یك فضای خالی در طبیعت، گریبان‌گیر آن‌هاییست كه قصد دارند سیگار را ترك كنند. سال‌ها پیش حفره ارزشمندی خالی شده و اندكی بعد عادت ناپسند و مرگبار سیگار كشیدن و متعلقات آن، فضای خالی را پر كرده‌اند. حالا كه شخص می‌خواهد سیگار كشیدن را كنار بگذارد، به سادگی نمی‌تواند حفره وصله شده را خالی كند و با موادی سالم و پاك آن را پر نماید.
باز نشسته‌گان - به خصوص آن‌هایی كه تازه بازنشسته شده‌اند- سردرگم هستند و سعی می‌كنند مثل گذشته نباشند، بعضی كارها را انجام ندهند، برخی را انجام دهند و نمی‌دانند كه اصلا باید چه كار كنند و چگونه باید زندگی كنند.
زمانی كه شخصی احساس خلاء می‌كند و حس می‌كند تكه‌ای از وجودش را كنده‌اند، حالت آشفتگی و ناآرامی را تجربه نموده در معرض خطر ابتلا به افسردگی است.
حتما شنیده‌اید كه افراد چاق هر قدر بیشتر رژیم بگیرند و آن را نیمه كاره رها كنند، چاق‌تر می‌شوند و یا این كه شخصی تا به حال چند بار سیگار را ترك كرده ولی مجددا سیگار كشیدن را شروع كرده است. وقتی كه فرد سیگاری تصمیم به ترك می‌گیرد، مشغول كندن یك بخش منفی از وجودش است كه حفره‌ای به جا می‌گذرد. طبیعت هم از یك تكه خالی خوشش نمی‌آید.
● افسردگی در كمین
شخص سیگاری كه سعی دارد سیگار را كنار بگذارد عصبی و مضطرب و كلافه است و می‌خواهد هر جور شده آشفتگی روح و ذهنش، آرام گیرد. معمولا همه اشخاص، این حفره‌های خالی را با ساده‌ترین و نزدیك‌ترین روش‌ها و مواد، پر می‌كنند. این ماده همان كاریست كه قصد داریم كنار بگذاریم! و به همین علت است كه فرد چاقی كه مدام تحت رژیم است، لاغر نمی‌شود. ساده‌ترین وسیله رفع اضطراب و تشویش او، غذاهاییست كه از آن‌ها منع شده است.
این واقعیت درباره بازنشستگی هم صدق می‌كند. اگر تصمیم بگیریم كه با بازنشسته شدن، اوقات بیكاری را آغاز كنیم، فقط افسردگی و سردرگمی نصیبمان خواهد شد.
بسیاری از كارمندانی كه تازه بازنشسته می‌شوند، می‌گویند كه اگر اجازه می‌داشتند، باز هم كار می‌كردند. البته خیلی به ندرت پیش می‌آید كه هر كدام از ما بتوانیم پس از باز نشستگی، همان فرصت پیشین را دوباره به دست آوریم ولی تجربه‌ نشان داده كه بازنشستگان از فرصت شغلی مجدد استقبال خوبی ندارند و نمی‌خواهند كه همان شغل همیشگی را یك بار دیگر شروع كنند.
این احساس هم به بروز افسردگی كمك می‌نماید و این بی‌علاقگی به حرفه پیشین باعث می‌شود كه حفره خالی مورد اعتراض، همچنان خالی بماند. حس‌های تلخی چون سرگردانی، افسردگی، پوچی و بیهودگی پیامدهای ناخوشایند وجود این جای خالیست.
همان‌طور كه گفتیم، تغییر و تحولات و دگرگونیهای زندگی هر فرد، واكنش‌های چندی را برمی‌انگیزد كه بعضی‌هایشان به اندازه‌ای همه‌گیر و عمومی است كه با كمی دقت می‌توانید آن‌ها را در اطرافیانتان هم مشاهده كنید. پس وقتی كه بازنشسته می‌شوید، از احساس دلتنگی، بی‌حوصله‌گی و افسرده بودن خودتان تعجب نكنید و نگران هم نشوید. شغل، حرفه و كار كردن برای خیلی‌ها بسیار ارزشمند بوده همواره اولویت نخست را به خود اختصاص می‌دهد و همین‌هایند كه با اعلام زمان بازنشستگی‌شان، حس می‌كنند كه همه چیز تمام شده است. معمولا این افراد، پول در آوردن و خرید سهام و بالا بردن میزان دارایی‌شان را ابزاری همه كاره می‌دانند كه حلال همه مشكلاتشان است. از خرید چیزهای مورد نیاز تا انجام كارهایی كه تنها دوست دارد انجام دهد، با پول پیش خواهند رفت. متاسفانه گاه مشاغل ما به قدری پرتنش و پردردسر می‌شوند كه اصلا فراموش می‌كنیم از چه چیزهایی خوشمان می‌آید و دوست داشتیم در بچگی چه كارهایی بكنیم كه پدر و ماردمان نتوانستند امكانش را برایمان فراهم كنند. آرزوهایی كه خارج از دایره فعالیت‌های حرفه‌ایمان باشند را تقریبا به یاد نمی‌آوریم و به مقدار زیادی در جهان كارمان غرق شده‌ایم. ولی این روند، روند مثبتی نیست و پیشنهاد خوبیست اگر فكر كنیم و ببینیم كه بعد از بازنشستگی می‌خواهیم چه كار كنیم. ۵ مورد كافیست و باید خارج از مسائل كاری و شغلی باشند. اگر هم نمی‌توانید به غیر از آرزوهای شغلی و كسب و كار، خواسته دیگری را روی كاغذ بیاورید، مشخص می‌شود كه به شادی روحیه و نشاط ذهن و سلامت روان خسته‌تان اهمیت نداده‌اید و او سخت مورد بی‌مهری بوده است. باید خیلی سعی كنید تا این پنج مورد را بیابید.
حالا تعریف این پنج خواسته، واقعا چیست؟ این‌ها پنج كاری هستند كه اگر در دوران بازنشستگی انجامشان بدهید، در پایان عمرتان راضی و خوشحال از سپری كردن بازنشستگی خوش و دلخواه خواهید مرد.
درباره نیافتن این پنج پاسخ، نكته دیگری هم هست و آن این كه شاید فكرتان را محدود نموده‌اید. این محدودیت‌ها هم به دلیل تاثیر قوی شكل ظاهری و موقعیت كنونی و آن شغلی كه تا به الان مشغول آن هستید، ایجاد شده‌اند. یك راه خلاصی از این دست بندها، رجوع به خاطرات گذشته است. فكر كنید و ببینید قبل از این كه شغل حاضر را انتخاب كنید، در آرزوی چه حرفه‌ای بوده‌اید؟ دوست می‌داشتید چگونه آدمی باشید و حالا چطور شخصیتی دارید؟ شاید احتیاجی به زیاد فكر كردن هم نباشد، درست قبل از این كه وارد این مجموعه شوید، برای چه شغل دیگری درخواست داده بودید؟ و شاید دوران كودكی، پاسخ‌ها را در خود قایم كرده است. از او هم سراغشان را بگیرید. این پنج مفهوم، ‌خطوطی به شما نشان می‌دهد كه بتوانید با توجه به آن‌ها روزها و ماهها و سال‌های بازنشستگی خوب و لذت‌بخشی را سپری كنید.
نوشتن یادداشت‌های روزانه هم به شما كمك خواهند كرد ذهن‌تان را پویا و فعال حفظ نموده با خلاء به وجود آمده مبارزه كنید. و به یاد بسپارید كه این پنج پاسخ و توجه به آن‌ها سبب می‌شوند كه بعد از بازنشستگی "بیكار" نمانید بلكه بهتر زندگی كنید.
By:John P.Strelecky
مترجم: آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید