پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

شانس بزرگ لیبریا


شانس بزرگ لیبریا
این زن پشت آن میز تحریر حجیم نشسته و در حالی كه آن پرچم شبیه به پرچم آمریكا در پشت میز قرار دارد، احكام و دستورات خود را امضا می‌كند.
این زن با آن چین و چروك‌های صورت و لبانی پایین‌افتاده صدای مقتدرش را بالا می‌برد و دوباره آرام می‌شود؛ این زن اصیل و مقتدر بدون دلیل مستدل صدایش را بلند نمی‌كند و غریزه به ما می‌گوید ترجیحا اهل دشمن‌تراشی نیست.
این زن یعنی «الن جانسون‌‌‌ـ‌سرلیف» خودش هم از این تاثیرگذاری آگاه است و بعد در خلال مصاحبه به آن اعتراف می‌كند. او صادقانه می‌گوید كه از این تصویر خشن خود كاملا راضی است زیرا چه كسی می‌خواهد در راس كشور ویران‌شده‌ای مثل لیبریا تنها یك مادربزرگ مهربان و خندان قرار گرفته باشد؟
این كشور كه تازه از یك جنگ داخلی خانمان‌برانداز نجات پیداكرده است، به عقیده این خانم، نیازمند رئیسی است قاطع و دستانی آهنین و در یك كلمه نیازمند یك بانوی آهنین است.
با این حال در خلال مصاحبه آن چهره خشمگین باز می‌شود و صدای جانسون‌ـ‌سرلیف گرمای این اتاق‌نشیمن را تداعی می‌كند. «ماالن» لقبی است كه زنان این سرزمین به وی داده‌اند و اوست كه می‌داند میهن زخم‌خورده‌اش علاوه بر دستانی آهنین به درمان و مداوا نیز احتیاج دارد:«در این كشور زنان و كودكان زیادی زندگی می‌كنند كه از كابوس‌های جنگ در عذابند و باید بدانند كه یك نفر هست كه برای آنها كار می‌كند.» این مادر ۶۸ ساله كه خود چهار فرزند را بزرگ كرده است در ادامه می‌گوید:«به همین خاطر می‌خواهم این تصویر مادرانه را نیز حفظ كنم.»
این اولین رئیس‌جمهور مونث تاریخ آفریقا یعنی همان مادربزرگ مهربان و بانوی آهنین عقیده دارد كه این هر دو وجه را در درون خود دارد و تلاش می‌كند كه به این ویژگی‌ها جلوه بیرونی هم ببخشد؛ یك رئیس دولت با یك قطب سرد و یك قطب گرم، شاید ظهور الن جانسون‌ـ‌سرلیف بهترین اتفاقی بود كه برای لیبریا افتاد.
كشور لیبریا كه ۱۵۰ سال پیش به دست عده‌ای از بردگان آزاد شده آمریكایی تاسیس شد، از همان روز نخست توسط حاكمان گوناگونی اداره شده است؛ گاه توسط پدرسالاران خودپرست و گاه به دست نظامیان خشونت‌طلب و گاه توسط راهزنان گوشواره به گوش، اما وجه مشترك همه این حاكمان گوناگون این بود كه آنها به لیبریا به چشم یك ملك شخصی نگاه می‌كردند؛ ملكی كه برای وسعت بخشیدن به امپراتوری و قدرت آنها به كار می‌آید.
هنگامی كه خانم جانسون‌ـ سرلیف دو سال پیش گام در انتخابات ریاست‌جمهوری این كشور گذاشت، سفیر آمریكا عنوان كرد این كشور غرب آفریقا آمادگی پذیرش یك رئیس‌جمهور زن را ندارد.
خود جانسون‌ـ سرلیف هم تلاش می‌كرد تا چندان بر زن بودن خود و تعلقش به جامعه زنان سخنی نگوید و همواره عنوان می‌كرد كه در درجه اول تكنوكراتی است كه از دانشگاه معتبر آمریكا یعنی از هاروارد در رشته اقتصاد فارغ‌التحصیل شده و البته در كنار آن روزنامه‌نگاری هم خوانده است و زن بودن وی تنها «امری اتفاقی» است اما هنگامی كه او توانست با رای جمعیت زنان لیبریا و در كمال شگفتی ستاره فوتبال این كشور یعنی «ژرژ وه‌آ» را در دور دوم شكست دهد، از آن امر اتفاقی یك برنامه ساخت، به این صورت كه وزارتخانه‌های استراتژیك اقتصاد و دادگستری را به دو وزیر زن سپرد، وزارتخانه امور زنان تاسیس كرد و یك زن را به فرماندهی پلیس كشور گمارد.
«به این صورت احساس امنیت بیشتری دارم» این را می‌گوید و خنده سر می‌دهد، البته این به هیچ عنوان به این معنی نیست كه جانسون‌ـ‌سرلیف از مردها هراس دارد.
این زن قدرتمند در طول سه دهه فعالیت سیاسی‌اش همواره حاكمان مردسالار لیبریا را به مبارزه می‌طلبید. زمانی به دستور دیكتاتور نظامی معدوم لیبریا یعنی «ساموئل دوئه» این مخالف سركش و مقاوم را در سلولی پر از مرد زندانی كردند به این امید كه مقاومتش درهم شكسته شود اما هرگز این اتفاق نیفتاد و این اقتصاددان مونث ثابت كرد كه اتفاقا در دنیای مردانه بهتر فریاد می‌كشد.
بدین‌ترتیب الن جانسون‌ـ‌سرلیف در پایان دهه ۷۰ وزیر اقتصاد و دارایی لیبریا شد و بعدها به معاونت «سیتی‌بانك» واشنگتن رسید. سپس به ریاست سازمان توسعه آفریقا منصوب شد و بالاخره بر صندلی نماینده بانك جهانی در واشنگتن نشست.
هیچ یك از روسای فعلی دولت‌های قاره سیاه تحصیلكرده‌تر از این خانم رئیس‌جمهور نیستند و هیچ كدام از آنها به اندازه وی برای بازسازی كشورش آمادگی ندارد. مردم لیبریا در طول همین ۱۸ ماه زمامداری جانسون‌ـ‌سرلیف به دلیل سوابق و تجربیات وی در سازمان‌های جهانی بهره‌ها برده‌اند.
ماالن با تكیه بر همین با تکیه بر همین سوابق بود كه در عرض مدت كوتاهی توانست تحریم‌های وضع شده از سوی سازمان ملل در مورد صادرات الماس و چوب لیبریا را لغو و برای بدهی‌های گوناگون این كشور مهلت‌های بلندمدت بگیرد و مهمتر از آن توانست دل وام‌دهندگان واشنگتن را برای پرداخت وام‌های بازسازی لیبریا، نرم كند.
بانوی آهنین آفریقا توانست با پیگیری‌های خود دو كنسرسیوم خارجی كه سال‌ها با سوءاستفاده بی‌شرمانه از ضعف‌های لیبریا و دستمزد بسیار پایین زنان و مردان و كودكان لیبریایی محصولات فولاد و كائوچو این كشور را غارت می‌كردند بر سر میز مذاكره بكشاند و قراردادهایی جدید به سود لیبریا با آنها ببندد.
یكی از این كنسرسیوم‌ها ۸۰ سال بود كه به غارت این كشور مشغول بود. به گفته یكی از سفرای خارجی مقیم مونروویا:«هیچ‌كس بهتر از جانسون‌ـ‌سرلیف از عهده این كارها برنمی‌آمد. تصور كنید كه اگر به جای او آن فوتبالیست رئیس‌جمهور شده بود چه پیش می‌آمد!»
این بانوی آهنین در راه مبارزه با فساد هم سر از پا نمی‌شناسد و از احدی نمی‌هراسد. او بلافاصله پس از شروع كارش تقریبا تمامی دست‌اندركاران وزارت اقتصاد را اخراج كرد و از دولت نیجریه درخواست كرد كه آن دیكتاتور جنگ‌سالار یعنی «چارلز تیلور» را به دادگاه جنایتكاران جنگی تحویل دهد و امروز دادگاه تیلور در دن‌هاگ هلند به هر ترتیب در جریان است.
البته این چنین به اصطلاح پاكسازی‌ها خطرات بزرگی نیز دارد. هر اندازه كه درآمدهای جنگ‌سالاران و مردان در سایه، بیشتر از دست برود به همان اندازه خطر اقدامات تلافی‌جویانه آنها هم افزایش می‌یابد. خانم جانسون‌ـ‌سرلیف این را می‌داند كه تنها كسب موفقیت‌های سریع در امر بازسازی كشورش می‌تواند او را از این خطرات حفظ كند. به گفته كارشناسان امور لیبریا، اینگونه موفقیت‌ها هم در گرو كمك‌های خارجی است.
در یكی از گزارش‌های سازمان بحران‌های جهانی آمده است:«آینده لیبریا بستگی به اقدامات جامعه بین‌المللی دارد.» الن جانسون‌ـ‌سرلیف حتی اگر نخواهد با صدای بلند اقرار كند اما از این وابستگی به شدت نفرت دارد همانگونه كه از دوران كودكی و مدرسه خود نفرت دارد، یعنی همان دورانی كه به خاطر چهره تقریبا دورگه‌اش مورد تمسخر قرار داشت.
این چهره و پوست دورگه، یادگار پدربزرگی آلمانی است كه مدتی با مادر بزرگ وی زندگی كرده و با شروع جنگ اول جهانی و در كسوت متحدان وارد جنگ شد و دیگر به لیبریا بازنگشت.
با این حال این تبار آلمانی از یك جهت هم برای جانسون‌ـ‌سرلیف اهمیت دارد:«من از سه نژاد كرو، گولا و آلمانی هستم یعنی هر سه نژادی كه به جنگاوری معروفند» و شاید تلفیق این سه نژاد موجب موفقیت ماالن شود و آلمان هم ناخواسته در این موفقیت سهم داشته باشد!
یوهانس دیتریش
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع: مركور
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید