پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تا از این بی خبری برآید


تا از این بی خبری برآید
● یادداشتی بر کتاب از یاد رفتن
«از یاد رفتن» روایت یک روز از زندگی «سیدمیرک شاه آغا» به تاریخ پنجشنبه، ۲۴ جمادی الثانی ۱۴۲۲ هجری قمری است که از ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه یا به گویش مزار شریفی، «پانزده کم هفت بجه صبح» آغاز می شود.
در این متن شاید آنچه که بیش از همه نظر مخاطب را جلب می کند، به کارگیری نوعی خاص از لهجه فارسی است که گویا مختص مردم مزارشریف است. «محمدحسین محمدی» می کوشد تا در این اثر، زبان ادبیات مکتوب را به زبان کوچه این دیار نزدیک کند که البته در فضای کلی متن هم می نشیند. چه اگر بپذیریم که زبان و دایره لغات، نخستین گزینه برای شناخت سلول های یک فرهنگ است، روایت تک صدایی این کار با دایره واژگانی از این دست به فضا سازی آن هم کمک می کند.
اما این نکته را در نظر داشته باشیم که روایت تک صدایی که می گویم نه از منظر ارزشی که در ساختار کلی اثر است که اتفاقاً با وجود «آغا صایب» بودن این پیرمرد در فضای خانه اش، کلیت اثر، روایت تک صدایی را می طلبد.
از منظری دیگر، تنها شخصیتی که در طول کار پرداخته می شود، همین «سیدمیرک شاه آغا» است که با قرارگیری در موقعیت های متفاوت، ما متوجه لحظات قدرت نمایی یا خوف وی می شویم. فارغ از این، با وجود روایت سوم شخص و به کارگیری زبان معطوف به این نظر گاه برای روایت که همان زبان عینی است، ما شناخت چندانی از شخصیت دختر یا کمپیر- پیرزن - به دست نمی آوریم. فقط با مفعولانی مواجه می شویم که سعی در گریز از رودررویی با پیرمرد و برقراری دیالوگ با وی دارند.
حال آنکه بر دختر رنگ پریده یی که از ترس طالبان و برای حفظ خودش، برای نامزدی که معلوم نیست کی خواهد آمد، روز را در زیرزمین شب می کند یا پیرزنی که تمام واژگانی که بین او و شوهرش رد و بدل می شود، در حد انجام خدمات روزانه زن است، چه می گذرد، نکته یی است که در ذهن مخاطب می ماند و متن خود را ناگزیر به توضیح نمی کند. و البته باز هم بر این نکته تاکید می کنم که تمام این خصایص از ویژگی های این متن و نه از ضعف های آن است که در کلیت اثر، همه اینها منجر به شکل گیری یک جغرافیا و فضای خاص آن می شود و مردمان آن از این ظرایف گوشت و خون می گیرند.
نکته دیگر اینکه، «محمدی» در این کار، برخلاف اثر قبلی اش، مجموعه داستان «انجیر های سرخ مزار»، که اغلب داستان ها متکی بر حوادث جنگ و کنش های معطوف به آن می گذرد، جنسی از آرامش آسیب پذیر و لرزان این جامعه را به نمایش می گذارد. اصلاً تمام دلیل حرکت و سفر «سیدمیرک شاه آغا» از خانه اش، برای خرید باتری است تا بالاخره این رادیو ژاپنی اصل به کار افتد.
که «سید میرک شاه آغا از ترموس کوچک در گیلاسش چای می اندازد .رویش را به طرف پشتی هایی که به آنها تکیه می کند ، دور می دهد و باز دست دراز می کند تا رادیوی کهنه اش را بگیرد.اما یادش می آید که رادیو باتری ندارد.امروز روز دوم است که باتری ندارد و او دو روز است که نتوانسته به اخبار رادیو بی بی سی و رادیو امریکا و رادیو دری ایران گوش کند. اخبار رادیو دری ایران را چندان نمازی نمی داند، اما باز هم گوش می کندش.
همیشه گوش کرده است، ولی اگر گاهی خطا بخورد و گوش نتواند، هیچ رای نمی زند. اما رادیو بی بی سی و رادیو امریکا را نمی گذارد که هیچ خطا بخورند. باید گوش کندشان. موج رادیو همیشه یا روی موج بی بی سی است یا روی موج صدای امریکا.به یاد می آورد امروز دو روز می شود که از دنیا بی خبر مانده است.دو روز است که نمی داند در شهر آیا کدام گپی شده یا نی.دوروز است که خبر ندارد در کابل چی گپ شده و یا از قندهار چی فرمان هایی صادر شده است. - ص ۲۰ و ۲۱»
در کل در این روایت ما با هیچ قضاوتی از سوی راوی و حتی شخصیت های داستان مواجه نمی شویم. که همه آنها، تنها ناظر بر وقایع هستند و فقط خدا خدا می کنند که اتفاق بدی نیفتد و چشم به دهان دیگران دارند تا چه بر سرشان آید. هر چند که حافظه تاریخی شان، آنقدر پر است از حوادث که زود خوف می کنند از تاریکی، کوچه های خلوت و سربازان صورت پوشیده طالبان... انگار به طور غریزی وقوع حادثه را حس می کنند.
اما کلامی از آن بر لب های ایشان جاری نمی شود و فقط نگاه می کنند. در همین راستا باز نظرتان را به انتخاب درست نظرگاه سوم شخص، توسط نویسنده و کاربری جنسی از زبان عینی، بی هیچ گونه عاطفه یا قضاوتی که نشان از روزنی به درون شخصیت ها داشته باشد، جلب می کنم.
و نکته دیگر این که با وجود اینکه پیرمرد، حافظه درست و درمانی ندارد و در برخی از لحظات فراموش می کند که برای چه از خانه بیرون آمده و اینکه خریدن باتری و مصائب آن، نوعی تعلیق ایجاد می کند، اما باز هم ما متوجه اخباری که پیرمرد می شنود و سرنوشت نهایی که برای آنها چیده می شود، نمی شویم و در کلیت اثر، محور افقی - توصیف و خلق اکنون لحظات - بر محور عمودی -حوادث و کنش ها - برتری دارد.
نوشته محمدحسن محمدی
مریم منصوری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید