جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فرهنگ گفتار در قرآن


فرهنگ گفتار در قرآن
آیا هر سخنی دارای ارزش و اعتبار است و بر هر سخنی می توان نام گفتار ارزشمند و پسندیده نهاد. مسلما جواب منفی است. چه بسیار سخنانی كه نه تنها ارزش ندارند كه در بی ارزشی آنها همان بس كه بلا، فتنه ،خونریزی و. . . را بدنبال دارند. قرآن كریم معیارهایی را برای گفتار بیان داشته است. قرآن كلام الهی و بزرگترین معجزه خاتم پیامبران(ص) و شایسته ترین راهنمای انسان ها تا پایان تاریخ است. كتابی كه هدف نزول خود را هدایت بشر و راهنمای او برای خروج از تاریكی ها به سوی نور بیان كرده است.
از آنجایی كه قرآن خود را بهترین سخنان دانسته برماست تا برای دانستن فرهنگ گفتار دست به دامن آن زده و در فهم قرآن سخن اهل ذكر یعنی ائمه معصومین(ع) را معیار حقانیت و صحت آن بدانیم زیرا كه خود قرآن می فرماید: اگر
نمی دانید از اهل ذكر بپرسید.(۱)
مفهوم شناسی فرهنگ: برای فرهنگ تعریف های چندی بیان شده است. تنها یكی از جامع ترین آن ها را در این جا ذكر می كنیم: فرهنگ عبارت است از: مجموعه دریافت ها، دانسته ها و یافته های رشد یافته عقلی و احساسی و اخلاقی كه به زندگی انسان كمال و ارزش
می بخشد و مایه بازشناسی زندگی انسانی از زندگی حیوانی است. ( ۲)
گفتار: گفتار به گفتن، گفت، سخن، گفته می گویند (۳) و بعضی دیگر حدیث، مقاله، مقال، كلام را بر آن افزوده اند. ( ۴)
اهمیت سخن: زبان از نعمت های بزرگ آفریدگار هستی به انسان است. خداوند متعال در سوره بلد پس از ذكر سوگندهایی پر معنا و اشاره به زندگی پررنج انسان شماری از مهم ترین نعمت هایی را كه به بشر ارزانی داشته است یادآور می شود كه یكی از آن ها نعمت زبان است: آیا برای او دو چشم قرار ندادیم و یك زبان و دو لب ( ۵)
زبان از اعضای شگفت انگیز بدن انسان است و وظایف بزرگی را بر عهده دارد كه از مهم ترین آنها سخن گفتن است. ایزد متعال در قرآن كریم پس از ذكر خلقت انسان، از نعمت بیان، سخن گفته و فرموده است: خدای رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید و به او بیان را آموخت. ( ۶)
نگاهی به آفت های كلام: باید به یاد داشت كه توان تكلم با آن كه از نعمت های گرانسنگ پروردگار و از خصایص بشر است و با آن كه فوایدی بسیار را در راه رشد و تكامل انسان در بردارد می تواند منشا بسیاری از ضررهای مادی و معنوی شود و گاه انسان را به پرتگاه سقوط بكشاند. از این رو بر هر فردی است كه مراقب زبان خویش باشد زیرا بیشترین گناه از زبان سر می زند. قرآن كریم در آیات زیادی به زشتی های گفتار اشاره
می كند و روایات بسیاری نیز از معصومان(ع) رسیده است. امیرمومنان(ع) می فرماید: بلا و مصیبت انسان در زبان اوست. ( ۷) و نیز بیان می دارد: بسا آدمی كه زبانی او را هلاك كرده باشد. (۸) و یا می فرماید: مرد باید زبانش را حفظ كند زیرا همانا این زبان سركش صاحب خود را به هلاكت می اندازد. به خدا سوگند پرهیزگاری را ندیده ام كه تقوا برای او سودمند باشد مگر آن كه زبان خویش را حفظ كرده بود. (۹)
● معیارهای ارزشی گفتار
آیا هر سخنی دارای ارزش و اعتبار است و بر هر سخنی می توان نام گفتار ارزشمند و پسندیده نهاد، مسلما جواب منفی است. چه بسیار سخنانی كه نه تنها ارزش ندارند كه در بی ارزشی آنها همان بس كه بلا(۱۰) فتنه(۱۱) خونریزی(۱۲) و. . . را بدنبال دارند. قرآن كریم معیارهایی را برای گفتار بیان داشته كه پاره ای از آنان را یادآور می شویم:
۱) عقلانیت و اندیشیدن:
اندیشه و خردورزی مهم ترین تكیه گاه اسلام در عقاید، اخلاق، كردار و گفتار است. از نظر این آیین توحیدی انسان حق ندارد آن چه را كه عقل نادرست می داند باور كند، صفاتی را كه خرد ناپسند می داند بدان متصف شود و رفتاری كه عقل ناشایست می داند انجام دهد و گفتاری را كه خرد بی ارزش و ناهنجار می داند به زبان جاری كند. روایتی كه از امامان معصوم(ع) بدست ما رسیده است نیز سخنی را با ارزش می داند كه همراه با اندیشیدن باشد: امام علی(ع) می فرماید: اندیشه كردن در گفتار ایمن می سازد از لغزش. (۱۳) و نیز می فرماید: كسی كه در كلام خود تجسس و تفحص و تامل كند غلط او كم شود. (۱۴ ) از مجموع آیات و روایات این مطلب به دست می آید كه كلامی دارای ارزش و اعتبار است كه خردمندانه و همراه با خردورزی و اندیشیدن باشد یعنی افزون بر عاقلانه بودن گفتار گوینده قبل از سخن گفتن در گفتار خویش اندیشه نموده و آنگاه لب به سخن باز كند زیرا هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.
۲) علم و آگاهی:
قرآن مجید یكی از معیارهای ارزشی را در تمامی برنامه های بشر و از جمله در گفتار علم و عمل می داند. از این رو انسان را از بر پایی نماز در حال مستی باز می دارد و علت آن را آگاهانه سخن گفتن انسان ذكر می كند و می فرماید: ای كسانی كه ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز نزدیك نشوید تا بدانید چه می گویید. . . (۱۵)
یكی از علت های حقانیت و برتری سخنان نوح(ع) را علم و آگاهی آن حضرت به پروردگارش دانسته و می گوید: رسالت های پروردگارم را به شما ابلاغ می كنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایی می دانم كه شما نمی دانید (۱۶)
از مجموع آیات این مطلب به دست می آید كه یكی از معیارهای ارزشی گفتار آگاهانه بودن آن است و سخنی كه ناآگاهانه به زبان آید بسیار سست، پست، بی ارزش و ناپسند است.
۳) عمل:
از معیارهای ارزشی دیگر سخن، عمل گوینده به كلام خویش است. خداوند متعال در آیاتی از گفتار بدون عمل نهی كرده و آن را نكوهش كرده و مورد خشم و غضب خود دانسته است: ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید نزد خدا بسیار موجب خشم است كه سخنی بگویید كه عمل نمی كنید (۱۷)
۴) حق و استوار:
پروردگار متعال در قرآن مجید مومنان را به گفتار حق و همراه بودن سخن با برهان و استحكام دعوت و فرموده است: ای كسانی كه ایمان آورده اید تقوای الهی پیشه كنید و سخن حق (و استوار) گویید. (۱۸)
علامه طباطبایی(ره) پس از معنای كلمه سدید می فرماید: قول سدید عبارت است از كلامی كه هم مطابق با واقع باشد و هم لغو نباشد و یا اگر فایده دارد فایده اش چون سخن چینی و امثال آن غیر مشروع نباشد پس بر مومن لازم است كه به راستی آنچه می گوید مطمئن باشد و نیز گفتار خود را بیازماید كه لغو و یا مایه افساد نباشد. (۱۹)
۵) رعایت ادب:
از دیدگاه قرآن كریم گفتاری با ارزش است كه همراه با فرهنگ و ادب باشد سخنی گرچه فی نفسه با ارزش باشد (مانند آیات شریفه قرآن) ولی اگر گوینده با عدم رعایت ادب آن را به زبان آورد سخنی بی ارزش و بی اثر خواهد بود. از این رو پروردگار عالم آنگاه كه موسی و هارون را مامور به رفتن به پیش فرعون و دعوت او می كند می فرماید: با او سخنی نرم گویید شاید كه پند پذیرد یا بترسد. (۲۰)
ادب گفتار در فرهنگ وحی، علامه طباطبایی(ره) در تعریف ادب می فرماید: ادب بنابر آنچه از معنای آن استفاده می شود هیات زیبا و پسندیده ای است كه طبع و سلیقه چنین سزاوار می داند كه هر عمل مشروعی چه دینی باشد و چه عقلی مانند آداب دعا و آداب دیدار دوستان بر طبق آن هیات واقع شود. به عبارت دیگر: ادب عبارت است از ظرافت عمل. (۲۱)
سخن گفتن همچون دیگر كارهای شرعی ادب خاص خود را می طلبد كه در این مختصر به آن می پردازیم و یادآور می شویم آنچه در این بحث مطرح می شود عملی كردن آن مختص به گروهی خاص نیست بلكه عمومیت دارد و لازم است در رابطه با تمامی انسان ها اعم از مرد و زن، مومن و كافر، بزرگسال و خردسال، دانا و نادان، به اجرا درآید.
▪ نیكو سخن گفتن و رعایت عفت كلام:
در آیات مختلف قرآن كریم خداوند متعال با پیامبران، ملائكه، مومنان، عموم مردم و حتی با كفار و مشركان ادب در كلام را كاملا رعایت می كند. به مومنان نیز دستور می دهد با دیگران زیبا سخن گفته و از به زبان آوردن گفتار زشت و بی ادبانه (حتی در مقابل كافران و ابلهان) دوری گزینند: با مردم (به زبان) خوش سخن بگویید (۲۲) و نیز می فرماید: و به بندگانم بگو: آنچه را كه بهتر است بگویند كه شیطان میانشان را به هم می زند زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشكار است. (۲۳)۲) آهستگی در كلام:
آهسته سخن گفتن از بهترین و زیباترین آداب گفتار و نشانه ادب است. قرآن مجید مسلمانان را به رعایت این خصلت بزرگ و با ارزش دعوت كرده و صدای افرادی كه با فریاد سخن می گویند را به صدای درازگوش تشبیه كرده است: (لقمان به فرزند خود گفت: ای پسرك من) در راه رفتن خود میانه رو باش و صدایت را آهسته ساز كه بدترین آوازها بانگ خران است (۲۴)
۳) پرهیز از بیهوده گویی:
ادب اقتضای آن را دارد كه گوینده در گفتار خود از سخنان لغو و بیهوده دوری كرده و كلمات شیوا و مفید را به زبان آورد. بیهوده گویی یكی از اخلاق ناپسند است كه ایزد منان دوری از آن را یكی از ویژگی های مومنان بر شمرده است: ( مومنان رستگار شدند) و آنان كه از بیهوده روی گردانند. (۲۵)
علامه طباطبایی(ره) درباره معنای كلمه لغو می گوید: لغو كاری است كه دارای فایده نباشد و از دیدگاه دین لغو = بیهوده اعمال مباح و حلالی است كه صاحبش در آخرت از آن سودی نبرد و یا در دنیا از آن سودی كه منتهی به سود آخرت شود عاید او نشود مانند خوردن و آشامیدن به داعی شهوت در غذا كه لغو است چون غرض از اكل و شرب گرفتن نیرو برای اطاعت و عبادت خداست. (۲۶)
● شیوه های سخن
در قرآن كریم برای هر گفت و شنودی نوع و شیوه ای خاص از گفتار توصیه شده مانند: قول حسن قول معروف قول كریم و استفاده از بعضی شیوه ها مورد نهی قرار گرفته است مانند: مكالمه با صدای بلند یا با ناز و كرشمه.
۱) گفتار مومنان با یكدیگر:
الف) استواری كلام: با پایه و اساس سخن گفتن را خداوند متعال به مومنان دستور می دهد و به آنان تاكید می كند این گونه با یكدیگر سخن بگویید: ای كسانی كه ایمان آورده اید از خدا پروا دارید و سخنی استوار گویید. (۲۷)
ب) سوژه به دشمن ندادن: بر مومنان لازم است علاوه بر استوار سخن گفتن به گونه ای تكلم كنند كه كفار مشركان و منافقان آنان را به استهزا نگیرند و به عبارت دیگر: مومنان باید با یكدیگر به گونه ای سخن بگویند كه سوژه به دشمن ندهند. آیه ۱۰۴ بقره هم بیان كننده این مطلب است: ای كسانی كه ایمان آورده اید نگویید: «راعنا» و بگویید: («انظرنا)» و (این توصیه را) بشنوید و كافران را عذابی دردناك است.
۲) سخن گفتن با پدر و مادر:
قرآن كریم برای پدر و مادر مقام و جایگاه بلندی را قائل است و در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره مباركه اسراء دستورهای بسیار مهمی را به فرزندان می دهد كه پاره ای از آنها را یاد آور می شویم:
الف) از به كار بردن كلماتی كه خلاف ادب و احترام است مانند گفتن كلمه «اف» كه ناراحتی فرزند را می رساند خودداری كنید: فلاتقل لهما اف / به آنها (حتی) «اف» مگو
ب) از گفتن كلماتی كه باعث رنجش آنان می شود بپرهیزند. مانند: داد زدن و یا درشت سخن گفتن با آنان «ولا تنهرهما / به آنان پرخاش مكن »
ج) بر فرزندان لازم است با پدر و مادر شایسته و با بزرگواری و كریمانه سخن بگویند و از بكار بردن كلمات زشت و ناشایست بپرهیزند: «وقل لهما قولا كریما / و با آنان سخنی شایسته بگوی»
د) بر فرزندان واجب است با پدر و مادر متواضعانه سخن بگویند و از به كار بردن كلمات و سخنان متكبرانه دوری كنند. «واخفض لهما جناح الذل من الرحمه / و از سر مهربانی بال فروتنی بر آنان بگستر»
ه) برفرزند است كه از خدای تعالی برای والدین خود طلب خیر و برای آنان دعا كند و رحمت و آمرزش پروردگار را خواستار شود: «وقل رب ارحمهما كما ربیانی صغیرا / و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردی پروردند.»
۳) سخن گفتن با فرزندان:
بر والدین لازم است در گفت و شنود با فرزندان خود نكاتی را رعایت كنند كه در اینجا به پاره ای از آنها اشاره می كنیم:
الف) ادب و مهربانی و دلسوزی:
در آیات مختلف قرآن پیامبران الهی مانند: نوح ابراهیم یعقوب و لقمان(ع) فرزندانشان را با كلمه یابنی مورد خطاب قرار داده اند (۲۸) و این كلمه علاوه بر اینكه رعایت ادب را نسبت به فرزند همراه دارد دلسوزی و شفقت را نیز می رساند. (۲۹)
ب) اندرز و نصیحت:
داستان های مختلفی را كه قرآن مجید از پیامبر الهی(ع) نقل كرده است بیان كننده این مطلب است كه بزرگواران فرزندانشان را با استفاده از بهترین روش یعنی مودبانه و با مهربانی و دلسوزی موعظه و نصیحت و پند و اندرز داده و خطرات دنیایی و آخرتی كردار و پندار را به آنان گوشزد می كردند: و یاد كن هنگامی را كه لقمان به پسر خویش - در حالی كه وی را اندرز می داد - گفت: ای فرزندم به خدا شرك میاور كه به راستی شرك ستمی بزرگ است. (۳۰)
۴) گفتار مسوولان:
در جامعه اسلامی انسان ها دارای حقوق خاص خود هستند و سخن مومنان باید به گونه ای باشد كه حق انسان ها را به ایشان برساند نه این كه حق آنان را از بین ببرد، به خصوص افرادی كه كلام آنان زمینه نفع و زیان را برای دیگران به بار می آورد. مانند: سخن مسوولانی چون قاضی، شاهد، داور و كارشناسان، مفتیان و. . .
قرآن مجید به این گونه افراد دستور می دهد عادلانه سخن بگویید: و چون ]به داوری یا شهادت)سخن گویید دادگری كنید (و عادلانه سخن بگویید) هر چند (درباره ) خویشاوند (شما) باشد (۳۱)
علامه طباطبایی(ره) در این باره می گوید: باید مراقب گفتارهای خود باشید و زبان خود را از حرف هایی كه برای دیگران نفع یا ضرر دارد حفظ كنید و عاطفه قرابت و هر عاطفه دیگری شما را به جانبداری بیجا از احدی وادار نكند. (۳۲)
۵) سخن گفتن شاگرد و استاد با یكدیگر:
قرآن كریم برای گفت و گوی شاگرد و استاد با یكدیگر دستورهایی می دهد كه بیشتر در آیات ۷۸ - ۶۵ سوره مباركه كهف دو گفت و گوی حضرت موسی(ع) (به عنوان شاگرد) با حضرت خضر(ع) (به عنوان استاد) نمود پیدا كرده است.
الف) شیوه های سخن گفتن شاگرد با استاد:
▪ رعایت ادب و فروتنی: موسی(ع) در گفت و گو با معلم خود با كمال ادب و فروتنی سخن گفت: زیرا از معلم خویش اجازه گرفت و به صورت پرسشی با او سخن گفت: من از تو پیروی می كنم تا از آن چه به تو تعلیم داده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی .
ز پاسخ استاد را مودبانه گفتن: آنگاه كه خضر(ع) به موسی(ع) گفت: تو هرگز نمی توانی همپای من صبر كنی شاگرد با كمال ادب و احترام پاسخ استاد خویش را داد و گفت: ان شاء الله مرا شكیبا خواهی یافت. جمله «خواهی یافت» و موكول كردن آن را به مشیت الهی ادب موسی در مقابل معلم را بیان می كند.
▪ در هنگام لغزش و اشتباه از معلم عذر خواستن: وقتی موسی(ع) شرط استاد را به اشتباه زیر پا نهاد و بدینگونه لغزشی از او سر زد با عباراتی مودبانه (آیات ۷۳ و ۷۴ سوره مباركه كهف) از معلم خود عذرخواهی كرد.
ب) شیوه سخن گفتن استاد با شاگرد: بر معلم لازم است علاوه بر رعایت ادب در گفتار خویش به چند نكته دیگر نیز توجه كند:
▪ لغزش های شاگرد را به او گوشزد كردن:
خضر(ع) در سه مورد كه شاگردش اشتباه كرد گاهی با جمله آیا نگفتم كه تو هرگز نمی توانی همپای من صبر كنی و در آخر با جمله این بار دیگر وقت جدایی میان من و توست لغزش های شاگرد را به او گوشزد كرد.
▪ با آن كه حضرت خضر(ع) در ابتدا با شاگرد خود شرط كرده بود كه از او سوالی نكند ولی در پایان به او فرمود: به زودی تو را از تاویل آنچه نتوانستی بر آن صبر كنیم آگاه خواهم ساخت و به تمام سوالات موسی(ع) پاسخ داد.
۶) شیوه سخن گفتن زنان با نامحرمان:
خداوند متعال خطاب به زنان پیامبر(ص) چنین می فرماید: ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یك از زنان (دیگر) نیستید اگر تقوا پیشه كنید پس به ناز سخن مگویید تا آنكه در دلش بیماری است طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید (۳۳) از آیه شریفه استفاده می شود كه بر زنان لازم است در سخن گفتن با نامحرمان افزون بر رعایت آداب گفتار دو نكته دیگر را نیز عملی سازند:
الف) از خضوع در گفتار به گونه ای كه سخن ایشان اشاره به فروتنی تسلیم و فرمانبرداری بدون قصد را داشته باشد مانند: نازك، ظریف، با ناز و كرشمه و با نرمی سخن گفتن با نامحرمان بپرهیزید تا مبادا دل آنان را دچار ریبه و پندارهای شیطانی كرده و شهوتشان را برانگیزانید و در نتیجه مردانی كه بیماردل هستند به خاطر نداشتن و یا كمی ایمان به ایشان طمع ورزند.
ب) بر ایشان لازم است با قول معروف و كلام شناخته شده با نامحرمان تكلم كنند به گونه ای كه سخن ایشان موجب آرامش و اطمینان شنونده شود و نه باعث اضطراب و تشویق خاطر او. سخنی زیبا و به دور از اشاره به فساد و ریبه سخنی كه شرع و عرف اسلامی آن را شایسته و پسندیده می داند و آن كلام موافق با دین و اسلام است.
محمد حسن درایتی
پی نوشت ها:
۱) سوره نحل آیه ۴۳
۲) مجله حوزه دفتر تبلیغات اسلامی شماره ۱۰۶ - ۱۰۵ ص ۹۴
۳) فرهنگ معین دكتر محمد معین ج ۳ ص۳۳۳۲
۴) لغت نامه دهخدا علی اكبر دهخدا ج ۱۱ ص ۱۶۲۹۷. ۵ V سوره بلد آیه های ۸ و۹
۶) سوره الرحمن آیه های ۱ -۴
۷) غرر الحكم ج ۳ ص۲۶۱
۸) همان ج ۴ ص۵۴۷
۹) نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی خطبه ۱۷۶ ص ۳۳۴
۱۰) غرر الحكم ج ۳ ص۲۶۱
۱۱) همان ج ۴ ص۶۰
۱۲) همان ج ۴ ص۵۴۷
۱۳) همان ص ج ۱ ص۱۳۴
۱۴) همان ج ۵ ص۱۹۹
۱۵) سوره نساء آیه ۴۳
۱۶) سوره اعراف آیه ۶۲
۱۷) سوره صف آیه های ۲ و ۳
۱۸) سوره احزاب آیه ۷۰
۱۹) المیزان سید محمدحسین طباطبایی ج ۱۶ ص ۳۴۷
۲۰) سوره طه آیه ۴۴
۲۱) المیزان سیدمحمدحسین طباطبایی ج ۱۶ ص ۲۵۶
۲۲) سوره بقره آیه ۸۳
۲۳) سوره اسراء آیه ۵۳
۲۴) سوره لقمان آیه ۱۹
۲۵) سوره مومنون آیه ۳
۲۶) المیزان سید محمد حسین طباطبایی ج ۱۵ ص ۹
۲۷) سوره احزاب آیه ۷۰
۲۸) سوره هود آیه ۴۲ سوره صافات آیه ۱۰۲ ، سوره یوسف آیه ۵ ، سوره لقمان آیات ۱۳ و ۱۶ و ۱۷
۲۹) صافی فیض كاشانی ج ۴ ص۹۶ المیزان محمدحسین طباطبایی ج ۱۱ ص ۸۲
۳۰) سوره لقمان آیه ۱۳
۳۱) سوره انعام آیه ۱۵۲
۳۲) المیزان ج ۷ ص۳۳۹
۳۳) سوره احزاب آیه ۳۲
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید